فهم قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره)بخش دوم

بازدید : 3180
زمان تقریبی مطالعه : 10 دقیقه
تاریخ : 15 مهر 1392
فهم قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره)بخش دوم

فهم قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره)بخش دوم

3 . جمود بر اقوال مفسران
چنانچه طالب فهم قرآن تصور كند، جز آنچه را كه مفسران نوشته يا فهميده‏اند،ديگري را حق استفاده از قرآن و درك بيشتر و برتر آن نيست، دچار خطايي بزرگ‏شده است وبي‏گمان اين پندار غلط سدي را ميان او و فهم قرآن ايجاد خواهد نمود.
مفسر نيز در صورتي مي‏تواند در اقيانوس ژرف و بيكران كلام الهي غواصي كندو از آن گوهرهاي ناب به چنگ آورد كه از جمود بر گفته‏هاي مفسران و منحصرساختن فهم قرآن به بزرگان و پيشينيان بپرهيزد و درك و برداشت‏بيشتر، برتر و نو راالبته با رعايت موازين براي خود و هر مفسر و جوينده ديگر ممكن بداند.
جمود و بسنده نمودن به افكار و آراء پيشينيان در زمينه فهم و تفسير قرآن كريم به‏هر دليلي كه صورت گيرد، خواه به دليل برداشت نادرست از مفهوم تفسير به راي يابخاطر ضعف نفس و نداشتن شهامت و حريت علمي و يا به هر دليلي ديگر، علاوه برآن كه انحطاط آور و عقلا مردود است، بر خلاف آموزه‏هاي ديني نيز تلقي مي‏شود.
قرآن همگان رابه تدبر و تفكر در آياتش فرا خوانده است(محمد،24ونساء84) وپيشوايان دين، قرآن را گنجينه‏ها و سرچشمه‏هاي دانش دانسته‏اند
[1] و صاحبان‏نظر و بصيرت را به گشودن ديدگان و به جولان درآوردن انديشه در معاني آيات قرآن‏سفارش كرده‏اند [2].

4.
تعصب و دلبستگي به راي و مذهبي فاسد
آراء و مذاهب باطل كه افراد به هر دليلي، از روي سوء انديشه يا تقليد كوركورانه و ياعلل ديگر برمي‏گزينند و بدان گرايش مي‏يابند، از اموري است كه آنان را از معارف‏قرآن محجوب مي‏سازد.
امام مي‏فرمايد: «اگر اعتقاد فاسدي به مجرد استماع از پدر و مادر يا بعضي از جهله‏از اهل منبر در دل ما راسخ شده باشد، اين عقيده حاجب شود مابين ما و آيات شريفه‏الهيه، و اگر هزاران آيه و روايت وارد شود كه مخالف آن باشد، يا از ظاهرش مصروف‏كنيم و يا به آن به نظر فهم نظر نكنيم‏».
بنابراين بر جويندگان حقايق قرآن لازم است كه از اعتقادات و گرايشهاي‏موروثي تعصب آلود كه مبتني بر منطق و عقل نيست، بپرهيزند و با
فكري پيراسته ازاين گونه تعلقات به فهم قرآن رو آوردند.

مباني تفسيري امام خمینی(ره)
تفسير قرآن كريم براساس مباني و اصولي صورت مي‏پذيرد كه در اينجا به برخي ازمهمترين آنها از ديدگاه امام خميني پرداخته مي‏شود.

1.
اختصاص فهم‏كامل قرآن به معصوم
از نظر امام (ره) علم به همه حقايق و معارف قرآن كريم جز براي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم و پس ازاو وارثان علم وي يعني ائمه اهل البيت‏عليهم السلام امكان ندارد.
اين بينش امام گذشته از آن كه مبناي روايي دارد
[3]، با تاملات عقلي و تجارب‏عرفاني نيز قابل تاييد است; با اين توضيح كه حقايق و علوم نهفته در كلام الهي‏نامحدود است:
«قل لو كان البحر مدادا لكلمات ربي لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربي و لو جئنا بمثله‏مددا»
[4] (كهف 109)و بشر محدود را توان آن نيست كه بر خداي نامحدود احاطه‏يابد; مگر آن كه از محدوديت‏خارج شود و خود نيز نامحدود گردد.

در نگاه امام «ره‏» مصداق اين انسان نامحدود پيامبر و امام معصوم است كه در اثراتصال به كمال مطلق و فناء در مبدا نامحدود، در همه صفات نامحدود گرديده‏اند ولذا مي‏توانند به علوم و حقايق قرآن بطور كامل احاطه يابند و از كتاب الهي آن گونه كه‏بايد و شايد بهره گيرند. ولي بهره ديگران از قرآن برحسب مراتب وجود و كمال‏محدود آنان، محدود است.
امام در فرازي از بيانات خود مي‏فرمايد: «اين حقيقت (قرآن كريم) براي احدي‏حاصل نشود به علوم رسميه و نه به معارف قلبيه و نه به مكاشفه غيبيه مگر به مكاشفه‏تامه الهيه براي ذات مبارك نبي ختمي‏صلي الله عليه وآله وسلم در محفل انس «قاب قوسين‏» بلكه درخلوتگاه سر مقام «او ادني‏» و دست آمال عائله بشريت از آن كوتاه است، مگر خلص‏از اولياء الله كه به حسب انوار معنويه و حقايق الهيه با روحانيت آن ذات مقدس‏مشترك و به واسطه تبعيت تامه فاني در آن حضرت شدند كه علوم مكاشفه را بالوراثه‏از آن حضرت تلقي كنند...»
[5].

در جاي ديگر مي‏گويد: «آن استفاده‏اي كه بايد (از قرآن نمي‏شود). آن استفاده را به‏حسب «انما يعرف القرآن من خوطب به‏» [6] خود رسول الله مي‏برد»[7].

2.
امكان فهم محدود براي همگان
دومين اصلي كه از بيانات امام «ره‏» برداشت مي‏شود، اين است كه استفاده از قرآن‏كريم براي همگان به فراخور حال خويش ميسور است.
امام همچون برخي از اخباريان نمي‏انديشد كه باب فهم قرآن را به روي غيرمعصوم ببندد و فكر و عقل و انديشه بشري را در اين زمينه بي‏اعتبار بشمارد.
در انديشه امام «ره‏» اساسا انگيزه نزول اين كتاب مقدس و بعثت نبي اكرم‏صلي الله عليه وآله وسلم آن‏است كه اين كتاب در دسترس همگان قرار گيرد و همه به اندازه گنجايش فكر خود ازآن استفاده كنند
[8].
شايان ذكر است كه عالمان از فقيهان و محدثان گرفته تا فيلسوفان و عارفان، گاه ازآيات قرآن به فراخور فكر و دانش خود، برداشتهاي مختلف و حتي گاه متباين دارند.
نكته جالب توجه اينكه امام «ره‏» هريك از آن برداشتها را در جاي خود درست وقابل قبول مي‏داند
[9] و از صحه گذاري مفسران بر مشرب تفسيري خود و تخطئه‏مشربهاي ديگران انتقاد مي‏كند.
به نظر مي‏رسد، راز آن اين باشد كه فهم قرآن داراي مراتب طولي است و هرعالمي ممكن است، تنها به مرتبه‏اي از آن دست‏يافته باشد.

3.
جمع‏بين ظاهر و باطن
يكي از ديگر اصول تفسير در انديشه امام آن است كه درك و فهم قرآن كريم مراتب ومراحلي دارد كه از ظاهر شروع مي‏شود و تا آخرين مرتبه باطن آن پيش مي‏رود.
از نظر ايشان تصور اين كه اين كتاب آسماني، همين قشر و صورت است ظاهرگرايانه و ابليسانه است و ماندن در حد صورت و توقف در مرحله ظاهر و حركت‏نكردن به سوي لب و باطن ريشه تمام جهالتها و پايه انكار نبوتها و ولايتهاست
[10] .
شايان ذكر است كه ابليس نخستين كسي بود كه تنها ظاهر و صورت (طين) راديد و در وراي آن، مقام روحاني و نوراني و خليفة اللهي آدم‏عليه السلام را نديد. از اين روي‏در مقام اعتراض به پروردگار برآمد و گفت: «من از او بهترم. من را از آتش و او را ازگل آفريدي‏» (ص 67) و نيز مردماني كه نبوت را انكار كردند و از پذيرش انبياء الهي‏سر بر تافتند، تنها به ظاهر نگريستند و نتوانستند يا نخواستند ژرف نگر باشند وارتباط ويژه باطني و معنوي پيامبران با مبدا هستي را بپذيرند و لذا اظهار مي‏داشتند:«اين چه پيامبري است كه همچون ديگران غذا مي‏خورد و در بازارها راه‏مي‏رود»(فرقان 7) و يا خطاب به پيامبر مي‏گفتند: «شما جز بشري مانند ما نيستيد، وخداي رحمان هيچ چيزي نازل نكرده است‏»(يس 15).
به هر حال از قشري‏گري و ماندن در ظاهر و عدم گذر به باطن و عمق، مذاهب ومكاتب چندي چون اخباري‏گري، ظاهريه، اشاعره، مجسمه و سلفيه سر بر آوردند.
شايان گفتن است كه گذر از ظاهر به باطن و عبور از پوست‏به مغز همان علم به‏تاويل است كه به نظر امام علم به تمام مراتب آن مخصوص پيامبراسلام‏صلي الله عليه وآله وسلم و ائمه:است; لكن علم به مراتب و مراحلي از آن براي غير معصوم نيز ممكن است. البته امام‏راحل، شرط حصول اين علم و نائل شدن به مراتبي از آن را مجاهدت علمي،تمرينهاي عقلي همراه با رياضتهاي عملي و تطهير نفس و تنزيه قلب و تقديس روح‏مي‏داند
[11] و معتقد است هر قدر انسان از پاكي و وارستگي بيشتري برخوردارباشد، بهره‏اش از حقايق قرآن بيشتر و تجلي قرآن بر او فزون‏تر است [12].
آنچه امام «ره‏» فرموده و جويندگان حقايق قرآني را به آن فرا خوانده‏اند
[13]، باتاويلها و برداشتهاي بي‏ضابطه‏اي كه توسط متصوفه و
باطنيه از آيات قرآن كريم‏صورت مي‏گيرد، تفاوت اساسي دارد. آنان اصولا ظواهر آيات را ناديده مي‏گيرند وكنار مي‏نهند و ذوقيات، انديشه‏ها و ديدگاههاي ويژه خود را به نام «علم به باطن‏قرآن‏» عرضه مي‏كنند. همان چيزي كه تفسير به راي خوانده مي‏شود و در روايات‏فريقين شديدا از آن نكوهش و منع شده است [14].
امام در فهم قرآن، باطن منهاي ظاهر را قبول ندارند; همان‏گونه كه ظاهر بدون‏باطن را نمي‏پسندند. ايشان به صراحت اعلام مي‏دارد: همان گونه كه ظاهر بدون باطن‏همانند جسد بدون روح و دنياي بدون آخرت است، رسيدن به فهم باطني آيات نيزجز از طريق ظاهر و با حفظ آن ميسور نمي‏گردد و هر كس بدون توجه به ظاهر آيات،راه باطن را در پيش گيرد، هم خود گمراه شده است و هم ديگران را به گمراهي وبيراهه كشانده است
[15].

شيوه صحيح تفسير

از ديدگاه امام «ره‏» تفسير قرآن كريم كار آساني نيست كه از عهده هركس برآيد[16] واين صحيفه الهي برتر از آن است كه مفسران بتوانند آن را چنانكه بايد تفسير كنند[17] و مفسران طراز اول جهان اسلام اعم از خاصه و عامه كه در طول تاريخ اسلام‏تفاسير فراواني نوشته‏اند، تنها پرده‏اي از معاني قرآن كريم را به نمايش گذاشته‏اند وشبهي از اين كتاب آسماني را نشان داده‏اند[18].
وي ضمن ارج گزاري بر تلاشهاي مفسران و خوب توصيف نمودن برخي از آنهابه صراحت اعلام مي‏دارد كه: «قرآن عبارت از آن نيست كه آنها نوشته‏اند»
[19] ومعتقد است، «اين تفسيرهايي كه بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اينها تفسيرقرآن نيستند. اينها البته يك ترجمه‏ هايي; يك بويي از قرآن بعضي‏شان دارند و الاتفسير اين نيست كه اينها نوشته‏اند»[20].

اين نظريه امام از يك سو مبتني است‏بر عظمت قرآن كه كلام خالق و اقيانوسي‏ژرف و ناپيدا كرانه و فراتر از افق فكر و درك بشري است
[21] و از سوي ديگر مبتني‏است‏بر اين مطلب كه مفسران - با آن كه زحمتهاي فراواني را متحمل شده‏اند ومساعي آنان قابل تقدير و تجليل است - اغلب در تفسير قرآن به مقصد اصلي نزول‏توجه شايسته و بايسته نكرده‏اند.
بسياري از مفسران در تفسير خود به جنبه‏هاي ادبي يا بلاغي يا تاريخي و...پرداخته‏اند. گويا كه تفسير آنان، يك كتاب ادبي يا بلاغي يا تاريخي است و در واقع‏بجاي پرداختن و توجه تام به هدف اصلي، بيشتر به اهداف فرعي توجه نموده‏اند; درحالي كه ازنظر امام «ره‏» مقصد اين كتاب آسماني نه بلاغت و فصاحت است و نه‏صرف و نحو و نه تاريخ و نه امثال اين امور.


[1] . كلينى، پيشين، ص 609.
[2] . همان 25600. خمينى (امام); پيشين 197-196.
[3] . كلينى; پيشين 1/228.
[4] . بگو اگر دريا براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركب شود، دريا پايان بگيرد، پيش از آنكه كلمات‏پروردگارم پايان يابد; اگرچه همانند آن را به كمك بياوريم.
[5] . خمينى (امام); تفسير سوره حمد، ص 148.
[6] . قرآن را تنها مخاطبانش مى‏فهمند.
[7] . همو; آداب‏الصلوه، ص 181.
[8] . همو; صحيفه نور، ج 14، ص 252.
[9] . همو; آداب‏الصلوة، ص 185.
[10] . همو; شرح دعاى سحر، چ 1، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1374 ش، ص‏59.
[11] . همو; شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 61.
[12] . همو; شرح دعاى سحر، ص 59.
[13] . به عنوان نمونه ر ك: شرح دعاء السحر ص 61
[14] . مجلسى، بحار ج 92 ص 112-111، حكيمى، الحياة 2 ص 13، بحرانى، تفسير البرهان، ج 1، ص 18-19،عياشى التفسير، ج 1 ص 17، قرطبى الجامع لاحكام القرآن، ج 1 ص 27
[15] . رك: خمينى (امام)، شرح دعاء السحر، ص 62-61، نيز همو، آداب الصلوة، ص 291.
[16] . همو; تفسير سوره حمد، ص 93.
[17] . همان، ص 95.
[18] . همان و صحيفه نور، ج 17، ص 251.
[19] . همو; صحيفه نور، ج 19، ص 27.
[20] . همو; صحيفه نور، ج 19، ص 27.
[21] . همو; آداب الصلوة، ص 182.

 

 

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه