جنات اگرگل است،دشت است علی
طوفان زده رابگو که کشتی است علی
درپیش خدا نشد ندارد حرفش
توحاجت خود بگو که مشتی ست علی
*
وصف علی (ع) در دوبیتی ها
يا علي ذاتت ثبوت قل هو الله احد نام تو نقش نگين امرِ اَلله الصّمد
لم يلِد از مادر گيتي و لم يولَد چو تو در جهان بعد از نبي، مِثلت لهُ كُفواً احد
حقّا كه حقيقتاً علي حق باشد حق است علي ز حق كه بر حق باشد
ديديم خطي به دفتر لم يزلي حق با علي و علي مع الحق باشد
هر دل كه شكست ره به جايي دارد هر اهل دلي قبله نمايي دارد
با آنكه بُود قبلة ما كعبه ولي ايوان نجف عَجب صفايي دارد
اين گفت: بزرگ و نامدار است علي آن گفت كه مرد روزگار است علي
امّا به حقيقت او نه آنست و نه اين آيينة ذات كردگار است علي
روز ايجاد كه حق خلقت دنيا مي كرد پسِ پرده، علي بود تماشا مي كرد
بلكه از آينة كُنتُ نبيّاً چو نبي سِير در آب و گِل آدم و حوّا مي كرد
بر مخزن غيب، باب مفتوح، عليست گيتي همه كِشتي و در او نوح، عليست
آن روح كه مبدأ حيات همه است در قالب آفرينش، آن روح، عليست
گفتم كه علي، گفت بگو سِرُّ الله گفتم كه علي، گفت بگو عين الله
گفتم كه به وصفش چه بگويم گفتا لا حول و لا قوه إلّا بالله
سرچشمة وحي در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است غدير
اي عشق بگو به تشنه كامان ولا درياست اگرچه آبگير است غدير
فرمود رسول قادر لم يزلي در شأن وصيّ خويش با صوت جلي
افضل بُوَد از طاعت كلّ ثقلين يك ضربت روز خندق از دست علي
برون چو فاطمه آمد ز بيت ربّ مجيد وليّ عالم امكان به دوش مي باليد
فلك خجل شد و گفتا نديده ديدة دهر
كه مَه گرفته در آغوش خويشتن خورشيد
زمام مُلك خويش را سپرده حق به دست او
چه انبيا چه اوليا تمام پاي بست او
يكي هماره محو او، يكي مدام مست او
به هر صفت كه خوانمش، بوَد مقام پست او
شك نيست جهان را كه خدا نيست
علي امّا دمي از خدا جدا نيست
علي دانم اگرش جدا، خدا نيست رضا
خوانم اگرش خدا، رضا نيست علي
المنّتُ لله كه به كوي تو مقيمم در بارگهت چون سگ اصحاب رقيمم
هر دم رسد از حلقة زلف تو نسيمم اي خاك درت جنّت فردوس نعيمم
از عين علي، عروج ما معتبر است وز لام علي لسان ما پر گهر است
آنكس كه ندارد خبر از ياي علي از هستي خود در اين جهان بي خبر است
سحري به خواب ديدم شَه كشور صفا را
به رخش نظاره كردم مَهِ خوب دلربا را
به ادب زبان گشودم بسرودم اين نوا را
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
ما پيرو آئين رسول اللّهيم گويندة لا اله الا اللّهيم
داريم كتابُ الله و عترت را دوست خاك قدم علي، ولي اللّهيم
هزار آتش اگر در پوست داري نسوزي گر علي را دوست داري
اگر مهر علي در سينه ات نيست بسوزي گر هزاران پوست داري
چون نامة اعمال مرا پيچيدند بردند به ميزان عمل سنجيدند
بيش از همه كس گناه ما بود ولي ما را به محبّت علي بخشيدند
در چشم من آيينه علي، آب عليست مهتاب علي، مهر جهان تاب عليست
خون سر او كنار سجّاده نوشت مظلوم ترين شهيد محراب عليست
جز علي را نبُود هيچكس اين قدر و بها كه بُوَد مولد او خانة مخصوص خدا
نه عجب گر كه بُوَد زادگهش خانة حق كه به يُمن كرم اوست بپا هر دو سرا
نه خدا، شيعه تو را مي خواند نه جدايت ز خدا مي داند
يا علي چرخ زمان را شب و روز گردش چشم تو مي چرخاند
الا كه رحمت، آيتي ز رحمت علي بُوَد همه كتاب انبيا حكايت علي بُوَد
بهشت و هر چه اندر او حكايت علي بُوَد أجلّ نعمت خدا، ولايت علي بُوَد
ز پشت پرده تا بي پرده يار من نمايان شد پ
ز شرم روي او، خورشيد اندر پرده پنهان شد
ولادت يافت اندر كعبه آن موجود مسعودي
كه ذات پاك او مرآت ذات پاك يزدان شد
چنانچه سَرور عالم به جز پيمبر نيست
وليّ خاص خدا نيز غير حيدر نيست
عليست گنج حقايق، عليست باب علوم
دلي مجوي كه مشتاق سوي آن در نيست
هر كه را فيض ازل از بخت برخوردار كرد جاي در ظلّ لواي حيدر كرّار كرد
مظهر الطاف يزدان، قبلة امكان، علي كه حق او را معينِ احمد مختار كرد
بر مخزن غيب، باب مفتوح عليست
گيتي همه كشتي و در او نوح، عليست
آن روح كه مبدأ حيات همه است
در قالب آفرينش، آن روح عليست
اي كه گفتي فمَن يَمُت يَرَني جان فداي كلام دلجويت
كاش روزي هزار مرتبه من مُردمي تا ببينمي رويت
تويي آنكه سكّة سلطنت زده حق به نام تو علي
كه به جز خداي تو مطّلع نبُد از مقام تو يا علي
شده خلقتِ دو جهان اگر به دو حرف نيّر كاف و نون
تويي آنكه خلقت كاف و نون شده از كلام تو يا علي
چون علي در ملك هستي پادشاهي هست؛ نیست
در دو عالم غير از او مشكل گشايي هست؛ نيست
در رموز علم حكمت جز شهنشاه نجف
عالمان را در شريعت مقتدايي هست؛ نيست
منبع : سایت رادیو معارف
******************************************************************************
دوبیتی های علوی
اشعار ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
منبع = وبلاگ منتظرین ولی عصر (عج)
اي حيدر شهسوار وقت مدد است
اي زبده ي هشت و چار وقت مدد است
من عاجزم از جهان و دشمن بسيار
اي صاحب ذوالفقار وقت مدد است
سروده ابوسعيد ابوالخير
***
در مخزن لايموت دردانه علي است
در كون و مكان امير فرزانه علي است
در كعبه ظهور كرد تا بر همه كس
معلوم شود كه صاحب خانه علي است
سروده محمد حسين صغير اصفهاني
***
مهر تو سرشته حق در آب و گل من
جا كرده چو جان در آب و گل من
از مهر علي و مهر اولاد علي
محصول دو عالم من و حاصل من
سروده ملامحسن فيض كاشاني
***
امروز گلي شگفته در عالم شد
كز مقدم پاك او جنان خرم شد
در پيش علي دم از مسيحا كم زن
عيسي زدم علي مسيحا دم شد
سروده قاسم رسا
***
اي شاه نجف فداي لطف و كرمت
جانم به فداي چارگوش حرمت
كي مي شود از لطف بگويي يك بار
بعد از نجفم كربوبلا مي برمت
سروده كمال مومني
******************************
کعبه ام
کعبه ام من حرم ایزد منان به کفم
من از این منسب والا همه دم در شعفم
کعبه ام، لیک خودم عاشق شهر نجفم
چون علی گوهر من بود من او را صدفم
حاجیان کوی من و من که به کوی علی ام
سرخوشم چون که خودم حاجی روی علی ام
مروارید
مژده بر دلدادگان خانهی حق میرسد
بین که مروارید کعبه از صدف آمد برون
رباعی و دوبیتی
مجوز
از پرده چو روی دلبرم ظاهر شد
معشوق به پیشِ چشمِ دل نادر شد
ای دل تو بدان مجوزِ عشق و جنون
با عشق محمّد و علی صادر شد
ردّ
دل عاشق عشقِ بیعدد خواهد شد
آن عشق علی و تا ابد خواهد شد
در روز قیامت که شکافد دلها
در دل که علی نبود ردّ خواهد شد
عقدهدار
ای عاشق خسته دان که مرهم آمد
بر سینهی عقدهدار تو دم آمد
آن یار که در قرب خدا جایش بود
با هیبت آدمی به عالم آمد
نام علی(ع)
در عرش و سماء نام علی(ع) تک شده است
در حلقه ی عاشقان چکامک شده است
دیده شب معراج دو چشمان نبی
بر بال فرشتگان علی(ع) حک شده است
شوق ولایت
دل من حرف خود را با علی(ع) گفت
دوباره جان گرفتش تا علی(ع) گفت
گمانم امشب از شوقِ ولایت
خداوند جلی هم یا علی(ع) گفت
بوتراب
امشب که سری خراب دارم
در سینه طلای ناب دارم
مستانه غزل خوان شده ام من
دل در ید بوتراب دارم
ولی الله
من وارث آیین نبی الله ام
من شیر خدایم و وصلی الله ام
در بدر و حنین دیده ای رزمِ مرا
من حیدرم و علی ولی الله ام
حکایت
حکایت تاب زلفان علی است
جهان مدهوش مژگان علی است
تو می دانی که عشق و عاشقی چیست؟
هدف از عشق چشمان علی است
هر نفسم
عشق تو شد چون به دلم منجلی
بر همه گفتم نه و بر تو بلی
چون نفسی می کشم از سینه ام
هر نفسم نام تو گوید علی
خمار
چشم همه تشنه ی آن روی توست
شیعه خمارِ خم ابروی توست
باد صبا چون که رسید از نجف
آن چه مشامم برسد بوی توست
صبا
صبا گر بگذری بر کوی یارم
بگو با دلبرم، زیبا نگارم
به جون هر چی عشقه توی دنیا
گلِ عشقی به جز حیدر ندارم
ما را به لطف حضرت حيدر نميبرند
در آتشي كه بغض علي خالقش بود
فرزاد نظافتي
جنات اگرگل است،دشت است علی
طوفان زده رابگو که کشتی است علی
درپیش خدا نشد ندارد حرفش
توحاجت خود بگو که مشتی ست علی
مهدی زراعتی
آن روز که کوهها همگی درتابند
آن روز که نقشه ها همه بر آبند
عشاق حسین (ع)بی خیال دنیا
بر روی پر حضرت حیدر(ع) خوابند . .
مقصود من از بیان هر عرض تویی
دنیا همه مستحبّی و فرض تویی
خواندیم به سوره ای یقول الإنسان
انسان اذا زلزلت الأرض تویی
مجید لشگری
تا پیشه شان شاعر آیینی شد
حال دل شان همین که می بینی شد
گفتند علی خداست گفتیم که نه!
این کفر چقدر کفر شیرینی شد
مجید لشگری
ایوان نجف
اوزان غزل که مست مستم کرده
یک شاعر خوب و چیره دستم کرده
گویم همه جا خدا پرستم اما
ایوان نجف علی پرستم کرده
علیرضا خاکساری