آیه خمس

آیه خمس در قرآن کریم با شرح و تفسیر

وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ
بازدید : 3196
زمان تقریبی مطالعه : 18 دقیقه
تاریخ : 25 فروردین 1398
آیه خمس در قرآن کریم با شرح و تفسیر
سوال

 

1.با توجه به آیه 41 انفال، منظور از غنیمت چیست؟ 2. آیا برداشت: "خمس ، 5/1 سود کسب است که انفاق آن واجب میباشد" درست است؟ در غیر این صورت لطفا با توجه به این آیه، خمس را در جمله ای معنا کنید.

 

پاسخ

 

وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ [1] 
و اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز فرقان که دو گروه به هم رسیدند نازل کرده‏ایم ایمان آورده‏اید، بدانید که هر گاه چیزی به غنیمت گرفتید خمس آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است. و خدا به هر چیز تواناست. 
تفسیر: خمس یک دستور مهم اسلامی: 
در آغاز این سوره...] آمده است که[ پاره‏ای از مسلمانان بعد از جنگ بدر بر سر تقسیم غنائم جنگی مشاجره کردند و خداوند برای ریشه کن ساختن ماده اختلاف غنائم را دربست در اختیار پیامبر گذاشت تا هر گونه صلاح می‏داند آن را مصرف کند و پیامبر آنها را در میان جنگجویان به طور مساوی تقسیم کرد. ... 
در آغاز آیه می‏فرماید:" بدانید هر گونه غنیمتی نصیب شما می‏شود یک پنجم آن، از آن خدا و پیامبر و ذی القربی (امامان اهل بیت) و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از خاندان پیامبر) می‏باشد" (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ). 
و برای تاکید اضافه می‏کند:" که اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در (روز جنگ بدر) روز جدایی حق از باطل، روزی که دو گروه مؤمن و کافر در مقابل هم قرار گرفتند، نازل کردیم ایمان آورده‏اید باید به این دستور عمل کنید و در برابر آن تسلیم باشید" (إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ). 
در اینجا توجه به این نکته لازم است: با اینکه روی سخن در این آیه به مؤمنان است، زیرا پیرامون غنائم جهاد اسلامی بحث می‏کند و معلوم است مجاهد اسلامی مؤمن است، ولی با این حال می‏گوید:" اگر ایمان به خدا و پیامبر آورده‏اید" اشاره به اینکه نه تنها ادعای ایمان نشانه ایمان نیست بلکه شرکت در میدان جهاد نیز ممکن است نشانه ایمان کامل نباشد و این عمل به خاطر اهداف دیگری انجام گیرد، مؤمن کامل کسی است که در برابر همه دستورات مخصوصا دستورات مالی تسلیم باشد و تبعیضی در میان برنامه‏های الهی قائل نگردد. 
و در پایان آیه اشاره به قدرت نامحدود الهی کرده می‏گوید" و خدا بر همه چیز قادر است" (وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ). 
یعنی با اینکه در میدان بدر از هر نظر شما در اقلیت قرار داشتید و دشمن ظاهرا از هر نظر برتری چشمگیری داشت خداوند قادر توانا آنها را شکست داد و شما را یاری کرد تا پیروز شدید.[2] 
]حال ببینیم[ منظور از ذی القربی چیست؟ 
منظور از ذی القربی در این آیه همه خویشاوندان نیست و نه همه خویشاوندان پیامبر ص بلکه امامان اهل بیت هستند دلیل بر این موضوع روایات متواتری است که از طرق اهل بیت پیامبر ص نقل شده است.[3] و در کتب اهل سنت نیز اشاراتی به آن وجود دارد. 
بنا بر این آنها که یک سهم از خمس را متعلق به همه خویشاوندان پیامبر می‏دانند در برابر این سؤال قرار می‏گیرند که این چه امتیازی است که اسلام برای اقوام و بستگان پیامبر ص قائل شده است، در حالی که می‏دانیم اسلام ما فوق نژاد و قوم و قبیله است. 
ولی اگر آن را مخصوص امامان اهل بیت بدانیم با توجه به اینکه آنها جانشینان پیامبر و رهبران حکومت اسلامی بوده و هستند علت دادن این یک سهم از خمس به آنها روشن می‏گردد، به تعبیر دیگر" سهم خدا" و" سهم پیامبر" و" سهم ذی القربی" هر سه سهم متعلق به" رهبر حکومت اسلامی" است، او زندگی ساده خود را از آن اداره می‏کند و بقیه را در مخارج گوناگونی که لازمه مقام رهبری امت است مصرف خواهد نمود، یعنی در حقیقت در نیازهای جامعه و مردم. 
بعضی از مفسران اهل سنت مانند نویسنده" المنار" چون" ذی القربی" را همه خویشاوندان دانسته است، برای پاسخ اشکال فوق به دست و پا افتاده و برای حکومت اسلامی پیامبر تشریفاتی قائل شده و او را موظف دانسته که قوم و قبیله خویش را بوسیله اموال گرد خود نگاه دارد!، روشن است که چنین منطقی به هیچ وجه با منطق حکومت جهانی و انسانی و حذف امتیازات قبیلگی سازگار نیست ... 
 [منظور از" یتیمان، مسکینان و واماندگان ..."] 
منظور از" یتیمان" و" مسکینان" و" واماندگان در راه" تنها ایتام و مساکین و ابناء سبیل بنی هاشم و سادات می‏باشند، اگر چه ظاهر آیه مطلق است و قیدی در آن دیده نمی‏شود، دلیل ما بر این تقیید روایات زیادی است که در تفسیر آیه از طرق اهل بیت وارد شده و می‏دانیم بسیاری از احکام در متن قرآن به طور مطلق آمده ولی" شرائط و قیود" آن بوسیله" سنت" بیان شده است و این منحصر به آیه مورد بحث نیست تا جای تعجب باشد. 
به علاوه با توجه به آنکه زکاة بر نیازمندان بنی هاشم به طور مسلم حرام است باید احتیاجات آنها از طریق دیگری تامین گردد و این خود قرینه می‏شود بر اینکه منظور از آیه فوق خصوص نیازمندان بنی هاشم است لذا، در احادیث می‏خوانیم که امام صادق ع می‏فرموده" خداوند هنگامی که زکاة را بر ما حرام کرد خمس را برای ما قرار داد بنا بر این زکاة بر ما حرام است و خمس حلال" [4] 
آیا غنائم منحصر به غنائم جنگی است؟ 
موضوع مهم دیگری که در این آیه باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد و در حقیقت قسمت عمده بحث در آن متمرکز می‏گردد، این است که لفظ" غنیمت" که در آیه آمده است تنها شامل غنائم جنگی می‏شود یا هر گونه در آمدی را در بر می‏گیرد؟!. 
در صورت اول آیه تنها خمس غنائم جنگی را بیان می‏کند و برای خمس در سایر موضوعات باید از سنت و اخبار و روایات صحیح و معتبر استفاده کرد و هیچ مانعی ندارد که قرآن به قسمتی از حکم خمس و به تناسب مسائل جهاد اشاره کند و قسمت‏های دیگری در سنت بیان شود. 
مثلا در قرآن مجید نمازهای پنجگانه روزانه صریحا آمده است، و همچنین به نمازهای طواف که از نمازهای واجبه است اشاره شده، ولی از نماز آیات که مورد اتفاق تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنی است ذکری به میان نیامده است، و هیچکس را نمی‏یابیم که بگوید چون نماز آیات در قرآن ذکر نشده و تنها در سنت پیامبر آمده نباید به آن عمل کرد، و یا اینکه چون در قرآن به بعضی از غسل‏ها اشاره شده و سخن از دیگر غسل‏ها به میان نیامده است باید از آن صرف نظر کرد، این منطقی است که هیچ مسلمانی آن را نمی‏پذیرد. 
بنا بر این هیچ اشکالی ندارد که قرآن تنها قسمتی از موارد خمس را بیان کرده باشد و بقیه را موکول به سنت نماید و نظیر این مسئله در فقه اسلام بسیار زیاد است. 
ولی با این حال باید ببینیم که" غنیمت" در لغت و در نظر عرف چه معنی می‏دهد؟! آیا راستی منحصر به غنائم جنگی است و یا هر گونه در آمدی را شامل می‏شود؟ 
آنچه از کتب لغت استفاده می‏شود، این است که در ریشه معنی لغوی این کلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست می‏آید، نیفتاده است، بلکه هر در آمدی را شامل می‏شود، به عنوان شاهد به چند قسمت از کتب معروف و مشهور لغت که مورد استناد دانشمندان و ادبای عرب است اشاره می‏کنیم: 
در کتاب" لسان العرب" جلد دوازدهم می‏خوانیم" و الغنم الفوز بالشی‏ء من غیر مشقة ... و الغنم، الغنیمة و المغنم الفی‏ء ... و فی الحدیث الرهن لمن رهنه له غنمه و علیه غرمه، غنمه زیادته و نمائه و فاضل قیمته ... و غنم الشی‏ء فاز به ... 
:" غنم یعنی دسترسی یافتن به چیزی بدون مشقت، و" غنم" و" غنیمت" و" مغنم" به معنی فی‏ء است (فی‏ء را نیز در لغت به معنی چیزهایی که بدون زحمت به انسان می‏رسد ذکر کرده‏اند ...)                         
 و در حدیث وارد شده که گروگان در اختیار کسی است که آن را به گرو گرفته، غنیمت و منافعش برای اوست و غرامت و زیانش نیز متوجه اوست و نیز غنم به معنی زیادی و نمو و اضافه قیمت است، و فلان چیز را به غنیمت گرفت یعنی به او دست‏رسی پیدا کرد." 
و در کتاب" تاج العروس" جلد نهم می‏خوانیم" و الغنم الفوز بالشی‏ء بلا مشقة":" غنیمت آن است که انسان بدون زحمت به چیزی دست یابد". 
در کتاب" قاموس" نیز غنیمت بهمان معنی فوق ذکر شده است. 
و در کتاب" مفردات راغب" می‏خوانیم غنیمت از ریشه" غنم" به معنی" گوسفند" گرفته شده و سپس می‏گوید" ثم استعملوا فی کل مظفور به من جهة العدی و غیره" یعنی:" سپس در هر چیزی که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست می‏آورد به کار رفته است" حتی کسانی که یکی از معانی غنیمت را غنائم جنگی ذکر کرده‏اند انکار نمی‏کنند که معنی اصلی آن معنی وسیعی است که به هر گونه خیری که انسان بدون مشقت به آن دست یابد گفته می‏شود. 
در استعمالات معمولی نیز" غنیمت" در برابر" غرامت" ذکر می‏شود، همان طور که معنی" غرامت" معنی وسیعی است و هر گونه غرامت را شامل می‏شود" غنیمت" نیز معنی وسیعی دارد و به هر گونه در آمد قابل ملاحظه‏ای گفته می‏شود این کلمه" در نهج البلاغه" در موارد زیادی به همین معنی آمده است، در خطبه 76 می‏خوانیم" اغتنم المهل":" فرصت‏ها و مهلت‏ها را غنیمت بشمارید". 
و در خطبه 120 می‏فرماید" 
من اخذها لحق و غنم 
":" کسی که به آئین خدا عمل کند به سر منزل مقصود می‏رسد و بهره می‏برد" در نامه 53 به مالک اشتر می‏فرماید:" 
و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم 
": در برابر مردم مصر همچون حیوان درنده‏ای مباش که خوردن آنها را غنیمت و در آمدی برای خود فرض کنی".                        
 و در نامه 45 به عثمان بن حنیف می‏فرماید:" 
فو اللَّه ما کنزت من دنیاکم تبرا و لا ادخرت من غنائمها وفرا 
":" به خدا سوگند از دنیای شما طلایی نیاندوختم و از غنائم و در آمدهای آن اندوخته‏ای فراهم نکردم". 
و در کلمات قصار، در جمله 331 می‏فرماید 
ان اللَّه جعل الطاعة غنیمة الاکیاس 
:" خداوند اطاعت را غنیمت و بهره هوشمندان قرار داده است". 
و در نامه 41 می‏خوانیم" 
و اغتنم من استقرضک فی حال غناک 
":" هر کس در حال بی‏نیازیت از تو قرضی بخواهد غنیمت بشمار." 
و نظیر این تعبیرات بسیار فراوان است که همگی نشان می‏دهد" غنیمت" منحصر به غنائم جنگی نیست. 
و اما مفسران: 
بسیاری از مفسران که در زمینه این آیه به بحث پرداخته‏اند صریحا اعتراف کرده‏اند که غنیمت در اصل معنی وسیعی دارد و شامل غنائم جنگی و غیر آن و به طور کلی هر چیزی را که انسان به دون مشقت فراوانی به آن دست یابد می‏شود حتی آنها که آیه را به خاطر فتوای فقهای اهل تسنن مخصوص غنائم جنگی دانسته‏اند باز معترفند که در معنی اصلی آن این قید وجود ندارد بلکه به خاطر قیام دلیل دیگری این قید را به آن زده‏اند. 
" قرطبی" مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر خود، ذیل آیه چنین می‏نویسد" غنیمت در لغت خیری است که فرد یا جماعتی با کوشش به دست می‏آورند" ... 
و بدانکه اتفاق (علمای تسنن) بر این است که مراد از غنیمت در آیه (و اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ) اموالی است که با قهر و غلبه در جنگ به مردم می‏رسد، ولی باید توجه داشت که این قید همانطور که گفتیم در معنی لغوی آن وجود ندارد، ولی در عرف شرع، این قید وارد شده است"[5] 
" فخر رازی" در تفسیر خود تصریح می‏کند که:" الغنم الفوز بالشی‏ء"" غنیمت این است که انسان به چیزی دست یابد" و پس از ذکر این معنی وسیع از نظر لغت می‏گوید:" معنی شرعی غنیمت (به عقیده فقهای اهل تسنن) همان غنائم جنگی است"[6]
و نیز در تفسیر" المنار"" غنیمت" را به معنی وسیع ذکر کرده و اختصاص به غنائم جنگی نداده اگر چه معتقد است باید معنی وسیع آیه فوق را به خاطر قید شرعی مقید به غنائم جنگی کرد[7] 
در تفسیر" روح المعانی" نوشته" آلوسی" مفسر معروف سنی نیز چنین آمده است که:" غنم در اصل به معنی هر گونه سود و منفعت است" [8] 
در تفسیر" مجمع البیان" نخست غنیمت را به معنی غنائم جنگ تفسیر کرده، ولی به هنگام تشریح معنی آیه چنین می‏گوید:" قال اصحابنا ان الخمس واجب فی کل فائدة تحصل للانسان من المکاسب و ارباح التجارات، و فی الکنوز و المعادن و الغوص و غیر ذلک مما هو مذکور فی الکتب و یمکن ان یستدل علی ذلک بهذه الایة فان فی عرف اللغة یطلق علی جمیع ذلک اسم الغنم و الغنیمة[9] علمای شیعه معتقدند که خمس در هر گونه فایده‏ای که برای انسان فراهم می‏گردد واجب است اعم از اینکه از طریق کسب و تجارت باشد، یا از طریق گنج و معدن، و یا آنکه با غوص از دریا خارج کنند، و سایر اموری که در کتب فقهی آمده است، و می‏توان از آیه بر این مدعی استدلال کرد، زیرا در" عرف لغت" به تمام اینها" غنیمت" گفته می‏شود. 
شگفت‏آور این که بعضی از مغرضان که گویا برای سم‏پاشی در افکار عمومی ماموریت خاصی دارند در کتابی که در زمینه خمس نوشته‏اند دست به تحریف رسوایی در عبارت تفسیر مجمع البیان زده، قسمت اول گفتار او را که متضمن تفسیر غنیمت به" غنائم جنگی" است ذکر کرده ولی توضیحی را که در باره عمومیت معنی لغوی و معنی آیه در آخر بیان کرده است، به کلی نادیده گرفته و یک مطلب دروغین به این مفسر بزرگ اسلامی نسبت داده‏اند، مثل اینکه فکر می‏کرده‏اند تفسیر مجمع البیان تنها در دست خود آنها است و دیگری آن را مطالعه نخواهد کرد، و عجیب این است که این خیانت را تنها در این مورد مرتکب نشده، بلکه در موارد دیگر نیز آنچه به سود بوده گرفته، و آنچه به زیان بوده است نادیده گرفته‏اند. 
در تفسیر المیزان نیز با استناد به سخنان علمای لغت تصریح شده که غنیمت هر گونه فایده‏ای است که از طریق تجارت یا کسب و کار و یا جنگ به دست انسان می‏افتد و مورد نزول آیه گرچه غنائم جنگی است ولی می‏دانیم که هیچ گاه مورد عمومیت مفهوم آیه را تخصیص نمی‏زند [10] 
از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفته می‏شود که: 
آیه غنیمت معنی وسیعی دارد و هر گونه در آمد و سود و منفعتی را شامل می‏شود زیرا معنی لغوی این لفظ عمومیت دارد و دلیل روشنی بر تخصیص آن در دست نیست. 
تنها چیزی که جمعی از مفسران اهل تسنن روی آن تکیه کرده‏اند این است که آیات قبل و بعد در زمینه جهاد وارد شده است و همین موضوع قرینه می‏شود که آیه غنیمت نیز اشاره به غنائم جنگی باشد. 
در حالی که می‏دانیم شان نزول‏ها و سیاق عمومیت آیه را تخصیص نمی‏زنند و به عبارت روشن‏تر هیچ مانعی ندارد که مفهوم آیه یک معنی کلی و عمومی باشد و در عین حال مورد نزول آیه غنائم جنگی که یکی از موارد این حکم کلی است بوده باشد و اینگونه احکام در قرآن و سنت فراوان است که حکم کلی است و مصداق جزئی است: 
مثلا در آیه 7 سوره حشر می‏خوانیم ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا":" هر چه پیامبر برای شما می‏آورد بگیرید و هر چه از آن نهی می‏کند خود داری کنید". 
این آیه یک حکم کلی در باره لزوم پیروی از فرمانهای پیامبر ص بیان می‏کند در حالی که مورد نزول آن اموالی است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان می‏افتد (و اصطلاحا به آن" فی‏ء" گفته می‏شود). 
و نیز در آیه 233 سوره بقره یک قانون کلی به صورت" لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها":" هیچ کس بیش از آنچه قدرت دارد تکلیف نمی‏شود" بیان شده در حالی که مورد آیه در باره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانایی خود به آنها اجرت بدهد، ولی آیا ورود آیه در چنین مورد خاصی می‏تواند جلو عمومیت این قانون (عدم تکلیف به ما لا یطاق) را بگیرد؟! خلاصه اینکه: آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولی می‏گوید: هر در آمدی از هر موردی عاید شما شود که یکی از آنها غنائم جنگی است خمس آن را بپردازید مخصوصا" ما" موصوله و" شی‏ء" که دو کلمه عام و بدون هیچ گونه قید و شرطند این موضوع را تایید می‏کنند.[11] 
موفق باشید.

 

[1] . آیه 41 انفال

[2] . تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 171 و 172

[3] . به کتاب وسائل الشیعه جلد ششم بحث خمس مراجعه شود.

[4] . وسائل الشیعه جلد ششم بحث خمس و تفسیر مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث از طرق اهل سنت نیز در این زمینه روایاتی نقل شده که به زودی به آن اشاره خواهد شد.

[5] . جلد 4 صفحه: 2840.

[6] . فخر رازی جلد 15 صفحه 164

[7] . تفسیر المنار جلد: 10 صفحه 3- 7.

[8] . تفسیر روح المعانی جلد: 10 صفحه: 2.

[9] . تفسیر مجمع البیان جلد 4 صفحه: 544- 543.

[10] . المیزان جلد 9 صفحه: 89.

[11] . تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 174 تا ص: 181
منبع: پایگاه حوزه، شماره 19562
 

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه