اهمیت انفاق در اسلام

انفاق دانه اى است پر بار
بازدید : 6808
زمان تقریبی مطالعه : 6 دقیقه
تاریخ : 19 آذر 1390
اهمیت انفاق در اسلام

انفاق دانه اى است پر بار


قرآن مجید در یك تعبیر بسیار جالب مى فرماید:
مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَا لَهُمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّة أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنبُلَة مِّاْ ئَةُ حَبَّة وَاللَّهُ یُضَـعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَا سِعٌ عَلِیمٌ
كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند همانند بذرى هستند كه هفت خوشه برویاند كه در هر خوشه یكصد دانه باشد! و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شایستگى داشته باشد) دو یا چند برابر مى كند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست.
«سوره بقره، آیه 261»
توضیح

انفاق و حل مشكلات اجتماعى


از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان گرفتار آن بوده و هم اكنون با تمام پیشرفتهاى صنعتى و مادّى كه نصیب او شده نیز با آن دست به گریبان است «مشكل فاصله طبقاتى» است; فقر و بیچارگى و تهیدستى در یكطرف و تراكم ثروت در طرف دیگرعدّه اى آن قدر ثروت دارند كه حساب اموالشان را نمى توانند بكنند، و عدّه دیگرى از فقر و تهیدستى رنج مى برند، به طورى كه تهیّه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان خیلى مشكل است.
بدیهى است جامعه اى كه پایه هاى آن، قسمتى بر غنا و ثروت و بخش مهمّ دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نیست و هرگز به سعادت و آرامش نخواهد رسید.
در چنین جامعه اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبینى، و از همه مهمتر، دشمنى و عداوت اجتناب ناپذیر خواهد بود.
گرچه در گذشته این اختلاف در بین جوامع انسانى وجود داشت، ولى در زمان ما این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناكتر شده است.
زیرا از یك سو درهاى كمكهاى انسانى، و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده، و درهاى رباخوارى كه یكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكلهاى مختلف باز است.
پیدایش كمونیسم و مانند آن، و خونریزى ها و جنگهاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد عكس العمل همین محرومیّت اكثریّت جوامع انسانى است، با این كه دانشمندان به فكر چاره و حلّ این مشكل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر كدام راهى را انتخاب كرده اند ـ كمونیسم از راه الغاى مالكیّت
فردى، و سرمایه دارى از راه گرفتن مالیاتهاى سنگین و تشكیل مؤسسات عام المنفعه (كه به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حلّ مشكل نیازمندان) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند ـ ولى حقیقت این است كه هیچ كدام نتوانسته اند گام مؤثّرى در این راه بردارند، زیرا حلّ این مشكل با روح مادّیگرى كه بر جهان حكومت مى كند ممكن نیست; كمك بلا عوض در تفكر مادّى جایى ندارد!
با دقّت در آیات قرآن مجید آشكار مى شود كه یكى از اهداف مهمّ اسلام این است كه این اختلافات غیر عادلانه اى كه در اثر بیعدالتیهاى اجتماعى در میان طبقات غنى و ضعیف پیدا مى شود از بین برود و سطح زندگى كسانى كه نمى توانند نیازمندیهاى زندگیشان را بدون كمك دیگران رفع كنند بالا بیاید، و حدّاقل لوازم زندگى را داشته باشند.
اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است:
تحریم رباخوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زكات و خمس و مانند آنها، تشویق به انفاق، وقف، و قرض الحسنه و كمكهاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشكیل مى دهد، و از همه مهمتر زنده كردن روح ایمان و برادرى و مساوات است.
یك مثال زیبا
مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَا لَهُمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّة...
بعضى از مفسّران گفته اند منظور از انفاق در این آیه انفاق در جهاد است، چرا كه در چند آیه قبل سخنى از جهاد به میان آمده است; ولى واضح
است كه این مناسبت موجب تخصیص نمى شود; زیرا «سبیل الله» كه به طور مطلق ذكر شده شامل هر مصرف نیكى مى گردد; به علاوه، به گواهى آیات بعد از آن بحث دیگرى غیر از بحث جهاد مطرح است زیرا بحث «انفاق» را به طور مستقل دنبال مى كند و در روایات هم طبق نقل تفسیر مجمع البیان به عمومیّت معنى آیه اشاره شده است.
به هر حال، در این آیه كسانى كه در راه خدا انفاق مى كنند به دانه پر بركتى كه در زمین مستعدّى افشانده شود تشبیه شده اند، در حالى كه این اشخاص نباید به دانه تشبیه شوند بلكه انفاق آنها باید تشبیه به دانه شود، و یا خود آنها را به كشاورزى كه دانه مى افشاند تشبیه كنند، و لذا مفسران گفته اند آیه داراى كلمه محذوفى است (یا كلمه «صدقات» قبل از «الذین» یا كلمه «باذر» قبل از «حبّه» در تقدیر است).
ولى هیچ گونه دلیلى بر حذف و تقدیر در آیه نیست بلكه در این تشبیه سرّى نهفته است، و تشبیه افراد انفاق كننده به دانه هاى پر بركت تشبیه جالب و عمیقى است.
قرآن مى خواهد بگوید عمل هر انسانى پرتوى از وجود او است، و هر قدر عمل توسعه پیدا كند وجود آن انسان در حقیقت توسعه یافته است.
وبه عبارت روشن تر، قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمى داند و هر دو را اشكال مختلفى از یك حقیقت معرفى مى كند; بنابراین، بدون هیچ گونه حذف و تقدیر آیه قابل تفسیر است و اشاره به یك حقیقت عقلى است; یعنى، این گونه افراد نیكوكار همچون بذرهاى پر ثمرى هستند كه به هر طرف ریشه و شاخه مى گسترانند و همه جا را زیر بال و پر خود مى گیرند.

قرآن در جمله «انبتت سبع سنابل» این دانه پربركت را چنین توصیف مى كند:
هفت خوشه از آن مى روید كه در هر خوشه یكصد دانه است و به این ترتیب (هفتصد برابر) از اصل خود پیشى مى گیرد.
آیا این یك تشبیه فرضى است، و چنان دانه اى كه از آن هفتصد دانه برخیزد وجود خارجى ندارد؟ و یا منظور دانه هایى همچون دانه هاى (ارزن) است كه این تعداد در آنها دیده مى شود (چون در دانه گندم و مانند آن مى گویند دیده نشده) ولى جالب توجّه این كه چند سال قبل كه سال پربارانى بود در مطبوعات این خبر انتشار یافت كه در نواحى یكى از شهرستانهاى جنوب در پاره اى از مزارع بوته هاى گندمى بسیار بلند و پرخوشه دیده شده كه در یك بوته در حدود چهارهزار دانه گندم وجود داشت! و این خود مى رساند كه تشبیه قرآن یك تشبیه كاملاً واقعى است.
سپس مى گوید: «وَاللَّهُ یُضَـعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَا سِعٌ عَلِیمٌ; خدا آن را براى هر كس بخواهد مضاعف مى كند.»
كلمه «یضاعف» در اصل از ماده «ضعف» (بر وزن شعر) به معنى دو برابر یا چند برابر است.
بنابراین، مفهوم جمله چنین است: خداوند براى هر كس بخواهد این بركت را دو یا چند برابر مى گرداند.
با توجّه به آنچه در بالا اشاره شد دانه هایى یافت مى شود كه چند برابر «هفتصد دانه» محصول مى دهد و بنابراین تشبیه مزبور یك تشبیه حقیقى است.

در جمله آخر آیه اشاره به وسعت قدرت پروردگار و آگاهى او از همه چیز شده تا انفاق كنندگان بدانند او هم از عمل و نیّات آنها آگاه است و هم قادر است همه گونه بركت به آنها بدهد.

سایت راسخون

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه