نماز مهمترين راهكار خودسازي(بخش اول)

بازدید : 5217
زمان تقریبی مطالعه : 15 دقیقه
تاریخ : 01 اسفند 1390
نماز مهمترين راهكار خودسازي(بخش اول)

نماز مهمترين راهكار خودسازي(بخش اول)

احمد نادري عفيف
فرهنگ كوثر - شماره 84

در اسلام تأكيدات فراواني بر نماز، به طور عام و نماز جماعت، به طور خاص شده است. بحث از اين فريضه الهي را از هر دو منظر ارائه مي‌دهيم.

در اينجا آيات و به ويژه روايات بسياري درباره نماز و جنبه‌هاي مختلف آن وجود دارد كه ذكر همه آنها در اين مختصر نمي‌گنجد. از اين رو به برخي از عناصر كليدي نماز از ديدگاه ثقلين(قرآن و عترت) اشاره مي‌كنيم.

الف) آيات
1. مؤثرترين رابطه با خدا

در قرآن مي‌خوانيم:(إِنّي أَنَا اللهُ، لا إِلهَ إِلاّ أَنَا، فَاعْبُدْني وَ أَقِمِ الصّلاةَ لِذِكْري(1)«من الله هستم، معبودي جز من نيست. پس مرا پرستش كن و نماز را براي ياد من به پادار».

در اين آيه پس از بيان مهم‌ترين اصل دعوت انبيا كه مسئله«توحيد» است، عبادت خداوند يگانه ثمره درخت ايمان و توحيد بيان شده و به دنبال آن، به«نماز» كه بزرگ‌ترين عبادت و مهم‌ترين عامل پيوند خلق با خالق و مؤثرترين راه براي فراموش نكردن ذات پاك اوست، دستور داده شده است.(2)

اين آيه به يكي از فلسفه‌هاي مهم نماز اشاره دارد و آن، اينكه انسان در اين جهان به دليل وجود«عوامل غافل كننده»، نياز به وسيله‌اي دارد كه در فاصله‌هاي مختلف زماني، خدا، رستاخيز، دعوت پيامبران و هدف آفرينش را به ياد او آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بي خبري حفظ كند، و«نماز» اين وظيفه مهم را بر عهده دارد.(3)

به پا داشتن نماز، آن است كه حق نماز ادا شود؛ يعني نماز به صورت يك پيكر بي‌روح انجام نگيرد، بلكه نمازي باشد كه واقعاً بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين معناي«ذكر الله» است كه در آيه به آن اشاره شده:(أَقِمِ الصّلاةَ لِذِكْري). ياد خدا بودن، مساوي با فراموش كردن غير خدا است. اگر انسان ولو مدت كوتاهي با خدا در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد، او را ثنا گويد، او را به الله بودن، رب بودن، رحمان بودن، رحيم بودن، يگانه بودن، صمد بودن، و(لَمْ يلِدْ وَ لَمْ يولَدْ، وَ لَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ) بودن، توصيف كند، عالي‌ترين تأثيرها در نفس او گذاشته مي‌شود و روح انسان آن چنان ساخته و تربيت مي‌شود كه مذهب اسلام مي‌خواهد.(4)

نماز، سرود توحيد و يكتاپرستي و سرود فضيلت و پاكي است كه بايد فكر و روح ما را در برابر عوامل شرك و آلوده كننده اي كه در زندگي روزمره با آنها سر و كار داريم، پاك و يكتاپرست نگه‌دارد.(5)

خداوند در آيه ديگري مي‌فرمايد:(حافِظُوا عَلَي الصّلَواتِ وَ الصّلاةِ الْوُسْطي‏ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتينَ(6)«بر همه نمازها و [به خصوص] نماز وسطي(نماز ظهر) مواظبت كنيد و از روي خضوع و اطاعت براي خدا به پاخيزيد».

و نيز مي‌فرمايد:(فَأَقيمُوا الصّلاةَ إِنّ الصّلاةَ كانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنينَ كِتابًا مَوْقُوتًا)؛(7)«نماز را اقامه كنيد؛ زيرا نماز وظيفه ثابت و معيني براي مؤمنان است».

از آنجا كه نماز مؤثرترين رابطه انسان با خداست و اگر با شرايط صحيح انجام گيرد، دل را لبريز از عشق و محبت خدا مي‌كند و در پرتو آن، انسان بهتر مي‌تواند خود را از آلودگي به گناه پاك سازد و دل و جان را شستشو دهد، در آيات قرآن تأكيد فراواني بر آن شده است؛ همانند:
(وَ أَقِمِ الصّلاةَ إِنّ الصّلاةَ تَنْهي‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ(8)«نماز را برپا دار كه نماز(انسان را) از زشتي‌ها و گناه باز مي‌دارد».

از آنجا كه طبيعت نماز، نيرومند‌ترين عامل بازدارنده؛ يعني اعتقاد به مبدأ و معاد را به ياد انسان مي‌آورد، داراي اثر بازدارندگي از فحشا و منكر است؛ در اين آيه نيز به يكي ديگر از فلسفه‌هاي مهم نماز پرداخته شده كه همان بازدارندگي از«فحشا و منكر» است. گفته‌اند:«فحشا» اشاره به گناهان بزرگ پنهاني است و«منكر» گناهان بزرگ آشكار. و نيز گفته‌اند: فحشا، گناهاني است كه بر اثر قواي شهويه، و منكر، بر اثر غلبه قوه غضبيه صورت مي‌گيرد.(9)

كمال انسان و راه تقرّب به خداي سبحان

در تعريف عبادت گفته‌اند:«عبادت، نهايت تذلل و كوچكي است و فقط كسي شايسته و مستحقّ چنين عبادتي است كه نهايت تفضّل و بخشش را داشته باشد و او، جز خداوند كسي نيست».

عبادت و پرستش خداوند يكتا و ترك پرستش هر موجود ديگر، يكي از اصول تعليمات پيامبران الهي است و تعليمات هيچ پيامبري، از عبادت خالي نبوده است؛ چنان كه در قرآن كريم مي‌خوانيم:(وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلّ‏ِ أُمّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ)؛(10)«ما در هر امتي، رسولي فرستاديم كه [بگويد:] خداي يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد».

نماز، مظهر پيوند و ارتباط با خدا و يكي از مصاديق مهم عبادت و تنها راه تقرب به خداي سبحان است كه كمال واقعي انسان را تشكيل مي‌دهد؛ چنان كه كمالات پيامبران نيز ثمره عبادت آنهاست. قرآن كريم، در تبيين رابطه عبد و عبادت،«عبادت» را هدف آفرينش او مي‌داند،(11) ولي اين هدفي متوسط است، نه نهايي؛ زيرا هدف برتر ـ كه عبادت نسبت به آن، وسيله محسوب مي‌شود ـ نيل به يقين است:(وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّي يأْتِيكَ الْيقينُ).(12)

انسان بر اثر عبادت به مقام رفيع«يقين» بار مي‌يابد... عبادتي كه هدف آفرينش است، عبادتي است كه محصولي چون يقين داشته باشد و عابداني كه از نورانيت و صفاي باطن و شهود بي‌بهره‌اند، چنين عباداتي ندارند.(13)

معيار آزادي و نجات انسان

در قرآن مي‌خوانيم:(وَ الّذينَ يمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصّلاةَ إِنّا لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحينَ(14)«و آنها كه به كتاب خدا تمسك جويند و نماز را بر پا دارند، پاداش بزرگي خواهند داشت؛ زيرا ما پاداش مصلحان را ضايع نخواهيم كرد».

آيت الله جوادي آملي با توجه به آيه شريفه، مي‌گويد:
«نماز آن چنان اهميتي دارد كه ستون دين معرفي شده است:«الصلوة عمود الدين»، و در تمام مذاهب و مكاتب الهي جايگاه ويژه داشته است.

خداي سبحان به پيروان موساي كليم الله(ع) مي‌فرمايد: تورات و نماز را مدار نجات خود قرار دهيد و به آن تمسك كنيد. و به رهروان مسير عيساي مسيح(ع) فرمود: انجيل و نماز را محور رهايي از خطر سازيد و به آن استمساك نماييد. و به راهيان طريق رسول اكرم(ص) فرمود: قرآن و نماز را معيار آزادي از هر گزندي بدانيد و به آن اعتصام كنيد.

از اين تعميم، بر مي‌آيد كه پيام جهاني خداوند به تمام امت‌ها، اين است كه كتاب آسماني و نماز، مدار نجات‌اند.

گر چه كتاب الهي ـ اعم از تورات، انجيل و قرآن ـ نماز را هم در بر دارد، ليكن از باب ذكر خاص بعد از عام، يا ذكر جزء بعد از كل، مسئله نماز به طور مستقل در كنار كتاب آسماني مطرح شده، آيه فوق ناظر به تمام امت‌ها در تمام عصر و مصر است؛ يعني كساني كه به كتاب الهي تمسك مي‌جويند و نماز را اقامه مي‌كنند، صالح و مصلح‌اند؛ به درستي كه ما، اجر مصلحان را ضايع نمي‌كنيم. آيه مزبور در لابه‌لاي نقل ماجراي بني‌اسرائيل است و ضمناً مسلمين را نيز در نظر دارد؛ لذا جامع بين تمام صحيفه‌هاي آسماني است».(15)

ب) روايات

روايات وارده در باب اهميت نماز، زياد است؛ از اين رو عناوين كلي آنها را در ده عنوان آورده و براي هر كدام، يك يا چند نمونه نقل مي‌كنيم:
1. نور ديده پيامبر
رسول خدا(ص) فرمود:«خداوند(جلّ ثناؤه) نور ديده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانيد؛ همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه،(با اين تفاوت كه) گرسنه هر گاه غذا بخورد، سير مي‌شود و تشنه هر گاه آب بنوشد، سيراب مي‌شود، اما من از نماز سير نمي‌شوم».(16)

2. مايه تقرب پرهيزگاران
امام علي(ع) فرمود:«نماز، موجب تقرب هر پرهيزگاري به خداست».(17)

3. بهترين تكليف
پيامبر خدا(ص) در پاسخ به سؤال ابوذر(ره) درباره نماز فرمود:«نماز، بهترين تكليفي است كه(از جانب خدا) وضع شده است. اينك هر كه خواهد، كم بخواند و هر كه خواهد، بسيار به جا آورد».(18)

4. برترين كار
امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال از بهترين اعمال، فرمود:«بعد از معرفت خدا، هيچ چيزي با اين نماز برابري نمي كند».(19)

5. ستون دين
از پيامبرخدا(ص) نقل شده كه فرمود:«مَثَل نماز، مثل ستون خيمه است. اگر ستون محكم باشد، طناب‌ها و ميخ ها و چادر كارايي دارند، اما اگر ستون بشكند، نه طنابي به كار مي‌آيد و نه چادري».(20)

و نيز امام باقر(ع) فرمود:«نماز، ستون دين است».(21)

6. بازدارنده از گناهان
پيامبر خدا(ص) درباره مردي كه با آن حضرت نماز مي‌خواند و در عين حال مرتكب كارهاي زشت مي‌شد، فرمود:«نمازش روزي او را از زشتكاري باز خواهد داشت».

پس ديري نگذشت كه آن مرد توبه كرد.

و نيز درباره مردي كه روزها نماز مي‌خواند و شب‌ها دزدي مي‌كرد، فرمود:«نمازش او را از اين كار باز خواهد داشت».(22)

7. پوشاندن گناهان
امام صادق(ع) فرمود:«اگر جلو در خانه يكي از شما آبي باشد و روزي پنج بار خود را در آن بشويد، آيا چرك و كثافتي بر تن او باقي مي‌ماند؟ حكايت نماز نيز حكايت جوي آبي است كه تميز و پاكيزه مي‌كند.(انسان) هر نمازي كه بخواند، گناهانش را پاك مي‌كند، مگر گناهي كه او را از ايمان به در برد و بر آن مداومت ورزد».(23)

امام علي(ع) نيز فرمود:«هر كس نماز را با معرفت به حق آن به جاي آورد، آمرزيده است».(24)

8. نخستين سؤال در قيامت
امام باقر(ع) فرمود:«نخستين چيزي كه بنده براي آن حسابرسي مي‌شود، نماز است».(25)

9. معيار قبولي ساير اعمال
پيامبر خدا(ص) فرمود:«در روز قيامت نخستين عمل بنده كه به آن رسيدگي مي‌شود، نماز است. اگر پذيرفته شد، به ساير اعمال رسيدگي مي‌شود و اگر پذيرفته نشد، به هيچ يك از اعمال ديگر او هم رسيدگي نمي‌شود».(26)

نيز فرمود:«نماز، ترازوي اعمال است. هر كسي بيشتر به جاي آورد، بيشتر بهره مي‌برد».(27)

10. مايه مستجاب شدن دعا
پيامبر خدا(ص) فرمود:«هر كسي نماز واجبي را به جاي آورد، يك دعاي مستجاب نزد خدا خواهد داشت».(28)

بركات نماز شب

شايسته است به روايتي جامع كه چندين اثر مهم«نماز شب» را بيان مي‌كند، اشاره ‌كنيم. از پيامبر خدا(ص) نقل شده است كه فرمود:
1. اين نماز از سنت‌هاي دين و مايه خشنودي پروردگار و راه روشن پيامبران است.
2. نمازگزار از محبت فرشتگان و هدايت ايمان و نور و شناخت و روزي با بركت و راحتي بدن برخوردار است.
3. نماز شب، مايه ناخشنودي شيطان، سلاحي بر زيان كافر، باعث استجابت دعا و پذيرش اعمال، و توشه مؤمن از دنيا براي آخرت است.
4. نماز شب، شفاعت كننده‌اي ميان نمازگزار و فرشته مرگ، همدمي در قبر، بستري زير پهلوي او، و پاسخي براي نكير و منكر است.
5. هنگام محشر، نماز تاجي بر سر، نوري بر سيما، پوششي بر بدن، حجابي ميان او و آتش، حجتي ميان وي و پروردگار و باعث رهايي بدن انسان از آتش است.
6. نماز، وسيله عبور از صراط، كليد بهشت، مهريه حوريان و بهاي بهشت است.
7. آدمي به وسيله نماز به بالاترين درجه مي‌رسد؛ زيرا نماز تسبيح، تهليل، تكبير، تمجيد، تقديس، دعا و سخن است.(29)

اهميت نماز جماعت

فقها در كتب فقهي و رساله‌هاي عمليه درباره اهميت حضور در نماز جماعت و فضيلت آن بحث كرده و فرموده‌اند:«حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بي‌اعتنايي، جايز نيست و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند».(30)

نويسنده جواهر الكلام در ذيل سخن صاحب شرايع:«الجماعة مستحبة في الفرائض كلها؛ جماعت در تمام نماز‌هاي واجب، مستحب است»، مي‌گويد:«الحواضر اليوميه، كتاباً و سنتاً، متواترة و اجماعاً، بل ضرورة من الدّين، يدخل منكرها في سبيل الكافرين».(31) اين فقيه عالي قدر و برجسته در اين عبارت، به پنج دليل، به مستحب بودن نماز جماعت در نمازهاي يوميه استدلال مي‌كند كه عبارت‌اند از: قرآن، سنت، اخبار متواتر، اجماع فقها و ضروري دين بودن، به نحوي كه منكرش وارد كفر و انكارش موجب كفر مي‌گردد.

علامه سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي در فصل مربوط به نماز جماعت مي‌گويد:
«در تمام نمازهاي واجب، به ويژه نمازهاي يوميه و به ويژه در نماز ادا و در ميان آنها نيز به ويژه نماز صبح و مغرب و عشا و به خصوص براي همسايه مسجد و كسي كه صداي اذان را مي‌شنود، جماعت مستحب مؤكد است و در فضيلت آن و مذمت كسي كه نماز جماعت را ترك كند، به صورت‌هاي مختلف به اندازه‌اي تأكيد شده كه نزديك است نماز جماعت را ملحق به واجبات كند».

ايشان رواياتي را در اين زمينه نقل مي‌كند و در پايان اين قسمت مي‌گويد:
«اقتضاي ايمان آن است كه بدون عذر، نماز جماعت ترك نشود، مخصوصاً با مداومت بر آن. در روايت آمده: شيطان چيزي از عبادات را مانند نماز جماعت منع نمي‌كند. به آنان از جهت عدالت و مانند آن شبهه‌ها ايجاد مي‌كند؛ چون انكار آن براي آنان ممكن نيست؛ زيرا فضيلت آن از ضروريات دين است».(32)

با توجه به عبارت:«كتاباً و سنتاً» در سخن صاحب جواهر و عبارت«و قد ورد في فضلها و ذم تاركها من ضروب التاكيدات ما كاد يلحقها بالواجبات» در سخن صاحب عروه، روشن مي‌شود كه مبناي فتواي فقها، آن است كه طبق قرآن و سنت و روايات وارد شده از ائمه معصوم(ص)،«نماز جماعت» مستحب است.

الف) نماز جماعت از نظر قرآن

لازم است نمونه‌هايي از شواهد قرآني را در اين موضوع يادآوري ‌كنيم.

در قرآن مي‌خوانيم:(وَ أَقيمُوا الصّلاةَ وَ آتُوا الزّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ(33)«و نماز را به پا داريد و زكات را ادا كنيد و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد».

آيت الله جوادي آملي در ذيل اين آيه شريفه مي‌گويد:
«تعبير(وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ) به منزله«صلوا مع المصلين» است كه برجسته‌ترين مصداق نماز است؛ يعني نماز جماعت. بنابراين جمله(وَ أَقيمُوا الصّلاةَ) به اصل نماز و جمله(وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ) به مصداق برتر از مصاديق نماز، امر مي‌كند».(34)

و نيز در باره اين آيه شريفه مي‌گويد:
«ترغيب به ركوع با راكعان، كه تعبير از نماز به هيئتي خاص(ركوع) از هيئت‌هاي آن است، تحضيض(وادار كردن) به اقامه جماعت و شركت در آن است. به اهل ايمان دستور داده شده كه اولاً، هر يك اهل نماز و ركوع باشند و ثانياً، نماز را با هم بخوانند. معيار اين«معيت» همان وحدت نماز است. اين وحدت اعتباري، فقط در جماعت(اعم از جمعه و غير آن) متبلور است. با تعبير«با ركوع‌كنندگان ركوع كنيد»، از نماز يهود كه فاقد ركوع بود و فرادا برگزار مي‌شد، احتراز شده است».(35)

و نيز خداوند در توصيه به حضرت مريم(ع) مي‌فرمايد:(يا مَرْيمُ اقْنُتي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدي وَ ارْكَعي مَعَ الرّاكِعينَ)؛«اي مريم! فرمان‌بردار خدا باش و سجده براي حضرت حق به جاي آور و با اهل ركوع و عبادت، به ركوع و بندگي براي پروردگار برخيز».(36)

جمله(وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ) (با ركوع‌كنندگان ركوع كن) ممكن است اشاره به«نماز جماعت» بوده باشد و نيز ممكن است اشاره به پيوستن به جمعيت نمازگزاران و خاضعان در برابر خدا باشد؛ يعني همان طور كه ديگر بندگان خالص خدا بر او ركوع به جا مي‌آورند، تو نيز ركوع كن.(37)

علامه مجلسي در«باب فضل الجماعة و عللها» سه آيه قرآن را ذكر مي‌كند و درباره دو آيه‌اي كه گذشت، مي‌گويد:
«مشهور در مورد آيه اول(بقره/43) و آيه دوم(آل عمران/43)، نمازگزاردن با نمازگزاران به صورت جماعت است؛ ولي چون هيچ يك از علماي شيعه نماز جماعت را در غير از نماز جمعه و نماز عيد قربان و فطر، با شرايطش واجب نمي‌دانند، اين آيات را(وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ، وَ ارْكَعي مَعَ الرّاكِعينَ) حمل بر استحباب مؤكد كرده‌اند».(38)

و آيه 102 سوره نساء نيز به وضوح به اهميت نماز جماعت حتي در حين جنگ و در برابر دشمن ـ گر چه يك ركعت هم بر پا شود ـ دلالت دارد.

پي‌نوشت‌ها:

1. طه/41.
2. تفسير نمونه، ج13، ص169.
3. همان، ص174.
4. طهارت روح، شهيد مطهري، ص202.
5. نماز چيست؟ شهيد بهشتي، ص50.
6. بقره/238.
7. نساء/103.
8. عنكبوت/45.
9. تفسير نمونه، ج16، پ. ص31.
10. نحل/36.
11. ذاريات/56.
12. حجر/99.
13. تفسير تسنيم، جوادي آملي، ج1، ص431، مركز نشر اسراء، قم، چ2، 1379ش.
14. اعراف/170.
15. سرچشمه انديشه، جوادي آملي، ج5، ص178.
16. ترجمه ميزان الحكمه، ج7، ص3092، ح10535.
17. همان، ص3094.
18. همان.
19. همان، ص3095.
20. همان.
21. همان.
22. همان، ص3097.
23. همان، ص3100.
24. همان.
25. همان.
26. همان.
27. فروع كافي، ج3، ص267.
28. بحارالانوار، ج85، ص321.
29. همان، ج87، ص161، مؤسسة الوفاء، بيروت.
30.ر.ك: توضيح المسائل مراجع تقليد، بحثِ نماز جماعت.
31. جواهر الكلام، ج13، ص135.
32. العروة الوثقي، محمد كاظم طباطبايي، ج1، ص762و763، المكتبة العلمية الاسلامية، تهران.
33. بقره/43.
34. تفسير تسنيم، ج4، ص121.
35. همان، ص111.
36. آل عمران/43.
37. تفسير نمونه، ج2، ص543.

38. بحارالانوار، ج88، ص2و3.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه