فهم قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره) بخش اول

بازدید : 3445
زمان تقریبی مطالعه : 17 دقیقه
تاریخ : 15 مهر 1392
فهم قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره) بخش اول

فهم قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره) بخش اول

مقدمه
آيا قرآن براي همگان قابل فهم است‏يا فهم آن به امامان‏عليهم السلام اختصاص دارد؟ درصورت نخست آيا براي آن حد و مرزي وجود دارد؟ يا حد و مرزي وجود ندارد وهمگان مي‏توانند به فهم نهايي و جامع و كامل آن دست‏يابند؟ زمينه‏ها و بسترهاي‏مناسب فهم و استفاده از قرآن كريم و موانع آن و شيوه مطلوب در تفسير كدام است؟
اينها پرسشهايي است كه پاسخ آن در اين مقاله از ديدگاه امام خميني بررسي‏مي‏شود; ولي پيش از ورود به بحث‏يادآور مي‏شويم كه مقصود از فهم قرآن كريم،تنها درك معناي ظاهري آن نيست; بلكه مراد معناي عام و فراگير آن است كه علاوه بردرك معناي ظاهري، هر گونه برداشت و استفاده صحيح از قرآن را شامل مي‏شود.

شرايط فهم قرآن و بهره‏گيري از آن
مطلوب در خواندن قرآن، فهميدن، عمل نمودن، رشد و تكامل يافتن است و به تعبيرامام راحل (ره) مطلوب در تلاوت قرآن شريف آن است كه در قلب انسان تاثير كند وباطن انسان صورت كلام الهي گردد و از مرتبه ملكه به مرتبه تحقق رسد. اين مطلوب‏بدون رعايت آداب و شرايط ظاهري و باطني تلاوت قرآن حاصل نميگردد; از اين روبزرگان علم و معرفت از جمله امام خميني(ره) با الهام از آيات قرآن كريم و بيانات‏پيشوايان دين، براي بهره‏مندي هرچه بهتر و بيشتر از اين مائده آسماني نكاتي را به‏طالبان فهم قرآن و جويندگان معارف قرآني يادآور شده‏اند كه عمده‏ترين آنها به‏اختصار چنين است:
الف. پناهنده‏شدن به خداي سبحان از شر شيطان: وسوسه‏هاي شيطان خارطريق معرفت است و بدون پناه بردن حقيقي به حصن الوهيت از شر او ايمني حاصل‏نشود
[1]. خداوند مي‏فرمايد: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من‏الشيطان‏الرجيم‏»(نحل 98); (هرگاه خواستي قرآن بخواني از شيطان رانده شده، به خدا پناه بر).
ب. اخلاص و پاك‏سازي نيت: اين امر تاثير در قلوب، نقش بنيادي داشته وبدون آن هيچ عملي را قيمتي نيست، بلكه ضايع، باطل و موجب سخط الهي است[2].
ج. طهارت ظاهر و باطن: در نگاه امام «ره‏» تا قذارات و كثافات عالم طبيعت درقلب هست; استفاده از قرآن شريف ميسور نشود كه: «انه لقرآن كريم لايمسه الاالمطهرون‏» (واقعه 79-77); (آن قرآني گرانمايه است كه جز پاكان بر آن دست‏نسايند) [3].
د. ترتيل: اين قرائت كه در نفس آدمي تاثير مي‏گذارد، عبارت است از : حد وسطبين سرعت و تعجيل و تاني و فتور مفرط [4]. جنين قرائتي را ترتيل مي‏خوانند ;چنانكه قرآن مي‏فرمايد: «و رتل القرآن ترتيلا»(مزمل 4); (و قرآن را به آرامي بخوان).
ه. بزرگداشت قرآن كريم: امام راحل تعظيم قرآن كريم را موجب نورانيت قلب وحيات باطن و از آداب مهم قرائت قرآن كريم مي‏شمارد[5].
تعظيم يك امر صوري نيست; بلكه عملي است مبتني بر شناخت و درك واقعي‏عظمت قرآن و فرستنده آن و پيامبري كه قرآن بر او نازل گشته است.
در عظمت اين كتاب آسماني همين بس كه خداي بزرگ درباره آن فرمود:
«لو انزلنا هذا القرآن علي جبل لرايته خاشعا متصدعا من خشية‏الله‏» (حشر 21); (اگراين قرآن را بر كوهي فرود مي‏آورديم، آن را از ترس خدا هموار و متلاشي مي‏يافتي).
و. تفكر و تدبر: انديشيدن در معاني آيات شريفه و تفكر در چگونگي بيرون‏آمدن از مراتب ظلمات به عالم نور در پرتو نور آيات يكي ديگر از آداب و شرايط وبلكه از اعظم آدابي است كه در شريعت مطهر به آن توصيه شده است[6].
تفكر و انديشيدن از اهداف فرو فرستادن قرآن بشمار رفته است(نحل 44 و ص‏29)و امام‏علي‏عليه السلام نيز قرائت‏بدون تدبر را بي فايده و فاقد خير و خوبي مي‏داند[7].
از نظر امام «ره‏» با طرق استفاده از قرآن هموار مي‏شود و ابوابي جديد براي انسان‏مفتوح مي‏گردد و او معارفي نو از قرآن استفاده ميكند [8].
ز. عرضه يا تطبيق: مقصود از اين آن است كه شخص مفاد هر يك از آيات را باحال خود تطبيق كند و بدين‏وسيله كاستيهاي خود را برطرف و امراض و بيماريهاي‏خود را درمان نمايد [9].
نكته جالب توجه در اين زمينه اين است كه از ديدگاه امام همان گونه كه ميزان درتشخيص صحت و عدم صحت روايات و اعتبار يا عدم اعتبار اخبار، عرضه آنها بركتاب خداست و آنچه مخالف كتاب خدا باشد، باطل و زخرف است [10]، ميزان درتشخيص سعادت و شقاوت آدمي نيز عرضه اعتقادات، خلقيات و اعمال بر كلام‏خدا، قرآن است. هر آنچه موافق كتاب خدا باشد، مطلوب و موجب سعادت و آنچه‏مخالف آن باشد، باطل و مايه شقاوت است و بايد كنار گذاشته شود[11].

موانع فهم قرآن
از ديدگاه امام‏خميني و ديگر بزرگان صاحب بصيرت براي فهم و استفاده از قرآن‏كريم موانعي وجود دارد كه طالب فهم قرآن و جويندگان معارف قرآني بايد اين موانع‏را از ميان بردارند. امام از اين موانع به حجابهاي بين مستفيد و قرآن تعبير مي‏كند
[12].
اينك به برخي از آن موانع و حجابها اشاره مي‏شود.
1. غرور علمي
از موانع و حجابهاي بزرگ فهم قرآن، خودبيني است كه موجب مي‏گردد آدمي خودرا از راهنماييهاي قرآن بي‏نياز بداند.
از نظر امام احساس بي‏نيازي از بهره‏گيري از اين خوان نعمت الهي از اين طريق به‏وجود مي‏آيد كه شيطان كمالات موهوم را براي انسان جلوه دهد و او را به آنها راضي‏و قانع سازد و كمالات و مقامات واقعي را از چشم او ساقط كند. مثلا اهل تجويد را به‏دانش تجويد دلخوش كند و علوم ديگر را در ديد آنان ناچيز جلوه دهد[13]; اصحاب‏ادب را به همان پوسته بي مغز راضي كند و تمام شؤون قرآن را در همان چيزي كه آنان‏مي‏دانند نمايش دهد; مفسران را به وجوه قرائات و آراء مختلف ارباب لغت و وقت‏نزول و شان نزول و مدني و مكي بودن و تعداد آيات و حروف و امثال آن سرگرم كندو اصولا بحث و جدال در اطراف مفاهيم كلي و غور در جزئيات از موانع بزرگ سيربه سوي خداست كه پياده را از راه باز دارد و بايد از ميان برداشته شود[14].
امام «ره‏» در اين زمينه يادآور مي‏شود كه ممكن است «حجاب غليظ اصطلاحات‏» حتي‏دامن فيلسوفان و حكيمان و عارفان را گرفته و آنان را در حصار خود محبوس نمايد.
2. گناه و معصيت
از ديدگاه امام «ره‏» يكي ديگر از حجابها كه مانع فهم قرآن شريف و استفاده از معارف‏و مواعظ اين كتاب آسماني مي‏گردد، معاصي و كدورات و تاريكيهايي است كه ازطغيان و سركشي نسبت‏به ساحت قدس پروردگار عالميان پديد مي‏آيد[15].
ناگفته نماند كه اين ديدگاه امام «ره‏» برخاسته از آيات و احاديث و موافق برهان‏عقلي و فلسفي است و در كلام عرفا و فلاسفه نيز آمده است.
قرآن كريم شرط فهم و بهره‏مندي از خود را به صراحت انابه و بازگشت‏به سوي‏خدا اعلام كرده است (ق 8، مؤمن 13) و روشن است كه گناه و عصيان دقيقا نقطه مقابل‏انابه و بازگشت و قلب منيب نيز قطب مخالف قلب مذنب و مسي‏ء است. 
در احاديث و كلمات پيشوايان دين‏عليهم السلام نيز از گناه و معصيت‏به عنوان «نكته سودا»يا نقطه تاريك در جان و روح او ياد و ترك برخي از واجبات موجب محروم شدن ازبركت وحي اعلام شده است[16]. از نظر روايات قلبها آنگاه جايگاه حكمت‏خواهدبود كه خواهشهاي نفساني آن را تيره نساخته باشد[17].
فلاسفه و عرفا نيز در فلسفه و عرفان مطرح كرده‏اند كه : هر عمل صالح يا سيئي‏همان گونه كه در عالم ملكوت صورتي مناسب با خود دارد، در ملكوت نفس نيزاينگونه است; يعني يا صورتي دارد كه موجب نورانيت‏باطن مي‏شود و قلب بواسطه‏آن مطهر و منور و شايسته تجليات غيبي و ظهور حقايق و معارف الهي مي‏گردد و ياصورتي ظلماني و پليد و چون آينه زنگار زده دارد; بطوري كه معارف الهي و حقايق‏غيبي در آن منعكس نمي‏شود.[18].
فيض كاشاني مي‏گويد: «خواهش‏هاي نفساني بزرگترين حجاب دل است وبسياري در اين حجاب بسر مي‏برند. هر قدر خواهشهاي نفساني انباشته‏تر باشد،«معاني كلام خدا نيز بيشتر در حجاب است‏»[19].
همين جا بايد متذكر شويم: از بزرگترين گناهان قلبي كه پرده‏اي ضخيم بين انسان‏و فهم درست معارف و حقايق مي‏افكند، حب دنياست كه به تعبير روايت ريشه هرخطاست[20].
امام مي‏فرمايد: «كسي كه بخواهد از معارف قرآن استفاده كند و از مواعظ الهيه‏بهره‏بردارد، بايد قلب را از اين ارجاس (حب دنيا و حب جاه) تطهير كند و لوث‏معاصي قلبيه را كه اشتغال به غير است از دل بزدايد; زيرا كه غير مطهر محرم اين‏اسرار نيست، قال تعالي «انه لقرآن كريم في كتاب مكنون لايمسه الاالمطهرون‏» [21] (واقعه‏77-79). چنانكه از ظاهر اين كتاب و مس آن در عالم ظاهر، غيرمطهر ظاهري، ممنوع است تشريعا و تكليفا، از معارف و مواعظ آن و سر آن ممنوع‏است كسي كه قلبش ملوث به ارجاس تعلقات دنيويه است‏»[22].

[1] . خمينى (امام‏»; آداب الصلوة، چ 1، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1370 ش، ص 221.
[2] . همو; چهل حديث، ص 500.
[3] . همو; شرح حديث جنود عقل و جهل، چ 2، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1377ش، ص‏105.
[4] . همان 504.
[5] . همو; آداب‏الصلوة، ص 181.
[6] . همو; چهل حديث، ص 50.
[7] . همو; آداب‏الصلوة، ص 212 و فيض كاشانى، ملامحسن; المحجة البيضاء، چ 2، قم دفترانتشارات اسلامى، بى‏تا. ج ، ص .
[8] . همو; آداب‏الصلوة، ص 205.
[9] . همان 206.
[10] . حر عاملى; وسائل الشيعه، بى‏چا، بيروت، داراحياء التراث العربى، بى‏تا، ج‏11،ص‏79-78.
[11] . خمينى (امام); آداب‏الصلوة، ص 208.
[12] . همان 197-195 و فيض كاشانى، پيشين 2/241 و نراقى، محمد مهدى; جامع‏السعادات، چ‏3، تهران،مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان، 1383 ق، ج 3، ص‏374.
[13] . ر.ك: فيض كاشانى، پيشين 2/241.
[14] . ر.ك. خمينى (امام); شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 8 و 62.
[15] . همو; آداب‏الصلوة، ص 201.
[16] . فيض كاشانى; پيشين 2/242.
[17] . محمدى رى‏شهرى، ميزان‏الحكمه، مكتب الاعلام الاسلامى،ط اول، 1363 ه.ش‏18. ر.ك: شيرازى، صدرالدين، الشواهد الربوبيه، بى‏چا، دانشگاه مشهد،1346ش، ص‏329.
[18] . خمينى(امام); پيشين 20 و فيض كاشانى; پيشين 2/242.
[19] . فيض كاشانى; پيشين.
[20] . كلينى; اصول كافى، چ 3، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1380 ق، ج 2، ص‏609.
[21] . آن قرآنى گرانمايه است; در نوشته‏اى پنهان شده. بر آن جز پاكان دست نسايند.
[22] . خمينى (امام); پيشين 202.
محمدعلي تجري

 

فهم قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره) بخش اول

مقدمه
آيا قرآن براي همگان قابل فهم است‏يا فهم آن به امامان‏عليهم السلام اختصاص دارد؟ درصورت نخست آيا براي آن حد و مرزي وجود دارد؟ يا حد و مرزي وجود ندارد وهمگان مي‏توانند به فهم نهايي و جامع و كامل آن دست‏يابند؟ زمينه‏ها و بسترهاي‏مناسب فهم و استفاده از قرآن كريم و موانع آن و شيوه مطلوب در تفسير كدام است؟
اينها پرسشهايي است كه پاسخ آن در اين مقاله از ديدگاه امام خميني بررسي‏مي‏شود; ولي پيش از ورود به بحث‏يادآور مي‏شويم كه مقصود از فهم قرآن كريم،تنها درك معناي ظاهري آن نيست; بلكه مراد معناي عام و فراگير آن است كه علاوه بردرك معناي ظاهري، هر گونه برداشت و استفاده صحيح از قرآن را شامل مي‏شود.

شرايط فهم قرآن و بهره‏گيري از آن
مطلوب در خواندن قرآن، فهميدن، عمل نمودن، رشد و تكامل يافتن است و به تعبيرامام راحل (ره) مطلوب در تلاوت قرآن شريف آن است كه در قلب انسان تاثير كند وباطن انسان صورت كلام الهي گردد و از مرتبه ملكه به مرتبه تحقق رسد. اين مطلوب‏بدون رعايت آداب و شرايط ظاهري و باطني تلاوت قرآن حاصل نميگردد; از اين روبزرگان علم و معرفت از جمله امام خميني(ره) با الهام از آيات قرآن كريم و بيانات‏پيشوايان دين، براي بهره‏مندي هرچه بهتر و بيشتر از اين مائده آسماني نكاتي را به‏طالبان فهم قرآن و جويندگان معارف قرآني يادآور شده‏اند كه عمده‏ترين آنها به‏اختصار چنين است:
الف. پناهنده‏شدن به خداي سبحان از شر شيطان: وسوسه‏هاي شيطان خارطريق معرفت است و بدون پناه بردن حقيقي به حصن الوهيت از شر او ايمني حاصل‏نشود[1]. خداوند مي‏فرمايد: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من‏الشيطان‏الرجيم‏»(نحل 98); (هرگاه خواستي قرآن بخواني از شيطان رانده شده، به خدا پناه بر).
ب. اخلاص و پاك‏سازي نيت: اين امر تاثير در قلوب، نقش بنيادي داشته وبدون آن هيچ عملي را قيمتي نيست، بلكه ضايع، باطل و موجب سخط الهي است[2].
ج. طهارت ظاهر و باطن: در نگاه امام «ره‏» تا قذارات و كثافات عالم طبيعت درقلب هست; استفاده از قرآن شريف ميسور نشود كه: «انه لقرآن كريم لايمسه الاالمطهرون‏» (واقعه 79-77); (آن قرآني گرانمايه است كه جز پاكان بر آن دست‏نسايند) [3].
د. ترتيل: اين قرائت كه در نفس آدمي تاثير مي‏گذارد، عبارت است از : حد وسطبين سرعت و تعجيل و تاني و فتور مفرط [4]. جنين قرائتي را ترتيل مي‏خوانند ;چنانكه قرآن مي‏فرمايد: «و رتل القرآن ترتيلا»(مزمل 4); (و قرآن را به آرامي بخوان).
ه. بزرگداشت قرآن كريم: امام راحل تعظيم قرآن كريم را موجب نورانيت قلب وحيات باطن و از آداب مهم قرائت قرآن كريم مي‏شمارد[5].
تعظيم يك امر صوري نيست; بلكه عملي است مبتني بر شناخت و درك واقعي‏عظمت قرآن و فرستنده آن و پيامبري كه قرآن بر او نازل گشته است.
در عظمت اين كتاب آسماني همين بس كه خداي بزرگ درباره آن فرمود:
«لو انزلنا هذا القرآن علي جبل لرايته خاشعا متصدعا من خشية‏الله‏» (حشر 21); (اگراين قرآن را بر كوهي فرود مي‏آورديم، آن را از ترس خدا هموار و متلاشي مي‏يافتي).
و. تفكر و تدبر: انديشيدن در معاني آيات شريفه و تفكر در چگونگي بيرون‏آمدن از مراتب ظلمات به عالم نور در پرتو نور آيات يكي ديگر از آداب و شرايط وبلكه از اعظم آدابي است كه در شريعت مطهر به آن توصيه شده است[6].
تفكر و انديشيدن از اهداف فرو فرستادن قرآن بشمار رفته است(نحل 44 و ص‏29)و امام‏علي‏عليه السلام نيز قرائت‏بدون تدبر را بي فايده و فاقد خير و خوبي مي‏داند[7].
از نظر امام «ره‏» با طرق استفاده از قرآن هموار مي‏شود و ابوابي جديد براي انسان‏مفتوح مي‏گردد و او معارفي نو از قرآن استفاده ميكند [8].
ز. عرضه يا تطبيق: مقصود از اين آن است كه شخص مفاد هر يك از آيات را باحال خود تطبيق كند و بدين‏وسيله كاستيهاي خود را برطرف و امراض و بيماريهاي‏خود را درمان نمايد [9].
نكته جالب توجه در اين زمينه اين است كه از ديدگاه امام همان گونه كه ميزان درتشخيص صحت و عدم صحت روايات و اعتبار يا عدم اعتبار اخبار، عرضه آنها بركتاب خداست و آنچه مخالف كتاب خدا باشد، باطل و زخرف است [10]، ميزان درتشخيص سعادت و شقاوت آدمي نيز عرضه اعتقادات، خلقيات و اعمال بر كلام‏خدا، قرآن است. هر آنچه موافق كتاب خدا باشد، مطلوب و موجب سعادت و آنچه‏مخالف آن باشد، باطل و مايه شقاوت است و بايد كنار گذاشته شود[11].

موانع فهم قرآن
از ديدگاه امام‏خميني و ديگر بزرگان صاحب بصيرت براي فهم و استفاده از قرآن‏كريم موانعي وجود دارد كه طالب فهم قرآن و جويندگان معارف قرآني بايد اين موانع‏را از ميان بردارند. امام از اين موانع به حجابهاي بين مستفيد و قرآن تعبير مي‏كند[12].
اينك به برخي از آن موانع و حجابها اشاره مي‏شود.
1. غرور علمي
از موانع و حجابهاي بزرگ فهم قرآن، خودبيني است كه موجب مي‏گردد آدمي خودرا از راهنماييهاي قرآن بي‏نياز بداند.
از نظر امام احساس بي‏نيازي از بهره‏گيري از اين خوان نعمت الهي از اين طريق به‏وجود مي‏آيد كه شيطان كمالات موهوم را براي انسان جلوه دهد و او را به آنها راضي‏و قانع سازد و كمالات و مقامات واقعي را از چشم او ساقط كند. مثلا اهل تجويد را به‏دانش تجويد دلخوش كند و علوم ديگر را در ديد آنان ناچيز جلوه دهد[13]; اصحاب‏ادب را به همان پوسته بي مغز راضي كند و تمام شؤون قرآن را در همان چيزي كه آنان‏مي‏دانند نمايش دهد; مفسران را به وجوه قرائات و آراء مختلف ارباب لغت و وقت‏نزول و شان نزول و مدني و مكي بودن و تعداد آيات و حروف و امثال آن سرگرم كندو اصولا بحث و جدال در اطراف مفاهيم كلي و غور در جزئيات از موانع بزرگ سيربه سوي خداست كه پياده را از راه باز دارد و بايد از ميان برداشته شود[14].
امام «ره‏» در اين زمينه يادآور مي‏شود كه ممكن است «حجاب غليظ اصطلاحات‏» حتي‏دامن فيلسوفان و حكيمان و عارفان را گرفته و آنان را در حصار خود محبوس نمايد.
2
. گناه و معصيت
از ديدگاه امام «ره‏» يكي ديگر از حجابها كه مانع فهم قرآن شريف و استفاده از معارف‏و مواعظ اين كتاب آسماني مي‏گردد، معاصي و كدورات و تاريكيهايي است كه ازطغيان و سركشي نسبت‏به ساحت قدس پروردگار عالميان پديد مي‏آيد[15].
ناگفته نماند كه اين ديدگاه امام «ره‏» برخاسته از آيات و احاديث و موافق برهان‏عقلي و فلسفي است و در كلام عرفا و فلاسفه نيز آمده است.
قرآن كريم شرط فهم و بهره‏مندي از خود را به صراحت انابه و بازگشت‏به سوي‏خدا اعلام كرده است (ق 8، مؤمن 13) و روشن است كه گناه و عصيان دقيقا نقطه مقابل‏انابه و بازگشت و قلب منيب نيز قطب مخالف قلب مذنب و مسي‏ء است. 
در احاديث و كلمات پيشوايان دين‏عليهم السلام نيز از گناه و معصيت‏به عنوان «نكته سودا»يا نقطه تاريك در جان و روح او ياد و ترك برخي از واجبات موجب محروم شدن ازبركت وحي اعلام شده است[16]. از نظر روايات قلبها آنگاه جايگاه حكمت‏خواهدبود كه خواهشهاي نفساني آن را تيره نساخته باشد[17].
فلاسفه و عرفا نيز در فلسفه و عرفان مطرح كرده‏اند كه : هر عمل صالح يا سيئي‏همان گونه كه در عالم ملكوت صورتي مناسب با خود دارد، در ملكوت نفس نيزاينگونه است; يعني يا صورتي دارد كه موجب نورانيت‏باطن مي‏شود و قلب بواسطه‏آن مطهر و منور و شايسته تجليات غيبي و ظهور حقايق و معارف الهي مي‏گردد و ياصورتي ظلماني و پليد و چون آينه زنگار زده دارد; بطوري كه معارف الهي و حقايق‏غيبي در آن منعكس نمي‏شود.[18].
فيض كاشاني مي‏گويد: «خواهش‏هاي نفساني بزرگترين حجاب دل است وبسياري در اين حجاب بسر مي‏برند. هر قدر خواهشهاي نفساني انباشته‏تر باشد،«معاني كلام خدا نيز بيشتر در حجاب است‏»[19].
همين جا بايد متذكر شويم: از بزرگترين گناهان قلبي كه پرده‏اي ضخيم بين انسان‏و فهم درست معارف و حقايق مي‏افكند، حب دنياست كه به تعبير روايت ريشه هرخطاست[20].
امام مي‏فرمايد: «كسي كه بخواهد از معارف قرآن استفاده كند و از مواعظ الهيه‏بهره‏بردارد، بايد قلب را از اين ارجاس (حب دنيا و حب جاه) تطهير كند و لوث‏معاصي قلبيه را كه اشتغال به غير است از دل بزدايد; زيرا كه غير مطهر محرم اين‏اسرار نيست، قال تعالي «انه لقرآن كريم في كتاب مكنون لايمسه الاالمطهرون‏» [21] (واقعه‏77-79). چنانكه از ظاهر اين كتاب و مس آن در عالم ظاهر، غيرمطهر ظاهري، ممنوع است تشريعا و تكليفا، از معارف و مواعظ آن و سر آن ممنوع‏است كسي كه قلبش ملوث به ارجاس تعلقات دنيويه است‏»[22].


[1] . خمينى (امام‏»; آداب الصلوة، چ 1، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1370 ش، ص 221.
[2] . همو; چهل حديث، ص 500.
[3] . همو; شرح حديث جنود عقل و جهل، چ 2، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1377ش، ص‏105.
[4] . همان 504.
[5] . همو; آداب‏الصلوة، ص 181.
[6] . همو; چهل حديث، ص 50.
[7] . همو; آداب‏الصلوة، ص 212 و فيض كاشانى، ملامحسن; المحجة البيضاء، چ 2، قم دفترانتشارات اسلامى، بى‏تا. ج ، ص .
[8] . همو; آداب‏الصلوة، ص 205.
[9] . همان 206.
[10] . حر عاملى; وسائل الشيعه، بى‏چا، بيروت، داراحياء التراث العربى، بى‏تا، ج‏11،ص‏79-78.
[11] . خمينى (امام); آداب‏الصلوة، ص 208.
[12] . همان 197-195 و فيض كاشانى، پيشين 2/241 و نراقى، محمد مهدى; جامع‏السعادات، چ‏3، تهران،مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان، 1383 ق، ج 3، ص‏374.
[13] . ر.ك: فيض كاشانى، پيشين 2/241.
[14] . ر.ك. خمينى (امام); شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 8 و 62.
[15] . همو; آداب‏الصلوة، ص 201.
[16] . فيض كاشانى; پيشين 2/242.
[17] . محمدى رى‏شهرى، ميزان‏الحكمه، مكتب الاعلام الاسلامى،ط اول، 1363 ه.ش‏18. ر.ك: شيرازى، صدرالدين، الشواهد الربوبيه، بى‏چا، دانشگاه مشهد،1346ش، ص‏329.
[18] . خمينى(امام); پيشين 20 و فيض كاشانى; پيشين 2/242.
[19] . فيض كاشانى; پيشين.
[20] . كلينى; اصول كافى، چ 3، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1380 ق، ج 2، ص‏609.
[21] . آن قرآنى گرانمايه است; در نوشته‏اى پنهان شده. بر آن جز پاكان دست نسايند.
[22]

ارسال دیدگاه