سوره مؤمنون آیات 51 تا 74

بازدید : 4060
زمان تقریبی مطالعه : 14 دقیقه
تاریخ : 16 آذر 1392
سوره مؤمنون آیات 51 تا 74

 [سوره المؤمنون (23): آيات 51 تا 54]

يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (51) وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52) فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54)

ترجمه:

51- اى پيامبران از غذاهاى پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد كه من به آنچه انجام مى‏دهيد آگاهم.

52- همه شما امت واحدى هستيد و من پروردگار شمايم از مخالفت فرمان من بپرهيزيد.

53- اما آنها كارهاى خود را به پراكندگى كشاندند و هر گروهى به راهى رفتند (و عجب اينكه) هر گروه، به آنچه نزد خود دارند خوشحالند! 54- آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانى كه مرگشان فرا رسد. (يا گرفتار عذاب الهى شوند).

تفسير: همگى امت واحديد

در آيات پيشين سخن از سرگذشت پيامبران و امتهايشان بود، در نخستين‏آيه مورد بحث همه را مخاطب ساخته چنين مى‏گويد:" اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه و طيب تغذيه كنيد و عمل صالح بجا آوريد كه من به آنچه شما عمل مى‏كنيد آگاهم" (يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ‏).

فرق ميان شما و ديگر انسانها اين نيست كه شما صفات بشرى همانند نياز به تغذيه نداريد، تفاوت اين است كه شما حتى تغذيه را نيز به عنوان يك وسيله تكامل پذيرفته‏ايد و به همين دليل برنامه شما خوردن از طيبات و پاكيزه‏ها است در حالى كه مردمى كه خوردن را هدف نهايى خود قرار داده‏اند به هيچوجه مقيد به اين برنامه نيستند، به دنبال چيزى مى‏روند كه هوس حيوانى آنها را اشباع كند خواه خبيث باشد يا طيب.و با توجه به اينكه نوع تغذيه در روحيات انسان مسلما مؤثر است و غذاهاى مختلف، آثار اخلاقى متفاوتى دارد ارتباط اين دو جمله روشن مى‏شود كه مى‏فرمايد:" از غذاهاى پاكيزه بخوريد" و" عمل صالح انجام دهيد".

در روايات اسلامى نيز مى‏خوانيم خوردن غذاى حرام جلو استجابت دعاى انسان را مى‏گيرد، حديث معروفى كه از پيامبر اسلام ص نقل شده شاهد اين مدعى است: مردى خدمتش عرض كرد دوست دارم دعايم مستجاب شود، فرمود:طهر مأكلك و لا تدخل بطنك الحرام:" غذاى خود را پاك كن، و از هر گونه غذاى حرام بپرهيز"! « وسائل الشيعه" جلد چهارم ابواب الدعا باب 67 حديث 4.» « در جلد اول تفسير نمونه ذيل آيه 186 سوره بقره مشروحا در اين زمينه بحث كرده‏ايم.».

ذكر اين نكته نيز لازم است كه جمله‏ إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ‏ (من از آنچه انجام مى‏دهيد آگاهم) خود دليل مستقلى براى انجام عمل صالح است، چرا كه وقتى انسان بداند كسى همواره ناظر عمل او است كه چيزى بر او مخفى نمى‏شود و حساب اعمال او را دقيقا نگاه مى‏دارد، بدون شك اين توجه در اصلاح عمل او مؤثر است.

و از اين گذشته تعبيرات آيه فوق از طريق برانگيختن حس شكرگزارى انسان در برابر نعمتهاى پاكيزه‏اى كه نصيب او شده نيز روى اعمال انسان مؤثر است.

به اين ترتيب در اين آيه از سه جهت براى انجام عمل صالح كمك گرفته شده است: از جهت تاثير غذاى پاك بر صفاى قلب، و از جهت تحريك حس شكر- گزارى، و از جهت توجه دادن به اينكه خدا شاهد و ناظر اعمال آدمى است.

و اما واژه" طيب" چنان كه قبلا هم گفته‏ايم به معنى هر چيز پاك و پاكيزه در مقابل" خبيث" (ناپاك) است، راغب در مفردات مى‏گويد:" طيب" در اصل به معنى هر امر لذت‏بخش است خواه حواس انسان از آن لذت ببرد و يا روح و جان انسان، ولى در شرع به معنى چيزى است كه پاك و حلال باشد.

به هر حال بسيارى از بحثهاى قرآن پيرامون طيب و طيبات دور مى‏زند:

- به پيامبران دستور مى‏دهد تنها از غذاى طيب تغذيه كنند.

- نه تنها به پيامبران، به همه مؤمنان خطاب مى‏كند: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ‏،" اى كسانى كه ايمان آورديد از طيباتى كه به شما روزى داده‏ايم بخوريد" (بقره- 172).

- اعمال و سخنانى به مقام قرب او راه مى‏يابند كه طيب و پاك باشند إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ‏:" كلمات طيب به مقام قرب او صعود مى‏كند و عمل صالح را بالا مى‏برد" (فاطر- 10).

- و نيز يكى از افتخارات بزرگى كه خداوند به انسان داده، و به عنوان يكى از نشانه‏هاى برترى او بر ساير موجودات مى‏شمرد استفاده از طيبات است‏ وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ‏

وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا:" ما فرزندان آدم را اكرام كرديم و بزرگ داشتيم، و آنها را در خشكى و دريا بر مركبهايى حمل نموديم، و از روزيهاى طيب و پاكيزه به آنها بخشيديم و بر بسيارى از مخلوقات خود فضيلت داديم" (اسراء- 70).

در يك حديث كوتاه و پر معنى از پيامبر گرامى اسلام ص نيز اين حقيقت بازگو شده است فرمود:

يا ايها الناس! ان اللَّه طيب لا يقبل الا طيبا:" اى مردم! خداوند پاك و پاكيزه است و جز عمل پاك و پاكيزه چيزى را قبول نمى‏كند" « تفسير قرطبى جلد هفتم صفحه 4519 (ذيل آيه مورد بحث).».

*** سپس آيه بعد همه پيامبران و پيروان آنها را به توحيد و تقوى دعوت كرده چنين مى‏گويد:" همه شما امت واحدى هستيد" (و تفاوتهاى ميان شما و همچنين پيامبرانتان هرگز دليل بر دوگانگى و چندگانگى نيست) (وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً).

" و من پروردگار شما هستم، از مخالفت فرمان من بپرهيزيد" (وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ‏).

به اين ترتيب، آيه فوق به وحدت و يگانگى جامعه انسانى، و حذف هر گونه تبعيض و جدايى دعوت مى‏كند، همانگونه كه او پروردگار واحد است انسانها نيز امت واحد هستند.

به همين دليل بايد از يك برنامه پيروى كنند همانگونه كه پيامبرانشان نيز به آئين واحدى دعوت مى‏كردند كه اصول و اساس آن همه جا يكى بود: توحيد و شناسايى حق، توجه به معاد و زندگى تكاملى بشر و استفاده از طيبات و انجام اعمال صالح، و حمايت از عدالت و اصول انسانى.

بعضى از مفسران" امت" را در اينجا به معنى دين و آئين مى‏دانند،نه به معنى جمعيت و جماعت، در حالى كه ضمير جمع در جمله" أَنَا رَبُّكُمْ‏" شاهد بر آن است كه منظور از امت همان جماعت انسانها است.

و لذا در تمام مواردى كه كلمه" امت" در قرآن مجيد به كار رفته همين معنى جمعيت و گروه از آن اراده شده است، مگر در بعضى از موارد استثنايى كه توأم با قرينه خاصى بوده و امت مجازا به معنى مذهب به كار رفته است، مانند إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ‏." ما پدران خود را بر مذهبى يافتيم و از آنها پيروى مى‏كنيم" (زخرف- 22).

قابل توجه اينكه مضمون همين آيه با تفاوت مختصرى در سوره انبياء آيه 92 آمده است (إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ‏) در حالى كه قبل از آن شرح حال بسيارى از انبياء بيان شده است و در واقع" هذه" اشاره به امتهاى انبياى پيشين است كه همه از ديدگاه فرمان الهى امت واحده بودند و همگى به دنبال يك هدف در حركت.

*** آيه بعد- به دنبال دعوتى كه به وحدت و يگانگى در آيه قبل شد- انسانها را از پراكندگى و اختلاف با اين عبارت بر حذر مى‏دارد:" اما آنها كارهاى خود را به پراكندگى كشاندند و هر گروهى به راهى رفتند" (فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً).

و عجب اينكه" هر يك از اين احزاب و گروه‏ها به آنچه نزد خود دارند خوشحالند" و از ديگران بيزار (كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ‏).

" زبر" جمع" زبرة" (بر وزن لقمه) به معنى قسمتى از موى پشت سر حيوان است كه آن را جمع و از بقيه جدا كنند، سپس اين واژه به هر چيزى كه مجزا از ديگرى شود اطلاق شده است، بنا بر اين جمله" فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً" اشاره به تجزيه امتها به گروه‏هاى مختلف است.

بعضى نيز احتمال داده‏اند:" زبر" جمع" زبور" به معنى كتاب بوده باشد، يعنى هر يك از آنها دنباله رو كتابى از كتب آسمانى شدند، و بقيه كتب الهى را نفى كردند، در حالى كه همه از مبدء واحدى سرچشمه گرفته بود.

ولى جمله" كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ‏" تفسير اول را تقويت مى‏كند چرا كه از احزاب مختلف و تعصب هر يك از آنها بر گفته‏هاى خويش سخن مى‏گويد.

به هر حال آيه فوق يك حقيقت مهم روانى و اجتماعى را بازگو مى‏كند و آن تعصب جاهلانه احزاب و گروه‏ها است كه هر يك راه و آئينى را براى خود برگزيده، و دريچه‏هاى مغز خود را به روى هر سخن ديگرى بسته‏اند، و اجازه نمى‏دهند شعاع تازه‏اى به مغز آنها بتابد، نسيمى به روحشان بوزد و حقيقتى را بر آنها روشن سازد!.

اين حالت كه از خود خواهى و حب ذات افراطى و خود بينى و خودپسندى سرچشمه مى‏گيرد بزرگترين دشمن تبيين حقايق و رسيدن به اتحاد و وحدت امتها است.

اين خوشحال بودن به راه و رسم خويشتن و احساس تنفر و بيگانگى از هر چه غير آن است گاه به جايى مى‏رسد كه اگر انسان سخنى بر خلاف راه و رسم خويش بشنود انگشت در گوش مى‏گذارد و جامه بر سر مى‏كشد و پا به فرار مى‏نهد مبادا حقيقتى بر خلاف آنچه با آن خو گرفته بر او روشن شود، آن چنان كه قرآن درباره مشركان عصر نوح ع بيان مى‏كند وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً:

" بار الها هر زمان كه من از اينها دعوت كردم كه به سوى تو آيند و گناهانشان را ببخشى، انگشتها بر گوش نهادند و جامه بر خود پيچيدند و در راه غلطشان اصرار ورزيدند و به شدت در برابر حق استكبار كردند" (نوح- 7).

و تا به اين حالت پايان داده نشود راه وصول به حق براى انسان ممكن نيست و هر كس بر طريقه خود اصرار مى‏ورزد و لجاجت مى‏كند.

*** لذا در آخرين آيه مورد بحث مى‏گويد:" اكنون كه چنين است بگذار آنها در جهل و گمراهى و غفلت و سرگردانيشان فرو روند تا مرگشان فرا رسد و يا گرفتار عذاب الهى شوند" كه اين قبيل افراد سرنوشتى غير از اين ندارند (فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ‏).

كلمه" حين" ممكن است اشاره به وقت مرگ يا وقت نزول عذاب و يا هر دو باشد.

واژه" غمرة" (بر وزن ضربه) در اصل از" غمر" به معنى از بين بردن اثر چيزى است، سپس به آب زيادى كه مسير خود را مى‏شويد و پيش مى‏رود" غمر" و" غامر" گفته شده و بعد از آن به جهل و نادانى و گرفتاريهايى كه انسان را در خود فرو مى‏برد نيز اطلاق گرديده است، و در آيه مورد بحث به معنى غفلت و سرگردانى و جهل و گمراهى است.

 [سوره المؤمنون (23): آيات 55 تا 61]

أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (56) إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57) وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59)وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)

ترجمه:

55- آنها گمان مى‏كنند اموال و فرزندانى كه به آنان داده‏ايم ...

56- براى اين است كه درهاى خيرات را به روى آنها بگشائيم؟! (چنين نيست) بلكه آنها نمى‏فهمند!

 57- آنان كه از خوف پروردگارشان بيمناكند.

58- و آنان كه به آيات پروردگارشان ايمان مى‏آورند.

59- و آنها كه به پروردگارشان شرك نمى‏ورزند.

60- و آنها كه نهايت كوشش را در انجام طاعات بخرج مى‏دهند اما با اين حال دلهايشان ترسناك است از اينكه سرانجام به سوى پروردگارشان باز مى‏گردند.

61- (آرى) چنين كسانى هستند كه در خيرات سرعت مى‏كنند و از ديگران پيشى مى‏گيرند.

تفسير: سبقت گيرندگان در خيرات‏

از آنجا كه در آيات گذشته سخن از احزاب و گروه‏هاى لجوج و متعصب و خود خواهى به ميان آمد كه تنها به عقائد خود چسبيده‏اند و خوشحالند و راه هر گونه تحقيق را به روى عقل خود بسته‏اند، در آيات مورد بحث به بعضى ديگر از پندارهاى خودبينانه آنان اشاره كرده مى‏گويد:

" آيا آنها گمان مى‏كنند اموال و فرزندانى را كه به آنان داده‏ايم ..." (أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ‏).

***" براى اين است كه درهاى خيرات را به سرعت به روى آنها بگشائيم"؟! (نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ‏).

آيا آنها داشتن اموال سرشار و فرزندان بسيار را دليل بر حقانيت روشن خود مى‏پندارند و نشانه قرب و عظمت در درگاه خدا مى‏دانند؟.

نه، هرگز چنين نيست" بلكه آنها نمى‏فهمند" (بَلْ لا يَشْعُرُونَ‏).

آنها نمى‏دانند كه اين اموال و فرزندان فراوان در حقيقت يك نوع عذاب و مجازات يا مقدمه عذاب و كيفر براى آنها است، آنها نمى‏دانند كه خدا مى‏خواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال كيفر الهى، تحمل عذاب بر آنها دردناكتر باشد، زيرا اگر درهاى نعمتها به روى انسان بسته شود و آمادگى پذيرش ناراحتيها پيدا كند مجازاتها زياد دردناك نخواهد بود، اما اگركسى را از ميان ناز و نعمت بيرون كشند و به سياه چال زندان وحشتناكى بيفكنند فوق العاده دردناك خواهد بود.

بعلاوه اين فراوانى نعمت، پرده‏هاى غفلت و غرور را بر روى چشمان او ضخيم‏تر مى‏كند تا آنجا كه راه باز گشت بر او غير ممكن مى‏شود.

اين همان چيزى است كه در ساير آيات قرآن از آن اشاره به" استدراج در نعمت" شده است‏ « براى توضيح بيشتر درباره استدراج به جلد هفتم صفحه 32 (ذيل آيه 182 سوره اعراف) مراجعه فرمائيد.».

ضمنا جمله" نمد" از ماده" امداد" و" مد" به معنى كامل كردن نقصان چيزى، و جلوگيرى از قطع و پايان آن است.

*** بعد از نفى پندارهاى اين غافلان خود خواه، چگونگى حال مؤمنان و سرعت كنندگان در خيرات را ضمن چند آيه بازگو مى‏كند و صفات اساسى آنها را تشريح مى‏نمايد:

نخست مى‏گويد:" كسانى كه از خوف پروردگارشان بيمناك و نگرانند

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه