صبر لايتناهى خدا در جانكاه ‌ترين حادثه آفرينش

وجود مبارك حضرت فاطمه سلام اله علیها، تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست، حضرت فاطمه سلام اله علیها، تجسمی عینی و زنده از بركت بسیار ارزشمند خداوند بر انسان است، و اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود، گوشه ‌هایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطوره ‌ها، الهه ‌ها و افسانه ‌ها جستجو كند، و یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم (ع)، یا خردمندی آسیه، و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی حضرت فاطمه (س)، برای انسان كمال‌گرا، یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد، و آن شخصیتی والا به نام فا
بازدید : 2825
زمان تقریبی مطالعه : 18 دقیقه
تاریخ : 03 فروردین 1393
صبر لايتناهى خدا در جانكاه ‌ترين حادثه آفرينش

صبر لايتناهى خدا در جانكاه ‌ترين حادثه آفرينش

 

بعد از درگذشت ملكوتی فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، بشریت، سرگشته به دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان را در عالم فانی التیام بخشد، و امروزه ما شاهد تلاش انسان ‌های پاكی هستیم كه به دنبال معنویت فاطمه (س) در رفتار روزمره خود هستند، و با تذكره و یادمان ‌هایی سعی دارند، آوای خوش چشمه كوثر را در یادشان زنده نگه دارند، از همین روست كه هر چه انسان برای درك حضرت فاطمه (س) تلاش می‌ كند، بركت آن به خودش می‌ تابد، و این اصل وجودی نعمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است.

دخت گرامی رسول خدا، یا زهرای مرضیه (س) ، شهادت می دهیم پس از رحلت پدر بزرگوارت، رسول خدا (صلوات اله علیه)، آنچه ندیدى آرامش بود و آنچه نیافتى مجالى براى فریاد زدن، هر چه بود اشك‌ هاى على و حسنین و زینبین بود و لرزش گونه ‌هاى على به هنگام شست و شوى پيكر مطهر تو ، یا فاطمه جان (س)، صبر لايتناهى خدا در جانكاه ‌ترين حادثه آفرينش در تو به تجلى نشسته است، و آنچه جانسوز است، صبر توست در مصائب على، و صبر على است در مصائب تو، و از همه دردناک تر، تشييع شبانه و مظلومانه و بی نشان تو بوده است.

فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، بانويي كه در مباهله به حكم قرآن مجيد شركت داشت، و از اهل بيت عليهم السلام، يگانه بانويي بود كه به مقام عصمت و طهارت، چون پدر و همسر و فرزندانش آراسته بود، او در غير مقام نبوت، در اخلاق و علم و كمالات نسبت به پدر نسخه ‌ای مطابق اصل بود، و مثل همه ائمه (عليهم السلام)، سيره و رفتار، گفتار و کردارش، دين و شرع، و دليل احكام الهی است.

وجود مبارك حضرت فاطمه سلام اله علیها، تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست، حضرت فاطمه سلام اله علیها، تجسمی عینی و زنده از بركت بسیار ارزشمند خداوند بر انسان است، و اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود، گوشه ‌هایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطوره ‌ها، الهه ‌ها و افسانه ‌ها جستجو كند، و یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم (ع)، یا خردمندی آسیه، و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی حضرت فاطمه (س)، برای انسان كمال‌گرا، یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد، و آن شخصیتی والا به نام فاطمه (سلام اله علیها) دختر رسول اكرم (ص) بود، که در دامان مادری بزرگ شده بود که حضرت محمد (صلوات اله علیه)، از آن دامان به معراج رفته بود.

براي معرفي کردن حضرت زهرا سلام الله علیها ، نبايد فقط زن امروز را مخاطب قرار دهيم، بلکه بايد دايره را وسيع‌ تر بگيريم، و او را براي انسان ‌هاي همه دوران ‌ها معرفي کنيم، چون او نه فقط براي زن ‌ها، که براي همه انسان ‌ها، الگوست، فاطمه (س) همان علي عليه السلام است در فرم زنانه آن، حضرت زهرا (س) پيامبر نبودند، ولي پيامبرانه زندگي کردند، پيامبرانه انديشيدند و پيامبرانه موضع گرفتند.

وجود مبارک حضرت فاطمه (س) تازه ترین و مبارک ترین اتفاقی بود که در عالم هستی افتاده است، و هیچ وقت نیست که این اتفاق، باز هم تازه نباشد، فاطمه (س) حرف تازه خدا بود، انّا اَعْطَیناکَ الکوثَر ، زهرا نگاهی نو به سراپای هستی بود، ارتباط خاک با خدا بود، بانوی اعتراض و مادر شهادتی بود به بزرگی مظلومیتش ، پیش از حضرت زهرا (س)، هیچ زنی را ندیده بودند، که پدر خویش را مادر باشد، پیش از حضرت زهرا (س)، شهادت این همه تازگی نداشت، فاطمه (س) که آمد، شهادت جانی تازه گرفت، معنا گرفت و مفهوم خود را بازیافت.

فاطمه، فاطمه است، به خاطر آنکه آتش دوزخ را از دوستداران خود دور می‏کند، و فاطمه است، چون محبت خود را از دشمنان خود دور می‏ دارد، و چه سعادتی برتر از دوستی فاطمه (س)، که رسول خدا (ص) خشنودی او را خشنودی خدا می ‏داند، و چه حسرتی بزرگ‏ تر از بازماندن از محبت او که پیامبر اکرم (ص) ، خشم او را خشم خدا می ‏شمرد، و اگر ما نتوانستيم بفهميم راه خدا از کدام سمت است، مي ‌توانيم از روي رفتار فاطمه سلام الله علیها و از روي خشم و شادي فاطمه (س)، بفهميم راه درست کجاست، چرا که حضرت فاطمه (س) سکوتش براي خداست، فريادش براي خداست، لبخند و خشمش، صلح و قهرش همه و همه براي خداست.

از همین روست که نماز هر نماز گذاری، روزه‏ هر روزه ‏داری، حجاب هر زن با حجابی، جهاد هر مجاهدی، تقوای هر پرهيزکار پاکدامنی، قرآن هر مسلمانی، حافظ و عمل ‏کننده‏ ای به قرآن، همه و همه به مبارزات حضرت زهرا سلام الله علیها ارتباط دارد.

ای سرور و سیده دو عالم در همین روزها بود که زیر فشار سخت و ضربات روحی و جسمی شدید و پی در پی، بدن و روح شما را مورد هجوم ساخته بود، و شما را در هم شكسته و بيمار گشته بودید، و حزن و اندوه بر هستي تان فرو رفته بود، شما سرور زنان دو عالم، كمي پس از وفات پدر گرامی تان زندگي را بدرود گفتید، . یا فاطمه جان (س)، یا زهرای مرضیه شهادت می دهیم تو مطهره شهيده خاندان نبوت هستی.

مادر جان، گريه‌ هاى دادخواه و اشك‌ هاى ظلم‌ برانداز شماست که بغض را در گلويمان مي شكند و جگرمان را آتش می ‌زند، بغض مان را با خود به كجا می ‌توانیم ببریم، ای ام ابیها، ما که قبرى براى شما نمي ‌شناسیم، كجا مي ‌توانیم عقده دل بگشايم، كجا گريه كنند عاشقان تو بر مصائب تو ؟، كجا اشك بريزند دلدادگان تو بر مظلوميت تو ؟، و كجا ضجه بزنند فرزندان تو در فقدان تو ؟ و اين است مظلوميت تو، و به تبع آن، مظلوميت شيعيان تو .

فاطمه جان (س) اگر چه مزار مبارکت، بي نشان است، ولی عشق به تو نشان همه دل های ماست، فاطمه جان چقدر مظلوم بودي و علی از تو هم مظلوم‏ تر بود، فاطمه جان ما را به مدینه به همان سرزمینی که بوی تو را می دهد بخوان، مادر جان ما در خاموشی قبرت، تابش هزاران خورشید را خواهیم دید، اگر قبرت را نشانی نیست چه باک، بوی گل محمدی ات در فضای مدینه پیچیده است و دلمان را روانه قبر بی نشانت می کند.

آن خانه نمي‌دانم آن شب به چه قدرتى بر پاى ايستاده بود، آن مدينه چه مدينه ‌اى بود كه توانست چنين مصيبتى را تاب آورد و در هم نشكند، آن چه قبرستانى بود كه سرچشمه عصمت را در خود فرو برد و دم بر نياورد، آن چه خاكى بود كه به خود جرأت داد، بین فاطمه و على جدایی بیندازد ؟.

مگر نه حضرت زهرا (سلام الله علیها)، والاترين محبوبه خداوند بود و خداوند به بهانه وصلتش فرموده بود: احبّ النساء الي ، مگر نه رضاى خداوند در گرو رضايت مرضيه بود، و غضب خداوند در گرو خشم او، مگر نه فاطمه، محور كسا بود و بقيه وابستگان او، مگر نه صديقه كبري، راز آفرينش زن بود و بهانه خلقت نسوان، مگر نه فاطمه شبيه ‌ترين بود به رسول خدا، و مگر نه فاطمه پاره تن پيامبر (ص) بود و عزيز مسلم خداوند جل و علا؟.

بر کدامین ماتم اشک بریزیم، یا از کدام دیدگان وجود خون بباریم زهرا جان، بر محسن شهیدت یا بر بازوی کبودت؟ بر صورت سیلی خورده ات یا بر دل زخم خورده ات؟ فاطمه جان(س) چگونه تو را زخم زدند که رخ از تمام اهل زمین پنهان کردی و فرمودی شبانه و پنهان دفن شوی.

آن شب کوچه های تاریک مدینه، آرام و قرار نداشت، گویی از آن می ترسید که بغض علی (ع) بترکد و آسمان فرو بریزد ، و شهر مدینه، شرمگین از امانت داری خود، در سکوت بهت آوری فرو رفته بود.

مدينه مظلوم بود و بقيع مظلومتر، فاطمه جان از آن روز بوى غمِ مظلوميتت، تمام آسمان مدينه را در خود غرق نموده است، و رنج نامه نانوشته شيعه، قرن هاست که بر مزار بی نشانت به شِكوه و شکایت ايستاده است، ای مدینه، ای شهر پیامبر خدا (ص)، چگونه مظلومیت علی و فاطمه را دیدی و سکوت کردی؟.

ای مدینه، بار گناهت سنگین است و کوتاهی ات فراوان و جبران ناپذیر، پس همچنان خاموش بمان، تا خاکت، در زیر سم اسب آن عزیز دردانه زهرا (س)، با خون نابکاران سیراب گردد و اشک چشمان زیبایش، خاک مادر را پس از قرنها شستشو دهد، و ما السلام علیک یا بقیة اللّه الاعظم سر دهیم.

اینک به خوبی در می یابیم که اگر خداوند حضرت فاطمه (س) را برای آن مقطع زمانی پس از وفات رسول خدا (ص) انتخاب نکرده بود، و مبارزات آن بانوی بزرگ دو عالم، علیه غاصبان خلافت نبود، اسلام ناب تداوم نمی ‏يافت، سلامت دين، و اصالت اسلام، در خطر جدی قرار مي ‏گرفت، ارزشهاي دينی نابود می ‏شدند، امامت و رهبری معصوم عليهم ‏السلام براي هميشه از ميان می ‏رفت و با یک ارزيابی صحيح از تاريخ سياسی اسلام در آن زمان، باید گفت اگر فاطمه (س) نبود ره‏آورد رسالت نابود می ‏گشت.

اول باید برای نسل امروز روشن شود، مگر مهاجمان چه مي ‏خواستند؟ برای ارزيابي ره‏ آورد و نتیجه مبارزات حضرت زهرا سلام اله علیه، بايد احتمالات ياد شده بهتر روشن گردد، و اهداف اصلي و عمق توطئه برملا شود، که چقدر غاصبان خلافت توانستند به اهداف از پيش تعيين شده‏ خود برسند، و حضرت فاطمه (س) چقدر با اهداف شوم آنان آشنا بود، و چگونه با آنها به نبرد برخاست، و سرانجام کداميک پيروز شدند، حضرت فاطمه (سلام الله علیه) يا کودتاگران و غاصبان خلافت ؟.

حضرت زهرا علیهاالسلام در بیت نبوت بزرگ شده بود، و در دوران ده ساله حکومت اسلامی در کانون اصلی حوادث مهم سیاسی و اجتماعی مدینه قرار داشت، و با تیزبینی و هوشیاری فوق العاده خود، تمامی جریانات آشکار و پنهان را می شناخت، و از ویژگی های افراد مؤثر نیز آگاهی کامل داشت، از یک سو، پدر گرامی اش، رسول خدا (ص) را دیده بود، که برای تداوم صحیح حکومت اسلامی و بالندگی و رشد آن، تدابیر مختلفی می اندیشید، و زمینه سازی های لازم را برای امامت امیرمؤمنان حضرت علی (ع) فراهم می آورد، و از سوی دیگر، شاهد نگرانی های رسول خدا (ص)، و یاران نزدیک وی از وجود جریانات مخفی و مرموز در بطن جامعه بود، که در صدد بودند با دستیابی به قدرت، مسیر حکومت اسلامی را تغییر دهند.

ره‏آورد مبارزات حضرت زهرا عليهاالسلام باید بهتر روشن گردد، زمانی که مغضوب شدگان به خانه وحی حمله کرده و درب خانه را به آتش کشیده بودند، تنها مدافع حیدر که پا به میدان گذاشت، معصومه بود، حافظ قرآن بود، بزرگ بانوي جهانيان بود، حبيبه‏ي رسول خدا بود، آگاه به مسائل سياسي و روشهاي استعماري کودتاگران بود، و همه‏ آنها را به بن بست کامل کشانده بود، و راه چاره‏اي جز رسوائي براي آنان باقي نگذاشته بود، او اهداف اصلي و عمق توطئه آنان را برملا کرد، حضرت فاطمه (س) کاری کرد که غاصبان خلافت با دست خويش ماسکهاي دروغين و متظاهرانه خود را از چهره‏هاي خود کنار زدند.

در آن لحظه‏هاي حساس، که به خانه ولی الله اعظم حضرت علی (ع) حمله کردند، تا خانه را آتش بزنند، نقش حضرت زهرا (س) و نقش آفريني کوثر قرآن روشن مي ‏شود، غاصبان خلافت فکر همه چیز را کرده بودند، گفتند دو راه بیشتر وجود ندارد، یا علی دست به شمشیر می برد، و عده ای زیادی را می کشد، بعد خودش هم کشته می شود، و یا بیعت را قبول می کند، راه سومی برای علی (ع) نگذاشته بودند، راه سومی وجود نداشت.

حضرت فاطمه الزهرا (س) با عرفان و معنويتی که از پيامبر و قرآن دارد، با صبر و تحملی که از رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله به يادگار گرفته است، با جسارت و شجاعتی که از علی عليه‏السلام آموخته است، در برابر يورش ‏و هجوم آنان می‏ ايستد، و در حاليکه مقابل شمشير برهنه‏ دشمن ايستاده است، از ولايت دفاع مي ‏کند و امام را نجات می ‏دهد.

در حالیکه حضرت على (ع) مأمور به سكوت بود، و همان على (ع) كه شمشير را به رغم كارسازى و برندگى در نيام پسنديده بود، همان على كه سخت ‌ترين جنايات تاريخ را تاب آورده و دم برنياورده بود، ولی دشمنانش که دشمنان اسلام و احزاب شکست خورده‏ ديروز بودند، مصمم به گرفتن خلافت ‏بودند، و انواع يورش‏ها را تدارک می دیدند، کودتاگران سقيفه قدرت را به دست گرفته و از انجام هيچ خلافی پروا نمی ‏کردند، و امام نيز مأمور به سکوت بود، و هر گونه برخورد مسلحانه يا امکان ندارد، و يا به صلاح اسلام نيست پس چه بايد کرد ؟.

هر لحظه تهاجم و يورش امکان ‏پذيرتر می شود، حالا چه کسي بايد از حريم ولايت دفاع کند؟ چه کسي بايد از امامت و از ولايت و حرمت اهل ‏بيت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله دفاع و حمايت نمايد؟ چه کسي و با چه مقام و ارزشي بايد در برابر فتنه ‏ها و آن همه تهاجمات بايستد، و قامت خم نکند؟ چه کسي بايد نقاب از چهره‏ مدعيان دروغين اسلام و ايمان بردارد؟ و ماهيت احزاب شکست خورده ديروز، و مهاجمان بي ‏پرواي امروز را افشا کند؟ واقعيت‏ها را مطرح کند و اهل ‏بيت مظلوم را از خطرات گوناگون نجات دهد؟ و ثابت کند که آن همه ادعاها و شعارها، تظاهری بيش نیست.

سران سیاسی کودتاگر سقيفه مي ‏دانستند که آتش زدن و لگد زدن و سقط جنین و شهادت دخت پیامبر (ص) در ميان آن همه تماشاچيان براي آنها بسيار گران تمام مي ‏شود، نمی خواستند ماهیت نفاق ‏گونه خود را به همگان نشان بدهند، خیلی تلاش داشتند اين کار را نکنند، سيلی و شلاق زدن به دختر پيامبر اسلام (ص) که ده‏ها حديث و روايت و سوره در فضيلت او، و در ميان مردم انتشار دارد کار ساده‏اي نیست.

ابتدا با انواع تهديدها برخورد کردند، فايده‏ اي نداشت، هيزم براي آتش زدن درب خانه آوردند و هشدار دادند، تأثيري نداشت و حضرت فاطمه (سلام اله علیه) مصمم براي شهادت، در تکلیفی الهی، در دفاع از امام زمانش، و برای برپایی امامت و زنده کردن غدیر خم، در برابر مهاجمان محکم ايستاده است، درب خانه را آتش زدند و درب نيم سوخته را بر اندام او کوبيدند، و در بين در و ديوار و با ضربت ‏هاي وحشتناک، محسن او را شهيد کردند، و حضرت فاطمه (س) تا وقتی بيهوش نشده بود و به زمين نيافتاده بود، دفاع را ادامه می داد، و هر بار که آن بزرگ بانوی دو عالم، امام را به سوی خود می‏ کشيد، دهها نفر از روبهان سياه دل بر زمين می ‏ريختند، و آبروی نداشته سردمداران رو سیاه سقيفه، يکجا لگد مال مي‏ شد، که چطور يک زن در برابر آن خناسان، چون شير می ايستد، و امام خود را از دست آن همه مهاجم بي ‏پروا و بزدل نجات می دهد.

اين واقعه را همه ديدند، تاريخ ‏نويسان در کتب تاريخ نوشتند، و بينندگان در شهرها و ديار آن روز نقل می ‏کردند، شعرا آن را در اشعار غمناک پروراندند، در تمام شهر مدينه اين خبر برق ‏آسا بگوش همگان رسيد، همه فهميدند سران کودتاگر سقيفه، منطق و ايمان ندارند که دست به شمشير و شلاق مي‏ برند، اهداف مقدس و آرمان الهي ندارند،  که قرآن مجسم را و بزرگ بانوي جهانيان را با شلاق مي‏ زنند، حضرت فاطمه عليهاالسلام با پهلوي شکسته و دردهاي جانکاه پس از سقط جنين، و بازوي ورم کرده باز هم دست از دفاع برنداشت، وارد مسجد شد و تهديد به نفرين کرد، و هشدار داد که امام را به سلامت به منزل می رساند.

حضرت فاطمه (س) خط جدیدی را ظاهر نمود، و نگذاشت خلافت بر پاشنه صحیفه سازان و سقیفه پردازان بگردد، و یاران واقعی علی (ع) در گمراهی بمانند، لذا جریانی را ظاهر کرد که قداست دروغین خلیفه های اول و دوم را زیر سوال برد، چرا که آنها با مقدس ترین زن در جهان اسلام رو به رو شدند، حضرت فاطمه (س) با شهادت خود و فرزند حامله اش، خیانت آنان را برملا کرد، و خط امامت و ولایت معصوم (ع) را پایه گذاری کرد.

از این به بعد بود که مسلمانان راه واقعی اسلام ناب را پیدا کردند، و این اساسی ترین کار فاطمه (سلام اله علیها) بود، دیگر سلمان و اباذر و عمار و همه یاران علی (ع)، حیران نبودند که باید چکار کنند، و جایگاه علی (ع) و امامان بعد از او تثبیت شد، و حضرت فاطمه (س) اولین شهید راه امامت گشت.

این چنین بود که حضرت فاطمه (س)، در چهره بزرگترین حامى و پشتیبانی از امام مظلوم خویش ظاهر شد، و سند حقانیت امیرالمؤمنین (ع)، و مظلومیت آن بزرگوار را با خون خود مهر کرد و ابدیت بخشید.

حضرت زهرا (سلام‏اللَّه ‏عليها) مى ‏خواستند با طرح این سؤال در اذهان مردم، كه چرا تنها يادگار رسول خدا (ص)، قبرش را پنهان نموده است، آنان را به فكر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببين اصلى را بيابند، از همين روست كه مى ‏بينم برخى، برخى ديگر را ملامت مى ‏كردند كه تنها دختر پيامبر رحلت کرد و به هيچكدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و حتی قبرش را هم از آنان پنهان نمود.

حضرت فاطمه سلام‏اللَّه ‏عليه نمى‏خواست دشمنانش، كه دشمنان خدا و رسولش بودند، بر سر مزارش اقامه عزا كرده، و بدين وسيله عوام‏ فريبى كنند، اين مسئله آن قدر بر خلفای غاصب سنگين و گران آمد و از عواقبش بيم داشتند، كه به خواست عُمر، تصميم گرفتند چهل قبر را نبش قبر كنند، تا قبر حضرت زهرا س) را پيدا کرده، و بر جنازه‏اش نماز بگذارند، كه از هيبت و فریاد تهديد على عليه‏السلام ترسيدند، و از بيم فتنه‏اى بزرگتر پا عقب كشيدند.

امروزه توجه ویژه به سیره و مقام حضرت صدیقه‌ کبری (سلام الله علیها) به آن جهت بسیار مهم است، که حضرت فاطمه الزهرا (س) ما را به تاریخ مردمی در هزار و چهار صد سال قبل می برد که نتوانستند در زیر سایه‌ اسلام واقعی، سرنوشت تاریخی خود را تغییر دهند، و حضرت زهرا سلام الله علیها، با اعتراض ‌های خود به وضعی که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پیش آمد، ما را متوجه شرایط تاریخی آن زمان نمودند، و حقایق تاریخی آن زمان را با شهادت خود و فرزند گرامیشان، برای همیشه تاریخ روشن و زنده ساختند، و توطئه غاصبانه خلافت را افشا کردند.

می ‏بينيم که در مقابله با مهاجمان، فاطمه سلام اله علیه، به همه اهداف خود رسيد، و مخالفان مهاجم و بی ‏آبرو، رسوای خاص و عام شدند، آن بانوی بزرگوار توانست، ماهيت شرک و نفاق را در نمايش ماندگار تاریخ به همگان نشان دهد، و قانوني بودن حکومت ابوبکر را زير سؤال ببرد، و به بهترين شکل ممکن از حريم ولايت دفاع کند، و راه رسالت را تداوم ببخشد، و با سفارش به پنهان کردن مزار خود، منتظران فرصت را براي هميشه تاريخ تا ظهور حضرت مهدي (عج) رسوا کند.

اگر مبارزات حضرت فاطمه (س) با غاصبان خلافت نبود، ارزشهای اصيل اسلامی با نظارت عترت تداوم نمی‏ يافت، و خط ثقلين تا ظهور حضرت مهدی عليه‏السلام پرنور نبود، اينجاست که نقش فاطمه (س) دخت گرامی پیامبر خدا (ص) فاطمه سلام اله علیه روشن می ‏گردد، و نقش آفرينی تنها کوثر قرآن مشخص می ‏شود.

فاطمه (س) فدا شد تا اسلام و عترت زنده بماند، محسن خود را در خاکریز اول خط مقدم تقديم خدا کرد، تا علي عليه ‏السلام و امامت پایدار بمانند، سيلي خورد تا به اسلام و قرآن لطمه ‏اي وارد نشود، شلاق خورد تا ارزشها مسخ نگردد، اي فاطمه عليهاالسلام، اي بزرگ بانوي جهانيان، اي قرآن مجسم، در راه دفاع از امامت صورتت را کبود کردند و پهلويت را شکستند، ولی نتوانستند عزمت را در دفاع از عترت پیامبر بشکنند، آنها فقط توانستند خشم خدا را برای خود بخرند.

حضرت زهرا (س) درس بزرگی براى همه‏ آزاد مردان و انسانها در طول تاريخ به يادگار گذاشتند، از آن روز تا به حال و تا ظهور دولت يار، و تا لحظه‏ هاي آشکار شدن نشانه‏ هاي قيامت، همه‏ موحدان، مديون حضرت فاطمه (س) می ‏باشند.

یا فاطمه (سلام الله علیها)، چه ظلم‌ها که بر تو نرفته بود، چه حق ‌ها که از تو تضييع نگشته بود، چه حقايقى که در مقابل ديدگان تو تحريف نشده بود، و تو ای حبیب و دخت پیامبر خدا (ص) چه خوب که اين اعتراض افشاگرانه را بر پيشانى تاريخ حك كردى، و دشمن را بر كرسى رسوايى جاودانه نشاندی.

دخت پیامبر خدا (ص) اين اعتراض تو در تشييع شبانه‌ ات، و در مخفى كردن قبرت، اگر چه تاريخ را از تحريف مصون ‌داشت، و فرياد تظلم تو را بر جهانيان تا ابد طراوت می ‌بخشد، اما سنگين ‌ترين غم شيعيان تو گشت، و عظيم ‌ترين درد اسلام، و بزرگ ‌ترين اندوه انسانيت شد.

اينک رهروان راستين بزرگ بانوی اسلام، در سالگرد شهادت جانگدازش، با او تجديد عهد می کنند، که به تاسی از اسوه صبر و بردباری و ظلم ستيزی، با بيدادگری و تعدی و تجاوز بجنگند، و از حريم ولايت تا پای جان ايستادگی نمايند.

پیشاپیش دهه دوم ایام فاطمیه، و فرا رسیدن شهادت جانسوز یگانه یادگار پیامبر اکرم، میوه دل رسول خدا، همسر ولایت، ‌مادر امامت، اسوه حجاب و عفت، خردمند خوش سخن، ناموس خلقت، یگانه همتای امیر مؤمنان و مفسر قرآن حضرت فاطمه الزهرا (س) را به همه پیروان راهش و قائم آل محمد (عج) و رهبر بزرگوار جهان اسلام امام خامنه ای (حفظه اله)، و به همه شیعیان، مسلمانان، آزادگان جهان و مردم عزیز ایران تسلیت عرض می نماییم.

داریوش احمد رضا بهمنیار          http://bahmaneyar.blogfa.com/post-429.aspx

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه