لزوم فراهم آوردن مقدمات ازدواج

حسن علیرضائی
بازدید : 4076
زمان تقریبی مطالعه : 11 دقیقه
تاریخ : 24 فروردین 1393
لزوم فراهم آوردن مقدمات ازدواج

لزوم فراهم آوردن مقدمات ازدواج:

دین مبین اسلام برای ازدواج ارزش زیادی قائل است وآنرا امر مقدسی می داند برخلاف مسیحیت که مجرد بودن را ارزش می داند ولذا پاپ وروحانیون مسیحی نباید ازدواج کنند وجواز ازدواج برای مسیحیان به خاطر جلوگیری از فساد بیشتر است.[1]

از آنجا كه يك عذر تقريبا عمومى و بهانه همگانى براى فرار از زير بار ازدواج و تشكيل خانواده مساله فقر و نداشتن امكانات مالى است قرآن به پاسخ آن پرداخته مى‏فرمايد : از فقر و تنگدستى آنها نگران نباشيد و در ازدواجشان بكوشيد چرا كه اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بى نياز مى‏سازد ( ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله ) . [2]

از آنجا که اسلام در تمام مسائل وکارهای مهم انسان اظهار نظر کرده است نسبت به ازدواج واحکام آن غافل نمانده ومسایل مختلفی را  بیان داشته است وعمده این احکام در سوره مبارکه نورآمده است.

از آغاز اين سوره راههای مختلفی براى پيشگيرى از آلودگيهاى جنسى مطرح شده است ، كه هر يك از آنها تاثير به سزائى در پيشگيرى يا مبارزه با اين آلودگيها دارد .

در آيات مورد بحث به يكى ديگر از مهمترين طرق مبارزه با فحشاء كه ازدواج است ، اشاره شده ، زيرا اين نكته مسلم است كه براى بر چيدن بساط گناه ، بايد از طريق اشباع صحيح و مشروع غرائز وارد شد ، و به تعبير ديگر هيچگونه مبارزه منفى بدون مبارزه مثبت مؤثر نخواهد افتاد.[3]

 کلیدواژه ها: نکاح ، ایامی ، صالحین ، فقراء.


 

 

وَ أَنكِحُوا الأَيَمَى مِنكمْ وَ الصلِحِينَ مِنْ عِبَادِكمْ وَ إِمَائكمْ  إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ  وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِيمٌ.

ترجمه الميزان :

دختران و پسران و غلامان و كنيزان عزب خود را اگر شايستگى دارند نكاح نماييد كه اگر تنگدست باشند خدا از كرم خويش توانگرشان كند كه خدا وسعت بخش و دانا است.

ترجمه  فولادوند

 بى‏همسران خود، و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خويش بى‏نياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست.

ترجمه مكارم :

 مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد؛ خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است!

در تفسیر مجمع البیان ایامی و نکاح به این صورت تعریف شده است:

الأيامى جمع أيم و هي المرأة التي لا زوج لها سواء كانت بكرا أو ثيبا و يقال للرجل الذي لا زوجة له أيم أيضا

الإنكاح التزويج يقال نكح إذا تزوج و أنكح غيره إذا زوجه [4]

در مورد اعراب آیه در این تفسیر شریف این گونه آمده است.

أحد مفعولي « أنكحوا » محذوف تقديره و أنكحوا رجالكم الأيامى من نسائكم أو نساءكم الأيامى من رجالكم و أنكحوا الصالحين من عبادكم إماءكم الصالحات أو الصالحات من إمائكم عبادكم الصالحين لأن الأيامى يشتمل على الرجال و النساء و الصالحين يشتمل عليهما أيضا و قوله « منكم » و « من عبادكم و إمائكم » الجار و المجرور في موضع نصب على الحال[5]

كلمه انكاح به معناى تزويج ، و كلمه ايامى جمع ايم به فتحه همزه و كسره ياء و تشديد آن - به معناى پسر عزب و دختر عزب است ، و گاهى به دختران عزب ايمه هم مى‏گويند و مراد از صالحين صالح براى تزويج است ، نه صالح در اعمال [6]

ايامى جمع ايم ( بر وزن قيم ) در اصل به معنى زنى است كه شوهر ندارد ، سپس به مردى كه همسر ندارد نيز گفته شده است ، و به اين ترتيب تمام زنان و مردان مجرد در مفهوم اين آيه داخلند خواه بكر باشند يا بيوه . [7]

تعبير انكحوا ( آنها را همسر دهيد ) با اينكه ازدواج يك امر اختيارى و بسته به ميل طرفين است ، مفهومش اين است كه مقدمات ازدواج آنها را فراهم سازيد ، از طريق كمكهاى مالى در صورت نياز ، پيدا كردن همسر مناسب . 4


 

 

پیام‏ها:

1 - فراهم آوردن تسهیلات لازم برای ازدواج زنان و مردان مؤمنِ غیر متأهل، تکلیفی است بر عهده اولیای آنان[8]

2- قال رسول الله (ص): من ادرک له ولد و عنده ما یزوجه فاحدث فالاثم بینمها

«پدر و مادرى كه با داشتن امكانات، فرزندشان را همسر نمى‏دهند، اگر فرزند مرتكب گناه شود، والدین در گناه او شریك هستند.»[9]

3 - جامعه اسلامی، موظف به فراهم آوردن امکانات ازدواج مؤمنان غیر متأهل.

برداشت یاد شده بر این اساس است که مخاطب در خطاب جمع «و أنکحوا الأیامی منکم» ـ به قرینه «أیّه المؤمنون» در آیه قبل که خطاب به یکایک مؤمنان است ـ تمامی مردم و جامعه اسلامی باشد، نه فقط اولیای آنان.[10]

بهترین واسطه‏گرى‏ها، شفاعت و واسطه‏گرى در امر ازدواج است. چنانكه در روایت آمده است: كسى كه دیگرى را داماد یا عروس كند، در سایه‏ى عرش خداست.[11]

4- ازدواج در اسلام، امرى مقدّس و مورد تأكید است. «و اَنكحوا»[12]

5- لازم نیست خواستگارى، از طرف خاصّى باشد، هر یك از طرفین ازدواج مى‏توانند پیشقدم شوند. «و اَنكحوا»[13]

6 - مسلمانان تنها با هم کیشان خود حق ازدواج دارند.

قید «منکم»، با توجه به این که مخاطب آیه شریفه مؤمنان اند، مشعر به موضوع فوق است. [14]

7- تنها سفارش به ترك نگاه حرام، كافى نیست، مسأله‏ى ازدواج را باید حل كنیم. «یَغضّوا، یَغضُضن، انكحوا».[15]

8 - زنان بیوه را همسر دهید. «و اَنكِحوا الایامى» (اَیامى‏»، شامل آنان نیز مى‏شود.)[16]

9- داشتن صلاحیّت، شرط طرفین عقد است. «والصّالحین» (یعنى باید صلاحیّت اداره زندگى مشترك را داشته باشند.)[17]

10- اقدام جامعه براى عروس و داماد كردن افراد صالح، تشویقى است كه جوانان لااُبالى و هرزه نیز خود را در مدار صالحان قرار دهند. «والصّالحین...» (بنا بر این كه مراد از صلاحیّت، صلاحیّت اخلاقى و مكتبى باشد.[18]

11 - در تأمین نیازهاى جنسى، فرقى میان انسان‏ها نیست. (زن، مرد، غلام و كنیز) «منكم، عبادكم، امائكم».[19]

12 - فراهم آوردن تسهیلات ازدواج برای بردگان و کنیزان شایسته اداره زندگی مشترک، تکلیفی است بر عهده اولیای آنان.[20]

برداشت یاد شده، براین اساس است که مقصود از صلاح در «الصالحین» ـ به قرینه این که سخن از ازدواج افراد غیر متأهل است و آنان نوعاً از قشر جوان و نوجوانان اند ـ صلاحیت برای امر ازدواج باشد; یعنی، به حدی از رشد و بلوغ رسیده باشند که شایستگی اداره زندگی مشترک را داشته باشند.[21]

13 - مؤمنان، وظیفه دار بر آوردن نیازهای اولیه و طبیعی بردگان و خدمت گذاران خویش

برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که از مورد آیه، الغای خصوصیت شود; چرا که ازدواج از مصادیق نیازهای اساسی و طبیعی انسان است و به نظر می رسد که نیاز به ازدواج، خصوصیتی ندارد و شامل هر نوع نیازی می شود.[22]

14 - فراهم آوردن تسهیلات زندگی و نیازهای طبیعی افراد صالح و درست کار، از روش های مؤثر در تشویق دیگران به درست کاری و اصلاح خویشتن

«الصالحین» به منزله قید برای «عبادکم و إمائکم» است. بی شک اگر تنها افراد صالح و درست کار جامعه، از کمک و تسهیلات زندگی دیگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نیز، به صلاح و درست کاری تشویق شده و به آن روی خواهند.[23]

15 - مؤمنان، وظیفه دار بر آوردن نیازهای اولیه و طبیعی بردگان و خدمت گذاران خویش؛ و أنکحوا ... و الصـلحین من عبادکم و إمائکم

برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که از مورد آیه، الغای خصوصیت شود; چرا که ازدواج از مصادیق نیازهای اساسی و طبیعی انسان است و به نظر می رسد که نیاز به ازدواج، خصوصیتی ندارد و شامل هر نوع نیازی می شود.[24]

16 - ازدواج، از راه های پیشگیری از فحشا، زنا و روابط ناسالم جنسی

و أنکحوا الأیـمی منکم و الصـلحین من عبادکم و إمائکم

برداشت یاد شده از ارتباط این آیه با آیات قبل ـ که درباره پرهیز از چشم چرانی و فحشا و تشویق به عفاف بود ـ استفاده می شود; چرا که بهترین روش برای پیشگیری از ارتکاب به گناه و فساد جنسی ازدواج است.[25]

17 - وعده خداوند به تأمین نیازمندی های فقیران غیر متأهل، در صورت اقدام آنان به ازدواج

و أنکحوا الأیـمی منکم ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله[26]

18 - ازدواج کنندگان، مورد عنایت خاص خداوند و بهره مند از فضل او

وأنکحوا الأیـمی منکم و الصـلحین من عبادکم و إمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله[27]

19 - ازدواج، امری مطلوب و پسندیده در پیشگاه خداوند و مورد تشویق او

و أنکحوا الأیـمی منکم ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله[28]

20 - فقر، عذری ناپذیرفتنی برای خودداری افراد غیر متأهل از اقدام به ازدواج

و أنکحوا الأیـمی ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله.[29]

21 - فراهم کردن تسهیلات ازدواج برای فقیران غیر متأهل، در پی دارنده فضل و امداد خداوندی برای اقدام کنندگان آن است. «و أنکحوا الأیـمی منکم ... إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله«

برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که مقصود از ضمیر فاعلی «یکونوا»، کسانی باشند که مخاطبان جمله «و أنکحوا الأیامی منکم» هستند; یعنی، اگر جامعه اسلامی و اولیای افراد غیر متأهل، تهی دست باشند، باز هم باید برای ازدواج فرزندانشان، آستین همت بالا بزنند و اقدام کنند; زیرا خدا آنان را از فضل خود بی نیاز و توانگر خواهد ساخت.[30]

22 - کمک و امداد خداوند به نیازمندان، نشأت گرفته از فضل او است.

إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله[31]

23 - رحمت وسیع و علم گسترده خداوند، تضمین کننده تحقق وعده او، مبنی بر تأمین نیازمندی های فقیرانی که در صدد ازدواج اند. إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع علیم

جمله «و اللّه واسع علیم» استینافیه تعلیلیه است و بیانگر علت و چگونگی بی نیاز کردن فقیران و تهی دستان به وسیله خدا است; یعنی، چون خداوند گشایش گر و دانای مطلق به همه حقایق و نیازمندی های انسان است، پس بر انجام وعده خود نیز، توانا خواهد بود.[32]

24 - توصیه خداوند به ازدواج غیر متأهلان، نشأت گرفته از علم و آگاهی او به واقعیت ها و نیازهای آدمیان است. «و أنکحوا الأیـمی منکم ... واللّه ... علیم»[33]

25 - گشایش در کار مؤمنان و تفضل به آنان از جانب خداوند، بر پایه علم گسترده او به مصالح و نیازهای آنان است. یغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع علیم.[34]

آیات مرتبط:

1- البقره: 221،  وَ لا تَنکِحُوا المُشرِکاتِ حَتّی ...

2- البقره: 30،  تَحِلُّ لَهُ مِن ...

3- البقره: 232 ، فَإن طَلَّقَها فَلا؛ 233، وَ إذا طَلَّقتُمُ النِّساءَ فَبَلَغنَ ...

4- البقره: 235، وَ لا جُناحَ عَلَیکُم فیما عَرَّضتُم ...

5- البقره: 237، وَ إن طَلَّقتُمُوهُنَّ مِن قَبلِ أن ...

6- النساء: 3، وَ إن خِفتُم ألّا تُقسِطوا فی ...

7- النساء: 6، وَ ابتَلُوا الیَتامی حَتّی إذا ...

8- النساء: 22، وَ لا تَنکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُم ...

9- النساء: 25، وَ مَن لَم یَستَطِع مِنکُم طَولاً ...

10- النساء: 127، وَ یَستَفتُونَکَ فی النِّساءِ قُلِ ...

11- النساء 3، الزّانی لا یَنکِحُ إلّا زانِیَةً أو ...

12- النور: 32، وَ أنکِحُوا الأیامی مِنکُم وَ ...

13- النور: 33، وَ لیَستَعففِ الذینَ لا یَجِدُونَ ..

14- النور: 60، وَ القواعِدُ مِنَ النِّساءِ الاتی ...

15- القصص: 27، قال إنی اُریدُ أن اُنکِحَکَ ...

16- الأحزاب: 49، یا أیُّها الذینَ آمَنُوا إذا ...

17- الأحزاب: 50، یا أیُّهَا النَّبیُّ إنّا أَحلَلنا ...

18- الأحزاب: 53، یا أیُّهَا الذینَ آمَنُوا لا تَدخُلوا ...

19- الممتحنه: 10 یا أیُّها الذینَ آمَنوا إذا ...

منابع:

1. الامام السعید، ابوعلی الفضل بن الحسن الطبری، مجمع البیان لعلوم القرآن، المجلد السابع، الناشر رابطه الثقافه و العلاقات الاسلامیه، مدیریه الترجمه و النشر، سنه الطبع، الطبعه الاولی، المحققه 1417 هـ. 1997 م، المطبعه، مؤسسه الهدی، للنشر و التوزیع.

2. قرائتی- محسن، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درس­هایی از قرآن، 1375، ج 8، چاپ اول، بهار 1381.

3. مکارم شیرازی- ناصر، تفسیر نمونه، با همکاری جمعی از نویسندگان، ویرایش دو، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1361، چاپ 34، 1389.

4. موسوی همدانی- سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ 19، زمستان 1383.

5. هاشمی- اکبر، تفسیر راهنما، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، تابستان، 1389.



[1]- تفسیر نور، ج 8، ص 177.

[2]- تفسیر نمونه، ج 14، ص 491.

[3]- تفسیرنمونه، ج 14، ص488.

[4]

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه