داستانی از تأثیر برخورد صحیح اسلامی

ماجرای همسایگی آیت‌الله حق‌شناس با یک مطرب
بازدید : 3478
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه
تاریخ : 08 مهر 1391
داستانی از تأثیر برخورد صحیح اسلامی

 

داستانی از تأثیر برخورد صحیح اسلامی

ماجرای همسایگی آیت‌الله حق‌شناس با یک مطرب

خبرگزاری فارس: همسایه آیت‌الله حق‌شناس که سابقه مطربی داشت، گفت: تقصیر این آقاست! اخلاق ایشان طوری است که من را مسلمان کرده است و باعث شده که من ساز زدن را کنار بگذارم.

خبرگزاری فارس: ماجرای همسایگی آیت‌الله حق‌شناس با یک مطرب

یک قضیه‌ای بنده عرض کنم: بنده در قم در محله باغ پنبه ساکن بودم، آنجا ساختمان‌ها طوری است که مثلاً یک مکعب درست می‌کنند با چهار تا خشت و وسطش خالی است، این طوری دیوار را بالا می‌برند، این است که اگر کسی در کوچه صحبت کند، نوعاً کسانی که در اتاق هستند می‌شنوند.

همسایه بنده، یک کارمند بانک بود، معاون بانک؛ از همین متجددها! حالا نماز می‌خواند یا نمی‌خواند، ولی تقریباً شبانه‌روز ساز و نوازش به راه بود، با صداهای بلند و هر وقت که من مشغول مطالعه بودم، با آن صدای ساز و آواز آمیخته می‌شد، مثل اینکه در اتاق ما ساز و آواز می‌زدند.

بالاخره به بی‌بی حضرت معصومه (س) توسل پیدا کردیم. مدتی بعد از طرف خانواده‌ ایشان یک رابطه خانوادگی ایجاد شد؛ یک شب آمدند.

چون ما هر شب، هر وقت، بالاخره یک هندوانه، یک خربزه و یک قدری مخلفات داشتیم که اگر مهمان آمد مشکلی نباشد، گفتند: الان برای ما مهمان آمده و در خانه، هیچی نداریم؛ ظاهراً شما خربزه دارید؟ من به اهل بیت گفتم: هر چه خواستند بده، بلاعوض! و بگو قابلی ندارد، اگر بعداً هم یک وقت خربزه یا شیرینی خواستند بدهید!

یک مدتی گذشت و به اهل‌بیت گفتم اگر خانواده ایشان آمدند و مسائل شرعی داشتند، شما جواب بدهید، مبادا یک وقت خدا نکرده مسائل غسل و نماز را ندانند، چون تابستان است و ... شاید کسی را در دسترس نداشته باشند، مسائل شرعی آنها را هر چه لازم دارند و می‌پرسند، شما دریغ نفرمایید.

بعد آنها هم اظهار رضایت کردند، چند وقت بعد خانواده ایشان پرسیدند: این آقا از ما گلایه‌ای، ناراحتی ندارند؟ اهل‌بیت ما گفته بودند: فقط ایشان چون اهل مطالعه و بحث است، آن هنگامی که شما آن ساز و آواز را می‌زنید، به ناچار، از مطالعه و درس امساک می‌کند و شاید به قدر یکی دو ساعت درس و بحث تعطیل است.

شوهر ایشان گفت من دیگر ساز و آواز نمی‌زنم؛ اگر بزنم به قدری که خودم استفاده کنم، با نهایت خفا، بعد یک مدتی گذشت، یک حاجی در آن محل بود که اهل نماز جماعت و ... بود، ولی از نظر اخلاق اجتماعی فاقد ادب؛ همین طور صدا زد: آقا بیگدلی ـ آقای بیگدلی همان معاون بانک بود- گفت: ما چند روزه که صدای ساز و آواز شما را نمی‌شنویم؟ چطور شده؟ گفت: تقصیر این آقاست!! اخلاق ایشان طوری است که من را تحت تأثیر قرار داد، اخلاق ایشان طوری است که من را مسلمان کرده است، من دیگر ساز نمی‌زنم، خدا شاهد است گفت: اگر آقای بروجردی امر بفرمایند من ساز نزنم، می‌زنم، ولی اخلاق ایشان و این تخلق عملی ایشان مرا مسلمان کرده و باعث شده که من ساز زدن را کنار بگذارم.

می‌بینید اخلاق اسلامی چیست؟ ان‌شاء‌الله امیدواریم که همه ما موفق بشویم به اندرز گرفتن و اخلاقمان به انبیای عظام و اوصیای گرام شباهت داشته باشد.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه