گلچيني از اندرزهاي امام حسن (ترجمه فارسي)

گزیده ای از کتاب روضه بحار الانوار ترجمه رسولی محلاتی
بازدید : 3904
زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه
تاریخ : 27 آذر 1393
گلچيني از اندرزهاي امام حسن (ترجمه فارسي)

گلچيني از اندرزهاي امام حسن (ترجمه فارسي)
1- شيخ صدوق رحمه الله در کتاب معاني الاخبار به سندش از شريح بن هاني روايت کرده که اميرمؤمنان از فرزندش حسن بن علي عليه‏السلام پرسيد: پسرم عقل چيست؟ عرض کرد: اين که نگه دارد آنچه را نزدش به وديعت نهاده‏اي.
فرمود: دورانديشي و حزم چيست؟ عرض کرد: اين که منتظر فرصت باشي و چون امکان يافتي، شتابانه اقدام کني.
فرمود: مجد و شوکت چيست؟ عرض کرد: به عهده گرفتن بدهي‏هاي ديگران و بنياد کردن نيکي‏ها و بزرگواي‏ها.
فرمود: جوانمردي چيست؟ عرض کرد: برآوردن حاجت سائل و بذل بخشش.
فرمود: بخل چيست؟ عرض کرد: اين که بخشش کم را اسراف بداني و انفاق را تلف کردن به حساب آري.
فرمود: پستي [يا تنگ ‏نظري] چيست؟ عرض کرد: درخواست کم و خودداري از اندک.
فرمود: رنج و دشواري چيست؟ عرض کرد: چنگ زدن به دامن کسي که تو را امان ندهد و توجه کردن در چيزي که به کارت نيايد.
فرمود: ناداني چيست؟ عرض کرد: شتاب در جهش بر فرصتي که پيش آيد، قبل از جاي‏گير شدن آن و خودداري کردن از پاسخ و چه کمک کار خوبي است خموشي در بسياري از جاها، اگر چه زبان آور باشي.
سپس اميرمؤمنان رو به فرزندش حسين عليهماالسلام کرد و فرمود: اي پسرم! سيادت و آقايي چيست؟ عرض کرد: احسان به عشيره و تبار و به عهده گرفتن خسارت و ديه‏ي جرم آنان.
فرمود: بي‏نيازي و توانگري چيست؟ عرض کرد: کمي آرزوها و خشنودي و رضايت بدانچه تو را کفايت کند.
فرمود: فقر و بي‏نوايي چيست؟ عرض کرد: طمع و نوميدي شديد.
فرمود: پستي چيست؟ عرض کرد: حفاظت مرد از خويش و تسليم کردن ناموس خود. فرمود: کج‏خلقي چيست؟ عرض کرد: دشمني کردن با فرمانرواي خود و با کسي که مي‏تواند به تو سود و زياني برساند.
سپس اميرالمؤمنين عليه‏السلام به سوي حارث اعور [يکي از ياران خود] توجه کرد و فرمود: اي حارث! اين حکمت‏ها را به فرزندانتان بياموزيد، که اينها در عقل و دورانديشي و رأي بيفزايد.
2- و در کتاب تحف العقول است که گويد: پاسخ‏هايي که امام حسن بن علي عليهماالسلام در خصوص مسائل مختلفي که اميرالمؤمنين عليه‏السلام يا افراد ديگري از آن حضرت پرسيدند فرموده:
زهد چيست؟ فرمود: رغبت به تقوا و بي‏رغبتي در دنيا.
حلم چيست؟ فرمود: خشم فروخوردن و اختيار خود داشتن.
راستي و درستي چيست؟ فرمود: دفع از زشتي به خوبي.
شرف چيست؟ فرمود: احسان به قبيله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.
نيرومندي چيست؟ فرمود: دفاع از پناهنده و صبر در نبردها و اقدام هنگام سختي.
بزرگواري چيست؟ فرمود: اين است که غرامت را ببخشي و از جرم بگذري.
پرسيدند: مروت چيست؟ فرمود: حفظ دين، عزت نفس، نرم‏خويي، بررسي کار، پرداخت حقوق و دوستي با مردم.
کرم و بزرگواري چيست؟ فرمود: بخشش پيش از خواهش و اطعام در قحطي.
پستي چيست؟ فرمود: خردبيني و دريغ از اندک.
پستي چيست؟ فرمود: کم بخشيدن و گفتار ناهنجار.
جوانمردي چيست؟ فرمود: بخشش در خوشي و سختي.
بخل چيست؟ فرمود: آنچه در کف داري، شرف بداني و آنچه انفاق کني، تلف شماري.
برادري چيست؟ فرمود: همراهي در سختي و خوشي.
ترس چيست؟ فرمود: دليري بر دوست و گريز از دشمن.
ثروت‏مندي چيست؟ فرمود: رضاي به قسمت هر چه هم کم باشد.
فقر چيست؟ فرمود: آزمندي به هر چيز.
جود چيست؟ فرمود: بخشش دست‏رنج.
کرم چيست؟ فرمود: خودداري در سختي و خوشي.
دليري چيست؟ فرمود: هم‏نبردي با پهلوانان.
مناعت چيست؟ فرمود: سخت جنگيدن با غالب‏ترين مردم.
خواري چيست؟ فرمود: هراس از راستي و حقيقت.
کج‏خويي چيست؟ فرمود: مبارزه با فرمانده خود و با کسي که مي‏تواند به تو زيان رساند.
بزرگي چيست؟ فرمود: انجام کار خوب و ترک زشت.
استواري چيست؟ فرمود: آرامي بادوام و نرمي با واليان و ملاحظه از همه مردم.
شرافت چيست؟ فرمود: موافقت با دوستان و حفظ همسايگان.
بي‏بهره‏گي چيست؟ فرمود: از دست دادن بهره‏اي که به تو مي‏دهند.
سفاهت چيست؟ فرمود: به پستي گراييدن و با گمراهان نشستن.
درماندگي و عجز در کلام چيست؟ فرمود: بازي کردن با ريش و لکنت هنگام سخن.
شجاعت چيست؟ فرمود: هم‏نبردي با پهلوانان و پايداري در نبرد.
سختي و کلفت چيست؟ فرمود: سخن گفتن در چيزي که به تو مربوط نيست.
ناداني چيست؟ فرمود: نابخردي در مال و زبون کردن آبرو.
ناکسي چيست؟ فرمود: حفاظت از خود و رها کردن ناموس و همسر.
3 - و فرمود: هيچ مردمي با هم مشورت نکنند، جز اين که به درستي رهبري شوند.
4- و فرمود: پستي و ناکسي اين است که شکر نعمت نکني.
5- و به يکي از فرزندانش فرمود: اي پسر جانم! با کسي برادري مکن، تا بداني به چه جاهايي رفت و آمد مي‏کند و چون خوب از حالش آگاه شدي و معاشرتش را پسنديدي، با او برادري کن، به شرط گذشت از لغزش و مواسات در تنگ‏دستي.
6- و فرمود: چون پيروز، در طلب مکوش و چون تسليم شده، به قضا و قدر اعتماد مکن، به راستي طلب فزوني روزي از سنت است و آرامي در طلب روزي از عفت و عفت مانع روزي نيست و حرص افزوني نياورد، روزي به قسمت است و به کار بردن حرص، به کارگيري گناه است.
7- و فرمود:خويش، کسي است که از دوستي‏اش نزديک است، گر چه نژادش دور باشد و بيگانه، کسي است که از دوستي به دور است، گر چه نژادش نزديک باشد و چيزي از دست به تن نزديک‏تر نيست و راستي که دست بشکند و معيوب شود، پس آن را ببرند و جدا کنند.
8- و فرمود: خيري که شر ندارد، شکر با نعمت است و صبر بر حادثه‏ي ناگوار.
9- و به مردي که از بيماري بهبود يافته بود، فرمود: خدا يادت کرد، پس يادش کن و از تو گذشت نمود، پس سپاسش را به جاي آور.
10- و فرمود: ننگ کشيدن، آسان‏تر از دوزخ رفتن است.
11- و فرمود: هر که پيوسته به مسجد رود، يکي از هشت فايده بهره‏اش شود: آيه‏ي محکمه، دوستي دريافته، دانشي تازه، رحمتي مورد انتظار، سخني که به راه راستش کشد، يا از هلاکش رهاند و ترک گناهان از شرم مردم، يا از ترس خدا.
12- و در کتاب کشف الغمه از امام حسن عليه‏السلام روايت شده که فرمود: کسي که عقل ندارد، ادب ندارد و کسي که همت ندارد، جوانمردي ندارد و کسي که دين ندارد، شرم ندارد و اساس عقل هم‏زيستي با مردم، به نيکي و خوبي است و با عقل است که آدمي سعادت دو سرا [دنيا و آخرت] را درک کند و کسي که از نعمت عقل محروم شد، از هر دوي آنها محروم و بي‏بهره خواهد بود.
13- و فرمود: نابودي در سه چيز است: تکبر، حرص و حسد، تکبر، که نابودي دين در آن است که و به علت تکبر بود که ابليس، ملعون و دور از رحمت حق گرديد. حرص، که دشمن جان انساني است و به همان خاطر، آدم از بهشت اخراج گرديد. حسد، که جلودار و راه بر بدي است و به دليل حسد بود که قابيل، هابيل را کشت.
14- و فرمود: به نزد مردي مرو، جز آن که اميدي به احسان او داشته و از او ترس و واهمه‏اي داشته باشي، يا از علم و دانش وي، سود و بهره‏اي ببري. يا اميدي به برکت دعاي او داشته باشي و يا با ديدار او صله‏ي رحمي- که ميان تو و او هست، انجام دهي.
15- و فرمود: آنچه از دنيا طلب کردي و بدان نرسيدي، به منزله‏ي چيزي قرار ده که اصلا به خاطرت نرسيده بود [چنان فرض کن که اصلا به فکرت نيامده بود] و اين را بدان جوانمردي در قناعت و خشنودي [به هر چه داري]، بيشتر از جوانمردي در بخشش است و به اتمام رساندن احسان، بهتر از آغاز آن است.
16- و از سخنان آن حضرت است: اي فرزند آدم! از محرمات الهي چشم‏پوشي کن، که در اين صورت عابدي و به آنچه قسمت کرده راضي باش، که آن موقع غني هستي و مجاورت خود را با کسي که با تو مجاور است نيکو گردان، که مسلماني و چنان با مردم مصاحبت داشته باش که خودت دوست داري همان گونه با تو مصاحبت کنند، که در اين صورت «عادلي».
به راستي در پيش روي شما مردماني‏اند که [اموال] زياد جمع کنند و بناي محکم بسازند و آرزوهاي دور کنند، ولي اجتماعشان به پراکندگي و کارشان به فريبندگي و محل سکونتشان به گورها تبديل گردد. اي فرزند آدم! تو پيوسته، از روزي که از شکم مادرت به دنيا آمده‏اي، به ويران کردن عمر خود مشغولي، پس بدانچه در اختياري داري جود و بخشش کن، که مؤمن [براي روز واپسين] توشه گيرد و کافر [به همين زندگي دنيا] متمتع گردد.
17- و در کتاب عدد آمده که از آنحضرت عليه‏السلام فرمود: خداي - عزوجل - در سؤال و درخواست را به روي هيچ کس نگشوده که در اجابت را بر وي بسته باشد و هيچ مردي در عمل و کردار را بر روي خود نگشوده، که در قبول و پذيرش آن را به رويش بسته باشد و به روي هيچ بنده در شکر و سپاس را نگشوده که در فزوني نعمت را بر او بسته باشد.
18- به آن حضرت عرض شد: اي فرزند رسول خدا چگونه شب خود را به روز آوردي؟ فرمود: روز خود را آغاز کردم؛ در حالي که پروردگاري بالاي سر دارم و دوزخ را پيش رو و مرگ مرا مي‏جويد و حسابرسان حلقه‏وار دورم را گرفته‏اند و من در گرو عمل خود هستم، نمي‏يابم آنچه را دوست مي‏دارم و آنچه را خوش ندارم دفع آن نتوانم و کارها در دست ديگري است که اگر بخواهد عذابم کند و اگر بخواهد، از من بگذرد، پس کدام بي‏نوايي از من بي‏نواتر است؟
19- و فرمود: احسان و نيکي آن است که درنگ و تأخيري در انجام نباشد و منتي نيز به دنبال نداشته باشد و بخشش کردن پيش از سؤال، از بزرگ‏ترين سيادت‏ها است.
20- از آن حضرت درباره‏ي بخل سؤال کردند؟ فرمود: بخل آن است که مرد، آنچه را انفاق کرده، تلف شده ببيند و آنچه را نگه داشته، شرف بداند و فرمود: کسي که نعمت‏هاي خود را بشمارد، کرم و بخشش او تباه گردد.
21- و فرمود: وعده دادن در بخشش، بيماري است و داروي آن، وفا کردن به آن است.
22 - و فرمود: در کيفر دادن خطا و گناه ديگران شتاب مکن و براي عذرخواهي راهي بگذار.
23- و فرمود: مصيبت‏ها کليدي‏هاي اجر و پاداش است.
24- و فرمود: نعمت آزمايشي است که اگر سپاس آن را به جاي آوردي، نعمت خواهد بود و اگر ناسپاسي کردي، به صورت عذاب و نقمتي درخواهد آمد.
25- و فرمود:رأي انسان و شخصيت وي شناخته نشود، مگر در هنگام خشم.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه