آیت الله جوادی آملی فرزند میرزا ابوالحسن آملی در سال ۱۳۱۲ش در آمل به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و دروس حوزوی را تا مرحله سطح در زادگاه خود گذراند، آنگاه راهی تهران شد و برای پنج سال نزد استادانی همچون حاج شیخ محمد تقی آملی، شعرانی؛ فاضل تونی، محی الدین الهی قمشهای، فشارکی و چاپلقی دروس فقه، اصول، فلسفه و عرفان را فرا گرفت و در سال ۱۳۲۴ ه.ش رهسپار حوزه علمیه قم شد و نزد شخصیتهای علمی همانند: آیت الله بروجردی، محقق داماد، میرزا هاشم آملی، علامه طباطبایی و امام خمینی علم آموخت.
مؤلف علاوه بر تفسیر قرآن، در فقه و فلسفه نیز صاحب نظر بوده و از مراجع تقلید شیعه ایرانی است و فعالیتهای فراوان اجتماعی نیز داشته است از جمله: عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو پیشین مجلس خبرگان رهبری، از امامان جمعه قم،...
مفسر قبل از نگارش تفسیر «تسنیم»، با نوشتن تفاسیری موضوعی گرایش خود را به این نوع تفسیر نشان داده است. برخی از این تفسیرهای موضوعی عبارتند از: قرآن در قرآن، توحید در قرآن، وحی و نبوت در قرآن، معاد در قرآن، ...
نام این تفسیر از آیۀ ۲۷ سوره مطففین الهام گرفته شده است، مطابق این آیه، تسنیم نام چشمهای در بهشت است که مقربین درگاه الهی از آن مینوشند.[یادداشت ۱]
مفسر نخست آیه یا آیاتی میآورد و آنگاه جایگاه علمی و عملی هر آیه را در فصلی جداگانه مورد بحث قرار میدهد. این تفکیک دسترسی به معنا و تفسیر هر آیه را آسان میکند، البته در مواردی هم مفسر چند آیه را به دلیل پیوستگی معنایی در کنار هم یاد میکند و سپس در چهار بخش تفسیر خود را ذیل آن پی میگیرد که عبارتند از: ۱- گزیده تفسیر؛ ۲- تفسیر؛ ۳- لطایف و اشارات؛ ۴- بحث روایی.
در تفسیر «تسنیم» آیات ترجمه نشده است. مفسر پس از آوردن آیه یا آیات، گزیدهای از تفسیر را پیش روی قرار میدهد و سپس در بخش «تفسیر» از ادبیات عرب و منابع آن به وفور استفاده کرده و معنا و مراد آیه را مفصلتر بررسی میکند.
مرحله سوم یا بخش سوم با نام «لطایف و اشارات» آمده که اجتهادیترین بخش تفسیر است. قدرت تحلیل، اشراف بر عرفان نظری و عملی و میدان داری مفسر در فلسفه و کلام به خوبی دراین بخش آشکار شده است. به عنوان نمونه، دربارة «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» مینویسد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» از عبد به منزله «کن» از مولای اوست، همان گونه که حضرت نوح (علیه السلام) با اسم خدا بر طوفان امواج کوه گونه آب استیلا یافت و کشتی او با نام خدا آرام گرفت.[۱] «بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا» (هود ص۴۱) «تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد.»
و نیز آورده است: اگر کسی در عین رعایت نظام علّت و معلول به قدرت خویش و سایر اسباب و علل عادی تکیه نکند، بلکه مؤثر مطلق را فقط خدا بداند، آثار اسم اعظم او در کنار بسم الله ظهور میکند.[۲] مفسر محترم در جای دیگر مینویسد: گناه چون نقص و امر عدمی است به خدای سبحان ارتباطی ندارد. منشأ هر معصیتی یا جهل است یا عجز یا سایر امور عدمی و خداوند از همه آنها منزه است.[۳] و نیز در جایی در مورد نسبت بین «سَبِیلَ الْغَی» با «صراط مستقیم» چنین میخوانیم: نسبت «سَبِیلَ الْغَی» با صراط مستقیم نسبت تضاد نیست، بلکه نسبت تقابل عدم و ملکه است؛ یعنی یکی بود صراط است و دیگری نبود آن.[۴]
در بحث روایی که آخرین بخش از گفتار مفسر در هر فصل است، روایات را طبقهبندی کرده و در پایان به جمعبندی پرداخته و آن را تحت عنوان «الاشاره» آورده است.[۵]
در این بخش، روایاتی را از منابع حدیثی یا تفسیری انتخاب کرده در بسیاری از موارد به شرح آنها پرداخته و در صورت لزوم به رفع تنافی ظاهری آنها روی آورده [۶] یا بعضی را کنار نهاده است. [۷] مفسر در این بخش از طولانی شدن ابایی نداشته و بدینسان منبعی در شرح و تبیین روایات تدوین نموده است.[۸]
مفسر به روایات شأن نزول نیز توجه داشته و به عنوان یک مبنا در روایات شأن نزول به متعدد بودن سبب نزول باور دارد و بیشتر روایات تفسیری را از باب تطبیق مصداقی و از نوع جَری میداند [۹] و معتقد است چه بسا روایتی بیانگر باطن قرآن و در مقام ذکر مصادیق باطن قرآن باشد. [۱۰]