امام حسین علیه السلام

فرارسیدن ماه عزای حسینی بر شیعیان تسلیت باد

ابوعبدالله حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام ملقب به سید الشهداء، فرزند دوم امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام سوم شیعیان است. آن حضرت پس از شهادت برادرش امام حسن علیه السلام در سال ۵۰ هجری قمری به امامت رسید. ده سال از امامت آن حضرت مقارن با سالهای پایانی حکومت معاویه اولین حاکم بنی امیه بود، و پس از اینکه یزید فرزند معاویه در سال ۶۰ هجری پس از مرگ پدرش علی رغم مفاد صلحنامه او با امام حسن علیه السلام، بر مسند خلافت تکیه زد، آن حضرت به دعوت مردم کوفه دست به قیام زد. اما مردم کوفه به
بازدید : 1814
زمان تقریبی مطالعه : 22 دقیقه
تاریخ : 30 مرداد 1399
فرارسیدن ماه عزای حسینی بر شیعیان تسلیت باد

ولادت امام

اکثر منابع ولادت امام حسین علیه السلام را در سال چهارم هجری در شهر مدینه و در اوایل ماه شعبان ذکر نموده اند و در این بین، برخی منابع روز سوم[۱] و برخی پنجم شعبان[۲] را به عنوان تاریخ دقیق ولادت تعیین نموده اند.[۳]

کنیه و القاب

کنیه آن حضرت ابو عبدالله و مشهور ترین لقب آن حضرت سیدالشهداء است. القاب دیگر آن حضرت را الشهید، السبط، التَّام، الرشید، الوفی، الطیب، المبارک، التَّابِعُ وَ الرَّضِی لِلَّهِ، الشَّارِی نَفْسَهُ لِلَّهِ و الدَّالُّ عَلَى ذَاتِ اللَّه‏ نوشته اند.[۴]

در کتاب الفصول المهمة، نقش انگشتری آن حضرت، "لکل اجل کتاب" آمده، اما در کتاب وافی و غیر آن که از امام صادق علیه‌السلام نقل گردیده، "حسبی الله"، و از امام رضا علیه‌السلام "ان الله بالغ امره" ذکر شده است و چنین به نظر می رسد که برای آن حضرت چند انگشتری با عباراتی که بدانها اشاره شد وجود داشته است.[۵]

امام حسین در زمان پیامبر اکرم

امام حسین علیه السلام ۶ سال و چند ماه از عمر خویش را در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گذراند. از این دوره زندگی ایشان، در منابع تاریخی بیش از هر چیز اظهار محبت پیامبر(ص) به ایشان نقل شده است. به عنوان نمونه نقل شده است که رسول گرامی اسلام بارها حسن (ع) و حسین (ع) را به سینه می فشرد وآنان را می بویید و می بوسید.[۶]

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است: «حسن و حسین امامند، چه قیام کنند و چه نکنند». [۷]

در حدیث دیگری آن حضرت می فرمایند: «حسن و حسین، سرور جوانان بهشتند». این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است.[۸]

مطابق با روایات شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم (ص)، آن حضرت در موارد متعددی شهادت آن حضرت را پیشگویی نمودند و به خاطر آنچه بر ایشان خواهد رفت گریستند.[۹]

امام حسین علیه السلام در وقایع مهم زیر در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند:

۱. به همراه امام حسن علیه السلام در جریان مباهله پیامبر با مسیحیان نجران به عنوان "ابنائنا" در کنار مادر بزرگوارشان فاطمه سلام الله علیها با عنوان "نسائنا" و امام علی علیه السلام به عنوان "انفسنا"،

۲. به عنوان مصداق اهل بیت در جریان نزول آیه تطهیر،

۳. در جریان نزول سوره انسان در شأن اهل بیت (ع).

امام حسین در عصر امامت پدر

امام حسین علیه السلام در زمان شهادت امام علی علیه السلام در سال ۴۰ هجری ۳۶ سال از عمرشان می گذشت. بیشتر این سالها (۲۵ سال) در دوران خلفای سه گانه سپری شد و حسین علیه السلام در این سالها شاهد وقایعی چون شهادت حضرت زهرا (س) و منع پدر از حق خلافت و حکومت اسلامی بود. گزارشهای رسیده از زندگی امام حسین علیه السلام در این دوران اندک و منحصر در چند مورد زیر است:

مطالبه فدک از ابوبکر:

از جمله وقایعی که حسین (ع) در دوره خلافت ابوبکر بن ابی قحافه (۱۱-۱۳ ه.ق) در آن مشارکت داشت، این بود که آن حضرت که در آن هنگام دوران کودکی را می گذراند، همراه برادرش حسن (ع) در معیت مادرشان حضرت زهرا (س) برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند و به عنوان شاهد، گواهی دادند که فدک از آن فاطمه (س) است. به گونه ای که خلیفه پذیرفت ولی با مداخله عمر گواهی آنان مورد قبول واقع نشد.[۱۰]

اعتراض به عمر بن خطاب:

طبرسی احتجاج کوبنده آن حضرت را با عمر بن خطاب بیان می کند در حالی که عمر بر منبر بود. در این احتجاج امام حسین علیه السلام به عمر خطاب می کند که از منبر پدرم رسول خدا پایین بیا و در ضمن پرسش و پاسخی که بین عمر و آن حضرت رد و بدل می شود، آن حضرت حقانیت اهل بیت علیهم السلام و جایگاه رفیع آنان در نزد خدا و رسولش را برای همگان تبیین می نماید.[۱۱]

در برخی از منابع اهل سنت خطاب امام حسین علیه السلام به عمر که گفت از منبر پدرم پایین بیا! نقل شده است.[۱۲]

در برخی دیگر از منابع این جریان به عنوان گفتگوی بین آن حضرت و ابوبکر ذکر شده است.[۱۳] و یا به عنوان گفتگوی بین امام حسن علیه السلام و ابوبکر آمده است.[۱۴]

مخالفت با روش عثمان:

امام حسین (ع) که در دوران خلافت عثمان بن عفان (۲۳-۳۵ ه.ق) دوران جوانی را می گذراند، در همراهی با پدر و برادرش، هیچ گاه خلافت و روش عثمان را نپذیرفت. بنا به اظهار منابع، وقتی خلیفه سوم، ابوذر غفاری یکی از صحابه پیامبر (ص) را به سبب اعتراض به روش وی از مدینه به ربذه تبعید کرد، با وجود دستور خلیفه مبنی برعدم بدرقه ابوذر، علی (ع) همراه حسن و حسین علیهما السلام و عمار و عقیل به بدرقه ابوذر رفتند و در همان هنگام امام حسین (ع) طی سخنانی، ابوذر را اهل دین و تبعید کنندگان او را اهل دنیا خواند[۱۵]

در ماه های پایانی خلافت عثمان و زمانی که شورشیان، خانه خلیفه را محاصره کردند و مانع رسیدن آب به خانه خلیفه شدند، کسانی که قدرت داشتند تا راهی از میان شورشیان باز کرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند.[۱۶]

امام حسین در دوران خلافت امام علی:

حسین علیه السلام پس از آنکه پدرش به خلافت رسید و جنگهای جمل و صفین و نهروان به وقوع پیوست، جزو لشگریان پدرش بود و در جنگهای مزبور شرکت داشت.[۱۷]

امام حسین در دوره امامت برادر

پس از شهادت حضرت علی (ع) در بیست و یکم ماه رمضان سال ۴۰ هجری قمری، بنا به وصیت آن حضرت، مسلمانان با فرزند بزرگ ایشان حسن (ع) به عنوان خلیفه بیعت کردند. حسین (ع) در طول دوران کوتاه خلافت پدرش و دوران ده ساله امامت امام حسن علیه السلام، پیوسته در کنار آن حضرت قرار داشت؛ هنگام حرکت امام حسن (ع) برای جمع آوری سپاه به منظور مقابله با معاویه، امام حسین (ع) همراه برادر بود و پس از آنکه امام مجتبی مجبور به صلح با معاویه شد، با برادرش حسین (ع) در این مورد به مشورت پرداخت.[۱۸]

دوران امامت امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام به سال ۴۹ یا ۵۰ هجری پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام به امامت رسید.[۱۹] امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آن جا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد. اما در عین حال رفتار او با معاویه عزت مدارانه و مقتدرانه بود. در نامه‌ای که آن حضرت آن را در پاسخ نامه تقریبا متملقانه و ریاکارانه معاویه نوشت به شدت او را مورد انتقاد قرار داده است و با یاد آوری جنایت او در کشتن یاران و شیعیان امام علی علیه السلام همچون حجر بن عدی و عمرو بن حمق و دوری او از اسلام، او را بزرگترین فتنه اسلام و امت محمد (صلی الله علیه وآله) دانست.[۲۰]

ابن ابی الحدید روایت نموده است که میان حسین بن علی علیهماالسلام و ولید بن عتبه اموی که از سوی معاویه در مدینه حکومت داشت نزاعی درگرفت، و مورد نزاع، مالی بود که متعلق به امام حسین علیه السلام بود و ولید آن را به زور غصب کرده بود. امام علیه السلام در مقابل این اقدام ولید را به دادخواهی بر اساس پیمان حلف الفضول و جنگ تهدید نمود و او ناچار شد مال امام را بازگرداند. ابن ابی الحدید همچنین از قول زبیر نقل می کند که همانند این داستان بین آن حضرت و معاویه رخ داد و معاویه ناچار شد پول زمین آن حضرت را که غصب نموده بود بپردازد. [۲۱]

در سال ۵۹ هجری معاویه بر خلاف مفاد صلحنامه[۲۲] که در آن حق تعیین جانشین از او صلب شده بود، تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد. معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد.[۲۳]

ابن سعد در طبقات می‌نویسد: حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد.[۲۴] وی می‌افزاید: با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آنگاه یزید با ارسال نامه‌ای به حاکم مدینه نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد.[۲۵]

چون حاکم مدینه از امام حسین علیه‌السلام بیعت خواست آن حضرت در پاسخ گفت: ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم و یزید فاسق می‌گسار و آدم کش است و مثل من با مثل او بیعت نکند و در سخنی دیگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و...

 

مرقد امام حسین علیه السلام در کربلا

مسعودی می‌نویسد: یزید مردی عیاش بود. پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه می‌داشت و می‌گساری می‌کرد. و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب بکار رفت و مردم آشکارا می‌گساری می‌کردند. و درباره رفتار او با رعیت می‌گوید: فرعون در کار رعیت از او عادلتر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصفتر بود.[۲۶]

به گفته شیخ مفید، امام حسین علیه‌السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال ۶۰ هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد.[۲۷]

آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود: من برای گردنکشی و فساد و ظلم [از مدینه] خارج نشده‌ام. بلکه خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله. و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیره جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم.[۲۸] امام حسین علیه السلام در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید.[۲۹]

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه‌السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامه‌های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه‌السلام امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. آنان نوشتند: ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده‌ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی‌شویم.[۳۰]

امام حسین علیه‌السلام در پاسخ به درخواست‌های مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد و به او گفت: نزد مردم کوفه برو. اگر آن چه نوشته‌اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم.[۳۱]

مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد[۳۲] و مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند و به قولی ۱۸۰۰۰ نفر با او بیعت کردند.[۳۳] وی این مطلب را به امام حسین علیه‌السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید. اخبار کوفه به یزید رسید. وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و به جای او عبیدالله بن زیاد را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه‌السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده از میان بردارند.

واقعه عاشورا:

چون امام علیه‌السلام از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال ۶۰ هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت.[۳۴]

ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه‌اش به یزید می‌نویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت می گزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند.[۳۵]

عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به ناحیه نینوا وارد شد.[۳۶]

در این زمین بود که ابن زیاد نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.

شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. [۳۷] و روز نهم محرم (تاسوعا) امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.

عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را دید برادرش عباس بن علی علیهماالسلام را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد.[۳۸]

در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین علیه السلام را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نموده اند. [۳۹]

در آغاز جنگ اصحاب امام حسین علیه السلام همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش حضرت علی اکبر بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین علیه السلام از جمله فرزندان امام علی و امام حسن علیهماالسلام و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی علیهماالسلام هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین علیه السلام ساخت.

پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین علیه السلام که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین علیه السلام امام چهارم شیعیان که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند) امام حسین علیه السلام در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یک تنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید[۴۰]

حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود می گوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله می برد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری می شدند.[۴۱]

فرزندان امام حسین علیه السلام

برای امام حسین علیه السلام شش[۴۲] یا نه[۴۳] یا ده[۴۴] فرزند از مادران مختلف شمرده اند که از آن فرزندان علی اکبر و عبدالله شیرخوار (علی اصغر) در کنار پدر به شهادت رسیدند و امام سجاد علیه السلام پیشوای چهارم شیعیان گردید.

اسامی فرزندان آن حضرت به این ترتیب است:

  1. علی اکبر؛ که در کربلا به شهادت رسید. مادرش، لیلی، دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی نام داشت.
  2. علی اصغر؛ امام زین العابدین، که مادرش به نام شاهزنان یا ملکة النساء دختر کسری یزدگرد پادشاه ایران بود. به گفته شیخ مفید، علی اکبر زین العابدین بوده و علی اصغر در کربلا به شهادت رسیده است. اما روایت اول که می گوید علی اکبر به شهادت رسیده مشهورتر است. از میان فرزندان پسری امام حسین علیه‌السلام، نسل آن حضرت از امام زین العابدین علیه السلام باقی مانده است.
  3. محمد.
  4. جعفر که در حیات پدرش از دنیا رفت، و فرزندی از خود برجای نگذاشت. مادرش از قبیله قضاعیه بود.
  5. عبدالله شیر خوار که در دامان پدر خود به وسیله تیر به شهادت رسید.
  6. سکینة، که نام مادر او و مادر عبدالله، رباب، دختر امرئ القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم که از قبیله کلبیه معدیه بوده است.
  7. فاطمه، که مادرش ام اسحاق دختر طلحة بن عبدالله از قبیله تیمیه بود.
  8. زینب.[۴۵]

سخن و سیره امام حسین علیه السلام

  • کسی که خداوند را آنطور که شایسته اوست عبادت کند خداوند بیش از آنچه آرزو و کفایت اوست به او می دهد.[۴۶]
  • مبادا تو از كسانى باشى كه به سبب گناهان بندگان خدا بر سرنوشت آنان بيمناك است ولى از سزاى گناه خويش غافل است و خاطرى آسوده دارد، زيرا خداى تبارك و تعالى در باره بهشتش نيرنگ نمى‏‌خورد و آنچه نزد اوست جز به طاعت و فرمانبردارى از او به دست نيايد.[۴۷]
  • «انس بن مالک» می‌گوید: در خدمت حسین بن علی نشسته بودم که یکی از کنیزان وارد شد و شاخه گلی به محضر آن حضرت تقدیم کرد. آن بزرگوار، بی درنگ خطاب به کنیز فرمود: تو اینک در راه خدا آزادی! «انس» گفت: ‌ای فرزند پیامبر! به همین آسانی او را آزاد می‌کنی؟ مگر این شاخه گل چقدر ارزش دارد؟ فرمود: خداوند ما را چنین تربیت کرده است. خود در قرآن می‌فرماید: «واذا حیّیتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها[۴۸]؛ هرگاه کسی به شما نیکی کرد، شما نیز بهتر از آن و اقلا مثل آن را انجام دهید».[۴۹]
  • روایت شده است که روز عاشورا یک اثرى به پشت مبارک امام حسین علیه السّلام مشاهده شد، وقتى از حضرت امام زین العابدین علیه السّلام راجع به آن اثر جویا شدند فرمود: آن اثر آن کیسه‌‏هاى غذائى است که بدوش می گرفت و براى بیوه زنان و یتیمان و بی‏نوایان می برد.[۵۰]

پانویس

  1. پرش به بالا↑ مصباح المتهجد، شیخ طوسی دار الکتب الإسلامیه‏، تهران‏، ۱۴۰۹ ق‏، ج۲، ص۶۹۰ - وقایع الایام، شیخ عباس قمی
  2. پرش به بالا↑ بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۳۷
  3. پرش به بالا↑ برای تفصیل رجوع شود به: ولادت امام حسین علیه السلام.
  4. پرش به بالا↑ خصیبى، حسین بن حمدان، الهدایة الکبرى، البلاغ - بیروت، ۱۴۱۹ ق ، ص۲۰۱
  5. پرش به بالا↑ امین، سید محسن؛ سیره معصومان، ج ۴.
  6. پرش به بالا↑ ذخائر العقبی، ص ۱۲۲.
  7. پرش به بالا↑ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌۳، ص۳۹۴ -ایشان می نویسد: «اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا».
  8. پرش به بالا↑ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج‌۳، ص۳۹۴ - طبقات کبری، ابن سعد، ج۶، ص ۴۰۵ - سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص ۲۸۲
  9. پرش به بالا↑ طبقات کبری، ابن سعد، مکتبة الخانجی، ۱۴۲۱ ق، ج۶، ص۴۱۷ تا ۴۱۹ - مثیر الأحزان‏، ابن نما حلى، قم: مدرسه امام مهدى‏ (ع)، ۱۴۰۶ ق، ص ۱۶ تا ۲۲‏
  10. پرش به بالا↑ فتاحی، قاسم و لولوئی، کیوان، روزشمار زندگانی امام حسین(ع)، ص۳
  11. پرش به بالا↑ طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد: نشر مرتضى، ۱۴۰۳ ق‏، ج‏۲، ص ۲۹۲
  12. پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۵۲. - طبقات ابن سعد، مکتبة الخانجی، ۱۴۲۱ ق، ج۶، ص ۴۰۸
  13. پرش به بالا↑ الجعفریات( الأشعثیات)، ابن اشعث، محمد بن محمد، تهران‏:نینوا، بى تا، ص۲۱۲‏
  14. پرش به بالا↑ شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج‏۶، ص ۴۲
  15. پرش به بالا↑ شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج‏۸، ص ۲۵۴
  16. پرش به بالا↑ روزشمار زندگانی امام حسین(ع)/ فتاحی، قاسم؛ لولوئی، کیوان.ص۳
  17. پرش به بالا↑ حسین کیست؟، فضل الله کمپانی، صفحه ۳۲
  18. پرش به بالا↑ فتاحی، قاسم و لولوئی، کیوان، روزشمار زندگانی امام حسین(ع)، ص۶
  19. پرش به بالا↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۴۶۱ و ۴۶۲
  20. پرش به بالا↑ رجوع کنید به: نامه امام حسین علیه السلام و معاويه.
  21. پرش به بالا↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۵، ص ۲۲۶ تا ۲۲۸
  22. پرش به بالا↑ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ص۲۹۰-۲۹۱
  23. پرش به بالا↑ مروج الذهب ۳۶/۳ و ۳۷
  24. پرش به بالا↑ الطبقات‏ الكبرى، خامسة1، ص439
  25. پرش به بالا↑ الطبقات‏ الكبرى، خامسة1، ص442
  26. پرش به بالا↑ مروج الذهب ۷۷/۳ و ۷۸
  27. پرش به بالا↑ شیخ مفید، الإرشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۴
  28. پرش به بالا↑ حسینى موسوى، محمد بن أبی طالب، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین علیه السلام)، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۶۰
  29. پرش به بالا↑ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۳۵
  30. پرش به بالا↑ مروج الذهب ۶۴/۳
  31. پرش به بالا↑ مروج الذهب ۶۴/۳
  32. پرش به بالا↑ وقایع الأیام، شیخ عباس قمی، ص ۶۹
  33. پرش به بالا↑ الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۴۱
  34. پرش به بالا↑ الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۶۶
  35. پرش به بالا↑ تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲
  36. پرش به بالا↑ تاریخ طبری ۳۱۰/۴
  37. پرش به بالا↑ تاریخ طبری ۳۱۱/۴ و ۳۱۲
  38. پرش به بالا↑ تاریخ طبری ۳۱۴/۴
  39. پرش به بالا↑ جواد محدثى، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۶
  40. پرش به بالا↑ ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۱۰۱ تا ۱۱۲
  41. پرش به بالا↑ تاریخ طبری، ۲۴۵/۴.
  42. پرش به بالا↑ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۳۵
  43. پرش به بالا↑ تاریخ اهل البیت / ۱۰۲.
  44. پرش به بالا↑ کشف الغمه ۲۵۰/۲
  45. پرش به بالا↑ امین، سید محسن؛ سیره معصومان، ج ۴.
  46. پرش به بالا↑ موسوعه کلمات امام حسین «علیه السلام»، ص ۷۴۸، ح۹۰۶
  47. پرش به بالا↑ تحف العقول، ص ۲۳۹
  48. پرش به بالا↑ سوره نساء، آیه۸۶.
  49. پرش به بالا↑ کشف الغمة، ج۲، ص۳۱.
  50. پرش به بالا↑ زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۴ بحارالأنوار)، ص۲۰۱.

دانشنامه اسلامی 

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

مطالب و مقالات مرتبط

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی