خاطره معلمی از یک روز سرد زمستانی

بازدید : 4944
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه
تاریخ : 16 دی 1391
خاطره معلمی از یک روز سرد زمستانی

 

باسمه تعالی

خاطره معلمی از یک روز سرد زمستانی

 

 

        دیماه 1362 و زمستانی بسیار سرد و بارندگی اش هم بسیار خوب بود . من معلم روستای معدن قلعه در 60 کیلومتری شمال عشق آباد مرکز بخش دستگردان بودم . این روستا دبستان کوچکی داشت شامل یک کلاس و یک اتاق کوچک 9 متر مربعی که هم دفتر مدرسه بود و هم محل زندگی معلمش . من و همسر م به همراه اولین فرزندم که چهار ماه بیشتر نداشت در داخل همین اتاق کوچک زندگی می کردیم . پنج شنبه برای دیدن  و خرید به عشق آباد می آمدیم و صبح شنبه برمی گشتیم . خدارا شکر از همان ابتدای خدمتم در روستای پده بید عهد کرده بودم که تحت هیچ شرایطی با تاخییر سرکلاس حاضر نشوم و تا آنروز که سال چهارم خدمتم بود به این عهد خود وفادار بودم . نیمه های دیماه بود که با خانواده به عشق آباد آمده بودم . رز جمعه هوا بسیار سرد شده بود و ابری شدن هوا نشان می داد که بارندگی در راه است . شب شنبه بارندگی شروع شد .می دانستم با توجه به اینکه معدن قلعه بسیار سردتر و کوهستانی است حتما برف خواهد آمد. صبح شد و از شدت بارندگی کاسته شده بود اما باد سرد شدیدی می وزید . اطرافیان هر چه اصرار کردند که امروز نرو ،گوش نکردم و گفتم خودم تنها می روم . وسیله ام موتور سیکلت بود . راه افتام . دانه های ریز باران که با باد شدید به صورت من می خورد  گویی سوزن بود که در پوستم فرو می رفت .  نزدیکیهای ازبکو که تا معدن قلعه 10 کیلومتر فاصله دارد احساس می کردم که بدنم کرخ شده و دیگر هیچ احساسی نسبت به سرما ندارم  . حدسم درست بود و از ازبکو به بعد برف سنگینی روی زمین نشسته بود .  جاده را فقط به خاطر هموار بودن برف به علت نداشتن بوته تشخیص می دادم . با زحمتی بسیار  و یاری خداوند با تاخیر یک ساعته خودم را به معدن قلعه رساندم . گویا هیچ موجود زنده ای وجود نداشت  و فقط دود بخاریهای هیزمی بود که از دودکش خانه های گنبدی روستا به هوا بلند بود . داخل حیاط مدرسه شدم . اما هر کار کردم نتوانستم حتی کلید را داخل قفل درب بچرخانم . انگشتانم کاملا بی حس بود . ناگهان صدای داد و فریادی شنیدم . او کسی نبود جز مرحوم ابراهیم نجفی معروف به اقبالی  که برای کاری ضروری از اتاق بیرون آمده بود و صدای موتور من را شنیده بود . با عصبانیت تمام طرف مدرسه می آمد و فریاد می زد :  « مگر دیوانه شدی ، خودت را می خواستی بکشی ، مگر بچه های این ده با درس خواندنشان به کجا می خواهند برسند »  هیچ جوابی نداشتم بغض گلویم را گرفته بود  ، پاهایم کرخ شده بود . قدرت ایستادن نداشتم و به دیوار تکیه داده بودم .  ابراهیم اصرار داشت که مرا به خانه ببرد . به  زحمت به او حالی کردم که نمی توانم راه بروم زود در راباز کن . در را باز کرد و بخاری را روشن نمود . کمی که گرم شدم تمام بدنم درد گرفت . دونفر دیگر از اهالی هم آمدند کم کم دانش آموزان مدرسه آمدند و همچون پروانه گانی  گرد شمع من حلقه زدند  نگاه گرم چشمان اشک آلودشان  سردی را از تنم برد و خنده ای برلبانم نقش بست . دانش آموزان هم خندیدند و با خنده آنها تمام سختیهای راه ازتنم رفت . خاطره تلخ و شیرین آن روز سرد زمستانی هنوز بعد از 4 سال که از بازنشستگی ام می گذرد در روزهای سرد زمستان برایم زنده می شود . یادآن ایام شیرین با بچه های مدرسه بودن بخیر . تقدیم به تمام معلمان عزیز

محمد رجب زاده معلم بازنشسته از منطقه دستگردان استان یزد 

دیدگاه های کاربران

ثنا نیسمی
سه شنبه 17 خرداد 1401 - 21:40
خاطره سرد

ارسال دیدگاه

مطالب و مقالات مرتبط

گزارش تصویری از نخل برداری روز عاشورا در شهر عشق آباد
هیئتهای مذهبی بخش دستگردان در روز تاسوعای حسینی در شهر عشق آباد گرد هم آمدند و به عزاداری پرداختند
همایش بزرگ عزاداران حسینی هیئت های مذهبی بخش دستگردان به مانند سال های قبل در روز تاسوعا برگزار شد
بزرگداشت روز خانواده وتجلیل از پیشکسوتان در بخش دستگردان
آب، بهداشت و راه ارتباطي مهمترين مشکل بزرگترين منطقه عشايري استان
برگزاری همایش پیاده روی در عشق آباد
تجلیل از قرآن آموزان برتر آزمونهای گذشته در مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت منهاج عشق آباد
مطالبات مردم بخش دستگردان در نام امام جمعه به رئیس جمهور
عزاداري ارتحال پيامبر اكرم (ص) ، امام حسن مجتبي (ع) و امام رضا (ع) در عشق آباد به روايت تصوير
برگزاري دوره تخصصي تربيت مربي قرآني كودك در طبس
درخشش حافظان قرآن مؤسسه منهاج عشق آباد يزد در آزمون حفظ و مفاهيم قرآن ارشاد
پيشرفت فيزيكي مطلوب خانه و دفتر امام جمعه عشق آباد
جلسه هيئت مؤسس دانشگاه پيام نور عشق آباد برگزار شد
جلسه آموزش قرآئت و صوت و لحن قرآن اين هفته مورد بازديد امام جمعه موقت عشق آباد و رئيس آموزش و پرورش منطقه قرار گرفت
اعلام رتبه بندی شهرستانهای استان یزد درکنکور سراسری 91
باردهي دوباره يك درخت انگور در فصل پاييز در بخش دستگردان
تعزیه هودر از نگاه دوربین
تعزيه عشق آّباد از نگاه دوربين
گزارش تصویری از محرم محله زیرک آباد عشق آباد
گزارش تصویری:عاشورای محله میان آباد شهر عشق آباد

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی