24 ذی الحجه روز افتخارات شیعه مبارک باد

بازدید : 2718
زمان تقریبی مطالعه : 21 دقیقه
تاریخ : 06 آبان 1392
24 ذی الحجه روز افتخارات شیعه مبارک باد

1- روز مباهله

آيه و ترجمه
فَمَنْ حَاجَّك فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسكُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْكذِبِينَ(61)

  ترجمه :

61 - هر گاه بعد از علم و دانشى كه (درباره مسيح ) به تو رسيده ، (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم ، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم ، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم ، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله كنيم ، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم .

  شان نزول :

گفته اند كه اين آيه و آيات قبل از آن درباره هيات نجرانى مركب از عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است ، آنها خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديده اى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه ((ان مثل عيسى عند الله ...)) نازل شد و هنگامى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آنها را به مباهله دعوت كرد.
آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه ، بشخصيتهاى نجران ، اسقف (روحانى بزرگشان ) به آنها گفت : شما فردا به محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانوادهاش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد، و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد، زيرا چيزى در بساط ندارد، فردا كه شد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد در حالى كه دست على بن ابى طالب (عليه السلام ) را گرفته بود و حسن و حسين (عليهماالسلام ) در پيش روى او راه ميرفتند و فاطمه (عليهاالسلام ) پشت سرش بود، نصارى نيز بيرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پيشاپيششان بود هنگامى كه نگاه كرد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) با آن چند نفر آمدند، درباره آنها سؤ ال كرد به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوبترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على (عليه السلام ) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه (عليهاالسلام ) است كه عزيزترين مردم نزد او، و نزديك ترين افراد به قلب او است ...
سيد به اسقف گفت : براى مباهله قدم پيش گذار.
گفت : نه ، من مردى را ميبينم كه نسبت به مباهله با كمال جرات اقدام مى كند و من ميترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا يك سال بر ما نميگذرد در حالى كه در تمام دنيا يك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد.
اسقف به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) عرض كرد: اى ابو القاسم ! ما با تو مباهله نميكنيم بلكه مصالحه ميكنيم ، با ما مصالحه كن ، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) با آنها مصالحه كرد كه دوهزار حله (يك قواره پارچه خوب لباس ) كه حد اقل قيمت هر حلهاى چهل درهم باشد، و عاريت دادن سى دست زره ، و سى شاخه نيزه ، و سى راءس اسب ، در صورتى كه در سرزمين يمن ، توطئه اى براى مسلمانان رخ دهد، و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ضامن اين عاريتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامهاى در اين زمينه نوشته شد.
و در روايتى آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت : من صورتهائى را ميبينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوهها را از جا بركند چنين خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد، و يك نصرانى تا روز قيامت بر صفحه زمين نخواهد ماند.

 تفسير:

مباهله با مسيحيان نجران
اين آيه به دنبال آيات قبل و استدلالى كه در آنها بر نفى خدا بودن مسيح (عليه السلام ) شده بود، به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) دستور مى دهد: هر گاه بعد از علم و دانش كه (درباره مسيح ) براى تو آمده (باز) كسانى با تو در آن به محاجه و ستيز برخاستند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت ميكنيم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت مينماييم ، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود (كسانى كه به منزله جان هستند) دعوت ميكنيم ، شما هم از نفوس خود دعوت كنيد، سپس مباهله ميكنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار ميدهيم (فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين ).
ناگفته پيدا است منظور از مباهله اين نيست كه اين افراد جمع شوند و نفرين كنند و سپس پراكنده شوند زيرا چنين عملى به تنهايى هيچ فايدهاى ندارد، بلكه منظور اين است كه اين نفرين مؤ ثر گردد، و با آشكار شدن اثر آن ، دروغگويان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند.
به تعبير ديگر، گرچه در اين آيه به تاثير و نتيجه مباهله تصريح نشده اما از آنجا كه اين كار به عنوان آخرين ((حربه ))، بعد از اثر نكردن منطق و استدلال ، مورد استفاده قرار گرفته دليل بر اين است كه منظور ظاهر شدن اثر خارجى اين نفرين است نه تنها يك نفرين ساده .
نكته ها
1 - دعوت به مباهله يك دليل روشن بر حقانيت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم )
در آيه فوق خداوند به پيامبر خود دستور مى دهد كه هر گاه پس از استدلالات روشن پيشين كسى درباره عيسى با تو گفتگو كند، و به جدال برخيزد، به او پيشنهاد مباهله كن كه فرزندان و زنان خود را بياورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت كن و دعا كنيد تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.
مسئله ((مباهله )) به شكل فوق شايد تا آن زمان در بين عرب سابقه نداشت و راهى بود كه صددرصد حكايت از ايمان و صدق دعوت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى كرد.
چگونه ممكن است كسى كه به تمام معنى به ارتباط خويش با پروردگار ايمان نداشته باشد وارد چنين ميدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت كند بياييد با هم به درگاه خدا برويم و از او بخواهيم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتيجه آن را خواهيد ديد كه چگونه خداوند دروغگويان را مجازات مى كند، مسلما ورود در چنين ميدانى بسيار خطرناك است زيرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشكار نشود نتيجه اى جز رسوائى دعوت كننده نخواهد داشت ، چگونه ممكن است آدم عاقل و فهميده اى بدون اطمينان به نتيجه ، در چنين مرحلهاى گام بگذارد؟ از اينجا است كه گفته اند دعوت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به مباهله ، يكى از نشانه هاى صدق دعوت و ايمان قاطع او است ، قطع نظر از نتايجى كه بعدا از مباهله به دست آمد.
در روايات اسلامى وارد شده هنگامى كه پاى مباهله به ميان آمد نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر مهلت خواستند تا در اين باره بينديشند، و با بزرگان خود به شور بنشينند، نتيجه مشاوره آنها كه از يك نكته روانشناسى سرچشمه مى گرفت  اين بود كه به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده كرديد محمد با سر و صدا و جمعيت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله كنيد و نترسيد، زيرا حقيقتى در كار او نيست كه متوسل به جار و جنجال شده است ، و اگر با نفرات بسيار محدودى از خاصان نزديك و فرزندان خردسالش به ميعادگاه آمد بدانيد كه او پيامبر خداست و از مباهله با او به پرهيزيد كه خطرناك است !
آنها طبق قرار قبلى به ميعادگاه رفتند ناگاه ديدند كه پيامبر فرزندانش حسن و حسين (عليهماالسلام ) را در پيش رو دارد، و على (عليه السلام ) و فاطمه (عليهاالسلام ) همراه او هستند و به آنها سفارش مى كند هر گاه من دعا كردم شما آمين بگوييد، مسيحيان هنگامى كه اين صحنه را مشاهده كردند سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى كرده ، حاضر به مصالحه شدند و به شرايط ذمه و پرداختن ماليات (جزيه ) تن در دادند.
2 - مباهله سند زندهاى براى عظمت اهل بيت (عليهمالسلام )
غالب مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنن تصريح كرده اند كه آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده است و پيامبر تنها كسانى را كه همراه خود به ميعادگاه برد فرزندانش حسن و حسين (عليهماالسلام ) و دخترش فاطمه (عليهاالسلام ) و على (عليه السلام ) بودند، بنابراين منظور از ((ابناءنا)) در آيه منحصرا حسن و حسين (عليهماالسلام ) هستند، همانطور كه منظور از نساءنا فاطمه (عليهاالسلام )، و منظور از ((انفسنا)) تنها على (عليه السلام ) بوده است و احاديث فراوانى در اين زمينه نقل شده است .
ولى بعضى از مفسران اهل تسنن كه كاملا در اقليت هستند كوشيده اند كه ورود احاديث را در اين زمينه انكار كنند، مثلا نويسنده تفسير المنار در ذيل آيه مى گويد: اين روايات همگى از طرق شيعه است ، و هدف آنها مشخص است ، و آنها چنان در نشر و ترويج اين احاديث كوشيده اند كه موضوع را، حتى بر بسيارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته اند!!

اما مراجعه به منابع اصيل اهل تسنن نشان مى دهد كه على رغم پندارهاى تعصب آلود نويسنده المنار بسيارى از طرق اين احاديث به شيعه و كتب شيعه هرگز منتهى نمى شود، و اگر بنا باشد ورود اين احاديث را از طرق اهل تسنن انكار كنيم ساير احاديث آنها و كتبشان نيز از درجه اعتبار خواهد افتاد.
براى روشن شدن اين حقيقت قسمتى از روايات آنان را در اين باب با ذكر مدارك در اينجا مى آوريم :
((قاضى نور الله شوشترى )) در جلد سوم از كتاب نفيس ((احقاق الحق )) طبع جديد صفحه 46 چنين مى گويد:
مفسران در اين مسئله اتفاق نظر دارند كه ((ابناءنا)) در آيه فوق اشاره به حسن و حسين (عليهماالسلام ) و ((نساءنا)) اشاره به فاطمه (عليهاالسلام ) و ((انفسنا)) اشاره به على (عليه السلام ) است .
سپس (در پاورقى كتاب مزبور) در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذكر شده اند كه تصريح نموده اند آيه مباهله درباره اهل بيت (عليهمالسلام ) نازل شده است و نام آنها و مشخصات كتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحا آورده است .
از جمله شخصيتهاى سرشناسى كه اين مطلب از آنها نقل شده افراد زير هستند:
1 - ((مسلم بن حجاج نيشابورى )) صاحب ((صحيح )) معروف كه از كتب ششگانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد 7 صفحه 120 (چاپ محمد على صبيح - مصر).
2 - ((احمد بن حنبل )) در كتاب ((مسند)) جلد 1 صفحه 185 (چاپ مصر).
3 - ((طبرى )) در تفسير معروفش در ذيل همين آيه جلد سوم صفحه 192 (چاپ ميمنية - مصر).
4 - ((حاكم )) در كتاب ((مستدرك )) جلد سوم صفحه 150 (چاپ حيدر آباد دكن ).

5 -((حافظ ابو نعيم اصفهانى )) در كتاب ((دلائل النبوة )) صفحه 297 (چاپ حيدر آباد).
6 - ((واحدى نيشابورى )) در كتاب ((اسباب النزول )) صفحه 74 (چاپ الهندية مصر).
7 - ((فخر رازى )) در تفسير معروفش جلد 8 صفحه 85 (چاپ البهيه مصر).
8 - ((ابن اثير)) در كتاب ((جامع الاصول )) جلد 9 صفحه 470 (طبع السنة المحمدية - مصر).
9 - ((ابن جوزى )) در ((تذكرة الخواص )) صفحه 17 (چاپ نجف ).
10 - ((قاضى بيضاوى )) در تفسيرش جلد 2 صفحه 22 (چاپ مصطفى محمد مصر).
11 - ((آلوسى )) در تفسير ((روح المعانى )) جلد سوم صفحه 167 (چاپ منيريه مصر).
12 - ((طنطاوى )) مفسر معروف در تفسير ((الجواهر)) جلد دوم صفحه 120 (چاپ مصطفى البابى الحلبى - مصر).
13 - ((زمخشرى )) در تفسير ((كشاف )) جلد 1 صفحه 193 (چاپ مصطفى محمد - مصر).
14 - ((حافظ احمد بن حجر عسقلانى )) در كتاب ((الاصابة )) جلد 2 صفحه 503 (چاپ مصطفى محمد - مصر).
15 - ((ابن صباغ )) در كتاب ((الفصول المهمة )) صفحه 108 (چاپ نجف ).
16 - علامه ((قرطبى )) در تفسير ((الجامع لاحكام القرآن )) جلد 3 صفحه 104 (چاپ مصر سال 1936).
در كتاب ((غاية المرام )) از صحيح مسلم در باب فضائل على بن ابى طالب نقل شده كه : روزى معاويه به سعد بن ابى وقاص گفت : چرا ابو تراب (على (عليه السلام )را سب و دشنام نميگويى ؟!
گفت : از آن وقت كه به ياد سه چيز كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) درباره على (عليه السلام ) فرمود افتادم از اين كار صرف نظر كردم ... (يكى از آنها اين بود كه ) هنگامى كه آيه مباهله نازل گرديد پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) تنها از فاطمه و حسن و حسين و على (عليهماالسلام ) دعوت كرد و سپس فرمود: اللهم هؤ لاء اهلى : خدايا! اينها خاصان نزديك من اند.
نويسنده تفسير ((كشاف )) كه از بزرگان اهل تسنن است در ذيل آيه مى گويد: اين آيه قويترين دليلى است كه فضيلت اهل كساء را ثابت مى كند.
مفسران و محدثان و مورخان شيعه نيز عموما در نزول اين آيه درباره اهل بيت (عليهمالسلام ) اتفاق نظر دارند، در تفسير نور الثقلين روايات فراوانى در اين زمينه نقل شده است .
از جمله به نقل از كتاب ((عيون اخبار الرضا)) درباره مجلس بحثى كه مامون در دربار خود تشكيل داده بود، اين چنين مينويسد: امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) فرمود: خداوند پاكان بندگان خود را در آيه مباهله مشخص ساخته است و به پيامبرش چنين دستور داده : فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا...
و به دنبال نزول اين آيه ، پيامبر، على و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) را با خود به مباهله برد...
اين مزيتى است كه هيچ كس در آن بر اهل بيت (عليهمالسلام ) پيشى نگرفته ، و فضيلتى است كه هيچ انسانى به آن نرسيده ، و شرفى است كه قبل از آن هيچ كس از آن برخوردار نبوده است . در اينجا سؤ ال معروفى است كه فخر رازى و بعضى ديگر درباره نزول آيه در حق اهل بيت (عليهمالسلام ) ذكر كرده اند كه چگونه ممكن است منظور از ((ابناءنا)) (فرزندان ما) حسن و حسين (عليهماالسلام ) باشد، در حالى كه ابناء جمع است و جمع بر دو نفر گفته نمى شود، و چگونه ممكن است ((نسائنا)) كه معنى جمع دارد تنها بر بانوى اسلام فاطمه (عليهاالسلام ) اطلاق گردد؟ و اگر منظور از ((انفسنا)) تنها على (عليه السلام ) است چرا به صيغه جمع آمده است ؟!
پاسخ :
اولا - همانطور كه قبلا به طور مشروح ذكر شد اجماع علماى اسلام و احاديث فراوانى كه در بسيارى از منابع معروف و معتبر اسلامى اعم از شيعه و سنى در زمينه ورود اين آيه در مورد اهل بيت (عليهمالسلام ) به ما رسيده است و در آنها تصريح شده پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) غير از على (عليه السلام ) و فاطمه (عليهاالسلام ) و حسن و حسين (عليهماالسلام ) كسى را به مباهله نياورد، قرينه آشكارى براى تفسير آيه خواهد بود، زيرا ميدانيم از جمله قرائنى كه آيات قرآن را تفسير مى كند سنت و شان نزول قطعى است .
بنابراين ، ايراد مزبور تنها متوجه شيعه نمى شود.
بلكه همه دانشمندان اسلام بايد به آن پاسخ گويند.
ثانيا - اطلاق صيغه جمع بر مفرد يا بر تثنيه تازگى ندارد، و در قرآن و غير قرآن از ادبيات عرب و حتى غير عرب اين معنى بسيار است .
توضيح اينكه : بسيار مى شود كه به هنگام بيان يك قانون ، يا تنظيم يك عهدنامه ، حكم به صورت كلى و به صيغه جمع آورده مى شود، و مثلا در عهدنامه چنين مينويسند كه : مسوول اجراى آن امضاء كنندگان عهدنامه و فرزندان آنها هستند، در حالى كه ممكن است يكى از دو طرف تنها يك يا دو فرزند داشته باشد، خلاصه اينكه : ما دو مرحله داريم ((مرحله قرارداد)) و مرحله اجرا در مرحله قرارداد، گاهى الفاظ به صورت جمع ذكر مى شود تا بر همه مصاديق تطبيق كند، ولى در مرحله اجرا ممكن است مصداق ، منحصر به يك فرد باشد، و اين انحصار در مصداق منافات با كلى بودن مسئله ندارد.
به عبارت ديگر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) موظف بود طبق قراردادى كه با نصاراى نجران بست همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام كسانى را كه به منزله جان او بودند همراه خود به مباهله ببرد، ولى اينها مصداقى جز دو فرزند و يك زن و يك مرد نداشت (دقت كنيد).
اضافه بر اين در آيات قرآن موارد متعددى داريم كه عبارت به صورت صيغه جمع آمده اما مصداق آن به جهتى از جهات منحصر به يك فرد بوده است : مثلا در همين سوره آيه 173 مى خوانيم : الذين قال لهم الناس ‍ ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم : كسانى كه مردم به آنها گفتند دشمنان (براى حمله به شما) اجتماع كرده اند از آنها بترسيد.
در اين آيه منظور از ((الناس )) (مردم ) طبق تصريح جمعى از مفسران ((نعيم بن مسعود)) است كه از ابو سفيان اموالى گرفته بود تا مسلمانان را از قدرت مشركان بترساند!
و همچنين در آيه 181 مى خوانيم : لقد سمع الله قول الذين قالوا ان الله فقير و نحن اغنياء: خداوند گفتار كسانى را كه ميگفتند: خدا فقير است و ما بينيازيم (و لذا از ما مطالبه زكات كرده است !) شنيد.
منظور از ((الذين )) در آيه طبق تصريح جمعى از مفسران ((حى بن اخطب )) يا ((فنحاص )) است .
گاهى اطلاق كلمه جمع بر مفرد به عنوان بزرگداشت نيز ديده مى شود، همان طور كه درباره ابراهيم مى خوانيم : ان ابرهيم كان امة قانتا لله :ابراهيم امتى بود خاضع در پيشگاه خدا در اينجا كلمه امت كه اسم جمع است بر فرد اطلاق شده است .
4 - نوههاى دخترى فرزندان ما هستند.
ضمنا از آيه مباهله استفاده مى شود كه به فرزندان دختر نيز حقيقتا ابن گفته مى شود بر خلاف آنچه در جاهليت مرسوم بود كه تنها فرزندان پسر را فرزند خود ميدانستند، و ميگفتند:

بنونا بنو ابنائنا و بناتنا
بنوهن ابناء الرجال الاباعد

يعنى ، فرزندان ما تنها پسرزاده هاى ما هستند اما دخترزاده هاى ما - فرزندان مردم بيگانه محسوب مى شوند نه فرزندان ما! اين طرز تفكر مولود همان سنت غلطى بود كه در جاهليت عرب دختران و زنان را عضو اصلى جامعه انسانى نميدانستند و آنها را در حكم ظروفى براى نگاهدارى پسران مى پنداشتند! چنانكه شاعر آنها مى گويد:

و انما امهات الناس اوعية
مستودعات و للانساب اباء:

مادران مردم ، حكم ظروفى براى پرورش آنها دارند - و براى نسب تنها پدران شناخته مى شوند! ولى اسلام اين طرز تفكر را به شدت در هم كوبيد و احكام فرزند را بر فرزندان پسرى و دخترى يكسان جارى ساخت .
در سوره انعام آيه 84 - 85 درباره فرزندان ابراهيم مى خوانيم :
و من ذريته داود و سليمن و ايوب و يوسف و موسى و هرون و كذلك نجزى المحسنين و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين از فرزندان (ابراهيم )، داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون بودند و اين چنين نيكوكاران را پاداش ميدهيم و نيز زكريا و يحيى و عيسى و الياس كه همه از صالحان بودند.
در اين آيه حضرت مسيح از فرزندان ابراهيم شمرده شده در حالى كه فرزند دخترى بود و اصولا پدرى نداشت .
در رواياتى كه از طرق شيعه و سنى درباره امام حسن و امام حسين (عليه السلام ) وارد شده اطلاق كلمه ((ابن رسول الله )) (فرزند پيغمبر) كرارا ديده مى شود.
در آيات مربوط به زنانى كه ازدواج با آنها حرام است مى خوانيم : و حلائل ابنائكم (يعنى همسران پسران شما) در ميان فقهاى اسلام اين مسئله مسلم است كه همسران پسرها و نوه ها، چه دخترى باشند و چه پسرى بر شخص حرام است و مشمول آيه فوق مى باشند.
5 - آيا مباهله يك حكم عمومى است ؟
شكى نيست كه آيه فوق يك دستور كلى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نميدهد بلكه روى سخن در آن تنها به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، ولى اين موضوع مانع از آن نخواهد بود كه مباهله در برابر مخالفان يك حكم عمومى باشد و افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جائى نرسد از آنها دعوت به مباهله كنند.
از رواياتى كه در منابع اسلامى نقل شده نيز عموميت اين حكم استفاده مى شود: در تفسير نور الثقلين جلد 1 صفحه 351 حديثى از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود:
((اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند آنها را به مباهله دعوت كنيد)).

راوى مى گويد: سؤ ال كردم چگونه مباهله كنم ؟
فرمود: خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن ))
و گمان ميكنم كه فرمود: روزه بگير و غسل كن ، و با كسى كه ميخواهى مباهله كنى به صحرا برو، سپس ‍ انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بيفكن و از خودت آغاز كن و بگو: خداوندا! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانهاى و آگاه از اسرار نهان هستى ، و رحمان و رحيمى ، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى باطلى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست ، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز!
و بعد بار ديگر اين دعا را تكرار كن و بگو: اگر اين شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مى كند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ! سپس فرمود: چيزى نخواهد گذشت كه نتيجه اين دعا آشكار خواهد شد، به خدا سوگند كه هرگز نيافتم كسى را كه حاضر باشد اين چنين با من مباهله كند.
ضمنا از اين آيه معلوم مى شود كه بر خلاف حملات بيرويه افرادى كه مى گويند اسلام عملا آيين مردان است و زنان در آن به حساب نيامده اند زنان در مواقع حساس به سهم خود در پيشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن ميايستاده اند، صفحات درخشان زندگى فاطمه بانوى اسلام (عليهاالسلام ) و دخترش زينب كبرى (عليهاالسلام ) و زنان ديگرى كه در تاريخ اسلام ، گام بر جاى گامهاى آنها نهاده اند، گواه اين حقيقت است .

منبع : متن تفسیر نمونه

در اين روز امير المؤ منين (عليه السلام ) در مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) انگشتر خود خود را در حالت ركوع به سائل بخشيد، و آيه مباركه انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يؤ تون الزكاه و هم راكعون (876) در شاءن آن حضرت نازل شد(877). از امير المؤ منين (عليه السلام ) معناى اين آيه شريفه را سؤ ال كردند كه مى فرمايد: يعرفون نعمه الله ثم ينكرونها(878): ((نعمت خداوند را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند)). حضرت فرمودند: هنگامى كه آيه مباركه انما وليكم الله نازل شد، عده اى اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در مسجد مدينه جمع شدند. بعضى به بعض ديگر گفتند: درباره اين آيه چه مى گوييد؟ بعضى گفتند: اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم براى ما ذلت است ، زيرا على بن ابى طالب (عليه السلام ) بر ما مسلط مى شود. عده اى از منافقين گفتند: ما مى دانيم كه محمد در آنچه مى گويد صادق است . او را به ظاهر دوست داريم ، ولى از على در آنچه امر مى كند اطاعت نمى كنيم .
حضرت فرمودند: در اين هنگام اين آيه نازل شد: يعرفون نعمه الله ثم ينكرونها...، يعنى : ولايت على بن ابى طالب (عليه السلام ) را مى شناسند و حال اينكه اكثر آنها كه آن را مى شناسند نسبت به ولايت آن حضرت كافرند(879).
بعضى از مخالفين گفته اند: براى كسى اتفاق نيفتاده كه در يك زمان جمع بين دو عبادت مالى و بدنى بنمايند مگر على بن ابى طالب (عليه السلام )، و براى احدى نيامده از فضايل مثل آنچه براى على (عليه السلام ) آمده است .


2. روز خاتم بخشى
در اين روز امير المؤ منين (عليه السلام ) در مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) انگشتر خود خود را در حالت ركوع به سائل بخشيد، و آيه مباركه انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يؤ تون الزكاه و هم راكعون (876) در شاءن آن حضرت نازل شد(877). از امير المؤ منين (عليه السلام ) معناى اين آيه شريفه را سؤ ال كردند كه مى فرمايد: يعرفون نعمه الله ثم ينكرونها(878): ((نعمت خداوند را مى شناسند و سپس آن را انكار مى كنند)). حضرت فرمودند: هنگامى كه آيه مباركه انما وليكم الله نازل شد، عده اى اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در مسجد مدينه جمع شدند. بعضى به بعض ديگر گفتند: درباره اين آيه چه مى گوييد؟ بعضى گفتند: اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم براى ما ذلت است ، زيرا على بن ابى طالب (عليه السلام ) بر ما مسلط مى شود. عده اى از منافقين گفتند: ما مى دانيم كه محمد در آنچه مى گويد صادق است . او را به ظاهر دوست داريم ، ولى از على در آنچه امر مى كند اطاعت نمى كنيم .
حضرت فرمودند: در اين هنگام اين آيه نازل شد: يعرفون نعمه الله ثم ينكرونها...، يعنى : ولايت على بن ابى طالب (عليه السلام ) را مى شناسند و حال اينكه اكثر آنها كه آن را مى شناسند نسبت به ولايت آن حضرت كافرند(879).
بعضى از مخالفين گفته اند: براى كسى اتفاق نيفتاده كه در يك زمان جمع بين دو عبادت مالى و بدنى بنمايند مگر على بن ابى طالب (عليه السلام )، و براى احدى نيامده از فضايل مثل آنچه براى على (عليه السلام ) آمده است .

3. نزول سوره هل اتى
در اين روز سوره ((هل اتى )) در شاءن امير المؤ منين و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين (عليه السلام ) نازل شده است (880). اين مهم بعد از سه روز روزه آنان و اعطاى افطارشان به مسكين و يتيم و اسير بود كه طعام بهشتى نازل شده . بنابر نقلى روز 25 ذى الحجه سوره مباركه نازل شد(881).
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: آن كاسه اى كه طعام از بهشت آوردند و آن بزرگواران ميل كردند نزد ماست و حضرت صاحب الامر (عليه السلام ) آن را ظاهر خواهد كرد، و طعام بهشتى از آن تناول خواهند فرمود

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

مطالب و مقالات مرتبط

بیست و چهارم ذی الحجه روز نزول آیه ولایت و همچنین روز مباهله گرامی باد
میلاد سراسر نور بانوی دوعالم حضرت فاطمه (س) ، روز مادر و روز زن برعموم شیعیان مبارک باد
هفتم ذی‌الحجه سالروز شهادت جانسوز پنجمین پیشوای مؤمنان، امام محمد باقر(ع) بر همه پیروان آن حضرت تسلیت باد.
فرارسیدن بهمن ماه یادآور روز های افتخار آفرین انقلاب اسلامی مبارک باد
روز خبر نگار بر خبرنگاران مخلص و اصحاب رسانه های رحمانی مبارک باد
روز درخت کاری مبارک باد
روز مباهله مبارک باد
حلول ماه مبارک رمضان ماه بندگی خالصانه خداوند بر همه مؤمنان مبارک باد
ماه مبارک رمضان بر همه مؤمنین جهان مبارک باد
اعمال ماه ذی الحجه
نماز دهه اول ذی الحجه
شیعه و عاشورا
شیعه و عاشورا
شیعه و دفاع از حریم آن در خطبه های حضرت زهرا علیهاالسلام
روز عید، روز عبادت و گرفتن جایزه
روز شمار ماه مبارک شعبان
روز شمار ماه مبارک رجب
روز بزرگداشت شاعر نامی ایران زمین سعدی گرامی باد
روز بزرگداشت سید جمال الدین اسد آبادی گرامی باد
بيستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ گرامي باد

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی