برگرفته از کتاب المحجه تألیف سید هاشم بحرانی
آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت متقون است. (متقون) كسانى هستند كه به غيب ايمان می آورند و نماز را برپا می دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى داده ايم، انفاق می كنند.
سَاَلتُ الصّادق (علیه السلام) عن قول الله عزوجل «الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» فقال:«اَلمُتَّقون شيعَةُ علی (عليه السلام) و الغَيب فَهو الحُجَّة الغائب»
از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد درباره ی این قول خداوند «آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت متقون است. (متقون) كسانى هستند كه به غيب ايمان می آورند» حضرت فرمودند: متقون ، شیعیان علی (علیه السلام) هستند و غیب همان حجتِ غایب است.»
كمال الدين، ج 2، ص 340، باب 33
2- بقره: 148
«فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً»
پس به کارهای نیک بر يكديگر سبقت جوييد! هر جا باشيد، خداوند همه شما را حاضر مىكند
عن ابی عبدالله (علیه السلام) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِي قَوْلِ الله عَزَّ وَ جَلَّ : «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ الله جَمِيعاً » قَالَ : «الْخَيْرَاتُ الْوَلَايَةُ وَ قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ الله جَمِيعاً يَعْنِي أَصْحَابَ الْقَائِمِ الثَّلَاثَمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا قَالَ وَ هُمْ وَ الله الْأُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ يَجْتَمِعُونَ وَ الله فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِيف»
از امام صادق (علیه السلام) از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده درباره ی فرموده ی خداوند: «پس به کارهای نیک بر يكديگر سبقت جوييد!»
فرمود: خیرات، ولایت است، و فرموده خداوند «هر جا باشيد، خداوند همه شما را حاضر می كند.»
منظور اصحاب قائم (علیه السلام) سیصدو ده و چند مرد است، فرمود: به خدا سوگند امت معدوده، ایشانند، و حضرت فرمود: همچون ابرهای پاییزی پی در پی در یک ساعت جمع خواهند شد.
کافی، ج8، ص313
3-بقره: 155
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين»
قطعاً همه ی شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها، آزمايش می كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان!
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ قُدَّامَ الْقَائِمِ سَنَةٌ تَجُوعُ فِيهَا النَّاسُ وَ يُصِيبُهُمْ خَوْفٌ شَدِيدٌ مِنَ الْقَتْلِ وَ نَقْصٌ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ فَإِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَبَيِّنٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ»
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: به ناچار پیش ازقیام قائم، سالی خواهد بود که مردم در آن گرسنگی کشند و ترس شدیدی از جهت کشتار به آنان رسد و در اموال و جانها و ثمرات کمبودی حاصل گردد و البته این مطلب در کتاب خدا به روشنی آمده ، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها، آزمايش می كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان!»
بحارالأنوار، 52، 228، باب 25
4-آل عمران: 83
«وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»
و هركه در آسمانها و زمين است، خواه ناخواه، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده می شوند.
العياشی: باسناده عن رفاعة بن موسى قال سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً» قال إذا قام القائم (عليه السلام) لا يبقى أرض إلا نودي فيها بشهادة أن لا إله إلا الله و أن محمداً رسول الله. عياشی: به سند خود از رفاعة بن موسی آورده که گويد: شنيدم حضرت صادق (عليه السلام) پس از تلاوت آيهی: «و هركه در آسمانها و زمين است، خواه ناخواه، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده می شوند.»
فرمودند:«هرگاه قائم (عليه السلام) به پاخيزد هيچ سرزمينی باقی نماند مگر اينکه گواهی به لااله الا الله و محمد رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلّم) در آن ندا گردد.»
تفسير عياشی، ج1، ص183
5-آل عمران: 200
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صبر کنيد! يکديگر را نيز به صبر وا داريد و مرابطه کنيد و از خدا بپرهيزيد، باشد که رستگار شويد.
عبيد الله بن موسى العلوي العباسي عن هارون بن مسلم عن القاسم بن عروة عن بريد بن معاوية العجلي عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر (عليه السلام) في معنى قوله تعالى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اِصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» قال: اصبروا على أداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا إمامكم المنتظر.
از امام باقر (عليه اسلام) دربارهی فرمودهی خداوند متعال(سؤال شد) که فرموده است: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صبر کنيد! يکديگر را نيز به صبر واداريد و مرابطه کنيد» امام فرمودند: صبر کنيد بر ادای فرايض و بادشمنانتان پايداری کنيد و با امامتان (که انتظارش را می کشيد) مرابطه نماييد (این يعنی خود را به رشتهی ولايت او بستن و بر خدمت و پيروی و ياری او گردن نهادن).
غيبت نعمانی، ص199
***
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا الله وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم»
«ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیغمبر و اولی الامر از خودتان را»
«عن جابر بن يزيد الجعفي قال سمعت جابر بن عبد الله الأنصاري يقول لما أنزل الله عز و جل على نبيه محمد ص يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا الله وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قلت يا رسول الله عرفنا الله و رسوله فمن أولو الأمر الذين قرن الله طاعتهم بطاعتك؟
فقال (ع) هم خلفائي يا جابر و أئمة المسلمين من بعدي أولهم علي بن أبي طالب ثم الحسن و الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي المعروف في التوراة بالباقر و ستدركه يا جابر فإذا لقيته فأقرئه مني السلام ثم الصادق جعفر بن محمد ثم موسى بن جعفر ثم علي بن موسى ثم محمد بن علي ثم علي بن محمد ثم الحسن بن علي ثم سميي و كنيي حجة الله في أرضه و بقيته في عباده ابن الحسن بن علي ذاك الذي يفتح الله تعالى ذكره على يديه مشارق الأرض و مغاربها ذاك الذي يغيب عن شيعته و أوليائه غيبة لا يثبت فيها على القول بإمامته إلا من امتحن الله قلبه للإيمان
قال جابر فقلت له يا رسول الله فهل يقع لشيعته الانتفاع به في غيبته؟
فقال (ع) إي و الذي بعثني بالنبوة إنهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و إن تجللها سحاب يا جابر هذا من مكنون سر الله و مخزون علمه فاكتمه إلا عن أهله.»
جابر بن يزيد جعفىّ گويد از جابر بن عبدالله انصارى شنيدم كه مى گفت:وقتى كه خداى تعالى بر پيامبرش اين آيه را فرو فرستاد كه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا الله وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.» گفتم: يا رسول الله! خدا و رسولش را شناختهايم، پس اولو الأمرى كه خداوند طاعت آنها را مقرون به طاعت خود كرده چه كسانى هستند؟
فرمود: اى جابر آنها جانشينان من و ائمّه مسلمين پس از من هستند، اوّل ايشان عليّ بن أبى طالب است و بعد از او حسن و حسين و عليّ بن الحسين و محمّد بن عليّ - كه در تورات به باقر معروف است و تو اى جابر او را مى بينى و آنگاه كه او را ديدار كردى سلام مرا به او برسان - و پس از او جعفر بن محمّد صادق و موسى بن جعفر و عليّ بن موسى و محمّد بن عليّ و عليّ ابن محمّد و حسن بن عليّ و پس از او همنام و هم كنيه من حجّة الله در زمينش و بقيّة الله در بين عبادش، فرزند حسن بن عليّ ائمّه مسلمين خواهند بود، او كسى است كه خداى تعالى مشرق و مغرب زمين را به دست او بگشايد، او كسى است كه از شيعيان و اوليائش غايب شود، غيبتى كه بر عقيده به امامت او باقى نماند مگر كسى كه خداوند قلبش را به ايمان امتحان كرده است.
جابر گويد: گفتم: يا رسول الله! آيا در غيبت او براى شيعيانش انتفاعى هست؟
فرمود: آرى، قسم به خدايى كه مرا به نبوّت مبعوث فرمود به نور او استضائه مى كنند و به ولايت او در دوران غيبتش منتفع مى شوند مانند انتفاع مردم از خورشيدى كه در پس ابر است، اى جابر! اين سرّ مكنون خداوند و علم مخزون اوست، آن را از غير اهلش بپوشان.
كمال الدين، ج1، ص: 253
7-نساء: 69
«وَ مَنْ يُطِعِ الله وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ الله عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَالصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»
«و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، (در روز رستاخيز،) همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيقهاى خوبى هستند.»
علي بن إبراهيم : فی تفسيرهِ المنسوب للصّادق (عليه السلام) قال : «النَّبِيِّينَ رَسُولُ الله وَ الصِّدِّيقِينَ عَلِيٌّ وَ الشُّهَداءِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الصَّالِحِينَ الْأَئِمَّةُ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً الْقَائِمُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِمْ»
علی بن ابراهیم : در تفسیر این آیه ، تفسیری منسوب به امام صادق (علیه السلام) را ذکر می کند:
«فرمود: نبيّين (اشاره به) رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلّم) است ، و صدّيقين (اشاره به) علی (عليه السلام) است ، و شهيدان (اشاره به) حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) است، و صالحان ائمه (عليهم السلام) می باشند، و نيکورفيقان (اشاره به) قائم از آل محمد عليهم الصّلاة و السلام است .»
(تفسير قمی ، ج1 ، ص142)
8-نساء: 77
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ الله أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَريب»
«آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد! (امّا آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مى ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى ترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟»
العيّاشی فی تفسيره : بِاِسنادهِ عن ادريس مَولًی لِعَبدِالله بن جعفر عن ابی عبدالله عليه السلام فی تفسير هذه الآيه : «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ» مع الحَسَن «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ» مع الحُسَين «قالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلى أَجَلٍ قَريب» الی خروجِ القائم عليه السلام فَاِنَّ مَعَهُمُ النَّصرُ والظَّفَرُ»
عياشی در تفسيرش از امام صادق (عليه السلام) در تفسير آيه ی فوق چنين نقل کرده است که امام اين گونه فرمودند:
«آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد: (فعلا) دست از جهاد بداريد!» با امام حسن (عليه السلام) ،«! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد! (امّا آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه فرمان جهاد به آنها داده شد» با امام حسين (عليه السلام) «گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟» تا خروج قائم (عليه السلام) زيرا که نصرت و پيروزی با آنان است.
(تفسير عياشی ،ج1،ص257)
9-نساء: 159
«وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهيداً»
« و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [حضرت مسيح] ايمان مى آورد و روز قيامت، بر آنها گواه خواهد بود .»
«عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ قَالَ لِيَ الْحَجَّاجُ يَا شَهْرُ آيَةٌ فِي كِتَابِ الله قَدْ أَعْيَتْنِي فَقُلْتُ أَيُّهَا الْأَمِيرُ أَيَّةُ آيَةٍ هِيَ فَقَالَ قَوْلُهُ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ الله إِنِّي لَأَمُرُّ بِالْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ فَتُضْرَبُ عُنُقُهُ ثُمَّ أَرْمَقُهُ بِعَيْنِي فَمَا أَرَاهُ يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ حَتَّى يَخْمُدَ فَقُلْتُ أَصْلَحَ الله الْأَمِيرَ لَيْسَ عَلَى مَا تَأَوَّلْتَ قَالَ كَيْفَ هُوَ قُلْتُ إِنَّ عِيسَى يَنْزِلُ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَى الدُّنْيَا فَلَا يَبْقَى أَهْلُ مِلَّةِ يَهُودِيٍّ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يُصَلِّي خَلْفَ الْمَهْدِيِّ قَالَ وَيْحَكَ أَنَّى لَكَ هَذَا وَ مِنْ أَيْنَ جِئْتَ بِهِ فَقُلْتُ حَدَّثَنِي بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ جِئْتَ وَ الله بِهَا مِنْ عَيْنٍ صَافِيَة»
روايت است از شهر بن حوشب که گفت : حجاج به من گفت : آيه ای در کتاب خداست که در آن درمانده ام ، گفتم : امير کدام آيه : گفت : فرموده ی خداوند: «و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [حضرت مسيح] ايمان مى آورد» به خدا سوگند من دستور می دهم يهودی و نصرانی را گردن می زنند، سپس چشم به او می دوزم پس نمی بينم لبهايش را حرکت دهد تا اينکه بی حرکت گردد؟ گفتم : خداوند حال امير را اصلاح نمايد چنانکه تأويل کرده ای نيست.گفت : چگونه است ؟ گفتم : همانا عيسی (عليه السّلام) پيش از قيامت به دنيا فرود می آيد ، پس اهل هيچ آيين يهود و غير از آن (نصرانی) باقی نماند مگر آنکه پيش از مردنش به او ايمان آورد و پشت سر حضرت مهدی (عليه السّلام) نماز گزارد. گفت : وای بر تو ، اين را از کجا آورده ای ؟ من گفتم : اين را محمد بن علی بن الحسين بن علی بن ابيطالب (عليه السلام) برايم حديث فرمود. گفت : به خدا سوگنداز چشمه ی زلالی آورده ای.
(تفسير قمی ، ج1،ص158)
***
10-مائده: 54
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي الله بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرين»
«ای کسانی که ایمان آورده اید هرکدام از شما ها از دین خود مرتد شود پس بزودی خداوند قومی را که بسیار دوست می دارد و آنها نیز خداوند را دوست می دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و بر کافران سرفراز و مقتدرند به نصرت اسلام خواهد برانگیخت»
أخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد ابن عقدة قال حدثنا علي بن الحسن بن فضال قال حدثنا محمد بن حمزة و محمد بن سعيد قالا حدثنا حماد بن عثمان عن سليمان بن هارون العجلي قال قال سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) يقول إن صاحب هذا الأمر محفوظة له أصحابه لو ذهب الناس جميعا أتى الله له بأصحابه و هم الذين قال الله عز و جل فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ و هم الذين قال الله فيهم فَسَوْفَ يَأْتِي الله بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ.
سليمان بن هارون عجلىّ گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مى فرمود: «همانا صاحب اين امر يارانش براى او نگهدارى شدهاند، اگر همه مردم نيز از بين بروند خداوند يارانش را به او مى رساند، و آنان همان كسانى هستند كه خداى عزّ و جلّ فرموده: فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ .... «اگر اينان بدان كافر شوند پس به تحقيق ما گروهى را كه بدان كافر نيستند بر آن موكّل كردهايم» (انعام : 89) و باز آنان همان كسانى هستند كه خداوند در باره آنان فرموده: فَسَوْفَ يَأْتِي الله بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ.....«خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست مى دارد و آنان نيز او را دوست مى دارند، در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران با عزّت و درشتخو و سختگير هستند»
غيبت نعمانى، ص: 316
***
11-انعام: 44
«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون»
هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد، و) آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم تا آنگاه که به آنچه عطاشدند مغرور و شادمان گشتند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم) در اين هنگام، همگى مأيوس شدند (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد
عن ابی جعفر (علیه السلام) قال : و أما قوله فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا يعني فلما تركوا ولاية علي و قد أمروا بها فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ يعني مع دولتهم في الدنيا و ما بسط إليهم فيها و أما قوله حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ يعني قيام القائم (علیه السلام) .
از امام باقر (علیه السلام) روایت است که فرمودند: اینکه خداوند فرموده : «آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند» یعنی : پس چون ولایت حضرت علی (علیه السلام) را واگذاشتند با اینکه به آن مأمور شده بودند ، «دربهای همه چیز را بر آنان گشودیم» یعنی: دولتشان در دنیا و آنچه در آن برایشان گسترده شده بود . و اینکه فرموده : «تا آنگاه که به آنچه عطاشدند مغرور و شادمان گشتند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم) در اين هنگام، همگى مأيوس شدند (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد»
بصائرالدرجات ، ص78
12-انعام: 89
«فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ»
اگر (بفرض) نسبت به آن كفر ورزند، (آيين حقّ زمين نمىماند زيرا) كسان ديگرى را نگاهبان آن مىسازيم كه نسبت به آن، كافر نيستند.
توضیح مربوط به این آیه در ذیل آیه ی 54 از سوره ی مائده آمد.
13-انعام: 158
14-اعراف: 53
«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْويلَهُ يَوْمَ يَأْتي تَأْويلُه»
آیا (کافران که منکر آیات خداوند و نتایج اعمالشان هستند) چه انتظار می کشند ؟ منتظر رسیدن تأویل آیات و تحقق یافتن روز موعودند؟ روزی که تأویل آیات فرارسد.
«علی بن ابراهیم فی تفسیره المنسوب الی الصادق (علیه السلام) : فهو من الآيات التي تأويلها بعد تنزيلها، قال ذلك في القائم (علیه السلام) ، و يوم القيامة يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ أي تركوه قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا قال هذا يوم القيامة أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ أي بطل عنهم ما كانُوا يَفْتَرُونَ»
علی ابن ابراهیم در تفسیر خود به نقل از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمودند: این از آیاتی است که تأویلشان بعد از تنزیلشان می باشد ، فرمودند: آن در دوران حضرت قائم (علیه السلام) است و روز قیامت «آنانکه از پیش آن را فراموش کرده اند» یعنی ترک گفته اند : «گویند همانا رسولان پروردگارمان حق را برای ما بیان داشتند.» .....
(تفسير قمی ج 1 ص235)
15-اعراف: 53
«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْويلَهُ يَوْمَ يَأْتي تَأْويلُه»
آیا (کافران که منکر آیات خداوند و نتایج اعمالشان هستند) چه انتظار می کشند ؟ منتظر رسیدن تأویل آیات و تحقق یافتن روز موعودند؟ روزی که تأویل آیات فرارسد.
«علی بن ابراهیم فی تفسیره المنسوب الی الصادق (علیه السلام) : فهو من الآيات التي تأويلها بعد تنزيلها، قال ذلك في القائم (علیه السلام) ، و يوم القيامة يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ أي تركوه قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا قال هذا يوم القيامة أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ أي بطل عنهم ما كانُوا يَفْتَرُونَ»
علی ابن ابراهیم در تفسیر خود به نقل از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمودند: این از آیاتی است که تأویلشان بعد از تنزیلشان می باشد ، فرمودند: آن در دوران حضرت قائم (علیه السلام) است و روز قیامت «آنانکه از پیش آن را فراموش کرده اند» یعنی ترک گفته اند : «گویند همانا رسولان پروردگارمان حق را برای ما بیان داشتند.» .....
(تفسير قمی ج 1 ص235)
قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»
موسى به قوم خود گفت: «از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد، كه زمين از آنِ خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىدهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است.»
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ وَجَدْنَا فِي كِتَابِ عَلِيٍّ (علیه السلام) «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»
أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِيَ الَّذِينَ أَوْرَثَنَا اللَّهُ الْأَرْضَ وَ نَحْنُ الْمُتَّقُونَ وَ الْأَرْضُ كُلُّهَا لَنَا فَمَنْ أَحْيَا أَرْضاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَلْيَعْمُرْهَا وَ لْيُؤَدِّ خَرَاجَهَا إِلَى الْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ لَهُ مَا أَكَلَ مِنْهَا فَإِنْ تَرَكَهَا أَوْ أَخْرَبَهَا وَ أَخَذَهَا رَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِهِ فَعَمَرَهَا وَ أَحْيَاهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا مِنَ الَّذِي تَرَكَهَا يُؤَدِّي خَرَاجَهَا إِلَى الْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ لَهُ مَا أَكَلَ مِنْهَا حَتَّى يَظْهَرَ الْقَائِمُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي بِالسَّيْفِ فَيَحْوِيَهَا وَ يَمْنَعَهَا وَ يُخْرِجَهُمْ مِنْهَا كَمَا حَوَاهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مَنَعَهَا إِلَّا مَا كَانَ فِي أَيْدِي شِيعَتِنَا فَإِنَّهُ يُقَاطِعُهُمْ عَلَى مَا فِي أَيْدِيهِمْ وَ يَتْرُكُ الْأَرْضَ فِي أَيْدِيهِم.
محمد بن یحیی به سند خود از امام باقر (علیه السلام) آورده است که فرمودند: در کتاب علی (علیه السلام) یافتیم: «به درستی که زمین از آنِ خداوند است و او به هرکس از بندگانش که خواهد آن را واگذاردو سرانجامِ کار مخصوصِ اهل تقوی است.» من و خاندانم هستیم آنانکه خداوند زمین را به ما واگذارده و مائیم متقیان و زمین همه اش برای ماست پس هرکس از مسلمین زمینی را احیاء نمود باید که آن را معمور بدارد و خراج آن را به امام از اهل بیت من بپردازد و هرچه از آن برداشت نماید برای او خواهد بود. تا آنگاه که قائم از خاندانم (علیه السلام) به پاخیزد و متصرفین را اخراج نماید همچنانکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) جلوی متصرفین را گرفت ....»
(الكافي، ج1، ص: 408)
19-انفال:39
«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»
«و با آنها (مشركان) بجنگيد تا هيچ نوع كفر و فساد و ناامنى باقى نماند و دين (رسمى فراگير) يكسره از آن خدا باشد.»
تفسير العياشي عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): «سُئِلَ أَبِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ لَمْ يَجِئْ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا سَيَرَى مَنْ يُدْرِكُهُ مَا يَكُونُ مِنْ تَأْوِيلِ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَيَبْلُغَنَّ دِينُ مُحَمَّدٍ ص مَا بَلَغَ اللَّيْلُ حَتَّى لَا يَكُونَ شِرْكٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ كَمَا قَالَ اللَّه.»
عیاشی یه اسناد خود از زراره روایت کرده که گفت امام باقر (علیه السلام) فرمود: از پدرم راجع به فرموده خداوند «قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً حَتَّى لَا يَكُونَ مُشْرِكٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»
فرمود: «تأویل این آیه نیامده ، و چنانچه قائم ما (علیه السلام) به پا خیزد ، آن هنگام کسی که دورانش را درک كند آنچه از تأویل این آیه می شود را خواهد دید ، و همانا دین حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) به هرکجا که شبی هست خواهد رسید ، تا آنجا که – همانطور که خداوند فرمود – هیچ شرکی بر پشت زمین برجای نخواهد ماند.»
(تفسیر عیاشی، ج2، ص 56)
20-توبه: 33
«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون»
«اوست آنكه فرستاد رسولش را به هدايت و دين حقّ تا چيره گرداندش بر كيشها همگى و هر چند نپسندند مشركان»
حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رضي الله عنه قال حدثنا علي بن الحسين السعدآبادي عن أحمد بن أبي عبد الله البرقي عن أبيه عن محمد بن أبي عمير عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير قال: « قال أبو عبد الله (علیه السلام) في قول الله عز و جل «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فقال و الله ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتى يخرج القائم ع فإذا خرج القائم (علیه السلام) لم يبق كافر بالله العظيم و لا مشرك بالإمام إلا كره خروجه حتى أن لو كان كافرا أو مشركا في بطن صخرة لقالت يا مؤمن في بطني كافر فاكسرني و اقتله»
ابن بابویه به اسنادش از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرت دربارة فرموده خدای عزوجل: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فرمود: به خدا سوگند تأویل آن هنوز نازل نشده ، و تأویل آن نازل نخواهد شد تا اینکه قائم (علیه السلام) خروج کند، پس چون قائم خروج نماید هیچ کافر به خدای عظیم ، و هیچ مشرک به امامت باقی نماند مگر اینکه خروجِ او را اکراه دارد، تا اینکه اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد ، آن سنگ (به زبان آمده) خواهد گفت: ای مؤمن درون من کافری است ، مرا بشکن و او را بکش.
(کمال الدین و تمام النعمه ، ج2،ص670)
«وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم»
و كسانى كه طلا ونقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مىسازند،ودرراه خدا انفاق نمىكنند، به مجازات دردناكى بشارت ده
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ: «مُوَسَّعٌ عَلَى شِيعَتِنَا أَنْ يُنْفِقُوا مِمَّا فِي أَيْدِيهِمْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتِيَهُ بِهِ فَيَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم»
محمد بن یعقوب به اسنادش از امام صادق (علیه السلام) روایت کند که فرمودند: بر شیعیانمان توسعه داده شده که از آنچه در اختیار دارند به نیکی انفاق کنند، پس هرگاه قائم ما (علیه السلام) به پا خیزد بر هر گنجینه کنندهای ذخیره ساختن را تحریم خواهد کرد تا اینکه آن را بیاورد و آن حضرت به وسیلهی آن بر دشمنش یاری جوید و این است (معنی) فرمودهی خداوند عزوجل در کتاب خود که: «وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم»
کافی، ج 2، ص61
کافی، ج 2، ص61
22-توبه: 36
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ.
تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است كه چهار ماه از آنها حرام است .اين، آيين ثابت و پابرجا (ى الهى) است! بنا بر اين، در آنها به خود ستم نكنيد.
الغيبة للشيخ الطوسي وَ رَوَى جَابِرٌ الْجُعْفِيُّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ تَأْوِيلِ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ- يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ قَالَ فَتَنَفَّسَ سَيِّدِيَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ أَمَّا السُّنَّةُ فَهِيَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ شُهُورُهَا اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فَهُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيَّ وَ إِلَى ابْنِي جَعْفَرٍ وَ ابْنِهِ مُوسَى وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ وَ ابْنِهِ عَلِيٍّ وَ إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْهَادِي الْمَهْدِيِّ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى وَحْيِهِ وَ عِلْمِهِ وَ الْأَرْبَعَةُ الْحُرُمُ الَّذِينَ هُمُ الدِّينُ الْقَيِّمُ أَرْبَعَةٌ مِنْهُمْ يَخْرُجُونَ بِاسْمٍ وَاحِدٍ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ فَالْإِقْرَارُ بِهَؤُلَاءِ هُوَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِمْ أَنْفُسَكُمْ أَيْ قُولُوا بِهِمْ جَمِيعاً تَهْتَدُوا.
شيخ طوسى در كتاب غيبت از جابر جعفى حديث كند كه گفت: از حضرت باقر عليه السّلام از تأويل اين آيه پرسش كردم (كه خداى تعالى فرمايد): «تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب الهى، از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است كه چهار ماه از آنها حرام است .اين، آيين ثابت و پابرجا (ى الهى) است! بنا بر اين، در آنها به خود ستم نكنيد.» جابر گفت: آقاى من (حضرت باقر عليه السّلام) آه سردى كشيد، سپس فرمود: اما (منظور از) سال، جدم رسول خدا صلّى الله عليه و آله است، و ماههاى آن دوازده است از امير المؤمنين تا من؛ و تا فرزندم جعفر و فرزندش موسى، و فرزند او على، و فرزندش محمد و فرزندش على و تا فرزندش حسن و تا فرزندش مهدى دوازده امام؛ كه حجتهاى خدا بر خلق و امينهاى او بر وحى وعلمش مى باشند؛ و چهار ماه حرامى كه آيين استوارند، چهار تن از ايشان به يك نام بيرون مى آيند؛ على امير المؤمنين عليه السّلام، و پدرم على بن الحسين، و على بن موسى، و على بن محمد، پس گواهى دادن به اينها همان آيين استوار است، «درباره ايشان به خويشتن ستم نكنيد» يعنى (به امامت) همه شان اقرار كنيد تا هدايت شويد.
الغیبه: ص 96
23-یونس: 20
«وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرين.»