منبع - گلشن ابرار ج1
آفتاب حديث
حسن ابراهيم زاده
مقدمه
فاصله ((كٌلَين )) تا ((خمين )) يازده قرن بيش نيست اما خدا مى داند كه در اين گذرگاه تاريخ چه تازيانه ها كه بر پيكر ابرار نخورد و چه سرها كه ابرار بردار نرفت ؛ تا سنگ بنايى را كه كلينى نهاد خمينى به پايان رساند. كلينى و خمينى هر دو سر يك رشته اند با يك خصوصيت و آن اينكه هر دو از خويش هيچ چيزي نگفتند تا زبان گفت خدا گفت و تا قلم نوشت خدا نوشت .
از زندگى كلينى جز ((كافى )) چيزى در دست نيست . كافى شناسنامه كلينى است و كلينى را بايد در آيينه كافى به تماشا نشست . كافى قله اى است كه بدون فتح آن اجتهاد ممكن نيست و اقيانوسى است كه بدون عبور از آن فهم معارف دين ميسر نيست . ايمان ، نور و زهد و پارسايى گردآورنده مهمترين كتاب حديثى شيعه - ثقة الاسلام كلينى - را به تماشا مى نشينيم . سر بر در خانه اش مى ساييم و نسل جوان ايران اسلامى و دنياى اسلام را به بهره گيرى از حرارت و فروغ آفتاب حديث فرا مى خوانيم .
ميلاد آفتاب
در زمانى كه صدايى جز صداى سم اسبان بنى عباس در سرزمين ايران يعنى قلب تشيع - روستاى ((كلين ))[روستايي در 38 كيلومتري شهر ري] در خانه اى آكنده از عشق اهل بيت عليه السلام كودكى متولد شد كه تاريخ حيات او با غيبت صغرى عجين شد محمد نامى بود كه يعقوب بن اسحاق براى فرزند خويش برگزيد و اذان و اقامه اولين كلماتى بودند كه گوش او را نوازش دادند اولين كلاس درس او دامان پاك و پر مهر مادرى عطوف و عفيف بود محمد مراحل ابتدايى علوم اسلامى را نزد پدر و دايى بزرگوارش على بن محمد بن ابراهيم بن آبان كه از استادان علم حديث بود گذراند وى پس از گذراندن دوران آغازين تحصيل و آشنايى با منابع رجالى و حديثى از كلين مهاجرت كرد و با كوله بارى از معرفت و شناخت مكتب اهل بيت عليه السلام براى شكوفايى خلاقيتهاى درونى و سيراب شدن از دريايى بى پايان علوم وحى و پيمودن كمالات اخلاقى و انسانى به رى وارد شد اگر چه فاصله 38 كيلومترى كلين تا رى براى او كه با زادگاه خويش وداع هميشگى كرد مسافتى طولانى بود و غم غربت و دورى از خانواده آزارش مى داد اما براى كسى كه براى خدا گام بر مى دارد و براى خدا زندگى مى كند اين همه آسان است .
گزينش هدف
در هنگام ورود كلينى به ((رى )) بيشتر مردمان اين شهر از پيروان مذاهب حنفى و شافعى بودند اما به دليل وجود شيعيان دلباخته اى در اطراف اين شهر، اكثرا اهل تسنن ((رى )) همواره تحت تاءثير اخلاق و رفتار اسلامى آنها قرار داشتند. از اين رو ديار به شهرى شيعه نشين معروف بود((رى )) در آن زمان شهرى بزرگ بود و عقايد و مذاهب گوناگون در كنار هم و در آرامش كامل در آنجا به حيات ادامه مى داد اما اين آرامش گاه دستخوش حركتهاى سياسى مى شد فرقه اسماعيليه با انگيزه تسلط بر ايران در اين نقطه بيش از ديگران سرمايه گذارى كرده بود و به ترويج و تبليغ تفكر و آراء خود مى پرداخت از اين رو((رى )) به نقطه برخورد آراء و انديشه هاى فرقه اسماعيليه و مذاهب شافعى ، حنفى و شيعه تبديل شده بود كلينى در اين زمان در كنار گذراندن تحصيلات خود نه تنها به عقايد و انديشه هاى ديگر مذاهب و فرقه ها آشنا شد بلكه به ماهيت واقعى بعضى از اين فرقه ها كه مى رفت تشيع را از مسير واقعيش خارج كند پى برد او درد را شناخت و درمان را تشخيص داد. درد، جدايى مردم از سخنان اهل بيت عليه السلام و دارو، رساندن اين سخنان به مردم بود او در اين زمان هدف خويش را بررسى مى كرد و به دور از هياهو مسير خود را مشخص و تصميم گرفت به فراگيرى و نوشتن آنها بپردازد از اين رو در محضر استادان بزرگى چون ((ابوالحسن محمد بن اسدى كوفى ساكن رى ))(1) به فراگيرى حديث پرداخت در نوشتن و بحث و گفتگو پيرامون احاديث از خود گذشتگى بسزايى نشان داد. او بيشتر صرف زندگى خود را صرف حديث كرد. اما با اين حال از واقعيتهاى اطراف خويش و از مسائلى كه شيعيان اطراف خويش و از مسائلى كه شيعيان با آن دست به گريبان بودند، غافل نبود. او از كسانى نبود كه عزلت گزيند و فقط به فكر نجات خويش باشد، بلكه در دورانهاى پر آشوب همراه همگام و همراه با جامعه شيعى بوده . در دورانى كه ((قرمطيان )) با عقايد التقاطى خود، كه مخلوطى از عقايد زردشتى ، مانوى و اسلامى بود(2) به مبارزه با عقايد و مقدسات مسلمين پرداختند، كلينى با شجاعت شيعى خويش عقايد آنها را به نقد كشيد و براى آگاه كردن شيعيان از اين حركت انحرافى كتاب ((الرد على القرامطه )) را نوشت و در دسترس شيعيان قرار داد.
عصر كلينى را بايد عصر حديث ناميد. زيرا نهضتى كه براى فراگيرى و نوشتن احاديث آغاز شده بود سراسر ممالك اسلامى را فرا گرفته بود و تشنگان علم حديث از اين شهر به آن شهر و از اين محفل به آن محفل به آن محفل در جستجوى روايتگرى بودند تا از او فراگيرند و بر اندوخته هاى خويش بيفزايند. تلاش اهل سنت در اين عصر به قدرى چشمگير بود كه مى توان گفت اهل سنت هر چه دارد از اين عصر دارد. در اين عصر كه زمانش به حدود تقريبى يك قرن مى رسد كتابهاى شش گانه حديثى اهل سنت (صحاح سته ) تدوين شد.
كلينى در اين عصر مشغول و نوشتن احاديث بود در اين زمان شاگردان امام هادى عليه السلام ، امام حسن عسكرى عليه السلام و امام رضا عليه السلام هنوز زنده بودند. اما از آنها جز كتابها و جزوه هاى نيز در همين عصر از بين رفت .
خطر نابودى احاديث ، اين ميراث گرانقدر پيامبر عليه السلام و اهل بيت عليه السلام هر لحظه احساس مى شد. زيرا با وفات اين حاملان احاديث و غيبت امام زمان عليه السلام شيعيان از اين سخنان گرانبها محروم مى شدند.
كلينى با شناخت عصر خود و موقعيت حساس زمانى و درك اينكه تشيع اگر از اين مرحله به سلامت بگذرد براى هميشه از انحراف و التقاط رهايى يافته است ، براى تكميل هدف و رسالت خويش به قم شهر محدثان و شاگردان اهل بيت عليه السلام مهاجرت كرد. در اين زمان در قم راويان و محدثان در هر مسجد و حسينه اى به نقل حديث مى پرداختند و بسيارى از اينان در شمار آخرين محدثانى بودند كه بدون واسطه از زبان ائمه عليه السلام حديث شنيده بودند .وجود اين فرزانگان موجب شد كه عاشقان كلام موجب شد كه عاشقان كلام اهل بيت عليه السلام به اين شهر مهاجرت كنند و كلينى يكى از اين افراد بود. او با استفاده از محضر استادان بزرگى چون احمد بن محمد بن عيسى اشعرى ، احمد بن جعفر بن عيسى اشعرى ، احمد بن جعفر حميرى (مؤ لف كتاب قرب الاسناد) و فرزند او محمد بن عبدالله حميرى به فراگيرى حديث پرداخت . استادان . محدثانى كه كلينى در تشكل شخصيت او در نقش داشتند اما در اين ميان به رادمردى برمى خوريم كه كلينى را با او و او را با كلينى مى شناسيم كسى كه نامش در يك سوم با كافى سلسله سندهاى روايات كافى است . شخصيتى كه نامش با كافى جاودانه شد. محدثى كه در اسناد بيش از هفت هزار و يكصدوچهل روايت كافى (7140) چون ستاره مى درخشد(3) او على بن ابراهيم قمى است كه كتاب تفسير او پايه تفسيرهاى تشيع گرديد. و شايد اگر كلينى پروانه وار به گرد شمع گرديد. و شايد اگر كلينى پروانه وار به گرد شمع وجود او نمى چرخد و او را لحظه اى چه در حال بيمارى و چه در حال بيمارى و چه سلامت در خانه و مدرسه رها مى كرد و از او غافل مى ماند، روايات و احاديثى كه سلسله سندش به او ختم مى شود چون ديگر آثار او براى هميشه از ميان مى رفت . اما كلينى اين اقيانوس حديث را رها نساخت . او كه تشنه كلام اهل بيت عليه السلام بود جرعه جرعه نوشيد و به اين نوشيدن اكتفا نكرد بلكه دريايى از اين كوثر عشق را براى شيعيان پس از خود به يادگار نهاد.
هجرتى ديگر
گرچه قم مركز تشيع به شمار مى رفت و هر چه جوينده كلام اهل بيت عليه السلام را سيراب مى كرد اما عطش سيرى ناپذير كلينى او را بر آن داشت تا آن ديار مقدس را به اميد يافتن روايات و احاديث ناشنيده ترك كند.او روستاها و شهرهايى بود كه كلينى به آن قدم نهاد در آن زمان كوفه يكى از مراكز بزرگ به شمار مى رفت و كمتر محدث و يا محققى بود كه در سفرهاى خود به آن شهر وارد نشده و از محضر عالمان آنجا استفاده اى نكرده باشد.
كوفه در حقيقت جاى تبادل نظر و نقطه آغاز در جهان اسلام به شمار مى رفت كه همه آزادانه در آن به تبليغ مذهب خود مى پرداختند.از اين رو هر يك از نويسندگان و محدثان مذاهب گوناگون اسلامى مجلس درس و بحثى براى خود برپا داشته بودند و به نقل احاديث خويش مى پرداختند از اين رو هر يك از نويسندگان و محدثان مذاهب گوناگون اسلامى مجلس درس و بحثى براى خود برپا داشته بودند و به نقل احاديث خويش مى پرداختند .((ابن عقده )) يكى از كسانى بود كه در اين شهر سكونت داشت . او از حافظان بزرگ حديث به شمار مى رفت و حافظه قوى او موجب شده بود كه آيتى از آيات حافظه در جهان شود.(4)
بسيارى از بزرگان مذاهب از محضر او كسب علم مى كردند او اگر چه نظر مذهبى ((زيدى جاردى )) بود اما زهد و پارسايى از او محدثى موثق ساخته بود كه همه مذاهب در نقل احاديث به او اعتماد داشتند كلينى نيز از اين مرد بزرگ استفاده كرده ، از او رواياتى فرا گرفت .
ثقة الاسلام
كلينى پس از كسب علم و حديث از دهها استاد و محدث در شهرها و روستاهاى آن زمان ، سرانجام به بغداد رسيد. او در مسافرتهاى خويش چنان علم و فضل خود را به نمايش گذاشته رسيد او در مسافرتهاى خويش چنان علم و فضل خود را به نمايش گذاشته و تصويرى از شيعه واقعى را در اذهان مردم هر ديار باقى نهاده بود كه هنگام ورود به بغداد فردى گمنام نبود. شيعيان به او افتخار مى كردند و اهل سنت به ديده تحسين به او افتخار مى كردند و اهل سنت به ديده تحسين به او مى نگريستند. تقوا، علم و فضيلت او در اندك مدتى موجب شد كه هم شيعه و هم اهل سنت در مشكلات دينى به او مراجعه كنند، به طورى كه عامه خاصه در فتاوا به او روى مى كردند و به همين سبب او اولين كسى بود كه به لقب ثقة الاسلام شعرت يافت . (5)
كلينى نام آورترين شخصيت عصر خود بود. عصرى كه اوج تلاش محدثان و عالمان بزرگ و حتى عصر چهار نايب خاص امام زمان عليه السلام بوده است . در اين عصر به دليل محدوديتها و ممنوعيتهاى اجتماعى اين بزرگان ، مسئوليت فرهنگى و علمى تشيع بر دوش كلينى بوده است .
تاءليف كافى
بغداد براى كلينى سرزمين تاءليف بود. وى در آنجا فرصت يافت تا اندوخته هاى سالها رنج و مشقت را در مجموعه اى گرد آورى كند او كه كمبودهاى جامعه شيعى را به خوبى درك كرده بود و مى ديد كه با غايب شدن امام زمان (عج ) و دسترسى نداشتن همه شيعيان به نواب خاص آن حضرت ، جاى كتابى كه در بردارنده تعاليم اسلامى و شيعى باشد، خالى است تلاش خود را در پى تنظيم احاديث گردآورى شده ، جهت داد و براى شيعيان دستورالعمل و كتاب مفسر و مبين تعاليم و احكامى باشد كه قرآن به صورت كلى بيان كرده است .
مجموعه كتاب ((الكافى )) كه شامل اصول كافى (دو جلد)، فروع كافى (پنج جلد) و روضه كافى (يك جلد) است و در بردارنده شانزده هزار و يكصد و نود و نه (16199) حديث از پيامبر اسلام عليه السلام ائمه معصومين عليه السلام مى باشد - كتابى است كه كلينى در طى بيست سال تلاش خستگى ناپذير به تاءليف اين اثر جاودانه برترى و فضل علماى تاريخ اسلام به اثبات رساند. كارى كه او در مدت بيست سال براى تشيع به پايان رساند كارى بود كه شش تن از بزرگترين عالمان اهل سنت در مدت يك قرن براى مذهب خود انجام دادند و كتاب كافى مهمترين و نفيس ترين كتاب از مجموعه كتب چهارگانه حديثى ( كتب اربعه مذهب تشيع است .(6)
كافى در زمانى به تبيين ارزشهاى اخلاقى و اسلامى پرداخت كه اروپاييان دوران بربريت و وحشيگرى را مى گذراند و قبايلشان با قتل و غارت امرار معاش مى كردند. زمانى كه آنها در جهل غوطه ور بودند و از علم چيزى نمى دانستند و عقل و علم را در دادگاههاى نمى دانستند و عقل و علم را در دادگاههاى تفتيش عقايد قرون وسطايى به محاكمه مى كشيدند اولين باب از اولين كتاب تشيع با عنوان عقل و آنگاه توحيد و حجت ، ارزشهاى الهى و انسانى را آموزش مى داد. كتاب كافى را هر كسى از ديدگاه خود بررسى كرده است . بر كافى هم فيلسوف شرح نوشته است هم عارف و هم فقيه و اين نشانه بزرگى و جامع بودن كافى است . شرحهاى مهم عبارت اند از:
1 - مرآت العقول از علامه مجلسى ، كه با ديدى فقهى نگاشته شده است .
2 - شرح صدر المتاءلهين معروف به ملاصدرا، كه نگرش او نگرشى فلسفى و عرفانى ب احاديث است .
3 - كتاب وافى نوشته ملاحسين فيض كاشانى .
4 - شرح ملا صالح مازندرانى .
سبك كلينى
روش كلينى در ترتيب احاديث هر باب اين است كه حديث صحيح تر و روشن تر را در اول باب قرار داده و سپس به همين ترتيب احاديث مبهم و مجمل را ذكر كرده است .(7)علاوه بر اين ، كلينى دست به ابتكار ديگرى زد كه تا قبل از آن در ميان عالمان و محدثان معمول نبود و آن به كار بردن كلمه ((عدة )) به جاى سلسله سندى است كه به راوى حديث ختم مى شود .از مسائلى كه موجب شد كلينى اين رويه را در نقل حديث پيش گيرد، مشهور بودن راويان سلسله سند و نيز كم كردن حجم كتاب و كمبود وقت بوده است .
((عدة )) كلينى گاهى از احمد بن محمد بن عيسى ، گاهى از سهل بن زياد و زمانى از احمد بن خالد برقى روايت مى نمايد و اشخاص هر يك از اين سه ، غير از اشخاص ((عدة )) ديگر مى باشد. مثلا مراد او از ((عده )) در جايى كه به واسطه آن از احمد بن محمد عيسى روايت مى كند عبارت از پنج نفر: محمد بن يحيى عطار،على بن موسى كميدانى ، داود بن كوره ، احمد بن ادريس على بن ابراهيم بن هاشم است .(8)
اين روش رهگشاى ساير عالمان و محدثان شد به طورى كه شيخ طوسى در كتاب رجال خويش اين روش را برگزيدند و به همين شيوه روايت را نقل كردند.(9)علاوه بر اين گاهى احاديثى بدون نام محدث و راوى و با عنوان ((قد قال العالم )) و يا ((فى حديث آخر)) از كلينى نقل شده است كه جمعى از عالمان اين احاديث را دليلى بر وجود ارتباط بين كلينى و امام زمان (عج )دانسته و گفته اند ((ممكن است كه كتاب (كافى ) به نظر اصلاح آن حضرت رسيده باشد)).(10) و از كلام بزرگان نقل شده است كه امام زمان (عج ) فرموده اند: ((الكافى كاف لشيعتنا)): ((كافى )) شيعيان ما را كافى است .
كلينى در زندگى سراسر نور و پربار خود علاوه بر تدوين و تاءليف مجموعه الكافى ، كتابهاى الرد على القرامة ، تفسير رؤ يا ( تعبير خواب )، مجموعه شعر (حاوى قصايدى كه شعرا در مناقب و فضايل اهل بيت عليه السلام سروده اند)، كتاب رسائل ائمه عليه السلام و كتاب رجال را تاءليف كرده است .
كلينى بر مسند تدريس
كلينى در مسير تحقق و نگارش از تغذيه فكرى شاگردانى كه به اميد كسب علم از محضرش به بغداد سفر كردند لحظه اى غافل نبود. او در باور كردن انديشه خدايى شاگردانش از جان مايه گذاشت . بسيارى از بزرگان از او روايت نقل كرده اند كه از آن ميان احمد بن ابراهيم معروف به ابن ابى رافع صيمرى ، احمد بن احمد كاتب كوفى ، احمد بن محمد بن سعد كوفى ، ابوغالب احمد بن محمد رازى ، عبدالكريم بن عبدالله بن نصر بزار تنسى ، على احمد بن موسى دقاق ، محمد بن مطلب شيبانى ، محمد بن على ماجيلونه ، محمد بن عصام كلينى ، جعفر بن محمد بن قولوية قمى مؤ لف كتاب كامل الزيارات ، هارون بن موسى تلعكبرى ، محمد بن احمد صفوانى و محمد بن ابراهيم نعمانى را مى توان نام برد.(11)
عروج كلينى
كلينى پس از هفتاد سال زندگى كه بيست سال آن تلاش و تحقيق همراه با رنجها و غربتها براى تدوين كتاب كافى بود از اين جهان عروج كرد. او غروب نكرد بلكه با كتاب ارزشمند كافى هماره در آسمان تشيع پرتو افشانى مى كند. او گرچه در قفس دنيا زيست اما در فضاى بهشت تنفس مى كرد چرا كه همه لحظه هاى عمرش را با كلام اهل بيت عليه السلام سپرى كرد. و سرانجام در ماه شعبان سال 329 ق . عروج كرد. (12) و نه تنها شيعيان بلكه پيروان ديگر مذاهب اسلامى را سوگوار و بغداد را با رفتنش يكپارچه ماتم كرد. ابوقيراط محمد بن جعفر حسنى (13)يكى از بزرگان بغداد بر پيكر مطهرش نماز خواند و شيعيان با دلى پر اندوه پيكر مقدس او را در باب كوفه بغداد در بازار كوفه و در نزديكى پل به خاك سپردند.
سلام بر كلينى روزى كه تولد يافت و روزى كه در آسمان دنياى درخشيد و عروج كرد و روزى كه در پيشگاه ذات اقدس او بر انگيخته مى شود.