امام حسن عسكرى - عليهالسلام - را نزد طاغوت عباسى (((معتمد))) آوردند. او كه از احترام جميع طبقات مردم به امام و مقدم داشتن ايشان بر تمام علويان و عباسيان به تنگ آمده بود و از شنيدن فضائل حضرت مالامال از كينه شده بود، تصميم گرفت ايشان را به شهادت برساند. لذا زهرى كشنده به امام خوراند كه بر اثر آن، بدن حضرت رنجه گشت و ايشان بسترى شدند، اما با همه درد و آلام جسمانى صبورانه كار خود را به خداوند واگذار كردند(568).
حكومت عباسى بشدت از به خطر افتادن سلامتى حضرت بيمناك شد، معتمد به پنج تن از افراد مورد اعتماد و دولتمداران از جمله (((نحرير))) دستور داد پيوسته در خانه امام باشد و او را در جريان تمام رويدادها قرار دهند و هر اتفاقى مىافتد به او برسانند. همچنين يك تيم از پزشكان را مسؤول بازديد صبح و عصر از حضرت كرد تا از حال جسمانى ايشان باخبر گردد! دو روز بعد بر اثر سخت شدن حال حضرت به پزشكان دستور داد ايشان را ترك نكنند و در خانه ايشان بمانند(569).
حال امام - عليهالسلام - سخت گشت و پزشكان از ايشان نوميد شدند. مرگ شتابان به ايشان نزديك مىشد. حضرت به ياد خدا، دعا و تلاوت قرآن مشغول بودند و خواستار قرب به ساحت الهى بودند. به طرف قبله متوجه شدند و آيات خدا بر زبانشان جارى بود كه روحشان - روح مطهر و بىمانندشان - به آسمان پرواز كرد و چونان بهترين عزيزى مورد استقبال ملائكه خداوندى قرار گرفت.
مرگ امام بزرگترين فاجعه براى مسلمانان آن روز بود. آنان رهبر، پيش كسوت و مصلحى كه به يتيمان، ضعيفان و فقيران توجهى تمام داشت از دست داده بودند. صيحه از خانه امام بلند شد و صداى گريه و مويه زنان و مردان علوى به آسمان برخاست.
پيكر پاك امام را غسل دادند. كفن كردند و براى نماز آوردند. ابوعيسى فرزند متوكل به دستور معتمد جلو افتاد و بر جسد ايشان نماز خواند. پس از پايان نماز كفن را از رخسار امام كنار زد و به علويان و عباسيان، سرداران سپاه، دبيران ديوان، رئيسان ادارات دولتى، قاضيان و پزشكان نشان داد و گفت:
(((اين حسن بن على بن محمد بن على الرضا - عليهمالسلام - است كه به مرگ طبيعى در بستر خود و در برابر كارگزاران اميرالمؤمنين و افراد مورد اعتماد مانند فلانى و فلانى اين قاضيان و پزشكان، جان سپرده است!))).
سپس چهره شريف ايشان را پوشاند(570).
خبر دهشتبار چون صاعقه سامرا را از خود بىخود كرد. مسلمانان گريان و نالان به سوى خانه امام شتافتند. ادارات دولتى و محلات تجارى تعطيل گشتند و بازارها بسته شدند. گويى قيامت در سامرا بپا شده بود(571). هرگز تاريخ اين شهر چنين تشييعى را ديگر به خود نديد. همه مردم از طبقات مختلف با گرايشهاى گوناگون در حالى كه فضائل حضرت را يادآورى مىكردند و با حسرت از فقدان ايشان و خسارتى كه متوجه مسلمانان شده بود سخن مىگفتند، در مراسم تشييع شركت كردند.
آخرين منزل: پيكر مقدس حضرت را در ميان انبوه تكبير و تعظيم به آرامگاه ابدى آوردند و ايشان را در منزلشان در كنار پدرش امام هادى - عليهماالسلام - دفن كردند و با آن صفحه درخشانى از صفحات رسالت اسلامى و پاره جگر پيامبر اكرم - صلى اللّه عليه و آله - را به خاك سپردند.
سامرا دو ماه شب چهارده از امامان مسلمين و رهبران آنان را در خود جاى داده است و در طليعه اماكن مقدس قرار دارد. مسلمانان از نقاط مختلف جهان با شيفتگى قصد اين دو بارگاه مىكنند و آنجا هميشه مملو از دلباختگان اهل بيت است. الناصر لدين اللّه، خليفه عباسى به زيارت اين دو مرقد شتافت. پس از آن يكى از وزيران به او گفت به زيارت گورهاى پدرانش، خلفاى عباسى نيز برود. او پذيرفت و به محل قبور آنان رفت و ديد تاريك است و زاغان در آن جا گرفتهاند و از شدت كثافت و پليدى به زبالهدان بدل شده است و گوياى ستمگرى آنان است. وزير از خليفه خواست به آبادانى آنجا همت كند و با خرج اموالى، وضع آشفته آنجا را سامان دهد تا زائران آنجا را نيز قصد كنند. ناصر جوابى دندانشكن و مبتنى بر واقع بر او داد و گفت:
افسوس كمترين سودى ندارد و بىنتيجه است.
- چرا، اى اميرالمؤمنين؟.
- آيا به شكوفايى قبور امامان اطهار توجه كردى؟.
- آرى.
- مىدانى تفاوت در چيست؟.
- نه.
- پدرانم به شيطان متصل شدند و اين بزرگواران به خداوند و آنچه براى خداست ماندگار است ولى هر چه متعلق به شيطان باشد فانى و نابود شدنى است(572).
اين سخن، حقيقتى است ترديد ناپذير. مراقد امامان براى هميشه نمادهاى عظمت و جاودانگى را بر دوش دارند. به هر حال، سادات علوى، عباسيان و جعفر برادر امام بر كنار قبر ايستاده بودند و تودههاى عزادار، دسته دسته به تسليت گويى مىآمدند و اظهار همدردى مىكردند. آنان نيز از مردم تشكر مىكردند. سپس مردم با قلبى داغدار و اندوهى وصف ناپذير از فقدان امام پراكنده شدند.
عمر امام - عليهالسلام -: امام در آستانه زندگى و در اوج شكوفايى، در 28 سالگى درگذشتند(573).
سال وفات: امام حسن عسكرى - عليهالسلام - در هشتم ماه ربيع الاول سال(574) 260 ه از جهان رحلت كرد(575).