همچون هر باغبان دلسوز و زحمت كشيده اي كه عمر خود را پاي نهالها و بذرهايش گذاشته و در سالهاي پيري، نگران باغ پس از خويش است، پيامبر رحمت و معلم بشريت حضرت رسول صلي الله عليه و آله نيز، در سالهاي آخر عمر، نگران وضع امت پس از رحلت خويش بود.نگراني هاي پيامبر صلي الله عليه و آله، در زمينه هاي مختلف بود، چرا كه آفتها و عارضه هايي كه دامنگير انسان ميگردد، متفاوت است. رسول خدا صلي الله عليه و آله در آن سالها، نگراني خويش را نسبت به وقوع اين حوادث - پس از خويش-، ابراز داشته و آنها را پيش بيني كرده بود.برخي از اين موضوعات نگران كننده، حاكي از نوعي رجعت در امت مسلمان است، يعني كمرنگ شدن ارزشهاي الهي و اسلامي و احياي دوباره معيارهاي جاهلي و سر برآوردن خوي و خصلتهاي غير انساني، كه به بركت اسلام، قطع شده بود و در عصر پس از رسول، بار ديگر جان گرفت و معيارها را برهم زد. اين نوع رجعت به جاهليت، كه از نگراني هاي عمده آن حضرت بود، براي هر مصلحي كه با رهبري خويش، امتي و فرهنگي و نظامي پديد آورده باشد، وجود دارد، چرا كه نسل دوم و سوم در يك حركت انقلابي
و نهضت اصلاحي، اغلب داراي آن روحيات، باورها، انگيزهها، شناختهاي عيني و تجربه هاي محسوس انقلابيون اوليه و سابقون نيستند و زمينه سير قهقرايي و بازگشت به شرايط پيش از تحول و نهضت، در آنان فراهمتر است و دشمنان هم از همين زمينه ها بهره ميگيرند و به دگرگون سازي فرهنگ انقلاب مي پردازند.اينك بر نگرانيهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله مروري ميكنيم، تا دستمايه عبرت و الهام براي امروز ما باشد.حضرت علي عليه السلام ميفرمايد: كنار پيامبر خدا نشسته بوديم. حضرت سر بر دامن من گذاشته بود و چشمانش در خواب. سخن از دجال ميگفتيم و بيم از اغواگريهايش، كه پيامبر بيدار شد و با چهرهاي بر افروخته فرمود: بيش از دجال، بر شما از غير دجال بيمناكم. بيم من از پيشوايان و زمامداران گمراه گر و ريخته شدن خون خاندانم پس از من است.
براي رسول خدا به عنوان رهبر، تداوم راه بسيار مهم بود. فلسفه سياسي اسلام نيز قالب امامت و وصايت را براي تداوم راه پيامبر و استمرار حاكميت اسلامي پس از رحلت آن حضرت، پيشبيني كرده بود. بارها و بارها آن حضرت، نسبت به جانشيني خويش و وصي خود، سخن گفته، رهنمود داده و تكليف را معين كرده بود. اما صريحترين و اساسيترين و به ياد ماندني ترين شكل آن اعلام و تعيين، حادثه غديرخم بود، آن هم با فرمان صريح و قطعي خداوند كه حكم پروردگار را به مردم ابلاغ كند. نزول آيه يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك... [1] در اين راستا بود، اما رسول خدا صلي الله عليه و آله بازهم بيمناك از پيامد اين اعلام، و نگران از واكنش مردم نسبت به آن بود، چون رگ و ريشه هاي جاهلي بازمانده در فكر و دل برخي از اصحاب را مي شناخت و كمي تامل و درنگ نسبت به اظهار و ابلاغ آن پيام داشت. [2] تاكيد آيه بر اين كه خداوند تو را از گزند مردم حفظ مي كند؛ والله يعصمك من الناس اشعار به همين دلواپسي هاي پيامبر خدا دارد.پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت به اين كه قريش، پس از رحلت آن حضرت با علي عليه السلام و مساله خلافت چه خواهند كرد و مظلوميت اين خاندان و كنار زدن اميرمومنان از صحنه سياسي و حق قطعي و مشروعش، بارها اظهار نگراني كرده بود و وقايع بعدي را به حضرت علي عليه السلام يادآور شده بود. آن پيامبر دلسوز و آينده نگر، پيش بيني ميفرمود كه فاسقان و طغيانگران قريش، علي عليه السلام را مظلوم سازند [3] و به آن حضرت چنين ابراز ميكرد كه: بيم آن دارم كه اگر بر سر خلافت و حق خويش با آنان به كشمكش بپردازي و منازعه كني، تو را بكشند. [4] و ميفرمود: اما التي اخافها عليه، فغدر قريش به من بعدي؛ [5] آنچه كه نسبت به آن بيم دارم، آن است كه قريش پس از من با او از در نيرنگ و حيله در آيند.و ديديم كه نگراني حضرت رسول اكرم بجا بود و مظلوميت و محروميت 25 ساله اميرالمومنين از حق خويش، شاهدش.پيامبر اكرم فرمود: بيشترين بيمي كه بر امت خودم پس از خويش دارم، كسبهاي حرام و درآمدهاي نامشروع و شهوت پنهاني و رباست.سرمستي مال و طغيان ثروت، خيلي ها را بر زمين ميزند و بسياري از مدعيان ايمان، از آزمايش پول موفق بيرون نمي آيند و پاي اراده شان در لغزشگاه مال دنيا مي لغزد و به عياشي و بيدردي مبتلا ميشوند
كينه هاي قريش نسبت به بني هاشم و پيامبر و عترت او، از بين رفتني نبود. پيامبر هم با چشم بصير خويش، آينده و مظلوميت خاندانش را مي ديد و بارها با علي عليه السلام و زهرا عليهاالسلام در اين باره سخن گفته و خون گريسته بود. از سخنان اوست كه: ابكي لذريتي و ما تصنع بهم شرار امتي من بعدي. [6] .حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: كنار پيامبر خدا نشسته بوديم. حضرت سر بر دامن من گذاشته بود و چشمانش در خواب. سخن از دجال مي گفتيم و بيم از اغواگري هايش، كه پيامبر بيدار شد و با چهرهاي برافروخته فرمود: بيش از دجال، بر شما از غير دجال بيمناكم. بيم من از پيشوايان و زمامداران گمراه گر و ريخته شدن خون خاندانم پس از من است. [7] .اين نگرانيها را حتي در زمان خويش نسبت به مكر و دشمني يهود با عترتش نيز داشت. در واقعه گم شدن امام حسن و امام حسين عليهماالسلام در دوران كودكي و نگراني پيامبر و حضرت زهرا عليهاالسلام نسبت به جان آن دو فرزند عزيز و يافته شدن آن دو در زير درختي در باغ ابي دحداح، پيامبر نگراني و بيم خويش را از كيد يهود نسبت به جان حسن و حسين عليهماالسلام ابراز فرمود. [8] .اين رشته، بسيار دراز دامن است و به همين اشاره بسنده مي كنيم.
بيشترين نقلهاي روايي درباره نگراني پيامبر، نسبت به همين موضوع است، يعني عارضه تبعيت از هواي نفس و در سر پروراندن آرزوهاي دور و دراز، كه نشانه وابستگي به دنيا و مظاهر آن است؛ نتيجه طبيعي اين دو بيماري اخلاقي، دور شدن ازحق و فراموش كردن قيامت است و همين، براي سقوط يك فرد يا امت كافي است.اين نگراني با تعابير متفاوت و متواتر نقل شده كه به چند نمونه اشاره مي شود:ان اخوف ما اخاف عليكم اتباع الهوي و طول الامل، اما اتباع الهوي فيصد عن الحق و اما طول الامل فينسي الاخره؛ [9] آنچه كه بيش از هر چيز بر شما بيم دارم، پيروي از هواي نفس و آرزوي دراز است؛ هواپرستي،- آدمي را- از حق باز ميدارد و آرزوي دراز، آخرت را از ياد انسان مي برد.اين مضمون با عباراتي شبيه همين، از حضرت علي عليه السلام و امامان ديگر نيز نقل شده است.پيامبرخدا صلي الله عليه و آله در سخني ديگر فرموده است:شر ما اتخوف عليكم اتباع الهوي و طول الامل، فاتباع الهوي يصرف قلوبكم عن الحق و طول الامل يصرف هممكم الي الدنيا...؛ [10] بدترين چيزي كه بر شما بيمناكم، پيروي از هواي نفس و طول آرزوست؛ هواپرستي، دلهايتان را از حق برميگرداند و آرزوي دراز، همتهاي شما را به دنيا مصروف مي سازد....بيشترين نقلهاي روايي درباره نگراني پيامبر، نسبت به عارضه تبعيت از هواي نفس و در سر پروراندن آرزوهاي دور و دراز، كه نشانه وابستگي به دنيا و مظاهر آن است، نتيجه طبيعي اين دو بيماري اخلاقي، دور شدن از حق و فراموش كردن قيامت است و همين، براي سقوط يك فرد يا امت كافي است. پيامبر اكرم مي فرمايند: آنچه كه بيش از هر چيز بر شما بيم دارم، پيروي از هواي نفس و آرزوي دراز است؛ هواپرستي،- آدمي را- از حق باز ميدارد و آرزوي دراز، آخرت را ازياد انسان مي برد.
نگراني ديگر پيامبر آن بود كه با دست يافتن مردم به مال و ثروت و چشيدن شيريني دنيا، دلهاي آنان دنيازده شود و از ارزشها دست بشويند و در كسبها و در آمدها مراعات حلال و حرام ننمايند و هدفشان انباشتن ثروت و افزودن مكنت باشد، از هر راه كه باشد. نتيجه اين دنيازدگي، فراموشي خدا و آخرت و در نهايت، سقوط اخلاقي است و دور شدن از ساده زيستي و گرفتاري در دام تجملات.حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله ميفرمايد:لكني اخاف ان يفتح عليكم الدنيا بعدي فينكر بعضكم بعضا و ينكركم اهل السماء عند ذلك؛ [11] بر شما از آن بيم دارم كه پس از من دنيا به روي شما گشوده شود (و به دنيا و ثروت برسيد.) آنگاه يكديگر را نشناسيد! آن وقت است كه آسمانيان هم شما را نشناسند.و در بياني ديگر چنين ميفرمايد:ان اخوف ما اتخوف علي امتي من بعدي هذه المكاسب المحرمه و الشهوه الخفيه و الربا؛ [12] بيشترين بيمي كه بر امت خودم پس از خويش دارم، اين كسبهاي حرام و درآمدهاي نامشروع و شهوت پنهاني و رباست.سرمستي مال و طغيان ثروت، خيلي ها را بر زمين ميزند و بسياري از مدعيان ايمان، از آزمايش پول موفق بيرون نمي آيند و پاي اراده شان در لغزشگاه مال دنيا مي لغزد و به عياشي و بيدردي مبتلا ميشوند. اين نگراني را رسول خدا صلي الله عليه و آله در ذيل چند نگراني ديگر بيان كرده و اين گونه اشاره فرموده است: او يظهر فيهم المال حتي يطغوا و يبطروا؛ [13] بيم آن دارم كه... يا ثروت درميان آنان آشكار شود، تا آن جا كه به طغيان و سرمستي برسند.و در حديث ديگري تعبير او دنيا تقطع رقابكم... [14] آمده است، دنيايي كه گردنهاي شما را قطع ميكند.حوادث پس از رحلت پيامبر و مسابقه برخي از امت او در زراندوزي و دنياطلبي و روي آوردن به كاخ نشيني و تجملات و عيش و نوش و... شاهدي بر درستي نگراني رسول خدا از آينده امت خويش است.
به هم آميختن حق و باطل و آشفته ساختن مرزها و معيارها و زير پا گذاشتن اصول و انكار مسلمات دين، موجب ميشود عده اي از هدايت دست بشويند و گمراه شوند. در اين جا نقش آنان كه كار فكري ميكنند و با افكار و انديشه هاي مردم سروكار دارند، حساستر است.دانايان و دانشمندان، همچنين زمامداران و مسئولان نيز در گمراه شدن مردم نقش دارند و اگر بلغزند، جامعه را به اشتباه و لغزش مياندازند. در اين زمينه ها به چند حديث اشاره ميكنيم:آن حضرت فرمود:انما اخاف علي امتي الائمه المضلون...؛ [15] بر امت خويش، از زمامداران گمراه كننده بيمناكم.و فرمود: اني اخاف عليكم استخفافا بالدين و بيع الحكم و قطيعه الرحم و ان تتخذوا القرآن مزامير، تقدمون احدكم و ليس بافضلكم؛ [16] بر شما از آن بيم دارم كه دين، سبك شمرده شود؛ حكم و داوري، خريد و فروش شود؛ پيوندهاي خانوادگي از هم بگسلد؛ قرآن را وسيله ساز و آواز قرار دهيد و كساني را جلو بيندازيد كه برترين شما نيستند.در حديثي ديگر نگراني پيامبر خدا از لغزش عالمان و مجادله منافقان با قرآن و دنياطلبي بيان شده است و اين كه در اين سه مورد، انسان بايد خود را متهم بداند و از اين لغزشگاهها مصون و در امان نپندارد. [17] .همچنين گمراهي پس از هدايت، فتنه هاي گمراه كننده، شكم و شهوت، از عوامل ديگر نگراني آن حضرت به شمار آمده است، آن جا كه ميفرمايد:ثلاثه اخافهن علي امتي من بعدي: الضلاله بعد المعرفه و مضلات الفتن و شهوه البطن و الفرج. [18] .در حديثي سه خصلت ديگر موجب نگراني حضرت رسول اكرم بيان شده است: يكي آن كه قرآن را به غلط تاويل كنند و معاني و تفاسير آن را نادرست و به دلخواه و مطابق سليقه و گرايش خود معني كنند، ديگر آن كه در پي لغزش عالمان باشند تا از رهگذر مطرح ساختن اشتباهات علما، به فتنه گري و تشويش اذهان بپردازند، سوم آن كه با فراوان شدن مال و ثروتشان دچار اسراف و اتراف و طغيان و خوشگذراني شوند. و اينك متن حديث:انما الخوف علي امتي من بعدي ثلاث خصال: ان يتاولوا القرآن علي غير تاويله او يتبعوا زله العالم، او يظهر فيهم المال حتي يطغوا و يبطروا... [19] .در حديثي سه خصلت كه موجب نگراني حضرت رسول اكرم بوده، بيان شده است: يكي آن كه قرآن را به غلط تاويل كنند و معاني و تفاسير آن را نادرست و به دلخواه و مطابق سليقه و گرايش خود معني نمايند، ديگر آن كه در پي لغزش عالمان باشند تا از رهگذر مطرح ساختن اشتباهات علما، به فتنه گري و تشويش اذهان بپردازند، سوم آن كه با فراوان شدن مال و ثروتشان دچار اسراف و اتراف و طغيان و خوشگذراني شوند.
هميشه بزرگترين خطر براي هر نهضت و انقلاب، يا مكتب و آيين، تحركات عناصر نفوذي بيگانه به داخل مجموعه هاي خودي و انقلابي بوده است. نفاق، همزباني و همراهي ساختگي دروغين كساني با امت اسلام است كه در دل، هيچ عقيده اي به مباني و ارزشها ندارند و با زبان بازي و زرنگي و همرنگي ظاهري، خود را داخل نيروها جا ميزنند و از پشت ضربه ميزنند.رسول خدا صلي الله عليه و آله در طول دوران حكومت در مدينه، با پديده منافقان دست به گريبان بود، و عميقتر آن كه كساني در زمره اصحاب و همراهان او بودند كه در دل عقيده اي به دين و رسالت نداشتند، اما با گفتن شهادتين و شركت صوري در نماز و برنامه هاي ديگر، خود را در صفوف مسلمانان جا زده بودند و پس از رسول خدا، براي اعاده جاهليت و شرك، به دست و پا افتادند و فتنه گريها كردند.نگراني رسول خدا از اين دشمنان خوش خط و خال اما زهرآگين بود، نه از مومن يا كافر، كه ايمان يا كفر خويش را به صراحت اظهار ميكردند.فرموده است: ولكني اخاف عليكم كل منافق حلوا للسان...؛ [20] از منافق شيرين زباني بر شما بيمناكم كه حرفهايش برايتان آشناست، ولي عمل و رفتارش به گونهاي است كه نميشناسيد.در حديث ديگر صريحتر بيان فرموده است:اني لا اتخوف علي امتي مومنا ولا مشركا، فاما المومن فيحجزه ايمانه و اما المشرك فيقمعه كفره، ولكن اتخوف عليكم منافقا عليم اللسان، يقول ما تعرفون و يعمل ما تنكرون؛ [21] من هرگز بر امتم از سوي مومن و مشرك بيمناك نيستم؛ مومن را ايمانش باز ميدارد و مشرك را كفرش ريشه كن ميسازد. ليكن نگراني وبيم من بر شما از سوي منافق دانا زبان است كه ميگويد آنچه را مي شناسيد و عمل ميكند آنچه را نمي شناسيد.چنين منافقاني كه مجهز به دانش دين و آشنا به زبان انقلاب اند، در پيكره امت اسلامي نفوذ ميكنند و به نام دين حرف ميزنند و عمل ميكنند و از درون ضربه ميزنند. چنين كساني پس از پيامبر خدا، بر سرنوشت دين و دنيا و حكومت و خلافت مسلط شدند و اوج آن، استيلاي امويان بر خلافت اسلامي بود كه پس از قدرت يافتن، كفر دروني خويش را آشكار ساختند و ضربه هاي جبران ناپذير زدند. معاويه و يزيد را از بارزترين آنان ميتوان شمرد.نگراني رسول خدا از نقش منافقان، هشداري براي فرزندان انقلاب و مسلمانان آگاه است كه نامحرم را به حريم نظام اسلامي راه ندهند و فريب چهره هاي انقلابي نما و حرفها و شعارهاي فريبنده را نخورند كه آنچه ميگويند، تنها در نوك زبان است، نه در ژرفاي دل و عمق باور.
دروغ بستن به رسول خدا صلي الله عليه و آله هم در زمان حيات آن حضرت بود و آزارش ميداد كه كساني حرفهايي را به دروغ از قول حضرتش نقل ميكردند، هم نسبت به آينده و پس از وفاتش نگران آن بود كه هر كس هر چه را مي خواهد به او نسبت دهد و حاكمان براي توجيه مفاسد خويش يا كوبيدن هر كس و هر چيزي، به حديثي ساختگي از زبان پيامبر، تمسك جويند.پيامبر اكرم كساني را كه به او دروغ بندند، نفرين و لعنت كرده است و وعده دوزخ بر ايشان داده است. [22] .از جمله در خطابه بليغ و تاريخي خويش در حجة الوداع، كه بسياري از گفتنيها، توصيهها، هشدارها و نگرانيها را بيان نمود، چنين فرموده است:قد كثرت علي الكذابه و ستكثر، فمن كذب علي متعمدا فليتبوا مقعده من النار؛ [23] دروغ بستن بر من بسيار شده و در آينده هم افزايش خواهد يافت. پس هر كس به عمد، بر من دروغ بندد، جايگاهش را در آتش دوزخ فراهم سازد.شگفتا كه اين خطر و اين جنايت، در زمان ما نيز وجود دارد و حضرت امام خميني (ره) نيز اين نگراني را نسبت به آينده داشتند، از اين رو در صفحه آخر وصيت نامه سياسي، الهي خويش به صورت تذكر افزودند: اكنون كه من حاضرم، بعضي نسبتهاي بي واقعيت به من داده ميشود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض ميكنم آنچه به من نسبت داده شده يا ميشود، مورد تصديق نيست، مگر آن كه صداي من يا خط من و امضاي من باشد، با تصديق كارشناسان، يا در سيماي جمهوري اسلامي چيزي گفته باشم. [24] .جالب است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز براي تشخيص صحت يا نادرستي آنچه از قول او در آينده نقل ميشود، معيار ارائه فرموده و آن، عرضه بر كتاب خدا است تا هر چه كه مخالف قرآن كريم باشد، از اعتبار ساقط شود.
تكذيب تقدير و تصديق نجوم
از نگرانيهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله در زمينه سست شدن ايمانها و عقيده هاي توحيدي، آن بود كه مردم به تدريج به نقش خدا و تقديرات الهي در حوادث، كم اعتقاد شوند، برعكس به آنچه منجمان و ستاره شناسان ميگويند، دل بندند و تدبير و برنامه ها و تصميم هاي خود را بر اساس علم نجوم تنظيم كنند. در حديث هاي مكرري اين نكته مطرح شده است، از جمله:اخاف علي امتي خصلتين: تكذيبا بالقدر و تصديقا بالنجوم. [25] .ان اخوف ما اخاف علي امتي، التصديق بالنجوم و التكذيب بالقدر و ظلم الامه. [26] .در حديث دوم، ظلم به امت نگراني و بيم ديگري است كه افزوده است.در حديثي هم از سه نكته اظهار نگراني فرموده است: يكي از ستم و تعدي حاكمان و مسئولان در حق مردم، ديگري تكذيب تقديرات الهي و سوم باران طلبيدن از ستارهها و حركت نجوم؛ يعني به جاي آن كه خدا را منشا بركت آسمان و نزول باران بدانند و از او آب و باران بطلبند، اين بركت را از ستارهها و جهش و سقوط آنها بدانند. اين باور در جاهليت وجود داشت، رسول خدا بيم آن داشت كه روي آوردن به ستاره به جاي خدا بار ديگر زنده شود و عقيده توحيدي خلل پذيرد. اينك متن حديث نبوي:اخاف علي امتي ثلاثا: استسقا بالانوا و حيف السلطان و تكذيبا بالقدر. [27] .اينها برخي از نگراني هاي حضرت محمد صلي الله عليه و آله بود كه نسبت به آينده امتش و در دوره پس از خودش داشت و به تناسب آنها، هشدار مي داد و موعظه ميكرد.دامنه اين بحث را ميتوان گسترده تر از اين قرار داد. آنچه خوانديد، گذري شتابان از اين وادي بود و در استخراج احاديث، عمدتا به يك منبع (بحارالانوار) استناد شد، وگرنه سخن بسيار است و نگرانيهاي حضرت رسالت نيز فراوان.
[1] مائده / 67.
[2] بحارالانوار، ج 37، ص 170.
[3] همان، ج 39، ص 342 و
ج 85، ص 89.
[4] همان، ج 33، ص 153.
[5] همان،ج 39 ص 76 و ج 40، ص 29 و 35.
[6] عوالم العلوم، حضرت زهرا (س)، ص392.
[7] بحارالانوار، ج 28، ص 48.
[8] همان، ج 43، ص 313.
[9] همان، ج 32، ص 355. [
[10] همان، ج 74، ص 117، 188، 293 و 296 و ج 2، ص 106.
[11] همان، ج 79، ص 137.
[12] همان، ج 70، ص 158 و ج 100، ص 54.
[13] همان، ج 69، ص 63.
[14] همان، ج 70، ص 92.
[15] همان، ج 28، ص 32.
[16] همان، ج 69، ص 227، ج 71، ص 92 و ج 76، ص 243.
[17] همان، ج 2، ص 49.
[18] همان، ج 22، ص 451، ج 10، ص 368 و ج 68، ص 269.
[19] همان، ج 2، ص 42 و ج 69، ص 63.
[20] همان، ج 33، ص 588.
[21] همان، ج 2، ص 110 و ج 33، ص 549 و 582.
[22] اضوا علي السنه المحمديه، محمود ابوريه، ص 62.
[23] سفينه البحار، ج 7، ص 456.
[24] ر.ك: وصيت نامه سياسي، الهي امام خميني (ره)، تذكرات پاياني.
[25] بحارالانوار، ج 55، ص 277.
[26] همان، ص 330.
[27] همان، ص 330.
بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانهای قائمیه موفق به توليد نرمافزارهای تلفن همراه، كتابخانههای ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني ميشود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا میدانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109