آثار عاشورا در کلام آیت الله مظاهری
|
حضرت آیت الله مظاهری، در بیاناتی به بررسی آثار عاشورا در حیات جهان اسلام و حیات معنوی و مادی مومنان و شیعیان پرداخت.
|
منبع خبر: www.almazaheri.ir |
متن بیانات حضرت آیت الله مظاهری که در آستانه ماه محرم ایراد شده، به شرح ذیل است: بسم الله الرّحمن الرّحیم «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی» * هدف از قیام امام حسین«سلام الله علیه» پس از به حکومت رسیدن یزید، امام حسین«سلام الله علیه» اسلام را در مخاطره دیدند و دریافتند که اگر قیام نکنند، اگر شهید نشوند و اگر عیال را به اسارت ندهند، اسلام نابود میشود. لذا واجب دانستند که قیام کنند و خود و عیال را فدای اسلام عزیز کنند. از مدینه به مکه آمدند و در وقت حرکت، نامۀ مختصر، امّا پرمعنایی به برادرشان محمد بن حنفیه نوشتند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَام » [1] سفر من، سفرِ شهادت و سفر دفاع از اسلام عزیز است و هرکه با من حرکت کند، شهید میشود و هرکه با من نیاید، عاقبت به خیر نخواهد شد و دنیا و آخرتش حتماً در مخاطره است. آن حضرت چندین ماه در مکه بودند؛ شب ها در خانۀ خدا نماز جماعت میخواندند و منبر میرفتند و سخنانی حماسی و کوبنده بیان می کردند. مردم هم، مخصوصاً جوانان، اطراف امام حسین«سلام الله علیه» را گرفته بودند. گاهی در منبرها در مکّه و یا در راه کربلا میفرمودند: «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً» [2] ای جوان ها! نمیبینید که حق پایمال شده و باطل رو افتاده است؟ نمی بینید کسی مثل یزید روی کار آمده است؟ مرگ برای مؤمن شربت است و باید همه و همه خود را فدای اسلام عزیز بکنیم. گاهی منبرهای ایشان این طور بود، گاهی هم منبرها این بود که ای مردم! باید امر به معروف و نهی از منکر کرد و من برای امر به معروف و نهی از منکر از مدینه به مکه آمده ام، برای دفاع از اسلام آمده ام و اسلام به من میگوید که باید خود را فدای دین کنم. «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّیصلی الله علیه وآله أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السّلام » [3] ای مردم! حرکت من، برای احیای سیرۀ پیغمبر اکرم«صلّی الله علیه وآله وسلّم» و سیرۀ امیرالمؤمنین علی«سلام الله علیه» است که از میان رفته و نابود شده است، من قیام کردم برای اینکه حق را زنده و باطل را نابود کنم. * علّت خروج امام حسین «سلام الله علیه» از مکّه حضرت سیدالشّهداء«سلام الله علیه» با این سخنرانی های کوبنده، کم کم برای قیام مهیا می شدند. بنی امیّه نیز بیکار ننشسته بودند و توطئه کردند که در حین اعمال حج، آن حضرت را به شهادت برسانند. امام حسین«سلام الله علیه» دیدند که این شهادت نتیجهای برای اسلام نخواهد داشت و آنچه درخت اسلام را آبیاری می کند، شهادت به نحو دیگری است. لذا شب عرفه، در خانۀ خدا نماز جماعت خواندند و منبر رفتند و فرمودند: ما رفتیم و هرکه میخواهد در راه اسلام شهید شود، بیاید. «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی » [4] توطئۀ دشمنان اجازه نداد ایشان اعمال حج را به جا بیاورند و روز عرفه، از مکّه بیرون آمدند. کسانی که در آن چند ماه، سخنان امام حسین«سلام الله علیه» را شنیده بودند، علّت ناتمام گذاردن حجّ ایشان را میدانستند و به افرادی که تازه وارد مکّه شده بودند، گفتند که اسلام در مخاطره است و امام حسین«سلام الله علیه» حاضر شد جان خویش را نثار اسلام کند. * جداسازی اصحاب خالص و لایق برای شهادت چندین هزار نفر همراه امام حسین«سلام الله علیه» حرکت کردند. اما ایشان دیدند که آنان بیرونی هستند و لیاقت شهادت ندارند؛ صرفاً به خاطر رسیدن به دنیا و برخورداری از پول و ریاست در حکومتی که برای امام حسین«سلام الله علیه» تصوّر می کردند، حرکت کردند؛ لذا امام حسین«سلام الله علیه» در هر فرصتی به آنان میفهماند که قضیه، حکومت نیست، بلکه قضیه، شهادت است و با سخنانی نظیر: «برای زنده ماندن اسلام، چارهای جز شهادت ما و اسارت عیال و زینب مظلومه،نیست»، اصحاب خویش را پاک سازی کرده و افراد باقی مانده را برای شهادت در راه خدا آماده کردند تا به کربلا رسیدند. پس از ورود به کربلا نیز، تا شب عاشورا بسیاری از افرادی که از لیاقت کافی برخوردار نبودند، به تدریج از آن امام بزرگوار جدا شدند و رفتند و هفتاد و دو نفر انسان لایق و خالص باقی ماندند. امام حسین«سلام الله علیه» نیز به آنان بشارت دادند فرمودند: شما اصحابی هستید که مثل شما نیامده و نخواهد آمد. بالاخره روز عاشورا، امام حسین«سلام الله علیه» و آن هفتاد و دو نفر، فدای اسلام عزیز شدند. بعد هم خاندان مکرّم پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلّم» به اسارت رفتند. امّا اسلام با آن شهادت و این اسارت، زنده شد. اسلامی که بنابر فرمایش خود امام حسین«سلام الله علیه»، در حال نابودی بود. امام حسین«سلام الله علیه» با شهادت خود و یارانش و با اسارت عیالش، درخت اسلام را آبیاری و زنده کردند. * جلسات عزاداری، ادامۀ قیام امام حسین«سلام الله علیه» پس از اتمام حماسۀ عاشورا و بعد از سپری شدن دوران اسارت، نوبت به اقامۀ عزا برای شهدای کربلا رسید. ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم» به شیعیان فرمودند: بقای ثمرات انقلاب حسینی، مرهون عزاداری های شماست. در واقع، عزاداری ها علت مبقیه برای آثار و برکات اسارت و شهادت خاندان پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلّم»است و از این رو می توان گفت: ثوابی در حد شهادت و اسارت دارد. جایگاه ویژۀ عزاداری نزد خداوند، انبیاء و اهل بیت«سلام الله علیهم»، به این خاطر است که آن شهادت، اسلام را زنده کرد و زنده نگه داشتن قیام امام حسین«سلام الله علیه» و اهداف متعالی آن، توسط مجالس عزاداری، منجر به زنده نگه داشتن اسلام می شود. اگر امام حسین«سلام الله علیه» نبود، اکنون اسلام و تشیّع نبود. نه فقط شیعه، بلکه سنّی هم وجود نداشت. معاویه و یزید و افرادی نظیر آنان میخواستند اسلام را نابود کنند و قصد جدی داشتند که حکومت شاهشاهی برپا کنند. ولی شهادت امام حسین«سلام الله علیه» و اصحاب ایشان و نیز اسارت عیال، مانع نابودی اسلام شد. یزید، پس از عاشورا آن جلسۀ کذایی را گرفت و با غرور خاصّی گفت: بنی هاشم با مردم بازی کردند، یعنی نه وحیای هست و نه اسلامی وجود دارد. امّا زینب مظلومه«سلام الله علیها» با دو سه کلمه، به اندازهای یزید را کوبید که او را به گریه انداخت و مجبور شد اظهار پشیمانی کند؛ گفت: خدا لعنت کند ابن زیاد را که شما را اسیر کرد، من نمیخواستم حسین را بکشم، او کشت. بیش از چهل سال، معاویه و یزید و معاویه صفت ها و یزید صفت ها و دنیاپرستان، در شام فعالیّت کرده بودند که بگویند اسلامی در کار نیست، امّا سخنرانی امام سجاد «سلام الله علیه» در مسجد شام، همه چیز را عوض کرد. * اهتمام ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم» به اقامۀ عزا ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم» به اقامۀ عزای حضرت سیدالشّهداء بسیار اهمیّت می دادند. دشمنان توجه کردند که عزاداری ها، ریشۀ حکومت ظالمانۀ آنان را خواهد کند، لذا هم بنی امیّه و هم بنی عبّاس، سخت گیری شدیدی برای جلوگیری از برگزاری عزاداری اِعمال کردند. اما ائمۀ طاهرین هم پافشاری داشتند که عزاداری ها باشد. امام سجاد«سلام الله علیه» به خوبی توانستند عزاداری ها را زنده نگاه دارند. آن حضرت در هر فرصتی و به هر بهانه ای، به ذکر مصایب کربلا می پرداختند و اطرافیان را می گریاندند. ایشان را به اجبار به بیابان فرستادند، امّا در حالی که چندین سال بادیه نشین بودند، صحیفۀ سجادیه را به عالم اسلام تقدیم کردند و در قالب دعا و نیایش، به مبارزه با دشمن پرداختند. سایر ائمۀ هدی نیز هیچ گاه در امر اقامۀ عزا کوتاهی نکرده اند. امام باقر و امام صادق«سلام الله علیهما»، هرگاه مداحی می یافتند، در حالی که در مضیقه و محدودیّت شدیدی به سر می بردند، فورا جلسۀ عزاداری برپا می کردند. حتی وقتی مداح در اثر ابهّت ایشان نمیتوانست با سوز و گداز بخواند، میفرمودند: با سوز و گداز روضه خوانی کن تا همه گریه کنیم و مثل باران اشک میریختند و با جملۀ «زدنی»، اصرار می کردند که روضه خوانی ادامه پیدا کند. حضرت رضا«سلام الله علیه» در حکومت مأمون، درحالی که در محاصرۀ شدید جاسوس ها بودند، روضه و ذکر مصیبت را ترک نکردند. اگر کسانی مانند دعبل یا کمیت به دیدار ایشان می آمدند، جلسۀ عزا میگرفتند و آن مداح یا شاعر را وادار به خواندن مصیبت با سوز و گداز می کردند و خود آن حضرت، بلند بلند گریه میکردند. * سابقۀ ذکر مصیبت عزاداری امام حسین«سلام الله علیه» قبل از اسلام عزیز، در میان همۀ انبیاء بوده است. روضه خوانش هم گاهی خداوند و گاهی جبرئیل بوده است. معمولاً در روایات آمده است که روضۀ عطش میخوانده اند. معلوم میشود که روضۀ عطش نزد خداوند متعال، جانگدازترینِ روضهها است. پیغمبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلّم» نیز در هر فرصتی، به ذکر مصیبت پرداخته اند. مثلاً وقتی امام حسین «سلام الله علیه» وارد مسجد میشد، پیامبر گرامی از منبر پایین میآمدند و حسین را در آغوش میگرفتند و روی زانوی خودشان مینشاندند و برای مردم صحبت میکردند. آنگاه در ضمن صحبت، حسین را معرفی میکردند و می فرمودند: این حسین من است و یکی از امامان بعد از من است و نه نفر از فرزندان او نیز امام هستند و فرزند آخرش، قائم به حق است و میآید و دنیا را پر از عدل و داد میکند. [5] سپس ناگهان بلند بلند گریه می کردند و در حالی که زیر گلوی حسین را میبوسیدند، میگفتند: ای مردم! این حسینم را در کربلا سر میبرند. امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» نیز اگر فرصت می یافتند، روضه میخواندند. در تاریخ داریم که جبرئیل، پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین برای حضرت زهرا روضه خوانده و ایشان گریه کرده اند. * علّت ممانعت از عزاداری در حکومت پهلوی و لزوم عبرت گرفتن از آن یکی از اهداف استعمار از روی کار آوردن پهلوی اوّل، این بود که اسلام و تشیّع را نابود و زرتشتی گری را در ایران زنده کند. از این رو، حوزه های علمیّه، مساجد و حسینیه ها را محدود و تعطیل کردند، امّا معلوم است که نشد و خداوند نخواست اهداف شوم آنان متحقّق شود. آنان دریافته بودند که بقای تشیّع، مرهون دو عامل«عزاداری» و «روحانیّت» است و با تعطیلی مساجد، حسینیه ها و مدارس علمیّه، قصد نابودی اسلام و تشیّع را داشتند که الحمدلله در آن زمان موفق نشدند. * زنده نگاه داشتن مجالس عزاداری، از اوجب واجبات امروزه نیز چنین خطراتی از سوی استکبار جهانی در کمین جوانان است. بیگانگان می دانند که اگر جوان ها سر و کار با مسجد و محراب و روضه داشته باشند، دیگر نمیشود آنان را فریب داد. به همین جهت، رسانه های متعدّدی تأسیس کرده و به صورت شبانه روزی در حال فعالیّت علیه روحانیت، مسجد، حسینیه و جلسات عزاداری هستند. البته ریشۀ گسترده و عمیق تشیّع را نمیتوانند از بین ببرند، امّا تاکنون خیلی کار کرده اند. لذا مسجدها خلوت شده و رفت و آمد جوانان در وقت نماز، در خیابان و پارک و مراکز تفریحی، بیش از مساجد است، در حالی که مساجد باید موقع نماز پر از جوان باشد. مجالس عزاداری نیز در برخی موارد به طعام آخر مجلس وابسته شده است و در آن موقع شلوغ می شود. ادامۀ این وضعیّت، خطرات فراوانی به همراه دارد. اگر استعمار توسط پهلوی نتوانست مساجد و مجالس عزاداری را تعطیل یا کمرنگ کند، امروزه دشمن با توسّل به جنگ نرم، توانسته است مساجد و حسینیه ها را خلوت و حضور جوانان را در مجالس مذهبی کمرنگ کند. این موضوع بسیار رنج آور و ناراحت کننده است. لذا همۀ اقشار مردم اعم از جوان ها، پیرها، کسبه، تجّار، روحانیّون، دانشگاهیان و ...، باید بدانند که فعلاً از اوجب واجبات، زنده نگاه داشتن محرّم و مجالس عزاداریاست، مساجد باید پر از جمعیّت شود و همه با منبر و محراب انس داشته باشند. پیغمبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلّم» خبر داده اند که یک وقتی جوان ها و مردم، سر و کاری با مساجد و علما ندارند. آنگاه چندین بلا برای آنان نازل می شود که یکی از آن بلاها این است که: «یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَان »، [6] یعنی بدون ایمان از دنیا می روند. یعنی دشمن میتواند با خلوت کردن مساجد، حسینیهها و مجالس عزاداری، تشیّع را از آنان بگیرد. جوان ها! به همۀ شما بگویم که الان کمک کردن به امام حسین«سلام الله علیه»، زنده نگاه داشتن عزاداری های ایشان است. در زمان امام حسین«سلام الله علیه»، زنده نگاه داشتن و کمک به حسین و یاری حسین، رفتن به کربلا بود و الان یاری امام حسین«سلام الله علیه»، زنده نگاه داشتن عزاداری ها است. * معنای جملۀ «أنا قتیل العَبَرة» امام حسین«سلام الله علیه»، می فرمایند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ -من کشتۀ گریه هستم»[7]، این جمله خیلی معنا دارد. در این خصوص شبهه ای طراحی کرده اند که روحانیّت برای گریاندن مردم، این جمله را می گوید. در پاسخ باید گفت: بله، همین گریهها در مجالس عزاداری، خون امام حسین«سلام الله علیه» را زنده نگاه میدارد. و خواه ناخواه همین گریه ها و عزاداری ها، اسلام و تشیّع را حفظ کرده و زنده نگاه میدارد و از این جهت، جملۀ «من کشتۀ گریه هستم»، صحیح است. * تأکید بر قرائت زیارت عاشورا از همۀ شما تقاضا دارم که در این محرم و صفر، به برگزاری و رونق مجالس عزاداری اهمیّت بدهید و زیارت عاشورا را هر روز بخوانید. زیارت عاشورا، زیارت خیلی خوبی است و سندش هم عالی است و نزد اهل دل، خصوصیّاتی دارد و از قدسیّات محسوب می شود. لذا این زیارت عاشورا را همیشه در طول سال و به ویژه در محرم و صفر بخوانید که هم برای دنیای شما خوب است و همه برای آخرت شما مفید و مؤثر خواهد بود. افزون بر این، موجب می شود با اصحاب حضرت ابی عبدالله الحسین«سلام الله علیه» هم رنگی پیدا کنید. هم برای رفع گرفتاری ها مؤثر است و هم مانع لغزش و سقوط شما می شود. زمان ما، زمان لغزش است، مخصوصاً برای جوان ها زمان لغزش و سقوط است و برای اینکه شما نلغزید، باید با زیارت عاشورا، به امام حسین«سلام الله علیه» پناه ببرید تا محفوظ بمانید. پی نوشت ها: 1. کامل الزیارات، ص 75 2. تحف العقول، ص 245 3. بحارالأنوار، ج 44، ص 329 4. اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 61 5. «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»، بحارالانوار، ج 36، ص 37 6. جامع الأخبار، ص: 130 7. أمالی الصدوق، ص 137
|