جامعه و مهدويت

بازدید : 4178
زمان تقریبی مطالعه : 15 دقیقه
تاریخ : 01 اسفند 1390
جامعه و مهدويت

جامعه و مهدويت

محمود مهدي پور
 
فرهنگ كوثر - شماره 74

انسان‌ها در برابر وجود مقدس امام عصر(عجّل الله تعالي فرجه)  و انديشه مهدويت، سه حالت دارند:
1. ايمان.
2. انكار.
3. ترديد.

اين سه حالت، اختصاص به موضوع مهدويت ندارد. نسبت به خدا، پيامبران  الهي و پيشوايان پاك و كل عالم غيب و جهان ديگر هم همين سه حالت در جوامع انساني جريان دارد.

«ايمان» چشمي نوين و نگاهي جديد به انسان مي‌بخشد كه دنيا و آخرت را به گونه‌اي ديگر مي‌بيند. اگر اصلاح انديشه و توسعه ديد انسان را مهم‌ترين سرمايه و وظيفه بشريت بدانيم، اين تحول تنها در پرتو «ايمان به غيب» در زندگي انسان ايجاد مي‌شود.

«ايمان به غيب» تحوّلي بنيادين در «فهم» و «عقل» و «احساس» انسان است كه ترازوي ارزيابي انسان را اصلاح مي‌كند و برد نگاه انسان را تا بي نهايت افزايش مي‌دهد.

«ايمان به غيب» يكي از بزرگ‌ترين هداياي آسمان به زمين است. «ايمان به غيب» دائره‌اي گسترده دارد؛ از ايمان به وجود خدا، يگانگي، ربوبيّت و علم و حكمت الهي تا ايمان به وجود امام و امامت و ظهور آخرين حجت الهي را فرا مي‌گيرد.

«عالم غيب» گر چه از نگاه ما دور است ولي دريچه‌اي از قلب و عقل ما به سوي آن باز مي‌شود. ايمان به جهان غيب، حركت طبيعي و فكري آدم‌هاست. علل و عوامل انحراف از اين مسير عقلي و فطري را بايد جستجو كرد.

همان «علل گرايش به ماديگري» كه در برابر توحيد و خداباوري وجود دارد، با اندكي تفاوت در مورد انكار پيامبران و عدم اعتقاد به پيشوايان معصوم: هم موجود است. اصولاً عامل انحراف و كجروي و حتي سقوط فكري و مرگ معنوي در ابعاد مختلف اصول دين، مشابه يكديگر است. انكار و ستيز فرهنگي و عملي با «امامت»، گامي به سوي انكار «نبوت» است. و انكار «نبوت» راهي به سوي مقابله با «ربوبيّت خدا» و «توحيد» و اصل وجود خدا محسوب مي‌شود.

امامت، جلوگاه اجرايي فرمان خدا و تابش خورشيد توحيد در جامعه‌هاست. همان دلايلي كه سبب مي‌شود، انسان از خدا بگريزد يا با فرمان او مخالفت كند، عامل گريز و ستيز انسان در برابر پيامبران الهي و امامان اهل بيت(ع) است.

انبياء و پيشوايان پاك به دليل تسليم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت محض از او با كينه، تمسخر، تهمت و كارشكني از سوي ياران شيطان مواجه مي‌شوند. سه حالت ايمان و انكار و ترديد، نه تنها نسبت به مصلح جهاني و منجي بشريت حضرت مهدي(ع) وجود دارد، بلكه «امامت»، «عدالت» و «عصمت» آن بزرگوار هم با همين انديشه‌هاي سه گانه و موضع‌گيري‌هاي متفاوت روبروست. در ميان كساني كه از ديدگاه عقيدتي، امام زمان(ع) را باور دارند، در مرحله احساس و رفتار، سه ‌گونه موضع‌گيري به چشم مي‌خورد!

1. موضع عشق،  شور و شوق
در گفتار و رفتار عالمان دين و پيروان سنّت نبوي، نمونه‌هاي فراوان تاريخي و نشانه‌هاي عشق به ساحت آن بزرگوار نمايان است. به تعداد مهديّه‌ها، مؤسسات مهدوي، سايت‌هاي مهدوي، كتاب‌هاي مهدوي و اشعار و مقالات موجود درباره امام عصر(عج)، آيه‌هاي «عشق مهدوي» در فرهنگ و تاريخ مسلمين موج مي‌زند.

حضور مردم در مراسم نيمه شعبان، در مسجد سهله و جمكران، دعاي ندبه و مجالس جشن و سرور و هزينه‌هاي فراوان به ياد و نام آن بزرگوار و تلاش كودكان و جوانان در تكريم و بزرگداشت آن حضرت و حتي نامگذاري فرزندان به نام مهدي و مهديّه، نماد اين موضع امت اسلامي است.

2. موضع خصومت ، گريز و ستيز
تلاش‌هاي رسانه‌اي غرب براي سياه‌نمايي چهره ملكوتي امام زمان(ع)، كوشش‌هاي آمريكا در مقابله سينمايي با تفكر مهدويت، تلاش يهود و وهابيّت براي مبارزه فكري - فرهنگي و انكار و تخريب اين انديشه در سايت‌ها و مطبوعات، برخاسته از اين گونه موضع‌گيري است.

3. موضع بي‌طرفي و بي‌تفاوتي
اين موضع‌گيري، نشان غفلت و نا‌آگاهي و عدم عقيده به حق و باطل در نظام جهاني است. و سرانجام به يكي از دو نوع برخورد اول و دوم برمي‌گردد و يا در نوسان بين مهدي‌گرايي و مهدي ستيزي، تداوم مي‌يابد. اصولاً مواضع فكري و رفتارهاي اجتماعي، بشريت را به سه گروه مؤمن و كافر و منافق، تقسيم مي‌كند. معيار ايمان و كفر و نفاق تنها مسأله توحيد و خداشناسي و معاد و نبوّت نيست. در زمينه امامت هم همين موضع گيري‌ها و حالت‌ها وجود دارد و روايات ما، انكار امامت و امامان و مهدويت را از ديدگاه آثار اخروي در حدّ انكار توحيد و نبوت و معاد مي‌‌داند، گرچه از ديدگاه فقهي و حكم ظاهري منكران امامت و مهدويت، كافر تلقي نمي‌شوند.

بشريت در برابر «مهدويت» مواضع و تفكرات مختلفي دارد، كه مجموعه اين انديشه‌ها و فعاليت‌ها را در عناوين زير مي‌توان دسته‌بندي كرد:
1. مهدي سالاري؛
2. مهدي پژوهي؛
3. مهدي شناسي؛
4. مهدي گرايي؛
5. مهدي باوري؛
6. مهدي ياوري؛
7. مهدي جويي؛
8. مهدي گريزي؛
9. مهدي ستايي؛
10. مهدي ستيزي؛
11. مهدي نمايي.

اين عناوين مجموع فعاليت‌هاي ذهني، زباني، رفتاري مثبت و منفي انسان‌ها نسبت به ساحت مقدس مهدوي (عج) است.

نگفته پيداست، گريز و ستيز و برخورد كفرآلود و و نفاق‌آميز با  امامت و مهدويت، براي خدا و پيامبران الهي و حضرت حجت(ع) هيچ‌گونه ضرر و زياني ندارد. اين انسان‌ها و جوامع انساني هستند كه به دليل عدم معرفت، عدم محبّت و سر برتافتن از اطاعت خدا و اولياي او، در خسران مبين و محروميت و رنج و مشقت دنيوي و عذاب اخروي بسر مي‌برند.

انقلاب براي بشريت

پيروزي، قيام و انقلاب مهدوي هم بيش از آن كه به سود امامان و ولي عصر(ع) باشد، به سود انسان‌هاست. معمّربن خلاّد به امام رضا(ع) گفت: «عجّل الله فرجك؛ خداوند فرج شما را زودتر برساند». امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: «اين فرج، مايه گشايش و آسايش شماست. اما من به خدا سوگند از آن بهره‌اي ندارم مگر به اندازه ظرفي كه مشتي آرد در آن است و مهر شده است (بيش از ميزان مقرر نمي‌توان از آن برداشت كرد)».(1)

در روايات اسلامي از انتظار فرج، گاهي به عنوان «فرج الهي» گاه «فرج مؤمنين» گاه «فرج ائمه» و گاه «فرج امام عصر(عج)» تعبير شده است. همه اين عبارات درست است. زيرا خداوند آن نظام مطلوب را پديد مي‌آورد و اين انقلاب بزرگ را به دست امام عصر مي‌آفريند؛ در پرتو اين قيام، اهداف امامان تحقق مي‌يابد و مؤمنان در سايه اين تحول بزرگ آسماني، اهداف خويش را ميسر مي‌بينند. لذا اين تعبيرها هر كدام با يك نگاه به نام عاملان يا بهره‌گيران از اين «انقلاب جهاني» اشاره مي‌كند.

از توحيد تا مهدويّت

در مرحله عروج معنوي و عقيدتي، انسان با توحيد فطري و خداباوري به جستجوي پيامبران مي‌پردازد. به نبوت لبيّك مي‌گويد. در سايه اعتقاد به پيامبران، راهي به سوي اوصياي ايشان و «امامت» پيدا مي‌كند و با تصريح و نصّ صادره از پيشوايان قبلي، امام بعدي را مي‌شناسد؛ ولي در مرحله سقوط و نزول عقيدتي و اخلاقي، انسان گام‌هاي اول را با دوري از امامت بر‌مي‌دارد. دوري از امامت به انكار نبوت و فهم ناقص از آن مي‌انجامد و انكار انبيا، نفي «ربوبيت الهي» و انكار توحيد و وجود خدا را در پي‌دارد.

در دعاي شريف «اللهم عرّفني نفسك»(2) روند تكامل انسان‌ها از خداشناسي تا دين شناسي، ترسيم شده است.

زرارة بن اعين از امام صادق(ع) نقل كرده است كه حضرت فرمود:
قائم ما قبل از قيام، غيبتي دارد. او مي‌گويد: پرسيدم: چرا؟ حضرت فرمود: بر جانش بيم دارد (و اشاره كرد كه شكم او هدف قرار مي‌گيرد)، سپس فرمود:
اي زراره! او همان كسي است كه انتظارش دارند. و او همان است كه برخي از مردم در ولادتش شك مي‌كنند؛ برخي مي‌گويند: او در شكم مادر است. برخي مي‌گويند: او غايب است. برخي مي‌گويند: تولد نيافته و برخي مي‌گويند: دو ساله بوده كه پدرش رحلت كرده است.

براستي جز اين نيست كه خداي تبارك و تعالي دوست دارد، شيعه را امتحان كند، در آن هنگام باطل‌گرايان به ترديد گرفتار مي‌شوند.

زراره مي‌گويد: به حضرت گفتم: قربانت گردم. اگر آن روز را درك كردم، چه كار كنم؟ حضرت فرمود. مدام اين دعا را بخوان:
«اَللهُمَّ عَرِّفْني‏ نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ، اَللهُمَّ عَرِّفْني‏ رَسُولَكَ،فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ، اَللهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني‏ حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ ديني‏».

در روندي معكوس، پلكان سقوط انسان‌ها از پلّه امامت آغاز مي‌شود و با سقوط از مقام توحيد پايان مي‌يابد. از پيامبر اعظم(ص) چنين نقل شده است:
«من جحد عليّاً امامته بعدي فقد جحد نبوّتي و من جحد نبوّتي فقد جحد الله ربوبيته؛(3) هر كس امامت علي را انكار كند، نبوت مرا انكار كرده و هر كس پيامبري مرا انكار نمايد، ربوبيت خدا را رد كرده است».

ردّ امامت در صحنه عمل، انكار نبوت و انكار آن، انكار يگانگي و ربوبيّت را در پي دارد و لذا از بزرگ‌ترين منكرات، انكار فضيلت و جايگاه امام است. در تفسير )يأمرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر( آمده است كه: «و المنكر من انكر فضل الامام و جحده».(4) يعني امام عصر(ع) كسي را كه منكر فضيلت امام باشد و يا او را انكار نمايد، نهي از منكر مي‌كند.

«امامت» تداوم بخش «نبوت» است. برخورد نادرست با امامت، مولود انديشه غلط درباره نبوت است و براي اصلاح انديشه و عقيده درباره پيامبري و پيامبران، بايد نسبت به توحيد و خداشناسي فهم عميق و دقيق ايجاد شود.

از آنجا كه فرمان خدا و فرهنگ توحيد در عرصه جامعه توسط پيامبران و امامان اجرائي مي‌گردد؛ ستمگران بيش از آنكه با خدا مبارزه كنند و توحيد را نفي نمايند، با پيامبران و پيشوايان جانشين آنان درگير بوده‌اند.

پس از رسول اعظم بيشترين مبارزه با توحيد در قالب مبارزه با امامت نمود يافته است. در يك بررسي آماري مي‌توان اين حقيقت را اثبات كرد كه مخالفان خدا در جهان، كمتر از مخالفان پيامبر اكرم(ص) و تعداد دشمنان پيامبر، كمتر از دشمنان امامت و آمار مخالفان امامت، كمتر از آمار مخالفان مهدويت است. شيطان در مرحله تئوري و نظريه پردازي وجود خدا را انكار نمي‌كند ولي از تسليم در برابر خليفه خدا سر باز مي‌زند. «آدم» خليفه خداست و خلافت او قبل از آفرينش انسان، به فرشتگان اعلام شده است. اصولاً آفرينش آدم(ع) براي آن بود كه خدا در زمين خليفه‌اي قرار دهد.

«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً»(5)

در حديثي از امام صادق(ع) هم آمده است كه: «الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق».(6)

راستي برادران اهل سنت و پيروان همه اديان توحيدي پاسخ دهند:
 امروز «خليفه خدا» و حجت الهي در جهان كيست؟

اگر مهدي آل محمد(ص) نيست، چه كسي جانشين خدا در روي زمين است؟

«اولوالامر» امروز كيست؟

چه كسي دين خدا را بر همه اديان پيروز خواهد كرد؟

تلاش مخالفان

مخالفان تفكر و نظام امامت، با شيوه‌هاي گوناگون با انديشه و نظام مهدوي (عج)، مي‌جنگند. تبليغ سكولاريسم، تبليغ دموكراسي غربي، تبليغ اقطاب و مشايخ صوفيگري، تبليغ نيهليسم، ترويج سوفيسم، ترويج فيمنيسم و زن سالاري و ... همه و همه، آگاهانه يا ناآگاهانه تلاش‌هايي براي تحكيم فلسفي حكومت‌هاي غير الهي و تضعيف نظام امت و امامت است.

حذف عترت از مسند رهبري امّت اسلامي و حتي حذف آل پيامبر از صلوات بر آن بزرگوار، تعطيل امامت و تبديل آن به خلافت، تفكيك امامت ديني و رهبري اجتماعي، تقسيم امامت بر اساس مناطق گوناگون جغرافيايي، تجزيه امامت بر اساس موضوعات اجتماعي، انكار امامت الهي، تكذيب امامان و ادعاي دروغين نيابت، افتراء بر پيشوايان اهل بيت: و تعميم امامت، همه و همه گام‌هايي در جهت مقابله با رهبري الهي و غصب حقّ امام معصوم در هدايت جامعه و مديريت جهان است.

از نگاه ما، خداوند وليّ و صاحب اختيار اوّل و آخر، حاكم حكيم و عادل جهان و انسان (احكم الحاكمين و اعدل العادلين)، مَلِك و مالك دنيا و آخرت و سلطان جاودان نظام هستي است، و امامان نمايندگان او در اداره جهان و مديريت انسان هستند. بنابراين هر گونه برخورد و درگيري با امامان، مقابله با حاكميت الهي است. امامان، مظهر قدرت او و منصوب ذات اقدس اويند. انكار وجود يا امامت آنان، انكار عصمت و عدالت ايشان و مقابله تبليغي و نظامي با آنان، مبارزه با حاكميت و ربوبيت الهي است.

در زمينه امامت حضرت مهدي(عج) و حكومت جهاني ايشان، به دليل احساس خطر بيشتر و زمان طولاني‌تر، مخالفان مهدويت با شيوه‌هاي گوناگون به مقابله برخاسته‌اند:
1. انكار ميلاد حضرت، انكار فرزند داشتن امام حسن عسكري(ع).
2. اعلام رحلت امام در كودكي.
3. تلاش براي دستگيري و اعدام ان بزرگوار.
4. ادعاي دروغين بابيّت و نيابت.
5. ادعاي مهدويت و پيدايش دهها، بلكه صدها مهدي دروغين در كشورهاي مختلف جهان.(7)
6. مبارزه با مراجع و روحانيت شيعه به دليل  نيابت عام از امام عصر(عج) و پيگيري اهداف آن بزرگوار، نمونه‌هايي از تلاش دشمنان مهدويت براي قطع ارتباط با آن «يوسف عصر» است.

شناخت ويژگي‌هاي امامان به طور عام و خصائص خاص مهدوي(عج) چيزهايي است كه نسل امروز را از افتادن در دام صيّّادان شيّاد روزگار مصون مي‌دارد.

ويژگي‌هاي امام چيست؟

امام در تفكّر شيعي، افضل افراد جهان و نزديك‌ترين فرد به خداي عزّوجل است. خوبي‌هايي كه در ديگران پراكنده وجود دارد، در او يك جا جمع است. فضائلي همانند «آگاهي به كتاب خدا»، «سنّت رسول(ص)»، «فقاهت در دين»، «جهاد در راه خدا»، «آخرت‌گرايي»، شور و شوق به آنچه نزد خداست و زهد و وارستگي نسبت به جاذبه‌هاي دنيوي، از شاخصه‌هاي امام است.

امام از انحراف و لغزش و اشتباه در گفتار و رفتار، مصون و معصوم است. از  اين كه بر اساس هوس حكمي صادر كند، يا به سوي دنيا گرايش داشته باشد، منزّه است. همانطور كه پيامبر اكرم(ص) چنين بود. تمام آنچه در پيامبر شرط است، در امام هم شرط است و به جز «مقام پيامبري» ديگر ارزشها در وجود امامان مي‌درخشد.

راه شناخت امام چيست؟

اين صفات و فضايل اخلاقي، جز از راه وحي الهي قابل دسترسي نيست؛ زيرا آگاهي از درون افراد  براي عموم مردم مقدور نيست. لذا خداوند، وليّ مؤمنين و جانشين پيامبر را خود به رسول اكرم(ص) معرفي مي‌كند:
«انّما وليّكم الله و رسوله ...»(8)؛ «و يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك...»(9) و...

پيامبر، مأمور است كه جانشين معرفي شده توسط وحي را به جامعه معرفي كند. اين جمله كه فرمود: «من كنت مولاه فهذا عليٌّ مولاه ...»

و اين حديث كه اعلام كرد:
«هان اي گروه اصحاب من! براستي علي بن ابي‌طالب وصي من، خليفه من بر شماست چه در زندگي و چه پس از مرگ. او صدّيق اكبر است. او فاروق است كه حق را از باطل جدا مي‌كند. او باب ارتباط با خداست. او راهي به سوي خدا و راهنماي ارتباط با اوست. هر كس او را به رسميّت بشناسد، مرا پذيرفته و هر كس او را انكار كند، مرا قبول نكرده است و هر كس از او پيروي كند، از من پيروي كرده است».(10)

اين موارد، نمونه‌هاي تصريح پيامبر بر امام پس از خويش است. در زمينه اثبات وصايت و معرّفي «سلسله امامان» ده‌ها آيه و حديث در منابع معتبر آمده است. گريز و ستيز با مهدويت و حتي گريز و ستيز با ولايت فقيه، مولود نشناختن و بدشناختن چهره راستين اين ارزش‌هاي الهي و اجتماعي است. تقابل اين انديشه‌ها با منافع سلاطين و شياطين، و حسادت برخي ناآگاهان نسبت به آل ابراهيم خليل ريشه بسياري مخالفت‌هاست. براي «شناخت» و «ايمان» و «محبت » و «اطاعت» مهدوي(عج)، بايد رابطه او را با خدا و خلق خدا بهتر بشناسيم.

 زيارت‌نامه حضرت صاحب الزمان(ع) در روز جمعه كه در مفاتيح الجنان نقل شده، آينه‌اي شفاف در برابر سيماي زيباي مهدوي است. اين زيارت را  با آرزوي ديدار و معرفت آن بزرگوار، هم مي‌خوانيم:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في‏ اَرْضِهِ،
 َلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في‏ خَلْقِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي‏ يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي‏اللهُ‏عَلَيْكَ وَعَلي‏ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ ...(11)

پي‌نوشت‌ها

[1] . بحارالانوار، ج77، فقال يا معمّر: ذاك فرجكم انتم فاما انا فوالله ماهو الاّ مزودٌ فيه كفُّ سويق مختوم بخاتمٍ.
[2] . كمال الدين، ج2، ص342.
[3] . المحجة البيضاء، ج1، ص246.
[4] . الكافي، ج1، ص631.
[5] . بقره/30.
[6] . كمال الدين، ج1، ص40.
[7] . نام و تاريخچه بيست و دو نفر از اين مدعيان دروغين در تاريخ عصر غيبت كه توسط چهار نفر از محققان حوزه علميه قم نوشته شده، آمده است.
[8] . مائده/55.
[9] . مائده/67.
[10] . منهاج النجاه، فيض كاشاني، ص39.
[11] . مفاتيح الجنان، زيارت امام زمان در روز جمعه.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی