اعترافات اندیشمندان غربی درباره قرآن

بازدید : 4057
زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه
تاریخ : 15 اردیبهشت 1391
اعترافات اندیشمندان غربی درباره قرآن


    

منبع - سايت حوزه

1. فیلیپ.ک.حتی، دانشمند معاصر و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا که دربارة تاریخ عرب تحقیقات ارزنده ای کرده و چندین کتاب در این زمینه نگاشته است، در یکی از کتب خود به نام تاریخ عرب می نویسد: قرآن از تمام معجزات، بزرگتر است و اگر سراسر اهل عالم جمع شوند، بی تردید از آوردن مثل آن عاجز خواهند ماند.[1]

2. ارنست رنان، نویسنده، مورخ و متفکر بزرگ فرانسوی که علاوه بر بسیاری از فعالیت های علمی و تاریخی، تألیفاتی در خصوص زبان های سامی دارد. می گوید: در کتابخانه شخصی من هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همة آنها را بیشتر از یکبار مطالعه نکرده ام و چه بسا کتاب هایی که فقط زینت کتابخانه من می باشند ولی یک جلد کتاب است که همیشه مونس من است و هر وقت خسته می شوم و می خواهم درهایی از معانی و کمال بر روی من باز شود آن را مطالعه می کنم و از مطالعه زیاد آن خسته و ملول نمی شوم. این کتاب، قرآن کتاب آسمانی است.[2]

3. دکتر گرینیه، خاورشناس و پژوهشگر فرانسوی که تلاش ها و تحقیقات فراوانی در زمینة علوم اسلامی و قرآن دارد می گوید:

من آیات قرآن را که به علوم پزشکی و بهداشتی و طبیعی ارتباط داشت دنبال کردم و از کودکی آنها را فراگرفتم و کاملاً به آن آگاه بودم. بنابراین دریافتم که این آیات از هر نظر با معارف و علوم جهانی منطبق است... . هرکس دست اندرکار هنر یا علم باشد و آیات قرآن را با هنر و علمی که آموخته است به همان صورت که من مقایسه کردم مقایسه کند بدون تردید به اسلام خواهد گروید، البته اگر صاحب عقلی سلیم و بی غرض باشد.[3]

4. هربرت جرج ونو، نویسندة انگلیسی، وقتی یکی از مجله های اروپا عقیده و رأی او را دربارة بزرگترین کتابی که از آغاز تاریخ بشر تاکنون بیشتر از سایر کتب در دنیا تأثیر گذارد و مهمتر از همه به شمار آمده است، پرسید او در جواب نام چند کتاب را برد و در پایان آن چنین نگاشت: اما کتاب چهارم که مهمترین کتاب دنیاست قرآن است، زیرا تأثیری که این کتاب آسمانی در دنیا بر جای نهاده نظیر آن را هیچ کتابی نداشته است.[4]

5. تنورد، خاورشناس و محقق و اندیشمند آلمانی که در زمینة مسائل قرآنی و اسلامی تحقیقات زیادی داشته است، می گوید: قرآن با نیروی برهان خود شنونده را مجذوب و شیفتة خود می سازد و قلوب را تسخیر می کند. همین قرآن بود که ملت وحشی عرب را معلم جهانیان کرد.[5]

6. گوته شاعر و نویسنده بزرگ آلمانی که در زمینة اسلام و قرآن کریم و مضامین آن مطالعاتی داشته است، می گوید: ما اول، از قرآن رویگردان بودیم، ولی طولی نکشید که این کتاب توجه ما را به خود جلب نمود و به حیرت درآورد و بالاخره مجبور شدیم اصول و قواعد آن را بزرگ بشماریم و در مطابقت الفاظ با معانی بکوشیم. مرام و مقصد این کتاب بی اندازه قوی و محکم و مبانی آن بلند است و از این نظر ما را بیشتر به اهمیت و علو مقام خود جذب می نماید. با این وصف به زودی بزرگترین تأثیر خود را در تمام جهان نموده، نتیجة مهمی از خود به جا خواهد گذاشت و باز می گوید:

به زودی این کتاب توصیف ناپذیر ( قرآن)، عالم را به خود جلب نموده و تأثیر عمیقی در دانش جهان نهد و در نتیجه جهانمدار گردد.[6]

7. راکستون، خاورشناس و محقق اسکاتلندی که در زمینة مسائل قرآنی مطالعاتی داشته است، می نویسد: سالیان درازی در جستجوی حقیقت بودم تا اینکه حقیقت را در اسلام یافتم. پس قرآن مقدس را دیدم و شروع به خواندن آن کردم. او بود که تمام سؤالات مرا جواب گفت. قرآن ابهت و ترس در انسان ایجاد می کند و با این روش ثابت می کند که هر چه می فرماید راست است.[7]

8. بانو واگلیری، خاورشناس، دانشمند ایتالیایی و پرفسور ادبیات عرب و استاد تاریخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ایتالیا که فعالیت ها و تحقیقات فراوانی در زمینه دین مبین اسلام و مفاهیم و مضامین قرآن کریم داشته است، می گوید: با اینکه قرآن در سراسر جهان اسلام بارها خوانده می شود، خواندن آن با این همه تکرار در پیروانش ایجاد خستگی نمی کند بلکه به عکس در ضمن خواندن مکرر هر روز عزیزتر می شود. در خواندن یا شنیدن قرآن در ذهن خواننده یا شنونده حس تعظیم و تکریم برمی انگیزد. متن قرآن در طول اعصار و قرون تاریخ نزول آن تا امروز به همان صورت باقی مانده و تا وقتی که خدا بخواهد و تا جهان ادامه داشته باشد باقی خواهد ماند.[8]

9. دکتر گوستاولوبون، عالم فرانسوی و استاد متتبع علوم و آثار شرقی در تاریخ اسلامی می گوید:

قرآن که کتاب آسمانی مسلمین است تنها منحصر به تعالیم و دستورهای مذهبی نیست بلکه دستورهای سیاسی و اجتماعی مسلمانان نیز در آن درج شده است. تعلیمات اخلاقی قرآن به مراتب بالاتر از تعلیمات اخلاقی انجیل است.[9]

10. آلوارو ماچوردوم کومینز، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق اسپانیایی می گوید:

عده ای از من خواستند بعضی از سوره های قرآن را برایشان ترجمه کنم، من هم سوره کوتاهی را انتخاب نمودم سوره توحید را که از یگانگی خداوند می گوید. این سوره و موسیقی آن آنچنان زیبا بود که برای من شاعر بسیار مهم بود. همچنین سوره فاتحة الکتاب را که درباره جهانی بودن خداوند است ترجمه کردم. به این ترتیب بود که جهانی بودن و یگانگی خداوند مرا به این نتیجه رساند که این دین مردمی ترین و منطقی ترین دین برای از بین بردن ناآرامی ها و مشکلات امروزی است.[10]

11. بانو ستان رانی تنس هلندی می گوید:

محتوای این کتاب آسمانی کاملاً با عقل و خرد و فطرت بشری مطابقت دارد و از مطالب زننده و خلاف عقل به کلی پاک است. قرآن دربارة زنان، قضاوتی عادلانه دارد و برخلاف بعضی از مرام ها و ادیان که جنس زن را تا به سر حد بردگی تنزل داده اند و ارزشی برای او قائل نیستند، وی را از مزایا و حقوق انسانی برخوردار ساخته و مقام شامخی برای او منظور داشته است.[11]

12. نولدکه، دانشمند و خاورشناس مشهور آلمانی که در زبان سامی و لغات شرقی تخصص یافته و شهرت کسب کرده است و مهمترین اثر او تاریخ قرآن است که بعد از تألیف آن به دریافت جایزه آکادمی فرانسه نائل شد. می نویسد: قرآن با منطق علمی و روش اطمینان بخش و قانع کننده ای که دارد دل های شنوندگان خود را به سوی خویش توجه داده و آنها را طرف خطاب قرار می دهد. همواره بر دل های کسانی که از دور با آن مخالفت می ورزند تسلط یافته و آنها را به خود می پیوندد. فضیلت قرآن با داشتن سادگی و بلاغت خاص خود به اوج کمال رسیده است. این کتاب توانست از مردمی وحشی و بی تربیت، ملتی متمدن ایجاد کند که تعلیم و تربیت دنیای خویش را بر عهده گرفتند.[12]

13. پرنس ژاپنی بورگیز، مورخ و تاریخ نویس ایتالیایی که پیرامون مسائل تاریخی، تحقیقات زیادی داشته است می نویسد: مسلمین همین که در پیروی قرآن و خواندن آن و عمل به قوانین و احکامش سستی نشان دادند، نیروی سعادت و فرشته سیادت نیز با این بی اعتنایی از آنها دور شد و آن همه عزت و قدرت و خرسندی و عظمت از افق حیات آنها رخت بربست و به جایش اهریمن اسارت و بندگی جانشین شد. دشمنان از این فرصت استفاده کردند و بر آنها تاختند و حلقه وار چون میکرب های اجتماع آنها را در میان گرفتند و آنها را به روزگار کنونی اسیر و مقید ساختند. آری این همه بدبختی ها و تیره روزی های مسلمین از مراعات نکردن قوانین قرآن بوده. در این امر بزرگ هیچ گناهی متوجه اسلام (قرآن) نیست. آیا حقیقتاً چه ایرادی را می شود بر آیین پاک گرفت.[13]

14. بانو دکتر لورا واکیسا واگلیری، پرفسور ادبیات عرب و استاد تاریخ تمدن اسلام در دانشگاه ناپل ایتالیا رساله ای به نام پیشرفت سریع تعالیم اسلام نوشته که در قسمتی از آن چنین آمده است:

در این کتاب(قرآن) گنجینه هایی از دانش را می بینیم که مافوق استعداد و ظرفیت باهوش ترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قوی ترین رجال سیاسی است.[14]

بانو واگلیری، دانشمند و محقق ایتالیایی که در زمینة قرآن کریم نیز مطالعاتی داشته است می نویسد:

کتاب آسمانی اسلام، نمونه ای از اعجاز است. قرآن، کتابی است که نمی توان از آن تقلید کرد. نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبیات عرب سابقه ندارد. تأثیری که سبک قرآن در روح انسان ایجاد می کند ناشی از امتیازات و برتری های آن می باشد. چطور ممکن است این قرآن کار محمد(ص) باشد و حال آنکه معتقدیم محمد(ص) یک مرد عرب و درس نخوانده بود. ما در این قرآن ذخایر و اندوخته هایی از علوم می بینیم که مافوق استعداد و ظرفیت باهوش ترین و متفکرترین اشخاص است و ... قویترین سیاست باید در مقابل قرآن زانوی ناتوانی به زمین بزند.[15]

15. کارلتون اس گون دانشمند معروف آنتروپولوژی (انسان شناسی)، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا آمریکایی در کتاب خود به نام کاروان می نویسد: بلاغت یکی از مزایای عظیم قرآن است. قرآن هنگامی که درست تلاوت شود چه شنونده به لغت عرب آشنایی داشته باشد و آن را بفهمد یا آشنایی نداشته و آن را نفهمد، تأثیر شدید و عمیقی در او گذاشته و در ذهنش جاگیر می شود. این مزیت بلاغتی قرآن ترجمه شدنی نیست.[16]

16. گیبون، می گوید: از اقیانوس اطلس تا کنار رود گنگ، قرآن نه فقط قانون فقهی شناخته شده است، بلکه قانون اساسی، شامل رویه قضایی و نظامات مدنی، جزایی و حاوی قوانینی است که تمام عملیات و امور مالی بشر را اداره می کند و همة این امور که به موجب احکام ثابت و لایتغیری انجام می شود ناشی از اراده خدا است و به عبارت دیگر، قرآن دستور عمومی و قانون اساسی مسلمانان است. دستوری است شامل مجموعه قوانین دینی و اجتماعی و مدنی و تجاری و نظامی و قضایی و جنایی و جزایی. همین مجموعه قوانین از تکالیف زندگی روزانه تا تشریفات دینی از تزکیه نفس، تا حفظ بدن و بهداشت و از حقوق عمومی تا حقوق فردی و از منافع فردی تا منافع عمومی و از اخلاقیات تا جنایات و از عذاب تا مکافات این جهان و جهان آینده همه را در بر دارد.[17]

17. ویل دورانت در تاریخ تمدن می گوید: پیدایش تمدن اسلام از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن، از سال 81 تا 579 هجری، از نظر نیرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نیک و تکامل سطح زندگانی و قوانین منصفانه انسانی و ادبیات و تحقیق علمی و علوم و طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود.[18]

پی نوشت

*. آمنه شاهنده.

[1]. محمدی اهوازی، مصطفی، چهل داستان از عظمت قرآن کریم، ص 109.

[2]. همان.

[3]. همان، ص 110.

[4]. http://nasl-e-evom.persianblog.com

[5]. محمدی اهوازی، مصطفی، چهل داستان از عظمت قرآن کریم، ص 111

[6]. همان، ص 119

[7]. http:// nasl-e-sevom.persianblog.com.

[8]. محمدی اهوازی، مصطفی، چهل داستان از عظمت قرآن کریم، ص 126.

[9]. همان، ص 117.

[10]. همان، ص 120.

[11]. همان، ص 121.

[12]. همان، ص 124.

[13]. همان، ص 125.

[14]. همان، ص 126.

[15]. همان.

[16]. همان، صص109-127.

[17]. جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص)، مترجم: سعیدی سید غلامرضا، ص 91، دارالتبلیغ اسلامی.

[18]. http://nasl-e-sevom. Persianblog.com.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه