سلام وقت بخیر ، من یکبار در تنهایی ، در طبقه پایین خونه ،داشتم فکر میکردم که با عده ای دارم صحبت میکنم و درمورد خودم به اونها توضیح میدم ، از طبقه پایین اومدم بالا ، دیدم کسی از اتاق به من اشاره میکنه میگه بیا پیشم ، من نرفتم پیشش ، گفتم بذار اول برم آشپزخونه بعد برم پیش پدرم(چون فکر کردم پدرمه) ، رفتم سمت آشپزخونه و بعد درمورد پدرم از مادرم پرسیدم ، مادرم گفت پدرت خونه نیست ! گفتم مامان مطمئنی ؟ گفت اره رفتم اتاق دیدم کسی نیست ....
یکبار هم تنها بودم طبقه پایین خونه مون و چند باری هم به شیطان فکر کردم چون من تنهایی میترسم گفتم نکنه بیاد و اینا ... بعد میخواستم از اونجا بیام بیرون با عجله اومدم بیرون چون کارم تموم شده بود گفتم خب سریع برم بیرون که دیگه اینجا نباشم ، یه چیزی منو به سمت داخل میکشید ، حتی بسم الله هم گفتم دفعات اول اثر نکرد ، بار دیگه بسم الله گفتم و سریع فرار کردم ..
چرا اینطوری شد ، یعنی من آدم خیلی بدی ام ؟
نگرانی شما بی مورد است آنچه که گفتید ساخته تخیلات ذهنی شماست و واقعیت ندارد هر انسانی در باره چیزی زیاد حساس بشه و در باره اش فکر کند ذهن برایش یک تصویرهای خیالی درست می کند که خیلی شبیه صورتهای واقعی است هم در بیداری ممکن است برایش پیش بیاید و هم در خواب .
در خصوص جن هم که یک موجود حقیقی و از آفریده های خداست این طور نیست که دشمن انسان باشد حتی گروهی از جنیان که مسلمان و مومن هستند اگر مشکلی برای انسان پیش بیاد و اجازه داشته باشند کمکش هم می کنند . جن کافر هم به خانه مسلمان می آید .
به هر حال ترس شما بی مورد است . می توانید به مفاتیح مراجعه کنید یک سری دعاهای معتبر برای رفع اضطراب و پریشانی وجود دارد بخوانید . نماز آرامش دهنده است نمازتان ترک نشود به آرامش می رسید انشاءالله