شعری نو در مورد حضرت علی (ع) با واژه های امروزی هست
شرح حال علی تعریف ندارد علی هست علی
مرد میدان علی
قوت اسلام علی
سالار شهیدان علی
شرح حال علی هست تعریف ندارد علی هست علی
دانشمنده علمم نمی رسد عقلم به او یعنی علی
حدود مرزه وجود, معنی ندارد برای او یعنی علی
نتوانم به درک ذاتش برسم یعنی علی
ناتوان ازفهمه قدره نعمتش یعنی علی
عاجزم از ستودنش یعنی علی
اینها همه شرح حال هست تعریف ندارد علی
سراغاز اسلام
علی شناسیست علی
خدا نیست علی
ولی علی
علی است
صفاتش خدایی است علی
من شهادت می دهم
یگانه علی
باور دارم بعد خدا و پیغمبرسرامد ادمیان علی هست علی
مخلوق هست ولی
صفاتش جدا ز خلق هست علی
گر مسلمان نبودم می گفتم شریک خدا هست علی
در شمارش یکی ولی محدود نیست این علی هست علی
کم نگفتم اگر بگویم
جایی خالی از وجود علی نیست علی هست علی
رحمت للعالمین هست علی
شرح حال علی هست تعریف ندارد علی هست علی
خود خداست ولی ترسی ز خدا دارد علی
عبد هست
ولی تواضع در چنگش هست علی وار هست علی
یاد خدا یارش از شب تا به صبح همراهه علی
روز را به شب با شکر زیاد می گذراند علی
او تامل می کند بر سخنش علی وار سخن می گوید علی
دست او خالی ولی اراستگی دارد علی
طمع زیاد ولی پرهیز زیادتر دارد علی
کنجکاوه کسب حلال هست علی
غنی ولی میانه رو هست علی
شادیش از روی هدایت هست علی
این شرح حال علی هست تعریف ندارد علی هست علی
بی دلیل خرسند هست
مجنون هست
شادیش از ذکر زیاده او هست
ظالم ترین ظالمان فرعون تمام زمان علی هست علی
ظالم هست بر نفس خود
ای ظالم دست ما را هم بگیر یا علی
این علی کیست واویلتا یا علی
ترسو ترین ادم ها علی
ترسوتر از او باز علی هست علی
ترس از دچار غفلت دارد
واویلتا این علی کیست علی هست علی
خب بگویم از علی
این شرح حال هست تعریف ندارد علی
چشم روشنیش از ابدیت
ترک می کند چیز های فانی را
خوب در می امیزد
علم و صبوری را
عمل را با سخن
او علی هست علی
لغزشی ندیدم از علی
تواضعش در قلبش
قناعتش در نفسش
غذایش کم
ارزویش جلوی پایش
دینش محفوظ شده هست
شهوتش در حرام مرده هست
فروخورده خشمش
امید دارند مردم به خیرش
در امان ز ازارش
امان ده ما را علی
عفو می کند ستمگرش را
رود سمتش انکه قطع کرده پیوندش
دور هست سخن زشت از او
سخنش نرم
کار نیکش اشکار
نیکی او نزدیک همه است
ازارش دور از بقیه است
ارام در سختی ها علی هست علی
صبوریش در ناخشنودیش
شکر گذاریش در خشنودیش
دشمنش را ستم نمی کند
به خاطر دوستش گنه نمی کند
به حق اعتراف می کند
امانت را حتی ذره ای ضایع نمی کند
اذیت نمی کند همسایه را
با لقب زشت صدا نکند مردم را
در کار ناروا دخالت نمی کند
در مصیبت شادی نمی کند
فراموشیه تذکر ندارد
از محدوده حقش ,خویش را خارج نمی کند
سکوتش غمگینش نمی کند
با خنده اش صدا بلند نمی کند
انتقام ستم وارده را وا می رهاند به خدا
نفسش خسته شده از دستش
دیگران از همین دستش هستند در اسایش نفس
این شرح حال علی هست
تعریف ندارد
علی هست علی
وحید شکری