امام سجاد علیه السلام فرمود:
«الا و ان ابغض الناس الی الله من یقتدی بسنه امام و لا یقتدی بأعماله.» [1] .
هشدار که منفورترین مردم نزد پروردگار کسی است که شیوه امامی را پیروی کند ولی از سیره عملی او پیروی ننماید. برای «چگونه بودن» نیاز به الگو داریم و نقش الگو در تربیت چنان روشن است که نیازی به بیان و توضیح نیست. آنچه در این الگوگیری و اسوه یابی و تأسی به اخلاق اولیأ کار ساز است آشنایی با جزئیات صفات و رفتار آن حضرات است نه کلیات. خوشبختانه در کتب حدیث و سیره نمونه های رفتاری پیامبر و امامان بصورت ریز و جزئی آمده است که آشنایی با آنها بسیار سودمند است و گامی جهت خودسازی و تعالی بخشیدن به جامعه است انسان در دید ژرفنگر اسلام بیابانگردی سرگردان و گمگشته ای در تاریکزار زندگی نیست. او کشتی شکستهای شور بخت و ناامید و اسیر موجهای بیمزا و هراس آفرین نمیباشد. بلکه موجودی مسؤول است که با مقصد و مقصودی مشخص با زاد و توشه ای کامل و راهنمایانی درونی و برونی به سفری پرداخته که از صحرای عدم آغاز میشود و تا بار یافتن به لقأ الهی ادامه دارد. تمامی نیروهای خلقت انسان را در این سفر صادقانه یاری میکنند و خدا بالطف بیکران خویش به هدایت او از راههای گوناگون پرداخته است و بهترین جایگاه جاودانه را در سرای آخرت برای او مهیا کرده است. انسان برای به دست آوردن نیک بختی خویش و سعادتمندی جامعه و رضایت خداوند باید در طول این سفر چگونه زیستن را بیاموزد و این آموزه ها را در زندگی خویش بکار گمارد. اسلام عزیز برای پاسخگویی بدین سؤال بسیار اساسی دو شیوه را دنبال نموده است: الف: بیان احکام و دستورهای زندگی از آغاز تا فرجام ب: ارائه الگوهای تربیتی و نمونه های عینی کمال بر اساس همین شیوه دوم در قرآن مجید بارها از پیامبران و دیگر انسانهای والا سخن به میان آمده است و از جنبه های الگویی آنان ستایش شده تا دیگران نیز به آنان تأسی بجویند. در مکتب حیاتبخش تشیع (اسلام راستین) معرفی این الگوهای الهی گسترده تر است و پیشوایان معصوم که بهترین اسوهها و الگوهای زندگی هستند فرا روی چشمان باز و دلهای آگاه قرار دارند تا آنانکه مسئولیت الهی و رسالت انسانی خویش را درک کرده اند و تصمیم برای رسیدن به چکادهای فرازمند فضیلت و کمال دارند با درس گرفتن از آنان زیستنی شرافتمندانه که سعادت دنیا و آخرت را تأمین میکند در پیش گیرند. در راستای این هدف و برای معرفی سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم علیه السلام گروهی از فضلا و شیفتگان اهل بیت در حوزه علمیه قم گرد هم آمده و در گستره کتابهای بسیاری دست به تحقیقی وسیع زده اند که بخواست خداوند مجموعه ای ارزشمند را به زودی تقدیم امت اسلامی خواهند نمود. آشکار است که در این مجموعه تنها احادیثی که بیانگر یک شیوه مستمر و عملی مداوم در زندگی معصومین علیه السلام باشد آورده میشود. ویژگی سیره معصومین در این است که مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمینان میتوان از آن پیروی کرد. اکنون به عنوان نمونه ای از دریای مواج و گرانقدر روایات چهل حدیث از سیره هر یک از معصومین علیه السلام به پیشگاه امت اسلامی عرضه میشود. امید که همه ما را چراغ راه و ره توشه سفری باشد برای رسیدن به سعادت دنیا و نیک بختی آخرت. در این چهل حدیث با گوشه ای از اخلاقیات و سیره سازنده و الهام بخش دومین امام و پیشوای شیعیان حضرت امام حسن علیه السلام آشنا میشویم. به این امید که آشنایی با سیره حسنی امت ما بویژه جوانان جامعه را با گوهر تقوا و سرمایه های کمال و معنویت و اخلاق اسلامی مانوس سازد و راه پیروی از آن «اسوه فضایل» را هموارتر کند.
حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام دومین امام شیعیان و یکی
از سروران بهشت میباشد که از دو نور الهی مولای متقیان امیرمؤمنان علیهاالسلام و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیه السلام در نیمه رمضان سال دوم یا سوم هجری متولد شد. و مدت عمر وی 48 یا 49 سال بود که 8 سال در محضر رسول گرامی اسلامی علیه السلام و 38 سال از محضر پدر گرامیش حضرت علی علیه السلام را درک کرد و در جنگهای آن حضرت حضور داشته است و بعد از پدر 10 سال امامت امت و هدایت مردم را بر عهده داشت. در این مدت امامت با معاویه به مبارزه و جنگ برخاست ولی عاقبت بخاطر سستی و خیانت یارانش برای حفظ تشیع آتش بس را قبول کرد. سرانجام در 28 صفر سال 50 هجری سالروز شهادت جد بزرگوارش به سبب سمی که همسرش (جعده) داده بود به شهادت رسید.
«عن احمد بن محمد المغیری قال:
کان الحسن بن علی علیه السلام جعد الشعر حسن البدن کث اللحیه.» مغیری گوید: امام حسن بن علی علیه السلام موهای فرفری بدنی زیبا و ریشی پر پشت داشت. کشف الغمه ج 1 ص 548.
«قال واصل بن عطأ: کان الحسن بن علی علیه السلام علیه سیمأ الانبیأ و بهأ الملوک» واصل بن عطأ گوید: در امام حسن علیه السلام سیمای انبیا و شکوه و جلوه پادشاهان جمع بود. مناقب ج 4 ص 9.
«عن ابی بکره قال:
کان رسول الله صلی الله علیه و آله یصلی بالناس فاذا سجد وثب الحسن علی ظهره او علی عنقه فرفع رأسه فیضعه وضعا رفیعا لئلا یصرع.» ابی بکره میگوید: پیامبر وقتی با مردم نماز میخواند و به سجده میرفت حسن بر پشت یا گردن او سوار میشد و حضرت سرش را بلند کرده و امام حسن علیه السلام را آرام زمین میگذاشت تا آزرده نشود. کنزالعمل ج 13 ص 667 ح 37700.
«عن محمد بن اسحاق:
کان یبسط له علی باب داره فاذا خرج و جلس انقطع الطریق فما مر احد منخلق الله اجلالا له فاذا علم قام و دخل بیته فمر الناس.» محمد بن اسحاق گوید: چیزی در جلو خانه برای حضرت پهن میشد و حضرت وقتی خارج شده بر آن می نشست راه بسته می شد و مردم به احترام ایشان رفت و آمد نمی کردند و حضرت زمانی که متوجه میشد به خانه خود وارد میشد و مردم می گذشتند. مناقب ج 4 ص 7.
«عن ابی الفتوح:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان یحضر مجلس رسول الله صلی الله علیه و آله و هو ابن سبع سنین فیسمع الوحی فیحفظه فیاتی لامه فیلقی الیها ما حفظه.» ابوالفتوح میگوید: حسن بن علی علیه السلام 7 ساله بود که در مجلس پیامبر صلی الله علیه وآله حاضر شده و وحی را می شنید و آن را به خاطر میسپرد و نزد مادرش می آمد و آنچه را حفظ کرده بود بازگو میکرد. عوالم 19 ج 108 ح 4.
«عن ابن حریث قال:
رأیت الحسن و الحسین علیه السلام یخضبان بالحنأ و الکتم.» ابن حریث گوید: امام حسن و امام حسین علیه السلام را دیدم که با حنا و کتم (نوعی گیاه رنگی) میزدند. معجم الکبیر طبرانی ج 3 ص 98.
«عن الصادق علیه السلام قال:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان یخضب بالسود.» امام صادق علیه السلام فرمود: حسن بن علی علیه السلام با رنگ سیاه خضاب می بست (محاسن شریفش را رنگ سیاه میزد) معجم الکبیر طبرانی ج 3 ص 22 ح 2535.
امام «عن الرضا علیه السلام قال: کان نقش خاتم الحسن علیه السلام «العزه لله»» امام رضا علیه السلام فرمود: نقش نگین انگشتری امام حسن علیه السلام «العزه لله» (بزرگی مخصوص خداست) بود. اعیان الشیعه ج 1 ص 563 بحارالانوار ج 43 ص 258.
«قال الصادق علیه السلام:
ان الحسن بن علی علیه السلام قاسم ربه ثلاث مرات حتی نعلا و نعلا و ثوبا و دینارا و دینارا.» امام صادق علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام تمام اموالش را حتی کفش و لباس و دینارهایش را سه بار با خدا تقسیم کرد. وسائل الشیعه ج 8 ص 55.
«عن الرضا علیه السلام:
کان الحسن علیه السلام تمریا و کان ابو عبد الله الحسین علیه السلام تمریا.» امام رضا علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام خرما را دوست میداشتند. کافی ج 6 ص 345 ح 6 وسائل الشیعه ج 17 ص 73 ح 105.
«عبد الله بن الزبیر:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان یجیء و النبی صلی الله علیه و آله راکع فی فرج له بین رجلیه حتی یخرج من الجانب الاخر.» عبد الله بن زبیر گوید: امام حسن بن علی علیه السلام زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله در رکوع بود می آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله پاهایش را باز می کرد تا حسن علیه السلام از طرفی به طرف دیگر می رفت. انساب الاشراف ص 19 ج 22.
«عن السجاد علیه السلام قال:
ان الحسن علیه السلام لم یر فی شیء من احواله الا ذاکرا لله سبحانه.» امام چهارم علیه السلام میفرماید: امام حسن علیه السلام در هیچ حالی دیده نشد مگر اینکه خدای سبحان را یاد می کرد. امالی صدوق ص 150.
«عن الباقر علیه السلام قال:
کان الحسن علیه السلام کثیر الاجهاد فی العباده و التصدق.» امام باقر علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام در عبادت و صدقه دادن سخت کوش بود. نظم درر المسطین ص 196.
«عن القتال قال:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان اذا توضأ ار تعدت مفاصله و اصفرلونه. فقیل له فی ذلک فقال: حق علی کل من وقف بین یدی رب العرش آن یصفر لونه و ترتعد مفاصله.» امام حسن علیه السلام وقتی وضو میگرفت پاهایش لرزیده و رنگش زرد میشد در این باره از حضرت سؤال کردند فرمود: برای کسی که در مقابل پروردگارش ایستاده سزاوار است رنگش پریده و پاهایش بلرزند. مناقب ج 4 ص 14.
«قال السجاد علیه السلام:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان اذا قام فی صلاته ترتعد فرائضه بین یدی ربه عزوجل.» امام چهارم علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام وقتی به نماز می ایستاد پاهایش در مقابل پروردگار متعال و عظمت و کبریائی او می لرزید. بحارالانوار ج 84 ص 285.
«عن ابی خیثمه قال:
کان الحسن بن علی علیه السلام اذا قام الی الصلاه لبس اجود ثیابه...» ابو خیثمه گوید: امام حسن علیه السلام وقتی به نماز می ایستاد بهترین لباسهایش را می پوشید سؤال شد چرا بهترین لباسهایت را می پوشی؟ فرمود: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. بحارالانوار ج 83 ص 175 ح 2.
«عن الباقر علیه السلام قال:
قال الحسن علیه السلام: انی لاستحیی من ربی ان ألقاه و لم امش الی بیته.» امام باقر علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام فرمود: من از خدایم (حیا میکنم) که او را ملاقات کنم در حالی که پیاده به زیارت خانه اش نرفته باشم. بحارالانوار ج 43 ص 339 ح 13.
«قال رفاعه:
سألت ابا عبد الله علیه السلام اذا زرت البیت ارکب ام امشی؟ فقال علیه السلام: کان الحسنن علیه السلام یزور راکبا.» رفاعه گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: موقع زیارت خانه خدا سواره باشم یا پیاده؟ فرمود: امام حسن علیه السلام سواره هم زیارت میکرد. کافی ج 4 ص 456.
«قال الصادق علیه السلام:
ان الحسن بن علی علیه السلام حج خمسه و عشرین حجه ماشیا.» امام صادق علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام بیست و پنج بار پیاده به حج رفت. مناقب ج 4 ص 14 بحارالانوار ج 43 ص 339.
«عن ام موسی قالت:
کان الحسن بن علی علیه السلام اذا آوی الی فراشه باللیل اتی بلوح منقوش فیه سوره الکهف فیقرأها.» ام موسی گوید: امام حسن علیه السلام وقتی به رختخواب خود میرفت لوح منقوش می آورد که سوره کهف در آن نوشته شده بود و آن را میخواند. تاریخ ابن عساکر (ترجمه امام حسن) ص 144 242.
«عن عمیر بن اسحاق قال:
ما تکلم عندی احد احب الی اذا تکلم ان لا یسکت من الحسن بن علی علیه السلام و ما سمعت منه کلمه فحش قط.» عمیر بن اسحاق گوید: کسی نزد من (نیکو گفتارتر) از امام حسن علیه السلام نبود تا آنجا که هرگاه سخن میگفت: دوست داشتم سخنش بپایان نرسد و سکوت نکند و هرگز کلمه زشتی از او نشنیده ام. نظم درر السمطین: 201.
«فی حدیث:
کان الحسن علیه السلام من الحلمأ الکرمأ الاسخیأ.» در حدیثی مده که: امام حسن علیه السلام از بردباری دارای کرامت و بزرگواری و سخاوت بود. نظم درر السمطین: ص 195.
«فی حدیث:
ان الحسن علیه السلام کان من اوسع الناس صدرا و اسجحهم خلقا.» در حدیثی آمده است که: امام مجتبی علیه السلام سعه صدرش از همه بیشتر و از نظر اخلاق معتدلترین مردم بود. اعیان الشیعه ج 1 ص 563.
«عن زین العابدین علیه السلام قال:
ان الحسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام کان اعبد الناس فی زمانه ازهدهم و افضلهم.» امام زین العابدین علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام عابدترین و زاهدترین و برترین مردم زمان خود بود. امالی صدوق ص 150 بحارالانوار ج 43 ص 331 ح 1.
«قال القیروانی:
کان الحسن علیه السلام جوادا کریما لایرد سائلا و لا یقطع نائلا...» قیروانی نقل میکند که: امام حسن علیه السلام بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلی را رد نمیکرد و امیدواری را ناامید نمی گردانید... مسند امام مجتبی ص 134 ح 18.
«عن زین العابدین علیه السلام
ان الحسن بن علی علیه السلام کان اصدق الناس لهجه و افصحهم منطقا.» امام سجاد علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام از جهت زبان صادقترین مردم و از نظر گفتار فصیحترین آنان بود. بحارالانوار 43: 331 عوالم 16: 132 ح 5.
کان الحسن بن علی علیه السلام کثیرا ما یتمثل:
«یا اهل لذات دنیا لابقأ لها
ان اغترارا بظل زائل حمق»
امام حسن علیه السلام زیاد به این شعر تمثل میفرمود: ای آنکه دنبال لذات ناپایدار دنیا هستید فریب خوردن و مغرور شدن به سایه ناپایدار حماقت و بی خردی است. بحارالانوار ج 73 ص 123 ح 111.
«عن علی بن الحسن علیه السلام قال:
ان الحسن علیه السلام کان اذا ذکر الموت بکی و اذا ذکر القبر بکی.» امام سجاد علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام وقتی مرگ را به یاد می آورد می گریست و هرگاه به یاد قبر می افتاد می گریست. امالی صدوق ص 150 بحار الانوار ج 43 ص 331.
«قال السجاد علیه السلام:
ان الحسن علیه السلام کان اذا ذکر البعث و النشور بکی و اذا ذکر الممر علی الصراط بکی.» امام چهارم علیه السلام میفرماید: امام مجتبی علیه السلام وقتی برانگیخته شدن و حشر و نشر قیامت و گذشتن از پل صراط را به یاد می آورد گریه می کرد. امالی صدوق ص 150.
«قال زین العابدین علیه السلام:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان لایقرء من کتاب الله عزوجل «یا ایها الذین آمنوا» الا قال: لبیک اللهم لبیک.» امام زین العابدین علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام هیچ وقت آیه «یا ایها الذین آمنوا» (ای کسانی که ایمان آورده اید) را از کتاب خدا نمیخواند مگر اینکه میگفت «لبیک اللهم لبیک». بحارالانوار 43 ص 331.
«قال ابن شهر آشوب:
کا الحسن علیه السلام اذا بلغ باب المسجد رفع رأسه و یقول: الهی ضیفک ببابک یا محسن قد اتاک المسیء فبجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم» ابن شهر آشوب نقل میکند که: هرگاه امام مجتبی علیه السلام به درب مسجد میرسید سرش را بلند کرده میگفت: خدایا میهمانت مقابل خانه ات ایستاده ای احسان کننده! گناهکار نزد تو آمده از گناهان زشتی که در نزد من است به آن زیبایی که در نزد توست درگذر ای بخشنده. مناقب ج 3 ص 180 بحارالانوار ح 43 ص 339.
«قال الراوندی:
ان الحسن علیه السلام کان اذا فرغ من الفجر لم یتکلم حتی تطلع الشمس.» راوی گوید: امام حسن علیه السلام بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب با کسی صحبت نمی کرد (مشغول عبادت و تعقیب بود.) مناقب ج 14 بحارالانوار ج 43 ص 339.
«عن الحسن بن علی علیه السلام قال:
علمنی جدی رسول الله صلی الله علیه و آله کلمات اقولهن فی الوتر: «اللهم اهدنی فیمن هدیت و عافنی فیمن عافیت و بارک لی فیما اعطیت...»») امام حسن علیه السلام فرماید: جدم رسول الله صلی الله علیه و آله کلماتی به من آموخت که در قنوت نماز وتر میخوانم: «خدایا مرا هدایت کن در میان کسانی که هدایت کردی و عافیت ده در میان کسانی که عافیت دادی و آنچه به من عطا کردی مبارک گردان.... معجم الکبیر ج 3 ص 73 ح 2703.
«عن ابن عمر قال:
کان علی الحسن و الحسین علیه السلام تعویذان حشوهما من زغبب جناح جبرائیل.» ابن عمر گوید: برای حسن و حسین علیه السلام تعویذهایی بود که جلدشان از پر بال جبرئیل بود. بحارالانوار 43: 263 ح 9.
«عن السجاد علیه السلام قال:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان اذا ذکر الجنه و النار اضطراب اضطراب السلیم و سأل الله الجنه و تعوذ به من النار.» امام چهارم علیه السلام فرمود: امام مجتبی علیه السلام وقتی از بهشت و آتش دوزخ یاد میکرد مثل مارگزیده به خود می پیچید و از خداوند بهشت می طلبید و از آتش به خداوند پناه می برد. امالی صدوق ص 150 بحارالانوار ج 43 ص 331.
«فی حدیث:
ما رؤی ان رجلا دفع الیه رقعه فی حاجه (الا) فقال له: حاجتک مقضیه فقیل له یابن رسول الله لو نظرت فی رقعته ثم رددت الجواب علی قدر ذلک فقال: اخشی ان یسألنی الله عن ذل مقامه بین یدیحتی اقرء رقعته.» در حدیثی آمده: هرگز دیده نشد که کسی به امام نامه ای در مورد حاجتی بدهد مگر اینکه حضرت جواب میداد: حاجتت برآورده است: گفته شد: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله کاش در نامه اش می نگریستی و به اندازه حاجتش می دادی. حضرت فرمود: میترسم خدا از من درباره مدت زمانی که رو برویم خوار ایستاده تا نامه اش را بخوانم سؤال کند. نظم درر السمطین ص 196.
«عن ابن سیرین قال:
ان الحسن بن علی علیه السلام کان یجیز الرجل الواحد بمأه الف.» ابن سیرین گوید: امام حسن علیه السلام به هر شخصی (وقتی جایزه و هدیه میداد) صد هزار جایزه میداد. تاریخ ابن عساکر (ترجمه الامام الحسن) ص 147 ح 246.
«عن ابن سیرین قال:
کان الحسن بن علی علیه السلام لایدعو الی طعامه احدا یقول هو اهون من ان یدعی الیه احد.» ابن سیرین گوید: امام حسن علیه السلام به طعام خود دعوت نمی کرد کسی را که می گفت:این ناچیزتر از آن است که کسی به آن دعوت شود. تاریخ ابن عساکر (ترجمه امام حسن) ص 156 ح 266.
«عن نجیح قال:
رایت الحسن بن علی علیه السلام یاکل و بین یدیه کلب کلما الک لقمه طرح للکلب مثلها فقلت له: یا بن رسول الله الا ارجم هذا الکلب عن طعامک؟ قال: دعه انی لاستحیی من الله ان یکون ذو روح ینظر فی وجهی و انا آکل ثم لا اطعمه.» نجیح گوید: دیدم امام حسن علیه السلام غذا میخورد و سگی مقابلش بود هر لقمه ای که حضرت میل می فرمود لقمه ای نیز برای سگ می انداخت عرض کردم: ای فرزند پیامبر آیا این سگ را برانم؟ فرمود: رهایش کن از خدا حیا دارم که طعامی بخورم و جانداری مقابلم ایستاده باشد و به آن غذا ندهم. مسند امام مجتبی علیه السلام ص 130.
«کان الحسن علیه السلام یقول:
اهل المسجد زوار الله و حق علی المزور التحفه لزائره.» امام حسن علیه السلام میفرمود: اهل مسجد زائران خدایند و برخداست که به زوارش هدیه بدهد. ارشاد القلوب ص 72.
[1] الکافی 8: 234 ح 312.