سوال : دعا در فرهنگ دينى چگونه تفسير گرديده است ؟
آنچه از كلمه دعا در كتب لغت آمده است دعا يعنى خواستن - تقاضا نمودن - كسى را صدازدن و در اصطلاح ، براى حل مشكلات و رفع نگرانى و يا رسيدنبكمال و معرفت از خداى سبحان يارى و مدد خواستن است و اين حركت بعنوان يك عمل مطلوب از عمق وجود انسان مايه مى گيرد و از مقوله برنامه هاى آموزشى خارج است بلكه در نهاد و فطرت هركس ، خالق عالم ، نشانى از خود قرار داده است كه وى در هنگام احساس نياز و خطر و يا ناراحتى و يا در جهت نيل بيك آرزو و علاقه قلبى ، بطور خودكار و اتوماتيك وار بدان متوسل مى شود تا او را در اين مهم يارى نمايد.
دعا كردن بيك قوم و يا گروهى اختصاص ندارد تا گفته شود آنان كه به آئين آسمانى اعتقاد دارند طرفدار دعا هستند بلكه اين عمل زيبا و ظريف از فضاى روحى انسان به عالم معنا متصل مى شود حتى افراد ملحد و خدانشناس هم در هنگام وقوع يك حادثه جدى و مرگبار، وقتى كه خلع سلاح مى شود از درون بسوى دعا كشيده مى شوند.
بنابراين دعا وسيله است كه تمام خلائق ، خصوصا انسان ها از آن بيگانه نيستند و هميشه بدان توجه دارند و با زبان حال وقال از آن استفاده مى كنند هر چند كه واژه اى بنام دعا در ميانشان مطرح نباشد چون هر كلمه و كلامى كه از استمداد وايجاد رابطه با خدا حكايت نمايد مفهوم دعا در آن گنجانده شده است
بهر حال حقيقت يعنى خدا را باور كردن و با تمام وجود، به او، روى آوردن ، و داشتن يقين كامل بر اينكه او توان حل مشكل و يا نجات داعى را از بند هر نوع حوادث دارد، انسان وقتى مى تواند بعالم دعا وارد بشود كه بطور يقين اين معنى را قبول داشته باشد در غير اين صورت دعا مفهومى پيدا نمى كند و انسان عاقل بكار بيهوده دست نمى زند پس داعى در هنگام دعا به حركت خود ايمان دارد و به عظمت خالق خود در فضاى قلب خويش يقين دارد و او را تنها كسى كه قدرت برآورد ساختن خواسته هايش را دارد مورد توجه قرار مى دهد وقتى كه محتواى شيرين دعا براى انسان روشن بشود و او از لذتش كامياب گردد بتدريج در تمام زمينه ها بخدا روى مى آورد و از او استمداد مى كند از مواردى كه او در معناى دعا مدنظر دارد عبارت است از:
1 - رسيدن بعلاقه و خواسته هايش ،
2 - رفع كمبود و نقص و يا برداشتن موانع از سر راه زندگى ،
3 - نجات از چنگ حوادث و بيماريها ... ،
4 - عافيت و امنيت را بدست آوردن ،
5 - از تنهائى و آزارش نجات يافتن ،
دعا و نقش آن در زندگى انسان
موضوع دعا در آئين آسمانى عمده ترين وسيله رشد و موفقيت نسل بشر عنوان گرديده است و عصاره خدمات انبياء و پيشوايان معصوم عليهم السلام همين دعاست چون تمام تلاش و كوشش آنها براى تحقق يك رابطه دقيق و ظريف بين انسان و خالق متعال استوار شده است و با زحمتهاى فراوان در هر عصر و زمان مى خواستند او را به شناخت و وابستگى كامل خداى منان در آورند چونكه اساس تبليغات و يا هدف اصلى بعثت پيامبران عظام همين است كه او را طورى تربيت كنند تا در عمق وجودش پايگاه قوى و محكم توحيد و خداشناسى شكل بگيرد و در عالم هستى هيچ موثرى ، جز خداى متعال به ذهنش خطور نكند.
وقتى كه كارشناسان الهى بفكر تحقق اين معنا تلاش مى كردند و انسان را از ميان هزاران اسباب و وسائل زندگى ، بسوى وسيله اى بنام دعا متوجه مى نمودند، بخاطر اينكه او در روح و روان خود، به واقعيت عالم معنا و حاكميت آن بر قوانين جهان مادى ايمان پيدا كند و افكار خويش را از قيد و اسارت انحصار قانون عليت نجات دهد مبنى بر اينكه قدرت بزرگى بر تمام قوانين عالم هستى حكومت دارد و هر چه او اراده نمايد همان خواهد شد و اين عقيده به معناى حذف آثار علل مادى نيست تا اينكه وى گرفتاريهاى بيشترى را براى خويش پيش آورد بلكه حاكميت اراده و مشيت الهى را بر تمام مخلوقات حتى بر قانون علت و معلول مى پذيرد و جهان هستى را در شعاع اراده پروردگار عالم ، تسليم محض مى داند مصاديق و نمونه هاى اين حقيقت ، در قرآن و احاديث بطور روشن مشاهده مى شود و هيچ عاقلى نمى تواند منكر آن باشد زيرا اگر خداوند از تصرف در قوانين طبيعى عاجز باشد و نتواند اراده خود را بر آن حاكم سازد در اين صورت ، مستلزم نقص خواهد بود و مقام ربوبيش مبرى از نقص است .
و اين بر خلاف حقيقت توحيد است زيرا چگونه متصور است خدائى كه بر تمام موجودات حيات و هستى مى دهد و هر علتى جز با اتصال به اراده او، تمام نمى شود و نمى تواند موجد اثر باشد، ولى او نتواند آن را بى اثر سازد، در اين صورت نقص لازم مى آيد و مقام حضرت حق جلت عظمته ، مبراء از نقص و عيب است
دعا و مسئله سر نوشت
انبياء تلاش كردند تا حوزه حاكميت خداوند را براى انسان تعريف كنند چنانكه در قرآن به آن اشاره فرموده است .
يَمحُواللهُ ما يَشآءُ وَ يُثبِتُ و عِندَهُ اُمُّ الكِتابِ .(91)هر چه را خدا بخواهد محو و نابود مى كند و هر چيزى را اراده نمايد اثبات مى نمايد اصل و ريشه كتاب هستى پيش اوست بنابراين حوزه حاكميت خالق عالم [مايَشآء] است هر چيزى كه خدا اراده نمايد بدون هيچ مانع همان خواهد شد.
يا اَيُّهَا الناسُ اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلىَ اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِىُّ الحَميدُ .(92)