دعا يعنى چه ؟

بازدید : 3075
زمان تقریبی مطالعه : 10 دقیقه
تاریخ : 12 آبان 1390
 دعا يعنى چه ؟

 دعا يعنى چه ؟

سوال : دعا در فرهنگ دينى چگونه تفسير گرديده است ؟

آنچه از كلمه دعا در كتب لغت آمده است دعا يعنى خواستن - تقاضا نمودن - كسى را صدازدن و در اصطلاح ، براى حل مشكلات و رفع نگرانى و يا رسيدنبكمال و معرفت از خداى سبحان يارى و مدد خواستن است و اين حركت بعنوان يك عمل مطلوب از عمق وجود انسان مايه مى گيرد و از مقوله برنامه هاى آموزشى خارج است بلكه در نهاد و فطرت هركس ، خالق عالم ، نشانى از خود قرار داده است كه وى در هنگام احساس نياز و خطر و يا ناراحتى و يا در جهت نيل بيك آرزو و علاقه قلبى ، بطور خودكار و اتوماتيك وار بدان متوسل مى شود تا او را در اين مهم يارى نمايد.

دعا كردن بيك قوم و يا گروهى اختصاص ندارد تا گفته شود آنان كه به آئين آسمانى اعتقاد دارند طرفدار دعا هستند بلكه اين عمل زيبا و ظريف از فضاى روحى انسان به عالم معنا متصل مى شود حتى افراد ملحد و خدانشناس هم در هنگام وقوع يك حادثه جدى و مرگبار، وقتى كه خلع سلاح مى شود از درون بسوى دعا كشيده مى شوند.

بنابراين دعا وسيله است كه تمام خلائق ، خصوصا انسان ها از آن بيگانه نيستند و هميشه بدان توجه دارند و با زبان حال وقال از آن استفاده مى كنند هر چند كه واژه اى بنام دعا در ميانشان مطرح نباشد چون هر كلمه و كلامى كه از استمداد وايجاد رابطه با خدا حكايت نمايد مفهوم دعا در آن گنجانده شده است

بهر حال حقيقت يعنى خدا را باور كردن و با تمام وجود، به او، روى آوردن ، و داشتن يقين كامل بر اينكه او توان حل مشكل و يا نجات داعى را از بند هر نوع حوادث دارد، انسان وقتى مى تواند بعالم دعا وارد بشود كه بطور يقين اين معنى را قبول داشته باشد در غير اين صورت دعا مفهومى پيدا نمى كند و انسان عاقل بكار بيهوده دست نمى زند پس داعى در هنگام دعا به حركت خود ايمان دارد و به عظمت خالق خود در فضاى قلب خويش يقين دارد و او را تنها كسى كه قدرت برآورد ساختن خواسته هايش را دارد مورد توجه قرار مى دهد وقتى كه محتواى شيرين دعا براى انسان روشن بشود و او از لذتش كامياب گردد بتدريج در تمام زمينه ها بخدا روى مى آورد و از او استمداد مى كند از مواردى كه او در معناى دعا مدنظر دارد عبارت است از:
1 -
رسيدن بعلاقه و خواسته هايش ،

2 - رفع كمبود و نقص و يا برداشتن موانع از سر راه زندگى ،

3 - نجات از چنگ حوادث و بيماريها ... ،

4 - عافيت و امنيت را بدست آوردن ،

5 - از تنهائى و آزارش نجات يافتن ،

دعا و نقش آن در زندگى انسان

موضوع دعا در آئين آسمانى عمده ترين وسيله رشد و موفقيت نسل بشر عنوان گرديده است و عصاره خدمات انبياء و پيشوايان معصوم عليهم السلام همين دعاست چون تمام تلاش و كوشش آنها براى تحقق يك رابطه دقيق و ظريف بين انسان و خالق متعال استوار شده است و با زحمتهاى فراوان در هر عصر و زمان مى خواستند او را به شناخت و وابستگى كامل خداى منان در آورند چونكه اساس تبليغات و يا هدف اصلى بعثت پيامبران عظام همين است كه او را طورى تربيت كنند تا در عمق وجودش پايگاه قوى و محكم توحيد و خداشناسى شكل بگيرد و در عالم هستى هيچ موثرى ، جز خداى متعال به ذهنش خطور نكند.
وقتى كه كارشناسان الهى بفكر تحقق اين معنا تلاش مى كردند و انسان را از ميان هزاران اسباب و وسائل زندگى ، بسوى وسيله اى بنام دعا متوجه مى نمودند، بخاطر اينكه او در روح و روان خود، به واقعيت عالم معنا و حاكميت آن بر قوانين جهان مادى ايمان پيدا كند و افكار خويش را از قيد و اسارت انحصار قانون عليت نجات دهد مبنى بر اينكه قدرت بزرگى بر تمام قوانين عالم هستى حكومت دارد و هر چه او اراده نمايد همان خواهد شد و اين عقيده به معناى حذف آثار علل مادى نيست تا اينكه وى گرفتاريهاى بيشترى را براى خويش پيش آورد بلكه حاكميت اراده و مشيت الهى را بر تمام مخلوقات حتى بر قانون علت و معلول مى پذيرد و جهان هستى را در شعاع اراده پروردگار عالم ، تسليم محض مى داند مصاديق و نمونه هاى اين حقيقت ، در قرآن و احاديث بطور روشن مشاهده مى شود و هيچ عاقلى نمى تواند منكر آن باشد زيرا اگر خداوند از تصرف در قوانين طبيعى عاجز باشد و نتواند اراده خود را بر آن حاكم سازد در اين صورت ، مستلزم نقص خواهد بود و مقام ربوبيش مبرى از نقص است .
و اين بر خلاف حقيقت توحيد است زيرا چگونه متصور است خدائى كه بر تمام موجودات حيات و هستى مى دهد و هر علتى جز با اتصال به اراده او، تمام نمى شود و نمى تواند موجد اثر باشد، ولى او نتواند آن را بى اثر سازد، در اين صورت نقص لازم مى آيد و مقام حضرت حق جلت عظمته ، مبراء از نقص و عيب است


دعا و مسئله سر نوشت

انبياء تلاش كردند تا حوزه حاكميت خداوند را براى انسان تعريف كنند چنانكه در قرآن به آن اشاره فرموده است .
يَمحُواللهُ ما يَشآءُ وَ يُثبِتُ و عِندَهُ اُمُّ الكِتابِ .(91)هر چه را خدا بخواهد محو و نابود مى كند و هر چيزى را اراده نمايد اثبات مى نمايد اصل و ريشه كتاب هستى پيش اوست بنابراين حوزه حاكميت خالق عالم [مايَشآء] است هر چيزى كه خدا اراده نمايد بدون هيچ مانع همان خواهد شد.

 در مورد سرنوشت انسان ، همين معنا وجود دارد زيرا او قادر مطلق است و مى تواند بر طبق اعمال هر كسى تقديرات خود را در مورد او انجام دهد و اگر كسى بر خلاف آن معتقد باشد توحيد را نشناخته است زيرا خدائى كه نتواند سرنوشت مناسبى براى او، مطابق با كارهايش جانشين سازد بطور يقين نقص و محدوديت در قدرت او لازم مى آيد و اين بر خلاف صريح قرآن وتوصيه كارشناسان الهى در مورد پروردگار است و در بحث مالك واقعى به اين موضوع اشاره كرده ايم بهر حال وسيله اى بنام دعا همين معنا را آشكار مى سازد و در طول تاريخ بشر اين حقيقت مورد توجه پيشوايان دينى بوده است چونكه دعا نشان دهنده باور و يقين انسان بخداى متعال است وقتى كه او با استغاثه و استمداد از پروردگار خود، وارد صحنه زندگى مى شود و بطور خودكار در هنگام احساس ‍ نياز، لب بدعا مى گشايد تا اينكه بتواند با پناهنده گى كامل به خالق متعال از سنگينى و فشار مشكلات بكاهد و اميد به پيروزى و نيل به خواسته هايش را در عمق وجودش تقويت كند.

در اين زمينه لازم است بيك نكته مهم اشاره كنيم و آن اينكه : دعا بعنوان ارتباط مستقيم در بين انسان و خدايش مطرح است ولى اين واقعيت چگونه در وجود او شكل گرفته است آيا كارشناسان الهى در اثر تربيت و پرورش اين حقيقت را در عمق وجود بشر ايجاد كرده اند؟ يا اينكه مسئله دعا و يا توجه انسان بخالق خويش ، در آفرينش او قرار گرفته و بر طبق نهاد خدا دادى بسوى دعا گرايش پيدا مى كند؟

در پاسخ به اين سؤ ال مهم بايد بگوئيم ، كه خداوند سبحان در ذات بشر آمادگى كامل ، براى ايجاد رابطه با خالق متعال آفريده است و او بطور فطرى بدعا گرايش دارد چنانكه با يك بررسى دقيق و عميق از تاريخ زندگى انسان ، اين واقعيت خودبخود آشكار مى شود كه انسان هر چند مسلمان و خداشناس هم نباشد در هنگام گرفتارى هاى سخت و دردناك ، از صميم قلب بخدا روى مى آورد و روزنه اميدوارى را در دل خويش احساس مى كند و اين همان توحيد فطرى است كه در اين مورد بحث مى كنيم .
اما نقش انبياء عليهم السلام در اين ميان ، بصورت روشن ظاهر مى شود آنها مانند يك مربى دلسوز و آگاه تلاش خود را براى تحقق آئين فطرت در شخصيت انسان بكار مى گيرند و او را از انحراف باز مى دارند براى اينكه بشر اگر چه در زمينه خداشناسى و توجه به او، مسلح آفريده شده است ليكن به پاسدارى و تربيت دقيق نياز دارد تا اينكه از مسير حق منحرف نگردد انبياء عليهم السلام مانند يك باغبان دلسوز و آگاه براى به ثمر نشستن بذرهائى كه با خصوصيات مهم در نهاد او آفريده شده اند انجام وظيفه مى كنند و با دادن غذا و آب سالم و رسيدگى هاى لازم ، ذخيره هاى وجودى آنان را مانند درختان آشكار مى سازند.
بنابراين دعا و يا توجه انسان بخداى هستى در نهاد او قرار داده شده ليكن با تربيت و رسيدگى هاى لازم ، اين گوهر ارزشمند به ثمر مى نشيند و او را در همه حالات زندگى متوجه پروردگارش مى سازد ولى آنان كه بر خلاف مسير انبياء الهى عليهم السلام با حقايق وجودشان بر خورد مى كنند و از طريق سالم منحرف شده و تسليم هواهاى نفسانى و شيطانى مى شوند در هنگام احساس نياز و يا در گرفتاريهاى بى امان زندگى بياءس و نوميدى روى مى آورند با اينكه در اندرون خود صداى مهر و محبت آميز خدا را مى شنود ليكن قدرت استفاده را در اثر عدم اطاعت از الگو و معيارهاى دينى ، از دست داده است و بهمين جهت سفارش و توصيه هاى دينى را بايد با تمام وجود پذيرفت و با تبعيت كامل از كارشناسان الهى و رعايت اوامر و نواهى پروردگار متعال ، لياقت و شايستگى هاى وجودى خويش را پرورش و شكوفا ساخت تا اينكه در هر شرائط صداى اميد بخش و نجات دهنده خداى را دريافت كرد.

دعا پرونده فقر و نيازمندى انسان را به نمايش مى گذارد و او را به پذيرفتن واقعيت خويش كه همان نيازمندى كامل است رهنمون مى سازد وقتى كه لباس فقر و احتياج بر تن مخلوق پوشانده شده است و او در مقابل اين حقيقت جز اعتراف راه ديگرى ندارد دعا همان اعتراف است و تا اين لباس بر اندام اوست نبايد دعوى بى نيازى داشته باشد بخاطر اينكه گاهى عدم آگاهى و يا پيروى از هواى نفس موجب فراموشى مى شود و او با داشتن امكانات رفاهى اعم از علم و دانش ، يا مال و ثروت و تكنولوژى و و .... حرفهاى غير معقول ، بر زبان جارى مى كند و با خيال و پندارهاى غلط ، اخلاق جديدى از خود نشان مى دهد غافل از اينكه تمامى امكانات و حتى خود او در مالكيت خداوند، است و او از تملكات خالق خويش به شمار مى آيد اگر چه تمام دنيا بنام او نوشته شده باشد، چون هراندازه در عصرِ جديد يا مترقى هم باشد تا اين لباس فقر بر تن اوست نمى تواند اعلام بى نيازى كند بلكه در اثر ظهور وضع جديد و محصولات خطرناك علم و صنعت و پيدا شدن ابزار نابود كننده و خطرناكى ، مانند بمب هاى اَتمى و و .... ترس و وحشت كل جامعه را فرا مى گيرد و انسان از محصولات خود، نگرانيها پيدا كرده و در اين حال به پناهگاه قوى و محكم اعلام نياز مى كند تا اينكه بتواند با پناهنده گى كامل ، خود را از شر مصنوعات و محصولات خويش ، نجات دهد و اين پناهگاه همان دعاست كه او را بسوى مالك واقعى و غنى مطلق هدايت مى كند بنابراين دنيا براى نسل بشر به هر مقدار پيشرفته و يا متمدن و مترقى باشد احتياج وى بخداى متعال زيادتر مى شود.  

دعا عبادت بزرگى است  

خداى متعال شناسنامه كامل انسان را بصورت روشن بيان مى كند و او بايد در هر عصر و زمان تنها به آن بيانديشد و مطابق با آن ، برنامه هاى خود را تنظيم كند چونكه قدرت نجات از چنگ اين واقعيت را ندارد.

يا اَيُّهَا الناسُ اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلىَ اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِىُّ الحَميدُ .(92)

اى مردم شما فقراء و نيازمندان بدرگاه خدا هستيد و خداوند غنى و ستوده است ، انسان در هر عصر و زمان از اين حقيقت جدا نخواهد شد زيرا لباس نيازمندى را براى هميشه بر تن كرده است ولى راه نجات او از فشار و سنگينى فقر، با پناه آوردن بخدا و از او مددت خواستن است و دعاى او در پيشگاه حضرت حق جلت عظمته ، همين معنا را تفسير مى كند.
و اما دعائى كه تنها راه خلاص و نجات وى ، از چنگ فقر و احتياج است يك نعمت و عنايت بزرگ الهى است كه بر موجود ضعيف و ناتوان ، بخشيده است و روزنه اى براى تاءمين خواسته هايش به روى وى گشوده است تا اينكه انسان از راه مناسب ، زندگى خود را اداره نمايد و هر لحظه با دعا كردن موانع و مشكلاتش را بر طرف سازد در اين زمينه قرآن مى فرمايد:
1
اُدعُونى اَستَجِب لَكُم ... . مرا بخوانيد تا اجابت كنم شما را.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه