یاس زخمی

بازدید : 3010
زمان تقریبی مطالعه : 1 دقیقه
تاریخ : 26 تیر 1394
یاس زخمی

خموش ای باد نــــوروزی ، دل بلبل شرر بار است

بیا گیســــو پریشان کن ، که یـاسِ باغ ، بیمار است

به دنــــــدان می گزد انگشت ، شهـر مرده ی یثرب

که این محـــبوبه ی مولاست  بین درگرفتار است ؟

خدا بی تاب و نالان ِ دو چشم خـــــــونِ مجنـــــونی 

که بر روی دلش آوارِ غـــــم ، خروار خـروار است 

الا ای چرخ افسونگر چه می چرخی ؟ شرمت بـــاد

ملائک نوحـــه می خوانند، حیدر بی علمـــدار است

شبی که زیر نور ماه ، خورشــــیدی کفــــن می شد

خودم دیدم خدا گریان نشسته پشــت دیــــــوار است

بیا ای مادر غمهای فــــــــردا ، گریه کمتــــــــر کن

برای گریه های بعد از اینت ، وقــــت بسیـــار است

همیشه مــــــــــاه پشت ابرها پنهــــــــــان نمی ماند 

در این تشییع پنهانـــــــی ، دسـت غیب درکار است 

الا یا ایها الساقـــــــی ، در میـــــــــــخانه را گل کن

که یاس عشق گلگون گشت وروز مرگ عطاراست

غـزل آتش گرفت بس کن مصیت نامه را شیــــردل 

ســـــــــتونِ عرش می لرزد ، پیغمبر عزادار است

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه