پيام به بانوان (تبيين)
حضور سياسى زنان در جامعه
مشاركت در جهاد
پاىبندى به حجاب و عفاف
شهيد پرورى
ولى... از آنجا كه نيمى از افراد جامعه را بانوان و دختران تشكيل مىدهند، و از آنجا كه در نهضت عاشورا سهمى عمده و قابل ملاحظه بر دوش بانوان كاروان حسينى استوار بود و «عاشورا»، ماندگارى خود را تا حدّ زيادى مرهون فداكارى ها و قهرمانى هاى خانوادۀ امام حسين عليه السلام، به خصوص زينب كبرى عليها السلام است، در بخشى جداگانه به پيام هاى عاشورا خطاب به زنان مسلمان پرداخته شده است، تا هم رسالت اجتماعى سياسى اين قشر را نشان دهد و خنثى كنندۀ تبليغات سوئى باشد كه ديدگاه اسلام را محروم كردن زنان از مشاركت در كارهاى اجتماعى و حضور در صحنه معرفى مىكند، هم نقش زنان را در پشتيبانى از مبارزات مردان و جوانان نشان دهد، هم آميختن عفاف و پاكدامنى را به تلاش و مجاهدات اجتماعى قابل اجرا بنماياند، هم به مسؤوليّت شهيدپرورى و تربيت نسلى با ايمان، شجاع و مدافع حق، توسّط بانوان اشاره كند و هم به
تبليغ و تبيين مرام و اهداف شهيدان بپردازد و نقش ذكر و ياد و روشنگرى و پاسدارى از خط فكرى و عملى شهيدان را يادآور شود.
مجموعۀ محورهاى مهمّ، ذيل نگرش مستقلّى به حضور زنان در نهضت عاشورا را مىطلبد:
- مشاركت زنان در جهاد
- آموزش و الهام صبر و مقاومت
- پيامرسانى پس از يك حماسه و انقلاب و جهاد
- روحيهبخشى به رزمندگان و بازماندگان شهدا
- مديريّت خانوادههاى شهدا و بازماندگان نهضت در شرايط دشوار
- حفظ ارزش ها و پاىبندى به اصول، حتّى در شرايط اسارت
نكات فوق، مىتواند موضوع بحثهايى مبسوط و گسترده در جريانشناسى عاشورا باشد تا نقش زنان را در آن حماسه نشان دهد.
از نگاه ديگر، شناخت آمارى از وضعيّت زنان در قيام عاشورا، ايفاى آن نقش را روشن تر بيان مىكند. در اين راستا توجّه به آگاهيهاى زير، در خور تأمّل است:
زنان حاضر در عاشورا، برخى از اولاد على عليه السلام بودند و برخى جز آنان، چه از بنىهاشم يا ديگران. از فرزندان اميرالمؤمنين عليه السلام مىتوان از زينب، ام كلثوم، فاطمه، صفيّه، رقيّه و امّ هانى نام برد. سكينه و فاطمه نيز دختران سيدالشهدا عليه السلام بودند كه در نهضت مشاركت داشتند. رباب، عاتكه، مادرِ محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقيل، فضّۀ نوبيّه، كنيز خاصّ ِامام
حسين عليه السلام، مادر وهب بن عبداللّه و... ازجمله زنان حاضر دركربلا بودند.1
پنج نفر از خيام امام حسين به طرف دشمن بيرون آمدند. آنان عبارت بودند از: كنيرِ مسلم بن عوسجه، امّ وهب زن عبدالله كلبى، مادر عبدالله كلبى، مادر عمرو بن جناده، زينب كبرى عليها السلام كه نقش چشمگيرتر از ديگران داشت.
امّ وهب، زنى بود كه در عاشورا شهيد شد، آن هم بر بالين شوهر شهيدش.
در عاشورا دو زن از فرط خشم و عصبانيّت و احساس، به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند: يكى همسر عبداللّٰه بن عمير، ديگرى مادر عمرو بن جناده كه يادشان خواهد آمد.
همسر زهير بن قين (دلهم) در راه كربلا همراه شوهرش به امام حسين عليه السلام پيوستند.
به نقلى رباب همسر امام حسين عليه السلام، نيز مادر سكينه و عبداللّٰه رضيع هم در كربلا حضور داشتند.
سخنرانى هاى زينب و ام كلثوم و فاطمه بنتالحسين در كوفه و شام، از فصل هاى درخشان اين حماسه است. و... نقش ها و كارهاى ديگرى كه زنان و دختران اين كاروان نور، در طول اين مسافرت تا رسيدن دوباره به مدينۀ پيامبر داشتند.
سزاوار است كه زنان با الهامگيرى از نوع عمل و رفتار زنان عاشورايى، حضورى متعهّدانه و متديّنانه در صحنههاى مبارزات سياسى و فعّاليّت
هاى اجتماعى داشته باشند.
تكليف اجتماعى يك مسلمان، مخصوص مردان نيست. زنان نيز بنا به تعهّد دينى و مسلمانى خويش، موظّفند نسبت به جريان حق و باطل در جامعه و مسألۀ ولايت و رهبرى موضع داشته باشند، از رهبرى حق دفاع كنند و از حكومت باطل و فسادهاى مسؤولان نالايق انتقاد كنند و آنجا كه پاى حمايت از دين در ميان است، در صحنه حضور داشته باشند.
در تداوم خطّى كه حضرت زهرا عليها السلام در حمايت از امام معصوم عليه السلام و افشاگرى عليه رويّههاى ناسالم حكّام داشت، حضرت زينب عليها السلام نيز در نهضت كربلا دوشادوش حسين بن على عليه السلام مشاركت داشت. براى ايفاى اين نقش، در معيّت امام خويش از مدينه تا مكّه و از آنجا تا كربلا آمد و در صحنههاى مختلف، حضورى فعّال و تأثيرگذار داشت.
عمدهترين محورهايى كه مىتوان از «حضور زن در نهضت عاشورا» برداشت كرد، اينهاست:
1 - صبر و پايدارى و مقاومت در برابر سختى ها و مصيبت ها، چه در طول نهضت و چه پس از حادثۀ عاشورا؛
2 - شهامت و دليرى در افشاى حقايق و گفتن سخن حق در برابر سلطۀ جائر كه در اسلام از بزرگ ترين جهادها محسوب مىشود؛
3 - پيامرسانى و تبيين و روشنگرى در طول سفر، حتّى پس از بازگشت از سفر كربلا به مدينه، كه توسّط حضرت زينب، ام كلثوم و ديگر بانوان اهل بيت انجام مىگرفت.
4 - كارهاى پرستارى، پشتيبانى، امدادگرى در روز عاشورا و
صحنههاى پس از آن؛
5 - روحيّهبخشى و تشجيع نسبت به رزمآوران يا ترغيب مادران يا همسرانِ شهدا نسبت به دفاع از امام و فداكارى در راه حق، در عمل زنان اهل بيت و همسر زهير، همسر مسلم بن عوسجه، امّ وهب، همسر خولى و... نمونههايى از اين قبيل؛
6 - مديريّت در شرايط بحران، كه عمدتاً نقش حضرت زينب عليها السلام بود، بهعنوان قافلهسالار اسيران و سرپرست كودكان و حفظ و مديريّت آن مجموعۀ داغدار، در شرايط سخت دوران اسارت و در مقابل نيروهاى دشمن و كوچ دشوار شهر به شهر تا رسيدن به شام و سپس به مدينه.
7 - تغيير ماهيّت اسارت و تبديل آن به آزادسازى انسان ها و بيدارگرى اذهان جامعه. زينب و ام كلثوم و فاطمه دختر امام حسين عليه السلام، اسيرانِ آزادىبخش بودند و ذهنيّت مردم را نيز از اسيرانِ جنگى متحوّل ساختند.
8 - عمق بخشيدن به بُعد تراژديك حادثه، كه حاصل نفس حضور زنان و دختركان در يك ماجرا است و تأثيرگذارى عاطفى صحنههاى پس از عاشورا و بسيج عواطف به نفع جبهۀ حق. گريستن و سوگوارىهاى اهل بيت عليهم السلام، و گرياندن مردم كوفه و شام با سخنرانى هايشان، از عوامل اين عمق بخشى به بُعد عاطفى حماسۀ عاشورا بود.
9 - مراعات حدود الهى و عفاف و متانت يك زن مسلمان و متعهّد، حتّى در شرايط اسارت و زير سلطۀ سربازان دشمن.
بررسى همۀ موارد و شواهد اين «حضور»، به طول مىانجامد. بعنوان
نمونه به چند صحنه اشاره مىشود، تا روشنگر اين بُعد باشد، آن هم از بانوانِ غير اهل بيت عصمت.
«طوعه»
وقتى حضرت مسلم به نمايندگى از سوى امام حسين عليه السلام به كوفه اعزام شد و هزاران نفر با او بيعت كردند، با آمدن ابنزياد به كوفه و دگرگون شدن اوضاع، مردم نيز دور مسلم بن عقيل را خالى كردند و او تنها و غريب و سرگردان در شهر كوفه مىگشت و پناه و مأمنى نداشت.
طوعه زنى فداكار بود كه وقتى مسلم را شناخت، با آنكه شهر پرآشوب بود، او را به خانۀ خويش راه داد و پذيرايى كرد و با اين عمل مخاطرهآميز و شجاعانه، وفادارى خويش را به امام حسين عليه السلام و نمايندۀ او نشان داد. 1
درها همه بسته بود، در قحطى مرد
و در يك مرحله، خانۀ آن زن، ميدان رزم مسلم با مهاجمانِ كوفى شد و سرانجام از خانۀ طوعه بيرون آمد و در ميدانگاه با آن سپاه مهاجم جنگيد. 3
«همسر زهير»
وقتى سيدالشهدا عليه السلام در راه كربلا به زهير بن قين برخورد و قاصدى به طرف خيمۀ او فرستاد، ابتدا زهير نمىخواست اجابت كند و بىميلى نشان داد. ولى همسرش او را تشويق كرد كه نزد امام رود و ببيند كه پسر پيامبر چه مىگويد و با او چه كار دارد؟ همين رفتن بود كه زهير را حسينى ساخت و به امام پيوست.1 همسرش نيز همراه او آمد و همراه و همسفر زينب و اهل بيت امام شد. اگر تشويق و تحريك همسر زهير «دلهم بنتِ عمرو» نبود، شايد زهير توفيق پيوستن به جناح حق و نيل به فوز شهادت در عاشورا را نمىيافت!
«امّ وهب»
امّ وهب، همسر عبدالله بن عمير كلبى بود و در كوفه مىزيست. وقتى شوهرش تصميم گرفت براى يارى سيدالشهدا عليه السلام شبانه از كوفه به كربلا برود، اصرار كرد تا او را نيز همراه خويش ببرد. آنان شبانه به ياران امام پيوستند. روز عاشورا وقتى شوهرش به ميدان رفت، او نيز چوبى به دست گرفت و عازم ميدان شد، امّا سيدالشهدا عليه السلام جلوى او را گرفت و فرمود: بر زنان جهاد نيست. پس از آنكه شوهرش به شهادت رسيد، خود را به معركه رساند و به پاك كردن خون از چهرۀ او پرداخت. شمر غلام خود را فرستاد. آن غلام، با گرزى كه بر سر آن بانوى رشيد كوبيد، او را
هم شهيد كرد.1
فرزند امّ وهب نيز در عاشورا به شهادت رسيد. مادرش روز عاشورا از مشوّقان او بود تا به جانبازى و فداكارى بپردازد. وقتى وهب (پسر او) پس از مقدارى جنگيدن، نزد مادر برگشت و گفت: آيا راضى شدى؟ مادرش گفت: وقتى راضى مىشوم كه در ركاب حسين عليه السلام به شهادت برسى.
دوباره رفت و جنگيد تا شهيد شد. امّ وهب، اوّلين زنى بود كه از سپاه حسين بن على عليه السلام بهشهادت رسيد2 و تنها زن شهيد در كربلا بود.
«مادر عمرو بن جناده»
كم سن و سالترين شهيد كربلا از ياران امام، عمرو بن جنادۀ يازده ساله بود. پدرش در حملۀ اوّل شهيد شد. خودش خدمت امام حسين عليه السلام آمد و اجازۀ ميدان طلبيد. امام اجازه نمىداد و او اصرار مىكرد. امام مراعات حال مادرش را مىكرد. ولى او گفت: «اِنَّ امّى امَرَتْنىٖ»،3 مادرم دستور داده است كه به ميدان بروم و لباس رزم بر من پوشانده است.
علاوه بر اينكه مادرش (بحريّة بنت مسعود خزرجى) مشوّق او براى جهاد و شهادت بود، پس از شهادت نيز با روحيهاى بزرگ با اين مسأله برخورد كرد. سپاه دشمن سر او را به طرف سپاه امام حسين عليه السلام افكندند.
مادرش آن سر مطهّر را برداشت و خطاب به آن مىگفت: چه نيكو جهاد كردى پسرم! اى شادى قلبم، اى نور چشمم! سپس سر را پرتاب كرد و با آن كسى را كشت، آنگاه چوبۀ خيمه را برداشت و حمله كرد كه به وسيلۀ آن بجنگد. امام حسين عليه السلام مانع شد و او را به خيمۀ زنان برگرداند.1
«همسر مسلم بن عوسجه»
«امّ خلف»، همسر مسلم بن عوسجه از زنان برجستۀ شيعه بود كه در كربلا حضور داشت و از ياران سيّدالشهدا عليه السلام بود. وقتى همسرش مسلم شهيد شد، پسرش «خَلَف» آمادۀ نبرد شد. امام از او خواست كه به مراقبت از مادرش بپردازد، امّا مادرش او را به جهاد در راه يارى امام تشويق كرد و گفت: جز با يارى پسر پيغمبر، از تو راضى نخواهم شد.
خلف به ميدان شتافت و پس از جنگى نمايان به شهادت رسيد. وقتى سر او را به طرف مادرش پرتاب كردند، شجاعانه سر را برداشت و بوسيد و گريست.2
او نيز، هم در تشويق فرزند به مبارزه در راه يارى دين و هم برخورد مناسب و شايسته با شهادت جوانش، الهام بخش مادران شهيد است كه از تقديم فرزندان خود براى يارى اسلام، مضايقهاى ندارند.
از جلوههاى بارز حضور زنان در حماسۀ عاشورا، تعهّد و پاىبندى آنان به حرمت ها و احكامالله و مراعات مسائل حجاب و عفاف است.
حضورى اين چنين، نشان مىدهد كه مشاركت زن در عرصههاى مبارزات و دفاع از حق، منافاتى با فعّاليّت هاى بيرون از خانه ندارد، به شرط آنكه حريم عفاف و حدود الهى رعايت شود و متانت لازم مراعات گردد.
اهل بيت امام حسين عليه السلام در سفر كربلا، منادى اين متانت و عفاف بودند، هرچند سپاه كوفه به حريم آنان بىحرمتى كردند و در دوران اسارت، آنان را در مضيقۀ وسايلِ پوشش قرار دادند، ولى همين كه آن آزادزنان از معترضان سرسخت به اين بىحرمتى بودند دليل ديگرى بر اهميّت و قداست حفظ حجاب و عفاف، حتّى در بدترين شرايط اجتماعى و مضيقههاى تحميلى است. به چند نمونه اشاره مىشود:
«ام كلثوم» دختر اميرالمؤمنين عليه السلام كه زنى با فصاحت و بليغ و سخنور بود و در مدّت اسارت پيوسته با سخنانش ستم حكّام را افشا مىكرد، وقتى كاروان اسرا را به كوفه وارد كردند، در جمع انبوه حاضران به سخن پرداخت و آنان را به خاطر سستى و كوتاهى در يارى كردن امام حسين عليه السلام نكوهش كرد. در بدو ورود به كوفه، مردم به تماشاى آنان گرد آمده بودند.
ام كلثوم بر سر آنان فرياد كشيد:
«يٰا اهْلَ الْكُوفَه! امٰا تَسْتَحْيُونَ مِنَ اللّٰهِ وَ رَسُولِه انْ تَنْظُرُوا الىٰ حَرمِ النَّبِىَ؟»1
اى مردم كوفه! آيا از خدا و رسول شرم نمىكنيد از اين كه به حرم و دودمان پيامبر نگاه مىكنيد؟
پس از آنكه اوضاع كوفه در پى سخنرانى هاى حضرت زينب و امّ كلثوم، بحرانى شد و بيم خطر مىرفت، ابن زياد دستور داد آنان را در يكى از خانههاى همسايۀ مسجد حبس كنند و مأمورانى را هم برآنان گماشت. مردم هم كه آشفته حال و پريشان جمع شده بودند و عدّهاى مىگريستند، حضرت زينب عليها السلام با صداى بلند فرياد زد: جز كنيز يا امّ ولد، كسى بر ما وارد نشود، آنان نيز همچون ما اسير شدهاند 1(و رنج اسارت را مىشناسند). اين كار، هم براى رعايت حريم عصمت و دورى چشم نامحرمان از ذريّۀ پيامبر و دختران امام حسين عليه السلام بود، هم جلب عواطف آنان كه با سختى هاى اسيران آشناتر بودند و نسبت به بازماندگان شهدا، خوشرفتارى مىكردند.
در سخنرانى هاى حضرت زينب، ام كلثوم و فاطمۀ بنتالحسين، عمدتاً هتك حرمتِ اهل بيت عليهم السلام مطرح شده و به نحوۀ رفتار والى و مأموران با حرم و حريم پيامبر صلى الله عليه و آله، انتقاد شده است.
هنگام ورود اهل بيت عليهم السلام به شام نيز، امّ كلثوم، شمر را طلبيد و از او خواست كه آنان را از دروازهاى وارد كنند كه اجتماع كمترى باشد و سرهاى مطهّر شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشاى آنها پرداخته، كمتر به چهرۀ اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه كنند. شمر، به لحاظ بىدينى و خباثت ذاتى دقيقاً برعكس خواستۀ او عمل كرد و اسيران را از دروازۀ ساعات وارد دمشق كرد.2
چنين نكتهاى از زبان حضرت سكينه نيز نقل شده است. سهل بن
سعد وقتى اسيران را شناخت كه از دودمان پيامبرند، جلو رفت و از يكى از آنان پرسيد: تو كيستى؟ گفت: سكينه، دختر امام حسين عليه السلام. پرسيد: آيا كارى و حاجتى دارى، من سهل، صحابى جدّت رسول خدايم. سكينه فرمود: به نيزهدارى كه اين سر را مىبرد، بگو جلوتر از ما حركت كند تا مردم به نگاه كردن آن مشغول شوند و به حرم رسولاللّه صلى الله عليه و آله چشم ندوزند. سهل بسرعت رفت و چهارصد درهم به نيزهدار داد، او هم سر مطهّر را از زنان دوربُرد.1
نمونۀ بارزتر اعتراض به اين هتك حرمت و دفاع از حجاب، در سخنان حضرت زينب عليها السلام بود. آن حضرت در خطابۀ پرشور و افشاگرانهاى كه در كاخ يزيد ايراد كرد، فرمود:
... اى يزيد! آيا پنداشتى همين كه ما را همچون اسيران به اين شهر و آن شهر كشاندى، براى ما خوارى است و براى تو كرامت است؟...
اى زادۀ آزادشدگانِ فتحِ مكّه! آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا صلى الله عليه و آله را به عنوان اسير، روانه كردهاى، پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار ساخته و زير سلطۀ دشمنان از شهرى به شهرى مىگردانى، آنگونه كه مردم شهرها و آبادى ها و قلعهها و بيابان ها به آنان مىنگرند و دور و نزديك، چهرۀ آنان را تماشا مىكنند؟...2
اينگونه انتقادها از هتك حرمت حكومت يزيد نسبت به حريم عفاف
و حجاب، نوعى حمايت از ارزش هاى دينى و شؤون مقدّسات و حريم حرمتهاى الهى است كه از زبان اسراى اهل بيت شنيده مىشد.
زنان پاكدامن و شجاع ايران اسلامى، در تبعيّت از اين اسوهها، هم در صحنۀ مبارزات و راهپيمايىها و تظاهرات ضدّ طاغوت حضور فعال داشتند، هم حضور سياسى و اجتماعى خود را همراه با حفظ متانت و حجاب داشتند؛ درسى كه از عاشورا آموخته بودند و پيامى كه عاشورا به زنان جهان، براى هميشه و همهجا دارد.
از نمونههايى كه نقل شد، همچون مادر وهب، مادر عمرو بن جناده، امّ خلف و... بر مىآيد كه زن مسلمان نمونه، نهتنها از شهادت جوان خويش در راه عقيده و دين خدا روى برنمىتابد، بلكه مشوّقى براى اينگونه مجاهدات و جانفشانىهاست و پسر را به جنگيدن و شهادت در راه امام حق، ترغيب مىكند.
تربيت نسلى شهادت طلب و جاننثار، پيام عاشورا به همۀ مادران است. در مورد حضرت زينب نيز كه دو پسرش عون و محمّد در كربلا به شهادت رسيدند، جلوۀ ديگرى از شهيدپرورى مادران متعهّد را مىبينيم.
حضرت زينب، هم دختر شهيد بود، هم خواهر شهيد، هم مادر شهيد، هم عمّۀ شهيد. صبر و مقاومت او در برابر اين شهادت ها بود كه او را «قهرمان صبر» ساخت.
در انقلاب اسلامى و دفاع مقدّس، مادران و خواهران شهدا، همچنين همسرانِ جوانِ شهيدان جبهه، برترين الگوهاى ايمان و صبورى و افتخار
به شهادت را از عاشوراى حسينى و اهل بيت عليهم السلام آن حضرت گرفتند. امام امّت دربارۀ بانوان رشيد و دلاور ايران اسلامى فرموده است:
«زنان در عصر ما ثابت كردند كه در مجاهده، همدوش مردان بلكه مقدّم بر آنانند.»
«شما خواهران عزيز و شجاع، دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد.»
«بانوان عزيز ما اسباب اين شدند كه مردان هم جرأت و شجاعت پيدا كنند.»
«من هر وقت بانوان محترم را مىبينم كه با عزم و ارادۀ قاطع، در راه هدف حاضر به همهطور زحمت، بلكه شهادت هستند، مطمئن مىشوم كه اين راه به پيروزى منتهى مىشود.»1
مرورى به اظهارات مادران شهدا كه دربارۀ قربانيان خودشان به آستان اسلام و انقلاب داشته و دارند، نشاندهندۀ عمقِ تأثيرپذيرى آنان از حركت هاى الگويى زنان حاضر در نهضت كربلا است.
ميراثدارى، نگهبانى از خط و خون شهدا - حتّٰى با حجاب خويش - تبيين اهداف و آرمان هاى شهيدان، صبر بر شهادت و بلا در راه خدا، همه و همه درس هايى است كه بانوان ما از كربلا آموختهاند.
پيام عاشورا به بانوان، دعوت آنان به شناخت و انجام رسالتِ سياسى خويش است، و پشتيبانى از مبارزۀ شهيدان، تلاش اجتماعى همراه با عفاف و پاكدامنى، شهيد پرورى و تربيت نسلى شهادت طلب، تبليغ و
تبيين مرام و اهداف شهيدان، صبر بر شهادت عزيزان.
همچنان كه تاكنون چنين بوده است، تا آخر نيز همين درس ها و پيام ها جاودانه خواهد ماند.
ان شاء الله
قرآن كريم
نهجالبلاغه، سيد رضى، ترجمۀ فيضالاسلام، تهران.
احقاق الحق، قاضى نورالله تسترى، الأسلاميه، تهران.
ارشاد، شيخ مفيد، چاپ كنگرۀ هزارۀ شيخ مفيد، قم، 1413 ق.
اصول كافى، محمد بن يعقوب كلينى، دار الكتب الأسلاميه، 1388 ق.
اعيان الشيعه، سيد محسن الأمين، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت، 1404 ق.
التهذيب الاحكام، شيخ طوسى، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت.
امالى، شيخ طوسى، مؤسسة البعثه، قم، 1414 ق.
الأخبار الطوال، دينورى، منشورات الرضى، قم.
بحارالانوار، علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، 1403 ق.
تاريخ الشيعه، محمدحسين المظفّرى، مكتبة بصيرتى، قم.
تاريخ النياحة على الامام الشهيد، سيد صالح شهرستانى.
تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى، قاهره، 1358 ق.
تحريرالوسيلة، امام خمينى (ره) دارالعلم، قم (چاپ دوّم).
تحفالعقول، ابن شعبۀ حرّانى، مؤسسه النشر الاسلامى، قم، 1404 ق.
تذكرة الخواص، سبط بن الجوزى، مؤسسة اهل البيت، بيروت، 1401 ق.
تراث كربلا، سلمان هادى طعمه، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بيروت، 1403 ق.
تتمة المنتهى، محدث قمى، كتابفروشى مركزى، 1333 ش.
تنقيح المقال، مامقانى، مطبعۀ مرتضويّه، نجف، 1352 ق.
حياة الامام زين العابدين، باقر شريف القرشى، دارالكتاب الاسلامى، قم، 1409 ق.
حياةالامام الحسين بن على، باقر شريف شريف القرشى، دارالكتب العلميه، قم، 1397 ق.
الخصائص الحسينيّه، شيخ جعفر شوشترى، مطبعة الحيدريّه، نجف 1375 ق.
رياحين الشريعه، ذبيحالله محلاّتى، دارالكتب الأسلاميّه، تهران.
سفينة البحار، محدث قمى، فراهانى، تهران.
سيرتنا و سنّتنا، علامۀ عبدالحسين امينى، مطبعة الآداب، نجف 1384 ق.
شرح نهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، دار احياء الكتب العربيّه، 1378 ق.
صحيفۀ نور، امام خمينى (ره)، وزارت ارشاد، تهران، 1361 ش.
علل الشرايع، صدوق، مكتبة الداورى، قم.
عنصر شجاعت، خليل كمرهاى، كتابفروشى اسلاميه، تهران 1381 ق.
الغدير، علاّمه امينى، دارالكتاب العربى، بيروت، 1387 ق.
غررالحكم (چاپ دانشگاه)، عبدالواحد آمدى، تهران، 1366 ش.
فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروف، قم، 1374 ش.
الكامل، ابن اثير، دار احياء التراث العربى، 1408 ق.
كشف الغمّه، على بن عيسى اربلى، دارالكتاب الاسلامى، بيروت، 1401 ق.
كلمات قصار، (امام خمينى)، مؤسسۀ تنظيم و نشر آثار امام خمينى، تهران.
لغتنامه، دهخدا، مؤسسۀ دهخدا، 1373 ش.
لهوف، سيد بن طاووس، مكتبة الحيدريه، نجف، 1385 ق.
مجمع البحرين، فخرالدين طريحى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1408 ق.
معالى السبطين، محمدمهدى مازندرانى، منشورات الرّضى، قم، 1363 ش.
معانى الأخبار، شيخ صدوق، انتشارات اسلامى، قم، 1361 ش.
مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران.
مقتل الحسين، عبدالرزاق المقرّم، مكتبة بصيرتى، قم، 1394 ق.
مقتل الحسين، خوارزمى، مكتبة مفيد، قم.
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، انتشارات اسلامى، قم، 1404 ق.
مناقب، ابن شهر آشوب، علاّمه، قم.
موسوعة كلمات الامام الحسين، دارالمعروف، قم، 1374 ش.
ميزان الحكمه، محمدى رىشهرى، دفتر تبليغات اسلامى، قم، 1362 ش.
نفس المهموم، محدّث قمى، مكتبة بصيرتى، قم، 1405 ق.
وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، دار احياء التراث العربى، بيروت.
وقعة الطف، ابو مخنف لوط بن يحيى، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، 1367 ش.
ينابيع المودّة، سليمان بن ابراهيم قندوزى، مكتبة الحيدريّه، نجف 1384 ق.