بر اساس منابع شیعه، حکومت عباسی در دوره امامت امام حسن عسکری(ع) درصدد یافتن فرزند وی به عنوان مهدی و جانشین پدر بود و از این رو تولد امام زمان مخفی نگه داشته شد و جز چند تن از یاران خاص امام یازدهم شیعیان کسی او را ندید. از این جهت پس از شهادت امام عسکری(ع)، بسیاری از شیعیان دچار تردید شدند و فرقههایی در جامعه شیعه پدید آمد و گروهی از شیعیان، از جعفر کذاب، عموی امام زمان، پیروی کردند. در این شرایط توقیعات امام زمان که عموماً خطاب به شیعیان نوشته میشد و توسط نائبان خاص به اطلاع مردم میرسید، موجب تثبیت دوباره تشیع گردید؛ تا جایی که در قرن چهارم هجری از میان فرقههایی که پس از امام یازدهم از شیعه منشعب شده بودند، تنها شیعه دوازدهامامی باقی مانده بود.
امام زمان پس از شهادت پدرش، در غیبت صغری به سر برد و در این مدت به واسطه چهار نائب خاص با شیعیان ارتباط داشت. با آغاز غیبت کبری در سال ۳۲۹ق، ارتباط مردم با امام زمان(عج) از راه نایبان خاص نیز پایان یافت. در اعتقاد شیعیان، مهدی(عج) زنده است تا زمانی که به همراه حضرت عیسی(ع) ظهور کند. علمای شیعه درباره دلایل و جزئیات عمر طولانی امام زمان، تبیینهایی ارائه کردهاند.
به اعتقاد شیعیان، حجت بن الحسن(عج) در آخرالزمان ظهور میکند و به همراه یارانش حکومتی جهانی برپا میسازد و دنیا را که پر از ظلم و ستم شده است، آکنده از عدل و داد مینماید. در روایات اسلامی، توصیه مسلمانان به انتظار فرج مورد تأکید فراوان قرار گرفته و شیعیان این روایات را به معنای انتظار ظهور امام زمان میدانند.
تفاسیر شیعه با اتکا به روایات معصومان، پارهای از آیات قرآن کریم را درباره امام زمان دانستهاند. روایات بسیاری از ائمه درباره امام زمان، زندگی و غیبت و حکومت او نقل شده و کتابهای حدیثی فراوانی با هدف نقل این روایات نوشته شده است. علاوه بر کتب حدیثی، آثار بسیاری تألیفی و تحلیلی نیز درباره امام زمان نگاشته شده است.
اهل سنت با استناد به منابع روایی خود، مهدی را منجی آخرالزمان میدانند و او را از نسل پیامبر(ص) تلقی میکنند، اما با این حال بسیاری از آنها معتقدند که او در آخرالزمان متولد خواهد شد. در این میان برخی از علمای اهل سنت همچون سبط بن جوزی و ابن طلحه شافعی، همانند شیعیان معتقدند مهدی موعود همان فرزند امام حسن عسکری است.
ادعیه و اذکار فراوانی برای ارتباط با امام زمان در عصر غیبت نقل شده است؛ مانند دعای عهد، دعای ندبه، زیارت آل یاسین و نماز امام زمان. بر اساس برخی احادیث، دیدار با امام زمان در عصر غیبت نیز ممکن است و برخی از عالمان شیعه در کتابهای خود حکایتهایی را از دیدار برخی افراد با امام زمان ذکر کردهاند.
اماکن بسیاری در نقاط مختلف به امام زمان منسوب شده است؛ از جمله سرداب غیبت در سامرا، مسجد سهله در کوفه و مسجد جمکران در قم.
در احادیث شیعه، برای امام دوازدهم نامهایی همچون محمد، احمد و عبدالله ذکر شده است. با این همه او در میان شیعیان بیشتر با مهدی شناخته میشود که از لقبهای اوست.[۱] بر اساس احادیث متعدد، او همنام پیامبر اسلام است.[۲] در برخی احادیث و منابع مکتوب شیعه مانند الکافی و کمال الدین، نام او با حروف جدا و به صورت «م ح م د» آمده است.[۳] این جدانویسی به سبب احادیث متعددی است که بردن نامِ او را ممنوع دانستهاند.[۴]
احادیث فراوانی در منابع شیعه، بردن نام اصلی امام دوازدهم را منع کرده و حرام دانستهاند.[۵] دو نظریه مشهور درباره این روایات وجود دارد: نظریه نخست از آنِ کسانی مثل سید مرتضی، فاضل مقداد، محقق حلی، علامه حلی و چند عالم دیگر است که این حرمت را مخصوص زمان تقیه میدانند. در مقابل، میرداماد و محدث نوری این حرامبودن را در تمام دوران قبل از ظهور جاری دانستهاند.[۶]
امام دوازدهم شیعیان، در منابع مختلف و ادعیه و زیارات با القاب و کنیههای بسیاری وصف شده است. محدث نوری در کتاب نجم الثاقب به حدود ۱۸۲ نام و لقب اشاره کرده[یادداشت ۱] و در کتاب «نامنامه حضرت مهدی(عج)» حدود ۳۱۰ اسم و لقب برای امام آمده است. برخی از القابی که محدث نوری برشمرده چنین است: مهدی، قائم، بقیة الله، منتقم، موعود، صاحب الزمان، خاتم الاوصیاء، منتَظَر، حجة الله، منتقم، احمد، ابوالقاسم، ابوصالح، خاتم الائمه، خلف یا خلف صالح، خلیفة الله، صالح، صاحب الامر.[۷] [یادداشت ۲]
نام و القاب امام دوازدهم شیعیان در منابع اهل سنت نیز آمده است؛ هرچند در این منابع، بیشتر از عنوان «مهدی» استفاده شده و القاب و ویژگیهای دیگر، كمتر ذکر شده است. لقب «قائم» در منابع اهل سنت بهندرت یافت میشود.[یادداشت ۳][۸]
پدر امام زمان(عج)، امام حسن عسکری(ع)، امام یازدهم شیعیان دوازده امامی است که به مدت شش سال، از شهادت امام هادی(ع) در سال ۲۵۴ تا سال ۲۶۰هـ، که به دست معتمد عباسی به شهادت رسید، امامت شیعیان را بر عهده داشت.[۹]
مادر امام زمان(عج) به نامهای متعددی خوانده شده است: نرجس، سوسن، صقیل یا صیقل، حدیثه، حکیمه، ملیکه، ریحانه و خمط.[۱۰] در مجموع چهار گونه روایت درباره سرگذشت و ویژگیهای مادر امام زمان نقل شده است؛ بر اساس روایتی که ابتدا شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمة آن را نقل کرده،[۱۱] مادر امام زمان(عج) شاهزادهای رومی دانسته شده و در روایتهایی دیگر، بدون اشاره به سرگذشت او، تنها به تربیت مادر امام زمان در خانه حکیمه، دختر امام جواد(ع) اشاره شده است.[۱۲] بنابر دسته سوم روایات که مسعودی آنها را در اثبات الوصیة نقل کرده[۱۳] مادر امام زمان علاوه بر تربیت در خانه عمه امام یازدهم، در همان خانه هم به دنیا آمده است. روایات دسته چهارم تفاوت اساسی با سه دسته اخیر دارند. در این روایات مادر امام زمان(عج)، کنیزی سیاهپوست دانسته شده است.[۱۴] برخی از این روایات، خصوصا دسته چهارم آنها، با یکدیگر قابل جمع و تطبیق نیست. از همین رو علامه مجلسی میگوید روایات دسته چهارم با روایات بسیاری در این زمینه اختلاف دارد مگر آنکه آنها را درباره مادر با واسطه یا مربی امام زمان تلقی کنیم.[۱۵]
مادر امام حسن عسکری(ع) و مادربزرگ امام زمان(عج) که در روایات به نام «جَدّه» خوانده شده است. برخی محققان میگویند او نقش مهمی در وقایع دوران غیبت صغری داشته و بر اساس منابع، پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) امور شیعیان به طور عمده بر دوش او قرار گرفته بود.[۱۶]
حکیمه، دختر امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع)، همزمان با چهار امام زندگی کرده و بر اساس منابع شیعی، شاهد و راوی ولادت امام زمان(عج) بوده است، مادر امام زمان در خانه او تربیت شده و بسیاری از روایات درباره ولادت امام زمان، از او نقل شده است.[۱۷]
جعفر بن محمد، عموی امام زمان پس از درگذشت امام حسن عسکری، مدعی امامت شد و به همین دلیل جعفر کذاب خوانده میشود. منابع روایی، او را اهل فسق و فجور و گناهان بزرگ دانستهاند.[۱۸] او علاوه بر ادعای امامت و انکار وجود وارث برای امام عسکری(ع)، دولتمردان وقت را بر ضد امام دوازدهم تحریک کرد[۱۹] بر اساس برخی منابع، او تا پایان زندگی بر ادعای خود باقی ماند و خود را امام میدانست. برخی دیگر از منابع نوشتهاند که او از ادعای خود دست برداشت و توبه کرد و شیعیان به جای جعفر کذاب، او را جعفر تواب میخواندند. جعفر کذاب در ۴۵ سالگی در سامرا درگذشت.؛[۲۰]
در بیشتر منابع شیعه و سنی از امام زمان عج به عنوان تنها فرزند امام حسن عسکری(ع) یاد شده است.[۲۱] هر چند اقوال دیگری هم آمده است که ایشان دو برادر و سه خواهر دارد.[۲۲]
بنابر تحقیق کتاب دانشنامه امام مهدی، از حوالی دهه ۱۳۵۰ شمسی بحثی جدید مطرح شده است که آیا امام زمان(عج در زمان غیبت و حتی زمان ظهور، همسر و فرزند دارد؟[۲۳] سه نظر دراینباره وجود دارد. گروهی همچون سید محمد صدر موافق ازدواج امام زمان(عج) هستند و عمدتا به تعدادی از روایات و ادعیه استناد میکنند که در آنها به فرزندان و همسر امام زمان(عج) اشاره میشود. در مقابل، مخالفان ازدواج میگویند کسی که ازدواج میکند نمیتواند ناشناخته باقی بماند در حالیکه غیبت امام برای ناشناخته بودن ایشان است. آنها همچنین به روایاتی استناد میکنند که صراحتا امام عصر(عج) را در زمان غیبت و ظهور، بدون فرزند معرفی میکند. گروه دیگری مانند سید جعفر مرتضی عاملی این قضیه را محل شک و تردید میدانند و ترجیح میدهند که در این مورد سکوت کنند.[۲۴]
درباره سال ولادت فرزند امام عسکری(ع) اختلاف است. بخشی از منابع کهن به تاریخ تولد او نپرداختهاند و آن را مخفی دانستهاند.[۲۵] اما روایات بسیاری از شیعه و برخی از اهل سنت، سال ولادت امام دوازدهم شیعیان را ۲۵۵ق[۲۶] یا ۲۵۶ق[۲۷] دانستهاند.
درباره ماه تولد امام نیز اختلافاتی وجود دارد؛ اما قول مشهور شعبان است و بسیاری از منابع کهن شیعه نیز همین ماه را بیان کردهاند.[۲۸] در عین حال برخی از منابع شیعه[۲۹] و سنی[۳۰] رمضان و برخی از منابع اهل سنت[۳۱] ماه ربیعالاول و ربیعالثانی را ذکر کردهاند.
منابع تاریخی درباره روز تولد امام دوازدهم، گزارشهای مختلفی دارند که در میان آنها، روز نیمه شعبان گزارش معروف و مشهور است.[۳۲] در میان عالمان شیعی، کلینی، مسعودی، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، فتال نیشابوری، امین الاسلام طبرسی، ابن طاووس، ابن طقطقی، علامه حلی، شهید اول، کفعمی، شیخ بهایی و دیگران و در میان دانشمندان اهل سنت ابن خلکان، ابن صباغ مالکی، شعرانی حنفی، ابن طولون و دیگران این قول را گزارش کردهاند. همچنین شب جمعه اول رمضان یا شب جمعهای از ماه رمضان در کتاب کمال الدین شیخ صدوق گزارش شده است.[۳۳][یادداشت ۴]
مورخانی که در این باره سخن گفتهاند، بر این مطلب اتفاق نظر دارند که امام زمان(عج) در خانه پدرش امام عسکری(ع) در سامرا به دنیا آمد[۳۴] و این خانه در کوچهای جای داشت که نامش را «راضه» یا «وصافه» میگفتند.[۳۵] این خانه هماکنون بارگاه امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) است.[۳۶] بنابر نقلهای تاریخی امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) سالها پیش از تولد امام زمان(عج) به سامرا، مرکز خلافت عباسی،[۳۷] خوانده شدند و تا پایان عمر در همانجا سکونت داشتند.[۳۸]
نقل مشهور از شرح ولادت امام زمان(عج)، بر اساس روایت حکیمه خاتون عمه امام عسکری(ع) است. در بخشهایی از گزارش شیخ صدوق از سخنان حکیمه آمده است:
«امام حسن عسکری مرا به نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای تعالی امشب حجت خود را ـ که حجت او در روی زمین است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت شوم! اثری از حمل در او نیست. فرمود: همین است که به تو میگویم.
گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد، تا کفش مرا از پایم درآورد و گفت: بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی. [نرجس] از کلام من ناخرسند شد و گفت: عمه! این چه سخنی است؟ بدو گفتم: دخترم! خدای تعالی امشب به تو پسری خواهد بخشید که در دنیا و آخرت آقاست. نرجس خجالت کشید و حیا کرد. چون از نماز فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود خوابیدم. نیمههای شب برای ادای نماز برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس در خواب بود و هیچ تغییری در او پدید نیامده بود. به تعقیبات نماز پرداختم و پس از آن دراز کشیدم. سپس هراسان بیدار شدم. او همچنان خواب بود. پس برخاست و نماز گزارد و خوابید.
حکیمه در ادامه گوید: بیرون آمدم و در جستجوی فجر به آسمان نگریستم. دیدم فجر اول دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید. در این هنگام ابومحمد (امام عسکری (ع)) از اتاق خود صدا زد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر، نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سورههای الم سجده و یس پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد. به نزد او رفتم و گفتم: آیا چیزی احساس میکنی؟ گفت: آری ای عمه! گفتم: بر خودت مسلط باش و دلت را استوار دار، که این حالت، همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: مرا چُرتی فراگرفت و تولد انجام یافت. پس با ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بود و مواضع سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم. دیدم پاک و تمیز است.
ابومحمد فرمود: ای عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم. ابومحمد یک دستش را زیر کمر او و دست دیگر را زیر کتفش گذاشت به گونهای که پاهایش بر روی سینه او قرار گرفت. آن گاه زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشم و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: پسرم! سخن بگو. او گفت: «أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له و أشهد أن محمدا رسول الله». سپس بر امیر مؤمنان و سایر امامان(ع) درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان درکشید».[۳۹]
به گفته شیخ مفید امام عسکری(ع) به دلیل شرایط دشوار آن زمان و جستجوی شدید سلطان وقت، و به سبب آنکه مشهور شده بود شیعیان منتظر آمدن مهدی(ع) هستند، ولادت فرزندش را مخفی نگه داشت».[۴۰]
خلفای بنیعباس بنابر روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) میدانستند که دوازدهمین امام شیعیان، همان مهدی موعود است؛ بنابراین مراقبانی بر امام حسن عسکری و منزل آن حضرت گماردند. مورخان گفتهاند معتمد عباسی به قابلهها امر کرده بود تا وقت و بیوقت، سرزده وارد خانه سادات - بهویژه خانه امام عسکری(ع)- شوند و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند.[۴۱] نقل شده است کنیزی به نام ثقیل، گویا برای حفظ جان امام زمان(ع) ادعای بارداری کرد و بازداشت شد و مدت دو سال تحت نظر قرار گرفت تا اطمینان به عدم بارداری وی حاصل شد و سپس او را رها کردند.[۴۲]
در روایات نیز به پنهان بودن تولد مهدی و دلیل آن اشاره شده است.[۴۳] امام سجاد(ع) میفرماید: «در قائم ما سنتهایی از انبیا هست... اما سنت از ابراهیم، پنهانبودنِ ولادت و کنارهگیری از مردم است».[۴۴] همچنین امام صادق(ع) میفرماید: «ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است تا اینکه ظهور کند؛ برای اینکه بیعت کسی بر گردنش نباشد».[۴۵]
مخفی بودن ولادت، در تاریخ پیامبران نیز سابقه داشته است، از جمله ولادت ابراهیم(ع) از ترس کشتهشدن به دست پادشاه زمانش پنهانی بود.[۴۶] قرآن کریم نیز در سوره قصص آیه ۷ تا ۱۳، در شرح ولادت موسی بن عمران(ع) به پنهانیبودن آن اشاره میکند.
حکیمه دختر امام جواد (ع) و دو تن از کنیزان امام حسن عسکری به نامهای ماریه و نسیم از شاهدان ولادت او محسوب میشوند. شیخ طوسی و شیخ صدوق آوردهاند: «نسیم و ماریه گویند: چون صاحب الزمان از رحم مادر به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاد و دو انگشت سبابه را به جانب آسمان بلند کرد. آنگاه عطسه کرد و فرمود: "الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله". ستمکاران پنداشتهاند که حجت خدا از میان رفته است. اگر برای ما اذن در کلام بود، شک زایل میگردید».[۴۷]
در میان دانشمندان اهل سنت، برخی ولادت امام مهدی (عج) را گزارش کرده؛ اما در مورد موعود بودن او سکوت کردهاند، مثل ابناثیر (م ۶۳۰ق) در کتاب الکامل فی التاریخ،[۴۸] ابنخلکان (م ۶۸۱ق) در کتاب وفیات الاعیان[۴۹] و ذهبی (م ۷۴۸ق) در کتاب العبر. برخی دیگر علاوه بر گزارش کردن ولادت، به موعود بودن او نیز تصریح کردهاند، مثل ابنطلحه شافعی (م ۶۵۲ق) در مطالب السؤول[۵۰] و ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵ق) در الفصول المهمه.[۵۱]
برخی از شیعیان خاص و مورد اعتماد امام حسن عسکری(ع)، امام زمان(ع) را در کودکی دیدهاند. شیخ مفید از اشخاصی مانند محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع)، ابوعلی بن مطهر، عمرو اهوازی و ابونصر طریف، خادم خانه امام یازدهم(ع)، نام میبرد که توانستهاند امام زمان(ع) را ببینند.[۵۲]
محمد بن عثمان عمری به همراه چهل نفر دیگر نزد امام حسن عسکری(ع) بودند. امام(ع) فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: «این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از وی فرمان ببرید و در دین خود اختلاف نکنید که در این صورت هلاک میشوید و پس از این هرگز وی را نخواهید دید».[۵۳]
شبیه همین روایت را شیخ طوسی نقل کرده و از اشخاصی مانند علی بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاویة بن حکیم و حسن بن ایوب بن نوح نیز نام برده است.[۵۴] همچنین کلینی به نقل از ضوء بن علی عِجْلی روایت کرده که مردی از اهالی فارس گفت: به منظور خدمت در منزل حضرت عسکری(ع) به سامرا رفتم و امام(ع) مرا مسئول خرید خانه کرد. روزی امام عسکری(ع) فرزند خود را (که در حدود دو سال داشت) به من نشان داد و فرمود: «هذا صاحبکم». ضوء بن علی عجلی اضافه میکند که آن مرد اهل فارس گفت پس از آن تا زمان رحلت امام حسن عسکری(ع)، دیگر آن کودک را ندیده است.[۵۵]
شیخ مفید نیز اشخاصی را از جمله عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان را از کسانی میداند که امام زمان (عج) را در زمان حیات پدرش دیدهاند. همچنین اشخاصی از خاندانهای بنی الرحبا از نصیبین، و بنی سعید، و بنی مهزیار از اهواز، و بنی الرکولی از کوفه، و بنی نوبخت از بغداد و گروهی از اهالی قزوین و قم و منطقه جبال نیز امام زمان (عج) را در زمان حیات امام حسن عسکری(ع) دیدهاند.[۵۶]
پس از رسیدن خبر بیماری امام حسن عسکری(ع) به خلیفه وقت، المعتمد عباسی، وی پنج نفر از افسران مورد اعتماد خود را برای زیر نظر گرفتن امام(ع) به منزل وی فرستاد. همچنین المعتمد به قاضی القضاة خود دستور داد تا ده نفر از افراد مورد اعتماد خویش را مأمور مراقبت از امام(ع) قرار دهد.[۵۷]
امام حسن عسکری(ع) در وصیتش، تمام دارایی خود را به مادرش حُدَیث واگذار کرد که البته عباسیان اجازه ندادند تمام اموال به مادر برسد و نصف اموال را جعفر عموی امام زمان(ع) تصاحب کرد.[۵۸]
پس از وفات امام حسن عسکری(ع)، خلیفه عباسی گروهی را به خانه امام(ع) فرستاد و این گروه علاوه بر مهر و موم کردن خانه و اموال امام(ع)، به جستجوی فرزند وی پرداختند و زنان و کنیزان او را نیز از جهت بارداری مورد بررسی قرار دادند[۵۹] و کنیزی به نام ثقیل را که مشکوک به بارداری بود، به همراه خود بردند و به مدت دو سال تحت نظر داشتند و پس از آن وی را رها ساختند.[۶۰]
امام زمان در سال ۲۵۵ق به دنیا آمد[۶۱] و به اعتقاد شیعیان، زنده است تا زمانی که همراه عیسی(ع) ظهور کند.[۶۲] حدود دوازده قرن از آن تاریخ میگذرد. علمای شیعه درباره چگونگی این عمر طولانی، پاسخهای گوناگونی ارائه داده و «امکان تداوم حیات انسان» را از جهت علمی و عملی بررسی کردهاند.[۶۳]
پاسخهای تجربی
زیست شناسان، عمر زیاد را برای انسان ممکن میدانند. لطفالله صافی گلپایگانی سخنان فراوانی از دانشمندان غربی نقل میکند که ادعا کردهاند از نظر زیستشناسی، انسان میتواند تا ۸۰۰ یا ۱۰۰۰ سال عمر کند.[۶۴]
پاسخهای عقلی و کلامی
نمونههای تاریخی
ابوحاتم سجستانی در کتابی به نام «المُعَمَّرون و الوصایا» از کسانی که عمری فراتر از عمر عادی داشتهاند، سخن گفته است، مانند آدم، نوح، خضر و لقمان بن عادیا.[۶۵] برخی علمای شیعه مانند شیخ صدوق در کمال الدین،[۶۶] کراجکی در البرهان علی صحة طول عمر الامام صاحب الزمان[نیازمند منبع] نیز در پاسخ به شبهه طول عمر، فصلی در باب معمرین نگاشتهاند و دهها تن از کسانی که عمر طولانی داشتهاند را برشمردهاند.
کتابهای آسمانی
در تورات[یادداشت ۵] انجیل[نیازمند منبع] از انسانهایی نام برده شده که عمری طولانی و غیرعادی داشتهاند. قرآن کریم نیز سالهای دعوت نوح را نهصد و پنجاه سال میشمرد،[۶۷] و از عمرهای طولانی در امتهای پیشین خبر میدهد.[۶۸]
روایات
در بخشی از روایات نیز به عمر دراز امام زمان اشاره شده است از جمله از امام سجاد(ع) نقل شده است: قائم ما سنتهایی از پیامبران دارد... سنت او از آدم و نوح، طول عمر است...[۶۹] امام صادق(ع) امام زمان را به ابراهیم(ع) تشبیه کرده که صد و بیست سال عمر کرد ولی همچون جوانی سی ساله بود.[۷۰] از امام حسن(ع) نقل شده است که خداوند عُمر نُهمین فرزند برادرم حسین را طولانی میکند، سپس با قدرت خود او را در صورت جوانی با سنّ کمتر از چهل سال، ظاهر میگرداند.[۷۱]
امام زمان پس از قیام در آخرالزمان، بر جهان حکومت خواهد کرد. مدت حکومت در روایات از هفت تا ۳۰۳ سال ذکر شده است.[نیازمند منبع] در روایات اهل سنت، مدت هفت سال شهرت دارد[۷۲] و در روایات شیعه، بیش از ده سال. برخی روایات شیعه، طول حکومت را هفت سال دانستهاند، اما هر سال معادل ده[۷۳] یا بیست سال[۷۴] به طول میانجامد. در برخی روایات، طول حکومت، به مشیت الهی گره خورده و مبهم است.
درباره چگونگی شهادت یا وفات امام زمان، روایتی نقل نشده است.[۷۵] برخی از علما با توجه به قول مشهور شهادت همه امامان بر اساس روایت «ما منّا الا مقتول او مسموم»[۷۶] قائل به شهادت امام در پایان حکومت هستند.[نیازمند منبع] تنها یک نقلِ غیرروایی از نحوه شهادت امام خبر میدهد. در این نقل، امام مهدی پس از هفتاد سال حکومت، به دست زنی ریشدار به نام سعیده به شهادت میرسد. اگرچه الزام الناصب،[۷۷] این نقل را در میان اتفاقات پس از ظهور ذکر میکند و آنگاه این مجموعه نقل را برداشت از روایات میداند، اما چنین روایتی در میان منابع روایی یافت نشده است.[۷۸]
بنا به اعتقاد امامیه، پس از پایان عمر امام زمان، رجعت رخ خواهد داد.[نیازمند منبع] امام حسین(ع) اولین کسی است که رجعت خواهد کرد و امام مهدی را غسل و کفن خواهد کرد و بر او نماز خواهد گزارد .[۷۹]
امام مهدی(ع) از هنگام تولد تا آغاز غیبت صغری در زادگاهش سامرا زندگی میکرد. در این دوران سردابِ خانه امام عسکری(ع)، محل زندگی و عبادت وی بوده و بنابر گزارشهایی، بارها در زمان حیات پدرش در این مکان دیده شده است.[۸۰] جاسم حسین معتقد است او در سالهای پایانی عمر پدرش به همراه او در مراسم حج شرکت کرد و سپس در مدینه مخفی شد.[۸۱] این نظریه با منابع تاریخی شیعه چندان سازگار نیست.[۸۲]
برخی روایات به نامعلوم بودن محل زندگی امام زمان (عج) در دوران غیبت اشاره دارند. با این حال در روایات دیگر از مکانهایی مانند ذی طوی[۸۳] کوه رَضْویٰ،[۸۴] و طیبه(مدینه)[۸۵] به عنوان محل زندگی امام زمان(ع) در دوران غیبت یاد شده است. از آنجا که در دوران غیبت صغری نواب اربعه با او در ارتباط بودهاند، میتوان گفت حداقل بخشی از این غیبت را در عراق گذرانده است.[نیازمند منبع] برخی منابع بر اساس داستانی، جزیره خضراء را محل زندگی امام زمان در دوران غیبت کبری معرفی کردهاند[۸۶] که از سوی برخی عالمان شیعی مورد تردید جدی قرار گرفته و آثاری در نقد آن نگاشته شده است.[یادداشت ۶]
ابن قیم جوزی و ابن خلدون، به شیعیان نسبت میدهند که معتقدند امام زمان(ع) در دوران غیبت در سرداب زندگی میکند و از همان جا ظهور خواهد کرد،[۸۷] ولی در کتابهای شیعه چنین اعتقادی دیده نمیشود و نزد آنان تقدّس این مکان به جهت محل زندگی و عبادت امام در دوران حیات پدرش است.
درباره محل ظهور امام زمان (عج) اطلاع دقیقی در دست نیست. او بر پایه روایتی، در منطقه ذی طوی ظهور میکند. سپس با ۳۱۳ نفر از یارانش به مکه میرود، به حجر الاسود تکیه میدهد و پرچم خود را به اهتزاز درمیآورد.[۸۸] بر اساس این روایت و روایات دیگر[۸۹] آغاز قیام امام زمان(ع) از مسجدالحرام است و یاران او بین رکن و مقام با او بیعت میکنند.[۹۰] در برخی روایات از تهامه (منطقهای در غرب شبه جزیره عربستان) به عنوان نقطه آغاز قیام امام زمان(ع) یاد شده است[۹۱] به مکه که جزئی از این سرزمین است نیز تهامه گفته میشود.
در برخی روایات، کرعه،[۹۲] محل خروج امام زمان(ع) معرفی شده است که احتمالا حاصل خلط شدن قیام امام زمان با قیام یمانی از یمن است.[۹۳] محمد قرطبی از نویسندگان اهل سنت، مغرب اقصی[۹۴] و قاضی نعمان مغربی، مغرب[۹۵] را محل خروج ذکر کردهاند که با روایات شیعه مبنی بر آغاز قیام امام دوازدهم از مکه سازگار نیست و احتمال خلط آن با مکان خروج سفیانی وجود دارد.[۹۶]
برخی روایات، شهر کوفه را مرکز حکومت،[۹۷] مسجد کوفه را محل قضاوت،[۹۸] و مسجد سهله را محل زندگی[۹۹] و تقسیم بیت المال[۱۰۰] توسط حضرت پس از قیام ذکر کردهاند.
مکانهایی به امام مهدی(ع) منسوب شده و گفته شده است که شیعیان در دوران غیبت کبری برای ارتباط با وی در این مکانها حاضر میشوند:
در کتابهای حدیثی شیعه و اهل سنت، درباره ویژگیهای اخلاقی و اوصاف ظاهری امام مهدی(ع) مطالبی آمده است.
در برخی نقلها پیامبر اسلام(ص)، امام مهدی (عج) را از نظر خصوصیات جسمی، شبیهترین فرد به خود توصیف کرده است.[۱۰۶] امام حسن عسکری(ع)نیز چهره و اخلاق او را شبیهترین به پیامبر دانسته است.[۱۰۷] از امام علی(ع)نقل است: هنگامی كه مهدی (عج) قیام میكند، سن او بین سی تا چهل سال خواهد بود.[۱۰۸]
امام صادق(ع) او را در چهره جوانی كامل و معتدل توصیف میکند.[۱۰۹] علامه مجلسی در توضیح این روایت مینویسد: مراد از معتدل بودن این است كه در سنین متوسط و یا آخر سنین جوانی است.
در کتاب مکیال المکارم، جمال و زیبایی امام مهدی (عج)، یکی از ویژگیهای او بیان شده و تأکید شده که مثل ماه میدرخشد.[۱۱۰] در نقلهای مختلف جزییات صورت امام مهدی (عج) ذکر شده است. در روایتی پیامبر میفرماید: «مهدی از من است، پیشانی گشاده و بینی کشیده دارد.»[۱۱۱] در روایتی دیگر پیامبر، امام مهدی را دارای رنگ چهرهای عربی و اندامی اسرائیلی[یادداشت ۷] توصیف میکند که بر گونه راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است.[۱۱۲]
امام باقر(ع) از پدر و جدش روایت میکند که روزی امام علی(ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود: «از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور میکند که رنگ صورتش سفید متمایل به سرخی و سینهاش فراخ... و شانههایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگری مشابه خال پیامبر(ص).»[۱۱۳]
بر اساس روایاتی، امام مهدی(ع) از نظر اخلاقی شبیهترین فرد به پیامبر اسلام(ص) دانسته شده است و با توجه به خصوصیاتی که برای پیامبر در آیات و روایات ذکر شده، میتوان خصوصیات اخلاقی و دینی امام مهدی را با آن توصیف کرد.[نیازمند منبع] ولی دستهای دیگر از روایات به طور مستقل به بیان ویژگیهای اخلاقی امام مهدی پرداخته است، برای نمونه از امام رضا(ع) نقل شده است: «او (مهدی) به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدران و مادرانشان برای آنها دلسوزتر است. او از همه مردم در برابر خدا، متواضعتر و در عمل به آنچه خود بدان فرمان میدهد، سختكوشتر و در دوری گزیدن از آنچه خود از آن نهی میكند، خوددارتر است.»[۱۱۴] همچنین امام رضا(ع) وی را داناترین و حكیمترین، پرهیزگارترین، بردبارترین، سخیترین و عابدترین آنان توصیف میکند که فرشتگان با او سخن میگویند.[۱۱۵]
امام حسین(ع) درباره وی میگوید: «مهدی را از روی آرامش و وقاری که دارد و همچنین دانش او به حلال و حرام و نیازمندی مردم به او و بینیازی او از مردم میشناسید».[۱۱۶]
امام صادق(ع) وی را فردی در نهایت زهد معرفی کرده كه پوشاک او سخت و خشن و خوراكش نان جو است.[۱۱۷]وی بر كارگزاران دولت خود سختگیر، و با مردم بسیار بخشنده و با مستمندان، مهربان است.[۱۱۸]
امام باقر(ع) وی را فردی معرفی میکند که به كتاب خدا عمل کرده و هیچ منكری را نمیبیند مگر آن كه با آن مخالفت میكند.[۱۱۹]
عالمان شیعه برای اثبات وجود امام در عصر حاضر از دلایل عقلی و نقلی مختلفی استفاده کردهاند.
مهمترین برهانهای عقلی ارائه شده عبارتند از: برهان فطرت، برهان لطف، برهان امکان اشرف،برهان مَظهر جامع، برهان واسطه فیض و برهان علت غایی. علاوه بر اینکه بر بیشتر این دلایل خدشه وارد شده است، از آنجایی که همه برهانهای عقلی کلی هستند، تنها میتوانند ضرورت وجود امام را ثابت میکنند و درباره شخصی که در زمان حاضر امام است کمکی نمیکنند.[۱۲۰]
مهمترین برهانهایی که عالمان شیعه برای اثبات امامت حضرت مهدی(عج) ارائه کردهاند برهانهای نقلی و درون دینی هستند، یعنی پس از اثبات پیامبری حضرت محمد(ص) و آسمانی بودن قرآن کریم، از احادیث پیامبر و آیات قرآن برای اثبات امامت امامان از حضرت علی تا امام مهدی استفاده کردهاند. برخی از این دلایل عام و کلی هستند و ضرورت امام در هر زمانی را اثبات میکنند و برخی خاص هستند و امامت ۱۲ فرد مشخص را اثبات میکنند.
مهمترین دلایل عام عبارتند از:
در مورد دلایل خاص علامه مجلسی در جلد ۵۱ بحارالانوار، فصل «أبواب النصوص من الله تعالی و من آبائه علیه (صلوات الله علیهم أجمعین)» ۱۵۳ حدیث از پیامبر و امامان قبلی برای اثبات امامت حضرت مهدی گردآوری کرده است. از جمله ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده است:
جانشینان و اوصیای من و حجتهای خدا پس از من دوازده نفر هستند: اولین آنها برادرم است و آخرینشان فرزندم. گفتند ای رسول خدا برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب. پرسیدند فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را پر از عدل و داد میکند..[۱۲۴]
در قرآن به نام اهل بیت و از جمله امام زمان تصریح نشده است ولی برخی از آیات بشارتهایی دارند که آنها را مربوط به عصر ظهور و امام آخرین میکند. علامه مجلسی در جلد ۵۱ بحارالانوار، در فصل «باب الآیات المُؤَوَّلَةِ بقیامِ القائم» ۷۷ آیه را در ضمن ۶۶ حدیث درباره حکومت امام مهدی گردآوری کرده است. این آیات را میتوان در پنج دسته طبقهبندی کرد:[۱۲۵]
امامت حضرت مهدی(ع) پس از شهادت پدرش امام عسکری(ع) در سال ۲۶۰ هجری آغاز شد[۱۳۰] و تا پس از ظهور او در آخرالزمان ادامه خواهد داشت.[نیازمند منبع]
ابهام در وجود فرزند امام عسکری
در زمان امام حسن عسکری(ع) مشهور شده بود که شیعیان در انتظار قیام فرزند او هستند[۱۳۱] از طرفی دستگاه عباسی در جستجوی آن فرزند بود و به هر نحو میکوشید او را دستگیر کند.[۱۳۲] از این رو امام عسکری در طول زندگی خود، آشکارا پسر خویش را به کسی نشان نداد و حتی او را به بسیاری از پیروان خود -جز چند تن از خواص اصحاب و خویشان نزدیک- معرفی نکرد.[۱۳۳] در نتیجه، هنگام شهادت امام، کسی جز همان عده از وجود فرزند آن حضرت خبر نداشت.[۱۳۴] اطلاعات بیشتر در بخش ولادت: زمان و مکان، مخفیبودن و چگونگی آگاهی شیعیان آمده است.)
همچنین امام حسن عسکری(ع) به سبب شرایط سیاسی، در وصیتنامه خود فقط از مادرش حُدَیث نام برد. از این رو در یکی دو سال اول پس از رحلت امام، برخی شیعیان معتقد بودند در زمان غیبت امام زمان، حُدَیث به نیابت عهدهدار مقام امامت است.[۱۳۵]
بلافاصله پس از شهادت امام عسکری، اصحاب خاص به ریاست عثمان بن سعید عمری(درگذشت ۲۶۵ یا ۲۸۰ق) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جای نهاده که اکنون جانشین او و متصدی مقام امامت است،[نیازمند منبع] ولی در عین حال جزئیات، پنهان نگه داشته میشد. عبدالله بن جعفر حمیری میگوید: از عثمان بن سعید عمری درباره نام جانشین امام عسکری(ع) پرسیدم. عمری پاسـخ داد: شما از اینکه نام او را بپرسید، نهی شدهاید، چرا که سلطان (خلیفه وقت) چنین میپندارد که امام عسکری هیچ پسری از خود بر جا نگذاشته و میراث او نیز (بین مادر و برادر و خواهرش) تقسیم شده است. اگر اسم او برده شود، آنها در صدد یافتن او برمیآیند. پس از نام او نپرسید.[۱۳۶]
سرگردانی در تشخیص امام
با وجود روشنگری اصحاب خاص امام عسکری، جامعه شیعه عملا در وضعیت نابسامان قرار گرفته بود و بسیاری از شیعیان عراق و بینالنهرین، با پیشامد وضع جدید، سردرگم شده بودند.[۱۳۷] برای نمونه، شیعیان پس از شهادت امام عسکری فردی را به مدینه فرستادند تا درباره وجود فرزند او تحقیق کند، چرا که شنیده بودند فرزند امام حسن عسکری، توسط پدرش به مدینه فرستاده شده است.[۱۳۸] همچنین نقل شده است که احمد بن سهل بلخی، از دانشمندان دوره غیبت صغری، در جستجوی امام خود، از خراسان بهعراق رفت و چند سالی در آنجا در جستجوی امام بود.[۱۳۹]
در خانه امام عسکری(ع) هم دودستگی افتاده بود. حُدیث مادر امام عسکری و حکیمه عمه امام، از امامت فرزند امام عسکری هواداری میکردند، ولی تنها خواهر امام عسکری، که شاید خواهر تنی جعفر بود، از جعفر پشتیبانی میکرد.[۱۴۰]
شیعیانی که در مقامات عالی دولتی و متصدی مشاغل مهم بودند نیز در این ماجرا دو دسته شده بودند. برای نمونه خاندان نوبخت از وجود و امامت فرزند امام عسکری(ع) پشتیبانی میکردند و عثمان بن سعید و پسرش را در مقام نیابت امام زمان به رسمیت میشناختند.[۱۴۱]
انشعابات در جامعه شیعه
بحران رهبری در این دوره چنان سنگین بود که حتی عدهای از شیعیان امامی، از مذهب خود دست برداشته و به سایر فرقههای شیعی و غیرشیعی پیوستند؛[۱۴۲] دستهای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را مهدی دانستند و گروهی امامت سید محمد فرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.،[۱۴۳]
در این میان گروهی بزرگ، جعفر را امام دانستند.[۱۴۴] جعفر برای بهدست آوردن امامت تلاش زیادی کرد. وی پس از رحلت امام حسن عسکری(ع)، بهرغم زنده بودن مادر امام، مدعی میراث وی شد.[۱۴۵] وی همچنین زمامداران وقت را تحریک کرد که خانه امام را برای یافتن فرزند او جستجو کنند و با همکاری جعفر، یکی از کنیزان امام حسن عسکری(ع) زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت.[۱۴۶] بهعلاوه، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یکی از کارگزاران عباسی رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید.[۱۴۷]
علیرغم این اختلافات، نهایتاً اکثریت شیعه به امامت فرزند امام حسن عسکری(ع) گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت و در قرن چهارم به صورت شیعه اثنی عشری باقی ماند.[۱۴۸] شیخ مفید پس از نقل خبری از حسن بن موسی نوبختی، نویسنده کتاب فرق الشیعه، درباره فرقههای چهاردهگانهای که پس از شهادت امام حسن عسکری به وجود آمدند، میگوید:
از این فرقههایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما؛ یعنی در سال ۳۷۳ق هیچ فرقهای غیر از امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا(ص) نامیده میشود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.[۱۴۹]
نقش توقیعات در تثبیت تشیع
در این دوره توقیعاتی از سوی امام زمان(ع) صادر شد که برخی از آنها به اثبات امامت خویش مربوط میشد. استدلالی که امام زمان(ع) در این توقیعات، برای اثبات امامت خویش مطرح کرده، تأکید بر استمرار راه هدایت الهی از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری(ع) و خالی نبودن زمین از حجت الهی است.[۱۵۰] وی همچنین سه معیار برای تشخیص امام از مدعیان امامت معرفی کرده است: عصمت، علم و تأیید الهی.[نیازمند منبع]
دو نمونه از این توقیعات:
بسم الله الرحمن الرحیم... به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتادهاند... آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم علیهالسلام تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچمهایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند، او [امام پیشین] را به سوی خود برد گمان کردید که خداوند متعال دین خود را باطل ساخته و سبب میان خود و خلق خود را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا شود و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین علیهالسلام درگذشت... و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمیکند.[۱۵۱]
به مهزیاری بگو آنچه درباره شیعیان ما در منطقه خودتان گفتی دریافتیم. به آنان بگو آیا نشنیدهاید که خداوند عزوجل فرموده است: «یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء، ۵۹)؛ مگر نه اینکه خدا به چیزی که تا روز قیامت وجود دارد فرمان داده است؟ آیا ندیدهاید که خداوند عزوجل از زمان آدم تا زمان ابومحمد امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه برید و پرچمهایی که به وسیله آنها هدایت شوید؟ و هر گاه پرچمی پنهان شد پرچمی دیگر آشکار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند او [امام پیشین] را نزد خود برد گمان کردید که خداوند عزوجل سبب میان خود و آفریدگانش را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا روز قیامت چنین نخواهد بود. ای محمد بن ابراهیم نسبت به امری که بخاطر آن (به عراق) آمدهای دچار شک نشو که خداوند عزوجل زمین را از حجت خالی نمیگذارد...[۱۵۳]
در اینکه غیبت صغری از چه زمانی آغاز شده، اختلافاتی وجود دارد. برخی همچون شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق) در کتاب الارشاد،[۱۵۴] و طبرسی (متوفای ۵۴۸ق) در کتاب اعلام الوری[۱۵۵] معتقدند این غیبت با تولد امام زمان در سال ۲۵۵ هجری قمری شروع شده که بر این اساس مدت آن ۷۴ سال بوده است. برخی دیگر بر این عقیدهاند که آغاز آن از روز شهادت امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ قمری بوده که در این صورت طول آن ۶۹ سال میشود.[۱۵۶]
در طول غیبت صغری، امام مهدی از طریق چهار نایب خاص خود (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى، علی بن محمد سمری) با شیعیان در ارتباط بود و امور آنان را حلّ و فصل میکرد. این امور، علاوه بر مسائل عقیدتی و فقهی، شامل مسائل مالی نیز میشد.[۱۵۷]
دوره غیبت کبرا از سال ۳۲۹ق. آغاز شد.[۱۵۸] آخرین نائب خاص امام مهدی(ع) در دوره غیبت صغرا، علی بن محمد سمری بود که در پانزدهم شعبان ۳۲۹ق. درگذشت. یک هفته قبل از درگذشت او، توقیعی از سوی امام خطاب به وی صادر شد:
«ای علی بن محمد سمری!... تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و به هیچکس به عنوان جانشین خویش وصیت نکن زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده است، و ظهوری نخواهد بود تا زمانی که خداوند اجازه فرماید...[۱۵۹]
پس از درگذشت سمری، ارتباط از طریق نواب خاصه نیز خاتمه یافت و غیبت وارد مرحلهای جدید شد. این دوره از غیبت در منابع متأخر، غیبت کبری نامیده شده است. اکثر منابع شیعی سال وفات نایب چهارم را سال ۳۲۹ه.ق. میدانند، ولی شیخ صدوق و فضل بن حسن طبرسی آن را در سال ۳۱۸ه.ق. ثبت کردهاند.[۱۶۰]
بر اساس آموزههای شیعی، حضرت مهدی(ع) پس از غیبتی طولانی، در آخرالزمان ظهور مینماید و با همراهی یارانش قیام میکند و با برپایی حکومتی جهانی، عدالت و صلح را در جهان برقرار میسازد.[۱۶۱] در منابع اسلامی نشانههایی برای ظهور امام زمان ذکر شده است از جمله خروج سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه.[۱۶۲]
علاوه بر احادیث فراوانی که درباره ظهور مهدی سخن گفتهاند،[۱۶۳] مفسران شیعه با استناد به سخنان اهلبیت معتقدند، تعدادی از آیات قرآن نیز درباره ظهور سخن گفته است.[۱۶۴]
بنابر روایات شیعه، جهان در آستانه ظهور دارای سه ویژگی عمده است:
بر اساس روایات، امام مهدی(ع) قیام خود را از مسجد الحرام در مکه آغاز میکند و به همراه یارانش به سمت کوفه حرکت میکند و این شهر را به عنوان مرکز حکومت خود برمیگزید.[۱۶۸]
سخنان و مکتوبات امام مهدی(ع) که اصطلاحا توقیع نامیده میشود، در بسیاری از منابع شیعی، و به طور خاص در دو کتاب کمال الدین و تمام النعمة اثر شیخ صدوق و کتاب الغیبة اثر شیخ طوسی نقل شده و همه آنها در کتاب «معجم احادیث الامام المهدی» گردآوری شده است. توقیعات امام زمان که در حدود ۸۰ مورد است، غالبا در دوره غیبت صغرا در موضوعات گوناگون اعتقادی، فقهی، مالی و... صادر شده است.[۱۶۹]
همچنین چندین دعا و زیارت از امام زمان(ع)صادر شده است؛ مانند دعای فرج(اَللّهُمَّ عَظُمَ البَلاء)، دعای «یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ»، دعای «اَللّهمّ رَبَّ النّورِ العَظیم»، دعای «اَللهُمّ ارزُقنا تَوفیقَ الطاعَةِ»، دعای سهم اللیل، دعای هر روز ماه رجب، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُكَ بِالمَولودَینِ فی رَجَب»، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُكَ بِمَعانی جَمیعِ ما یدعوكَ بِهِ وُلاةُ أمرِكَ»، زیارت ناحیه مقدسه و زیارت الشهداء.[۱۷۰]
مسئله امام زمان و ظهور منجی آخرالزمان به صراحت در قرآن نیامده، اما مفسرین شیعه آیات بسیاری را در قرآن مربوط به امام زمان دانسته و بعضی تا ۲۵۰ آیه را مرتبط با امام زمان تلقی کردهاند.[۱۷۱] مفسران این آیات را به دو دسته تقسیم میکنند:
۱. آیاتی كه بر ضرورت وجود امام تأکید دارد.
بر اساس آیات قرآن کریم، خداوند برای هر امتی فردی را انتخاب کرده تا آنها را هدایت کند، از جمله در سوره رعد آمده است: «وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»؛ «و برای هر جامعه راهنمایی هست.» (رعد/۷) بر این اساس، همواره در زندگی بشر یک هدایتگر برگزیده وجود دارد. امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق فرموده است: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد كه مردم را به آنچه رسول خدا آورده هدایت میكند».[۱۷۲]
به گفته مفسران، قرآن به کسی نیاز دارد که بتواند آن را تبیین و تفسیر کند و به جز امام كسی به تمام معانی و خصوصیات آیات قرآن آگاه نیست. بنابراین پس از پیامبر، حضور امام لازم است.[۱۷۳] شیعه معتقد است امام مایه آرامش و امنیت هستی و واسطه فیض الهی است و نعمات و بركات خداوند متعال به واسطه آنها به انسان داده میشود. و اگر لحظهای زمین خالی از حضور امام شود اهلش را فرو میبرد.[۱۷۴]
۲. آیاتی كه بشارت به حكومت صالحان و مؤمنان بر روی زمین میدهد.
مفسران شیعه بر اساس دهها آیه از قرآن کریم، موضوع ظهور امام زمان را قابل استناد میدانند؛ آیاتی که بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف برای بازستاندن حق خود و رسیدن به قدرت و ایجاد یک حكومت واحد جهانی مبتنی بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامی مكاتب و ادیان متمرکز است. در بیان قرآن، این بشارت در بعضی كتب آسمانی دیگر هم آمده: «و همانا در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتیم كه زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد». (انبیاء/۱۰۵) این بشارت در قرآن به اراده خداوند استناد داده شده است: «و خواستیم بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم» (قصص/۵). این آیات بر اساس روایات فراوان، به مسئله ظهور نسبت داده شده است.
در آیهای دیگر خداوند حكومت و جانشینی مؤمنان و صالحان را به عنوان وعده الهی برای بندگان مؤمن خود بیان میكند و امنیت و آرامش را مژده میدهد: «خداوند به كسانی از شما كه ایمان آورده و كارهای شایسته كردهاند، وعده داده است كه حتما آنان را در این زمین جانشین (خود) قرار دهد و آن دینی را كه بر ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر كند و بیمشان را به امنیت مبدل گرداند تا مرا عبادت كنند..». (نور/۵۵) روایات صادر شده از امامان شیعه، این آیه را بر امام زمان و اصحاب او منطبق کردهاند.[۱۷۵]
درباره جایگاه، شأن و اهمیت امام زمان در روایات شیعه سخنان فراوانی گفته شده است.[۱۷۶] موضوعاتی که این روایات مورد بررسی قرار دادهاند، شخصیت امام زمان،[یادداشت ۱۱] شخصیت منتظران وی[یادداشت ۱۲] ارزش و فضیلت انتظار فرج[یادداشت ۱۳] نشانههای ظهور[یادداشت ۱۴] و همچنین حوادث هنگام ظهور[یادداشت ۱۵] و جهان پس از ظهور[یادداشت ۱۶] است.
این روایات در منابع گوناگونی آمده است که مهمترین آنها عبارتند از:
همچنین ببینید: دعای عهد، نماز امام زمان، عریضه، و مسجد جمکران
شیعیان در عصر غیبت علاوه بر پیامبر و سایر معصومان، به طور ویژه به امام زمان توسل میکنند و دعاها و توجهات ویژه او خواستار میشوند.[نیازمند منبع] آیات[یادداشت ۱۷] و روایات متعدد[۱۷۷] نشان میدهند امامان با اذن و اجازه خداوند از حال و شرایط زندگی انسانها باخبرند و میتوانند در بهبود شرایط مادی و معنوی افراد اثرگذار باشند و هر چه پیروی، توسل و ارتباط با آنان بیشتر باشد، این آثار نیز بیشتر خواهد بود.[نیازمند منبع]
دعای عهد، دعای توسل، نماز امام زمان و حضور در مسجد جمکران، زیارت آل یاسین، صدقه دادن برای سلامتی امام زمان، جشنهای نیمه شعبان و اشعار فراوانی که در این زمینه سروده شده، جلوههایی از ارتباط شیعیان با امام زمان است.[نیازمند منبع]
موسوی اصفهانی در کتاب مکیال المکارم برخی آداب ارتباط با امام زمان را جمعآوری کرده است. برخی از این آداب عبارتند از:
در کتابهای تاریخی و حدیثی شیعه - همچون کافی، الارشاد شیخ مفید، اعلام الوری، کمال الدین و الغیبة شیخ طوسی و الغیبة نعمانی - نام برخی افرادی که در زمان حیات امام حسن عسکری(ع) موفق به دیدار فرزندش مهدی (عج) شده بودند آمده و شرح دیدارشان ذکر شده است؛ از جمله حکیمه عمه امام یازدهم[۱۷۸] که شاهد تولد امام مهدی بوده است. بیشتر این افراد، یاران و خادمان امام حسن عسکری(ع) بودند: ابو نصر ظریف[۱۷۹] (خادم امام عسکری)، احمد بن اسحاق اشعری قمی[۱۸۰] ابو علی بن مطهر،[۱۸۱] سعد بن عبدالله اشعری قمی،[۱۸۲] یعقوب بن منقوش،[۱۸۳] ابوغانم خادم،[۱۸۴] کامل بن ابراهیم،[۱۸۵] و....[۱۸۶]
همچنین گزارش شده است در طول ۶۹ سال غیبت صغری، علاوه بر چهار نائب خاص امام، افراد متعددی امام مهدی(ع) را زیارت کردهاند: ابراهیم بن ادریس،[۱۸۷] ابراهیم بن عبده نیشابوری و خادم او،[۱۸۸] ابوالادیان خادم امام حسن عسکری(ع)،[۱۸۹] ابو سعید غانم هندی،[۱۹۰] ابو عبدالله بن صالح،[۱۹۱] ابو محمد حسن بن وجناء نصیبی،[۱۹۲] ابو علی محمد بن احمد بن حماد مروزی محمودی،[۱۹۳] اسماعیل بن علی نوبختی،[۱۹۴] علی بن ابراهیم بن مهزیار،[۱۹۵] محمد بن اسماعیل فرزند امام کاظم(ع)،[۱۹۶] محمد بن شاذان نیشابوری،[۱۹۷] و دهها نفر دیگر.[۱۹۸]
در زمان غیبت صغری، مدعیان نیابت نیز کم نبودند. افرادی چون احمد بن هلال کرخی، محمد بن نصیر نمیری و محمد بن علی شَلْمَغانی از مدعیان نیابت بودند که توقیعاتی از سوی امام زمان در لعن و طرد آنان صادر شد.[۱۹۹]
درباره دیدن امام زمان در روزگار غیبت کبری دو دیدگاه وجود دارد: برخی آن را انکار کردهاند و برخی دیگر بر امکان و وقوع آن، شواهد و دلایلی اقامه نمودهاند. این انکارها گاه به احادیثی مستند شدهاند که مدعی مشاهده در روزگار غیبت کبری را دروغگو خواندهاند[یادداشت ۱۸] و گاه از شک در صداقت گزارشدهنده رؤیت برخاسته است، ضمن اینکه برخی نیز به دلیل جلوگیری از سودجویی فرصتطلبان، همه گونه رؤیت را انکار میکنند.[۲۰۰]
از سوی دیگر در برخی احادیث، دعاها و اعمالی برای دیدار با امام زمان(ع) توصیه شده است،[۲۰۱] و دستکم دو حدیث معتبر، دسترسی و دیدار با امام را برای پیروان ویژه او، امری ممکن دانسته است.[یادداشت ۱۹] عالمان بزرگ شیعه مانند شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی در کتابهای خود فصلی را برای نام بردن از دیدارکنندگان با امام دوازدهم گشوده و به ممکن بودن آن تصریح کردهاند.[۲۰۲] گزارشهای فراوانی از ملاقات برخی عالمان بزرگ و افراد عادی با امام زمان وجود دارد. به گفته شیخ حر عاملی، سید عبدالله شبر و لطفالله صافی گلپایگانی، این گزارشها به حد تواتر رسیدهاند.[۲۰۳] برخی از این ملاقاتکنندگان عبارتاند از: میرزا محمد حسین نائینی،[۲۰۴] سید بن طاووس،[۲۰۵] ابراهیم کفعمی،[۲۰۶] محمد تقی مجلسی،[۲۰۷] ابوالحسن شعرانی،[۲۰۸] شیخ حر عاملی،[۲۰۹] مقدس اردبیلی،[۲۱۰] میرزا محمد استرآبادی،[۲۱۱] شهید ثانی،[۲۱۲] سید بحرالعلوم،[۲۱۳] سید نعمت الله جزایری،[۲۱۴] شیخ مرتضی انصاری.[۲۱۵]
علاوه بر زیارتهای جامعه که میتوان همه امامان را با آن زیارت کرد، برای ارتباط با امام زمان(ع)، دعاها و زیارتهای مختلفی نقل شده که از مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
در فرهنگ اسلامی، انتظار فرج -به معنای امید به گشایش شرایط نابسامان- از مفاهیم پرتکرار در آیات و روایات است.[یادداشت ۲۰] یکی از مهمترین مصادیق این انتظار در فرهنگ شیعی، امید به گشایش سختیها و آیندهای روشن با ظهور امام زمان است. از این نوع انتظار در روایات با واژگانی مانند «اَلْمُنتظَرُ لِأمْرِنا»، «مُنتظِرٌ لِهذا الاَمر»، «اِنْتِظارُ قائِمِنا»، «تَوَقُّعُ الْفَرَج»، «اَلمُنتظِرینَ لِظُهورِهِ»، «مُنْتظِرونَ لِدَوْلَةِ الْحَق» و «اَلمُنتظِرُ لِلّثانی عَشَر» یاد شده است.[۲۱۶] این روایات پاداش و فضائل بیشماری برای منتظران بیان کرده و آنان را از «اولیاء الله» و برترین مردم به حساب آورده است که همچون یاران پیامبر(ص) در جنگ بدر بوده یا در خیمه امام زمان(ع) به همراه او نبرد میکنند.[۲۱۷]
انتظار فرج و گشایش میتواند جنبه فردی یا عمومی داشته باشد[۲۱۸] و به شرطی سازنده است که با تلاش و کسب آمادگی همراه بوده و مؤمن از تأخیر آن ناامید نگردد. نتیجه چنین انتظار و تلاشی، تکامل فرد و جامعه خواهد بود.[۲۱۹]
شیعیان روز نیمه شعبان را، که بنابر قول مشهور روز ولادت امام زمان است،[۲۲۰] یکی از مهمترین اعیاد میدانند و در شب و روز آن به برگزاری جشن، چراغانیهای گسترده، مولودیخوانی، قربانی کردن و غذا دادن به فقرا اقدام میکنند. این جشنها در ایران پررنگتر و در قالب دهه مهدویت، در چند روز برگزار میگردد و بخش مهمی از آنها در مکانهای مذهبی، محلهها و بازارها برپا میشود. مسجد جمکران یکی از میزبانان اصلی برگزاری جشنهای مهدویت است. این روز در ایران تعطیل و روز جهانی مستضعفان نامیده شده است.[۲۲۱] در عراق نیز شیعیان ضمن برگزاری جشن نیمه شعبان، به زیارت امام حسین(ع) میروند. شیعیان در بحرین، یمن، مصر، لبنان و سوریه و هند نیز جشنهای نیمه شعبان را برگزار میکنند.[۲۲۲]
در منابع روایی اهل سنت احادیث متعددی درباره مهدی و منجی آخرالزمان آمده است که برخی محدثان اهل سنت مانند آبری شافعی،[۲۲۳] عبدالحق دهلوی،[۲۲۴] سفارینی،[۲۲۵] و شوکانی[۲۲۶] به متواتر بودن آنها تصریح کردهاند. اهل سنت بر پایه این روایات به وجود «مهدی» باور دارند. مهمترین عقاید مشترک میان شیعه و اهل سنت در موضوع مهدی عبارتند از اینکه وی از نسل پیامبر اکرم(ص) و همنام با ایشان و با لقب «مهدی» است، قیامی حتمی در آخر الزمان خواهد داشت که بر همه ظالمین پیروز شده و عدل و داد را در سراسر جهان برقرار میکند و به همراه او عیسی(ع) به زمین باز میگردد.[۲۲۷]
برخی از علمای اهل سنت مهدی موعود در اسلام را همان امام دوازدهم شیعیان دانستهاند. سبط بن جوزی از علمای قرن هفتم در کتاب تذکرة الخواص پس از معرفی فرزند امام عسکری(ع) گفته است: «و هو الخلف الحجة صاحب الزمان القائم و المنتظَر» او همان صاحب الزمان و قائم است که [مسلمانان] در انتظار آمدنش هستند.[۲۲۸] ابن طلحه شافعی از علمای قرن هفتم نیز در کتاب مطالب السؤول، مهدی منتظر را همان فرزند امام حسن عسکری(ع) دانسته و روایات ظهور او در آخرالزمان را نقل کرده است.[۲۲۹]
در عین حال دیدگاه بسیاری از اهل سنت در این زمینه اختلافاتی با دیدگاه شیعه دارد از جمله اینکه از دیدگاه اهل سنت نام پدر مهدی همنام پدر پیامبر(ص) یعنی عبدالله است؛ در حالی که شیعه وی را فرزند امام حسن عسکری(ع) میداند. همچنین در دیدگاه مشهور اهل سنت، مهدی در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد. گروهی از اهل سنت نیز مهدی را از نسل امام حسن(ع) میدانند، در حالی که بر اساس اعتقاد شیعه او از نسل امام حسین(ع) است.[۲۳۰]
تعداد اندکی از اهل سنت نیز اصل باور به «مهدی» و روایات مربوط به آن را ضعیف دانستهاند، از جمله ابن خلدون در کتاب تاریخ خود[۲۳۱] و رشید رضا در تفسیر المنار.[۲۳۲]
منبع- ویکی شیغه