نقش امام سجّاد(ع) در تدوین حدیث و فقهِ شیعه
در روز پنجم ماه مبارک شعبان المعظّم سال 38 هجری[1] در مدینه منوّره در خاندان وحی و امامت، کودکی چشم به جهان گشود که جد ایشان، حضرت علی(ع) او را "علیّ" نام نهادند. پدر بزرگوارش امام حسین(ع) و مادر گرامی اش بنابر نقل بیشتر مورّخین «شهربانو»[2] دختر یزدگرد(پادشاه ساسانی ایران) میباشد.
1. شخصیت علمی و معنوی
امام چهارم، حضرت علیّ بن الحسین، ملقّب به سجّاد(ع)، پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام حسین(ع) در واقعه عاشورای سال 61 هجری، امامت و ولایت مسلمانان و شیعیان را عهدهدار شدند.
ابو حازم(یکی از محدثین) میگوید: « ما رایت هاشمیاً افضلُ من علیّ بن الحسین ولا افقه منه».[3] یعنی؛ از میان بنی هاشم[اهل بیت پیامبر] هیچ کس را والاتر و داناتر از علیّ بن الحسین[ع] ندیدم.
زُهری میگوید: « لم أدرک احداً من اهل هذا البیت ـ بیت النبیّ(ص) ـ افضل من علیّ بن الحسین[ع]».[4] یعنی؛ از میان خاندان پیامبر(در این زمان) هیچ کسی را با فضیلتتر از علیّ بن الحسین(ع) ندیدم.
پیرامون مقامات معنوی و عبادت حضرت، از امام باقر(ع) روایتی نقل شده است که ذکر میشود: « کان قیام علی بن الحسین(ع) فی صلاته قیام العبد الذلیل بین یدی الملک الجلیل، کانت اعضاوه ترقعد من خشیة الله وکان یصلّی صلاة مودّع یری انّه لا یصلّی بعدها ابداً».یعنی؛ پدرم در نمازش، همانند بنده ضعیف در مقابل خداوند بزرگ میایستاد و اعضای بدنش از خوف خداوند میلرزید همانند کسی که آخرین نماز خود را میخواند.
در سایر صفات و کمالات اخلاقی امام زین العابدین(ع) نیز سخن به همین منوال است. ائمه معصومین(ع) به معنای واقعی کلمه الگو و اسوه مردم زمان خود و تمامی بشر تا روز قیامتاند. بر ما مسلمانان و شیعیان است که با سر مشق گرفتن از آن ها و پایبندی عملی به گفتار و کردار آن بزرگواران بتوانیم وظایف خودمان را انجام دهیم، ان شاء الله.
2. وضعیت شیعیان
کوفه که در آن زمان پایگاه شیعیان بود، تبدیل به مرکزی جهت سرکوبی شیعیان شده بود، اکثر شیعیان واقعی امام حسین(ع) در حادثه کربلا به شهادت نایل آمده بودند. آن عدهای هم که هنوز زنده بودند، تحت شرایطی که عبیدالله بن زیاد به وجود آورده بود جرأت خودنمائی نداشتند، شیعیان پس از واقعه کربلا و شهادت جمع زیادی از خاندان پیامبر(ص) در وضعیت روحی و فکری سختی بسر میبرند، دشمنان خیال میکردند، پس از رویداد واقعه عاشورا، دیگر در هیچ زمانی شیعه و رهبران آن ها نمیتوانند قدرت پیدا کنند ولی این خیال باطلی بود، امام سجاد(ع) موفق شد با تلاشهای فراوان به شیعه حیاتی تازه ببخشد و زمینه را برای تجدید حیات واقعی در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آماده سازد.
امام علیّ بن الحسین(ع)، در طول مدت 34 سال امامت و هدایت مسلمانان موفق شدند، شیعیان را از یکی از سختترین دورانها نجات دهد. دورانی که جز سرکوب، فتنه، تحریف، قیامهای باطل و کشتار شیعیان چیزی، هم راه نداشت.
3. امام سجّاد(ع) و قیام های شیعی
در دروان امامت امام زین العابدین علیه السلام چند قیام و شورش اسلامی، شیعی در دفاع از مظلومیت ائمه معصومین(ع) و اظهار توبه از عدم حمایت اهل بیتپیامبر(ص) صورت گرفت. گرچه در بعضی از آن ها اغراض غیر الهی نیز دخالت داشت!.
الف: قیام حَرّه
اولین برخورد امام سجّاد علیه السلام با امویان در زمان امامت خویش، با عبیدالله بن زیاد در شهر کوفه بود و همین طور با نماینده بنی امیه در آن زمان، یعنی یزید بن معاویه در شام که حضرت با ایراد سخنان و خطبهای آتشین، مقام و منزلت اهلبیت رسول خدا(ص) و نگون بختی دشمنان به ویژه بنیامیه را ذکر میکند.
در واقعه حرّه که شورشی کوچک به رهبری عبدالله بن حنظله، غسیل الملائکه، در اعتراض به دستگاه اموی و یزید بود، امام(ع) موضع بی طرفی گرفت و از شهر مدینه بیرون رفت و حتی برای جلوگیری از ریخته شدن خونها، عدهای زیاد از مردم بی دفاع را پناه داد.[5]
یکی از دلائل عدم مخالفت صریح و موضع انقلابی(قیام با شمشیر) توسط حضرت، مسئله"تقیّه" بود که حضرت از آن به عنوان سپری برای حفظ اصل دین استفاده میکردند که در فقه سیاسی اسلام، جایگاه آن و مواردش روشن شده است و یکی از مسلمات فقه شیعه میباشد.
لذا امام(ع) از آن جایی که می دیدند اگر قیام نمایند، قطعاً کشته خواهند شد و خوف از بین رفتن بقیّة السیف و اصل دین میباشد و چه بسا، از نسل پیامبر(ص) کسی زنده نماند و به هدفی هم نرسند، از این کار خودداری نمودند و آن را به مصلحت اسلام ندانستند و وقت خود را صرف تربیت انسانهای فداکار و آگاه به مبانی دین و معارف الهی در ابعاد اخلاقی، تربیتی، علمی، فرهنگی و سیاسی کردند تا در صورت نیاز، از آنها در راه نشر دین و مبارزه با دشمنان استفاده کافی شود.
امام زین العابدین علیه السلام بعد از ورود به مدینه مشاهده کرد که حادثه کربلا در میان مردم به خصوص شیعیان (عده ای که بنا به عللی نتوانستند امام حسین علیه السلام را یاری دهند و یا نخواستند) اثر تلخ و نگران کننده گذاشته است!. چنان چه عدهای گمان میکردند که دیگر شیعیان، نخواهند توانست قد علم کنند و کار آن ها، به پایان رسیده است و یا این که لااقلّ در صحنه سیاسی جامعه و اداره آن نخواهند توانست کاری از پیش ببرند.
البته، درست است که جامعه مسلمین(به خصوص شیعیان) بعد از حادثه کربلا دیگر توان مقابله شدید با دستگاه اموی را نداشت اما آن ها دریافتند که امویان برای رسیدن به اغراض دنیائی خود و حکومت بر مسلمین، از انجام هر جنایتی حتی، اگر کشتن فرزند پیامبر(ص) باشد، دریغ نخواهند نمود. لذا امام چهارم(ع) دست به فعالیتهای سازندگی روحی و معنوی مردم مسلمان زد و مبارزات خود با ظلم و ستم اموی را به شکل دیگر(یعنی آماده سازی نیرو برای آینده) شروع نمود. گو اینکه از اعتراض به جنایات و ظلم های حکام اموی نیز غافل نمیشد.
ب: نهضت توّابین
یکی از این قیامها، نهضت توّابین بود که مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صَُرد خُزاعی، به همراهی چندین هزار نفر از کوفیان در آن شرکت داشتند. ادعا شده است که رهبری توابین، امامت علیّ بن الحسین(ع) را پذیرفته بود. [6] آن چه مهم است این است که آیا آن ها در صورت پیروزی، رهبری و امامت شیعیان را به اهلبیت پیامبر(ص) که مصداق آن در این زمان حضرت سجّاد(ع) بودند واگذار مینمودند!
شروع این نهضت به طور پنهانی پس از حادثه جان گذار و خونین کربلا آغاز شد، اما در سال های 64 و 65 به اوج خود رسید و به صورت تهدیدی جدّی علیه ابن زیاد و دستگاه اموی در آمد. آنها میگفتند: «ما از عدم حمایت از اهلبیت رسول خدا(ص) که به شهادتِ حضرت حسین بن علیّ"علیهما السلام" انجامید سخت پشیمانیم و لذا برای پاک کردن دامان خود از این گناه، دست به شمشیر برده و بر قاتلین حضرت می تازیم. آنها از ناحیه وجدان خود سخت در عذاب بسر میبردند و آرامش وجدان خود را شرکت در نهضتِ خونین و در نهایت کشته شدن میدانستند و فریاد میزدند: "ما از زندگی در دنیا سخت بی زاریم و هرگز به خاطر آن، دست به شورش نزدهایم». [7] آنها در جنگ خونین خود با سپاه اموی شکست خوردند و اکثریت آنها به هم راه فرمانده شان به شهادت رسیدند.
ج: قیام مختار
پس از شکست توّابین، قیام «مختار بن ابی عُبیدة الثقفی» در کوفه، علیه بنی امیه شروع شد. هدف او اگر چه بیشتر رنگ سیاسی داشت، اما در آن موقعیت، نقش مهمی در سوزاندن پایه های ستم دستگاه اموی ایفا نمود و فکر می کرد اگر شورش و نهضتش به موفقیت برسد باید رهبری آن در دست یکی از آل محمّد(ع) باشد. لذا نامهای به امام چهارم حضرت سجّاد(ع) نوشت و درخواست نمود تا فرماندهی و هدایت نهضت را به عهده بگیرند، ولی امام(ع) امتناع ورزید.
امام سجّاد(ع) به خوبی مختار و اهداف خاص او را میشناخت و موقعیت جامعه آن روز را نیز آماده قیام نمیدیدند. مختار، نامهای به «جناب محمّد بن حنفیّه» نگاشت که او جواب منفی نداد. مختار کار خود را شروع نمود. او در مرحله اول، با کمک سائر فرماندهان مانند ابراهیم بن مالک اشر، با جمعآوری لشکر فراوان، به دنبال قاتلان درجه اول شهدای کربلا رفت و سرهای ناپاک عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد، خولی، شمر بن ذی الجوشن و... را از بدن آنها، جدا کرده و نزد امام سجّاد(ع) فرستاد و امام(ع) سجده شکر، انجام داده و فرمودند: «خدای مختار را جزای خیر دهد... ». [8]
البته قابل ذکر است که بعضی از تاریخ نویسان میگویند؛ مختار از "محمد بن حنفیّه" سوء استفاده کرد و حتی او را مهدی موعود! نامید و از آن زمان عدهای به نام "کیسانیه"، فرقه جدیدی درست کردند و قائل به امامت محمد بن حنفیّه شدند!. ولی بنا بر آن چه در منابع شیعه آمده است، محمد بن حنفیّه از اصول اعتقادی تشیّع منحرف نبود و امام سجّاد(ع) را به عنوان حجّت خدا قبول داشت.
به هر حال، قیام مختار نیز تا مدت زیادی دوام نیاورد و در سال 67 هـ . ق توسط آل زبیر سرکوب شد. در مجموع می توان گفت: مختار گرچه خدماتی برای شیعه انجام داده است و در این جهت مورد رضایت و تایید ائمه بوده است[9] ولی درست شدن فرقه کیسانیه و مطرح کردن محمّد بن حنفیه به عنوان مهدی موعود(ع) [10] و یا غرضهای غیر الهی در سر داشتن و توجه زیاد به احساسات نمودن و حتی غافل کردن مردم از دشمن اصلی، هیچ گاه مورد تائید ائمه(ع) نبوده و حتی مورد مذمّت نیز بوده است. [11]
4-میراث علمی و اخلاقی
الف: صحیفه سجادیه
یکی از خدمات ارزش مند و تاثیرگذارحضرت امام سجّاد(ع) به اسلام و مسلمین صحیفه سجادیه می باشد که مجموعهای از ادعیه در باب تهذیب نفس، رابطه بنده با خداوند ، توجه به آخرت و اعراض از دنیا، اخلاق پسندیده، دعا در هنگام مشکلات، دعا در باره پدر و مادر، فرزندان، همسایگان، مرزداران مملکت اسلامی، طلب روزی از خداوند و دعا در اعیاد، خوف خدا و تواضع و ده ها مورد دیگر است.
امام سجاد(ع) با بصیرت تمام می دید که بزرگ ترین نیاز مردم در آن زمان، همین مسائل است. در زمانی که توجه به دنیا و زخارف آن زیاد شده بود و اعراض از عبادت و مسائل اسلامی نیز فراوان مشاهده می شد، بهترین دارو برای درمان این مشکل(سرطان روحی)، همانا برقراری ارتباط با خدا[صحیفه سجّادیه] که دریائی از معارف الهی در آن نهفته بود.
عظمت این کتاب گران بها، علاوه بر شیعیان، در بین اهل سنت نیز مقبول و پذیرفته شده است. [13] و این خود حاکی از این است که دعاهای امام سجّاد(ع) در درون جامعه آن روز، نفوذ کرده و همه مسلمانان(شیعیان و اهل سنت)، از آن به عنوان راهی به سوی خدا و معنویت استفاده میکردند.
زمانی که حتی نام گذاری اشخاص به نام « علیّ » مجازات دارد و کار حاکمان بنی امیّه با سبّ علیّ علیه السلام شروع و ختم می شد!، به کار گیری این تعبیر، ارزش خود را به خوبی نشان میدهد.
از مسائل دیگری که صریحاً در لابلای دعاهای امام زین العابدین(ع) به چشم می خورد، همانا مسئله امامت و حقانیّت اهل بیت پیامبر(ع) در احراز آن و رهبری جامعه مسلمین می باشد. کسانی که علاوه بر پاک دامنی و تقوا از مقام عصمت هم برخوردارند. برای روشن تر شدن جایگاه اهلبیت(ع) در بین مردم مشاهده میکنیم تعبیری که بیش از همه تکرار شده همانا "صلوات بر حضرت محمّد و آل محمّد(صلوات الله و سلامه علیهم)" است.
ب: رسالة الحقوق
از حضرت امام سجّاد زین العابدین(ع) رساله ای در حقوق با عنوان" رسالة الحقوق" نیز به جای مانده که در کتب محدّثین شیعه مانند کتاب مَن لایحضره الفقیه، خِصال، أمالی، تُحَف العقول و... ذکر گردیده است. پیرامون این رساله و شرح و توضیح آن از سوی علما و محققین اسلامی، کتاب ها و رساله های فراوانی منتشر شده است.
5. زمینه سازی تدوین حدیث و فقه شیعه
در زمانی که گروه های مختلف با ایده ها و افکار التقاطی، در پی اهداف خود بودند و هر کدام برداشتی خاص از اسلام و قرآن می کردند، به خصوص با فاصله گرفتن از عصر نبوی(ص)، خوف این میرفت که سنّت واقعی و معارف نابِ اسلامی از بین برود. امام سجّاد علیه السلام که وارث و خزانه دار علم الهی بود، دست به تربیت دانش مندان زیادی زد تا از این طریق قرآن و سنّت واقعی پیامبر(ص) بر مردم بیان شود و فرقه های منحرف نتوانند به اغراض و اهداف شیطانی خود برسند. به ویژه این که حاکمان ستم گر اموی تمام سعی خود را در دور نگه داشتن مسلمانان از معارف حقیقی قرآن و سنت واقعی نبوی گذاشته بودند.
روی این هدف بسیاری از طالبان علم و دانش، در سلک راویان حدیث و شاگردان حضرت در آمدند تا از سرچشمۀ زلال دانش او بهره ها گرفته و به حقایق قرآن و معارف دینی اسلام دست بیابند.
مرحوم شیخ طوسی(ره) تعداد 170 نفر از اصحاب امام سجّاد(ع) و یا کسانی که از آن حضرت روایت نقل کردهاند[14] را ذکر کرده است که از مشهورترین اصحاب و شاگردان حضرتش: ابو حمزه ثمالی، سعید بن مسیّب، محمد بن جبیر، ابو خالد کابلی، سعید بن جبیر و ... میباشند.
از طرف دیگر عالمان اهل سنت مانند ابن شهاب زُهری، محمد بن سعد، یحیی بن سعید و جاحظ در باره مقام علمی و زهد و کمالات امام سجّاد(ع) سخن ها گفتهاند و همگی او را به بزرگی یاد کردهاند.
در نتیجه، سنگ بنای فقه و زمینه سازی آن از زمان امام سجّاد(ع) و توسط آن حضرت شروع شد و در عصر امام باقر و امام صادق "علیهما السلام" با توجه به موقعیت و شرایط پیش آمده(تغییر و جا به جائی خلافت از بنی امیه به بنی عباس) به اوج خود رسید و فقه و مذهب جعفری تکمیل و تدوین شد.
«فسلامٌ علیه یوم وُلد ویوم اُستُشهد و یوم یُبعث حیّاً»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها :
[1]. اربلّی(ره)، کشف الغمة فی معرفة الائمة[ع] ج 2 ص 285؛ شیخ مفید(ره)، الإرشاد فی معرفة حُجَج الله علی العباد ص 253؛ طبرسی(ره)، إعلام الوری بأعلام الهدی ص 251. [بنا به قولی، آن حضرت در 15 جمادی الاُولی سال 36 هجری به دنیا آمدند].
[2] مقرّم، الإمام زین العابدین(ع) ص 14.
[3]. اربلّی، کشف الغمّة فی معرفة الائمة[ع]، ج 2 ص 86؛ ابن عبد ربّه، عقد الفرید ج 3 ص 97.
[4]. شیخ صدوق(ره)، تحف العقول ص 255، خصال ص 565؛ جعفری، تشیّع در مسیر تاریخ ص 286.
[5]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ج11 ص 192 و ج 6 ص186 و ج 5 ص 113.
[6]. کشّی(ره)، اختیار معرفة الرجال ص84؛ المختار الثقفی ص 124.
[7]. پیشین ص84 ؛ طوسی، رجال ص 125.
[8 -9]. ابن سعد، طبقات الکبری ج 5 ص213 و 285.
[10]. طبری، تاریخ الاُمم و الملوک ج 5 ص245.
[11]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ج11 ص 192 و ج 6 ص186 و ج 5 ص 113.
[12]. شیخ طوسی(ره)، اختیار معرفة الرجال ص 81 .
[13]. سبط ابن الجوزی، تذکرة الخواص، ص 186، اربلی(ره)، کشف الغمة... ج 2 ص 80.
[14]. شیخ صدوق(ره)، تحف العقول ص 255؛ خصال ص 565.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معرفی برخی از منابع مفید درباره امام سجاد علیه السلام (عربی- فارسی)
[معرفی این منابع، به معنای تأیید همه محتوای آنها نیست].
الف) كتاب هاى عربى
- الصحیفة السجادیة... من انشاء الإمام العارفین، سید الساجدین، زین العابدین علی بن الحسین(علیهما السلام)، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، الطبعة الثالثة، رحلی، 1428 ق، 642 ص.
- أعلام الهدایة؛ الإمام علی بن الحسین"زین العابدین"(ع)، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، المجلد السادس، الطبعة السادسة، مزیدة و محققة، وزیری، 1430، 260 ص.
- بلاغة الإمام علیّ بن الحسین، خّطب، رسائل، کلمات، الشیخ جعفر عباس الحائری، تحقیق: عبد الأمیر السلطانی، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، وزیری، 1423 ق، 241 ص.
- الإمام الرابع؛ الامام علىّ بن الحسین، زین العابدین(ع)، گروه نویسندگان، ترجمه: محمد عبدالمنعم الخاقانى، قم، مؤسسه در راه حق، 1370، رقعى، 40ص.
- الإمام الرابع زین العابدین، علىّ بن الحسین(ع)، محمد حسن قبیسى العاملى، بیروت، 1403ق1983/م، وزیرى، 127ص.
- الإمام زین العابدین(ع)، سید عبدالرزاق الموسوى المقرّم(1316ـ 1391ق)، نجف، مكتبة الحیدریة،1374ق،وزیرى، 436ص(این كتاب دو بار به فارسى ترجمه شده است).
- الإمام زین العابدین؛ علىّ بن الحسین(ع)، احمد فهمى محمد، قاهره، بى نا، بى تا، وزیرى، 160ص.
- الإمام زین العابدین(ع)؛ عنقودٌ مرصعٌ، سلیمان كتّانى، سلیمان کتانی، دار الروضة للطباعة والنشر، 1414 ق[این كتاب در مسابقه تألیف از سوى مؤسسه آل البیت(ع) به مقام سوم دست یافت و منتشر شد].
- الإمام السجاد(ع)؛ دراسة تحلیلیة، كریم جبر الحسن، مراجعه و تقدیم: سید جعفر مرتضى عاملى، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1989م.
- الإمام علىّ بن الحسین(ع)، على محمدعلى الدخیل، چاپ دوم، بیروت، دار التراث الاسلامى، 1394ق1974/م، رقعى، 103ص.
- بلاغة الإمام على بن الحسین(ع)، جعفر عباس الحایرى، تقریظ: علامه سید عبدالحسین شرف الدین الموسوى، چاپ سوم، قم، مكتبة الثقلین، بى تا، رقعى، 290ص.
- جهاد الإمام السجاد، زین العابدین(ع)، السید محمدرضا الحسینى الجلالى، قم، بى نا، 1413ق1372/ ش، وزیرى، 336ص.
- حیاة الإمام زین العابدین(ع)؛ دراسة وتحلیل، باقر شریف القرشى(ره)، بیروت، دارالأضواء، 1409ق 1988/ م، وزیرى، 2ج، 262 ص.(این كتاب به فارسى ترجمه شده است).
- حیاة الامام على بن الحسین(ع) و تراجم اصحابه، شیخ كاظم الساعدى، نجف، مطبعة الغرى، 1375ق 1955/م، رقعى، 440ص.
- الحیاة السیاسیة للإمام السجاد(ع)، شیخ نورى حاتم، بیروت، مؤسسة المرتضى العالمیة، 1414ق1994/م، وزیرى، 185ص.
- زین العابدین(ع)، شیخ عبدالحلیم محمود(شیخ جامع الأزهر)، قاهره، دار الاسلام، 1973م، 146ص.
- زین العابدین علىّ بن الحسین(ع)، عبدالعزیز سیّد الأهل، چاپ دوم، قاهرة، مكتبة وهبة، 1961م، رقعى، 110ص(این كتاب، دو بار به فارسى ترجمه شده است).
- زین العابدین علىّ بن الحسین، بن على بن ابى طالب(ع)، محمد عبدالرحیم، بیروت، دارالایمان، 1988م، 96ص.
- فى رحاب الصحیفة السجادیة، سید عباس الموسوى، بیروت، دار المرتضى، 1411ق.
- فى ظلال الصحیفة السجادیة، شیخ محمدجواد مغنیه(م1400ق)، بیروت، دار التعارف، 1979م.
- منهاج التحرك عند الامام السجاد(ع)، عبدالكریم آل نجف، وزیرى، 125ص.
- النظریة السیاسیة لدى الامام زین العابدین(ع)؛ محمود بغدادى، قم، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، 1374ش/1416ق، وزیرى، 450ص.
- وفاة الامام السجاد؛ على بن الحسین(ع)، شیخ حسین البحرانى(م1387ق)، قم، منشورات الشریف الرضى، 1411ق (چاپ افست)، رقعى، 56ص.
- ولادة امام زین العابدین(ع)، سید محمدحسین الطالقانى، نجف، دار المعارف، 1387ق، رقعى، 31ص.
ب) كتاب هاى فارسى
- پژوهشى در زندگى امام سجاد(ع)، آیت اللّه سید علی خامنه اى(رهبر معظم انقلاب اسلامى)، تهران، دفتر مركزى حزب جمهورى اسلامى، 1361، رقعى، 80 ص.
- پیشوایان هدایت(ج 6)؛ زین العابدین، حضرت امام سجاد(ع)، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، مترجم: کاظم حاتمی طبری، وزیری، 300 ص.
- امام چهارم(ع)؛ پاسدار انقلاب خونین كربلا، على اكبر حسنى، قم، انتشارات نـسـل جوان، 1356، جیبى، 215ص.
- امام سجاد(ع)؛ جمال نیایش گران، گروه تاریخ اسلام، بنیاد پژوهش هاى اسلامى، نگارش: احمد ترابى، مشهد، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1373، وزیرى، 328ص.
- امام سجاد(ع) و داستان حرّه، رضا استادى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1372، وزیرى، 25ص.
- تحلیلى از زندگانى امام سجاد(ع)، شیخ باقر شریف القرشى(ره)، ترجمه: محمدرضا عطایى، مشهد، كنگره جهانى حضرت رضا(ع)، 1372، وزیرى، 2ج،450-766 ص.
- چراغ روشن در دنیاى تاریك، یا زندگانى امام سجاد(ع)، سید جعفر شهیدى(ره)، تهران، انتشارات علمى، 1344، رقعى، 232ص.
- حضرت سجاد، على بن الحسین، فضل اللّه كمپانى، تهران، انتشارات خزر، 1357، وزیرى، 335ص.
- خطبه ها، نامه ها و سخنان امام سجاد، علىّ بن الحسین(ع)، جعفر الحایرى، ترجمه: احمد صادقى اردستانى، تهران، انتشارات خزر، 1355، رقعى، 335ص.
- در رهگذر كوفه و شام و خطبه هاى امام سجاد(ع) و آثار آن، حسین عمادزاده اصفهانى (1325ـ 1410ق)، تهران.
- دنیاى ناشناخته نیایش؛ نگرشى بر نیایش امام سجاد(ع)، شهید علی رضا تقدّس، چاپ هفتم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1371، رقعى، 88 ص.
- راه و رسم زندگى از نظر امام سجاد(ع)، ترجمه و تنظیم: على گل زاده غفورى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1355، رقعى، 223ص.
- رهبر آزادگان، سید ساجدان، علىّ بن الحسین(ع)، سید عبدالرزاق موسوى مقرم(1316ـ 1395ق)، ترجمه: مرتضى فهیم كرمانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374، وزیرى، 528 ص.
- زندگانى امام چهارم، حضرت زین العابدین(ع)، حسین عماد زاده اصفهانى(1325 ـ 1410ق)، چاپ سوم، تهران، انتشارات سعدى، وزیرى، 477ص.
- زندگانى امام زین العابدین؛ على بن الحسین(ع)، علامه سید محسن امین العاملى(1282 ـ 1371ق)، ترجمه: حسین وجدانى، تهران، انتشارات امیر كبیر، 1353، رقعى، 119ص.
- زندگانى امام سجاد(ع)، سید عبدالرزاق موسوى مقرم (1316ـ 1391ق)، ترجمه: عزیز اللّه عطاردى ، تهران.
- زندگانى با سعادت امام سجاد(ع)، مرتضى جوادى، قم، 1345، رقعى، 323ص.
- زندگانى علىّ بن الحسین(ع)، سید جعفر شهیدى(ره)، چاپ چهارم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1371، وزیرى، 230ص.
- زندگى و سیماى حضرت امام علىّ بن الحسین، زین العابدین(ع)، سید محمدتقى مدرسى، ترجمه: محمدصادق شریعت، تهران، مؤسسه فرهنگى انصار الحسین(ع)، 1370، وزیرى، 108ص.
- کتاب نامه امام سجاد(ع)، سلمان حبیبی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، 1386ش، قم، 212 ص.
- معصوم ششم؛ علىّ بن الحسین، سید الساجدین(ع )، جواد فاضل (1335ـ 1381ق)، تهران، انتشارات علمى، بى تا، رقعى، 195ص.
- مناجات هاى حضرت سجاد یا سخنان امام زین العابدین(ع)،؟ تهران، شركت سهامى طبع كتاب، بى تا، رقعى، 114ص.
- نكته هاى اخلاق و عرفان در مناجات هاى سید ساجدان(ع)، محسن غرویان، قم، انتشارات نبوى، 1372، رقعى، 56 ص.
- نگاهى بر زندگى امام سجاد(ع)، محمّد محمّدى اشتهاردى، تهران، نشر مطهر، 1374، رقعى، 144ص
منبع - خبرگزاری اهل بیت « ابنا»