امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت

امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت (امام محمد باقرعلیه السلام )

عنوان و نام پديدآور : امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت/ تحقيق و نگارش داود الهامي مشخصات نشر : مكتب اسلام، 1377.
بازدید : 99
زمان تقریبی مطالعه : 26 دقیقه
تاریخ : 23 دی 1402
امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت (امام محمد باقرعلیه السلام )

امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت

مشخصات كتاب

سرشناسه : الهامي، داود، - 1316

عنوان و نام پديدآور : امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت/ تحقيق و نگارش داود الهامي

مشخصات نشر : مكتب اسلام، 1377.

مشخصات ظاهري : ص 528

شابك : 964-91550-0-712500ريال ؛ 964-91550-0-712500ريال

وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس

موضوع : ائمه اثناعشر -- فضائل

موضوع : ائمه اثناعشر -- احاديث اهل سنت

رده بندي كنگره : BP36/5/الف 7الف 8

رده بندي ديويي : 297/95

شماره كتابشناسي ملي : م 77-15905

فضائل امام باقر

عبدالله بن عطا مكي

يكي از شخصيتهاي برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام باقر عليه السلام بود، مي گويد: «ما رأيت العلماء عند أحد أصغر علما منهم عند أبي جعفر عليه السلام و لقد رأيت الحكم عنده كأنه متعلم» [1] . «علماء و دانشمندان را پيش هيچ كس حقيرتر و كم رنگ تر از آنچه در پيش ابوجعفر عليه السلام بودند، نديدم». «حكم بن عتيبه» را با آن مرتبه ي علمي كه در ميان مردم داشت، در برابر آن جناب همچون كودكي ديدم كه پيش روي استاد خود نشسته باشد.

 

احمد بن تيميه الحراني (متوفي 728 ه)

بنيانگذار مسلك وهابيت و مؤلف كتاب «منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة» كه آن را در رد كتاب «منهاج الكرامة» علامه ي «حلي» نوشته و در آن از روش انتقاد منطقي منحرف شده و روش فحش و دشنام را در پيش گرفته و خلاف ضروريات ديني را حاوي مي باشد چنانكه از كتاب «سبل الهدي» نقل است كه در تطهير اوساخ منكرات اين كتاب، آب درياها كافي نيست. او درباره ي [ صفحه 326] امام باقر عليه السلام در عبارت كوتاهي چنين مي نويسد: «ابوجعفر محمد بن علي من خيار أهل العلم و الدين و قيل انما سمي الباقر لأنه بقر العلم» [2] . «ابوجعفر محمد بن علي از نخبگان اهل علم و دين است و بدان دليل كه شكافنده ي علوم اسلامي بود، باقر ناميده شده است».

احمد بن محمد ابن خلكان (681 - 608 ه)

«ابن خلكان» از مشاهير مورخين و قضات و علماي نامي قرن هفتم هجري و در اصول اشعري و در فروع شافعي مذهب بود و كتاب «و فيات الأعيان و أبناء الزمان» از او است. «ابن خلكان» كه با تمام عظمت علمي اش از متعصبين اهل سنت بوده و بيش از حد طريق عصبيت مي پيمود، درباره ي امام باقر عليه السلام مي نويسد: «ابوجعفر محمد بن زين العابدين علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب رضي الله عنه؛ الملقب بالباقر. أحد الأئمة الاثني عشر في اعتقاد الامامية و هو والد جعفر الصادق و كان الباقر عالما سيدا كبيرا و انما قيل له الباقر لأنه تبقر في العلم، اي توسع، و التبقر: التوسع و فيه يقول الشاعر: يا باقر العلم لأهل التقي و خير من لبي علي الأجبل [3] . «ابوجعفر محمد بن زين العابدين... ملقب به «باقر» يكي از ائمه ي دوازده گانه در اعتقاد شيعه ي اماميه و پدر (امام) جعفر صادق عليه السلام مي باشد و باقر عليه السلام عالم بزرگ و سيد عظيمي بود و به اين جهت به او «باقر» گفته مي شد كه علم را مي شكافت و به آن توسعه مي داد. [ صفحه 327] شاعر در وصف او چنين گفته: اي شكافنده ي علم براي پرهيزگاران و اي بهترين كسي كه بر كوههاي حجاز لبيك گفتي».

 

عطار نيشابوري (627 - 513 ه)

«محمد بن ابراهيم» ملقب به «فريدالدين» معروف به «شيخ عطار» از اكابر مشايخ صوفيه و صاحب كتاب «تذكرة الأولياء» است. وي در پايان كتابش با وصف حال حضرت امام باقر عليه السلام به آن حسن ختام بخشيده و چنين مي نويسد: «ذكر امام محمد باقر عليه الرحمة؛ آن حجت اهل معاملت؛ آن برهان ارباب مشاهدت؛ آن امام اولاد نبي؛ آن گزيده ي احفاد علي؛ آن صاحب باطن و ظاهر؛ ابوجعفر محمد باقر رضي الله عنه به حكم آن كه ابتداء اين طائفه از جعفر صادق كرده شد كه از فرزندان مصطفي است عليه السلاة و السلام. ختم اين طائفه هم بر ايشان كرده مي آيد. گوين كه كنيت او ابوعبدالله بود و او را «باقر» خواندندي مخصوص بود به دقائق علوم و لطائف اشارت و او را كرامات مشهور است به آيات باهر و براهين زاهر و مي آرند در تفسير اين آيت كه: (فمن يكفر بالطاغوت و يومن بالله) فرموده است كه بازدارنده ي تو از مطالعه حق طاغوت است بنگر تا چه محجوبي بدان حجاب از وي بازمانده ي به ترك آن حجاب بگوي كه به كشف ابدي برسي و محجوب ممنوع باشد و ممنوعي نبايد كه دعوي قربت كند. نقل است كه از يكي از خواص او پرسيدند كه او شب چون مي گذراند گفت: چون از شب لختي برود او از اوراد فارغ شود به آواز بلند گويد: الهي و سيدي شب در آمد و ولايت تصرف ملوك به سر آمد و ستارگان ظاهر شدند و خلائق بخفتند و به نوم درها فرو بستند و پاسبانان بر گماشتند و آنها كه بديشان حاجتي داشتند، فرو گذاشتند. بار خدايا تو زنده و پاينده و بيننده اي. غنودن بر [ صفحه 328] تو روا نيست. و آن كه تو را بدين صفت نداند هيچ نعمت را مقر نيست تو آن خداوندي كه رد سائل بر تو روا نباشد، آن كه دعا كند از مؤمنان بر درگاهت، سائل را باز نداري. بار خدايا چون مرگ و گور و حساب را ياد كنم چگونه از دنيا بهره ي پس از تو خواهم از آن كه تو را دانم و از تو جويم از آن كه تو را مي خواهم راحتي در حال مرگ بي برگ و عيش در حال حساب بي عفاف اين مي گفتي و مي گريستي تا شبي او را كسي گفت: يا سيدي چند گوئي؟ گفت: اي دوست يعقوب را يك يوسف گم شده چنان بگريست عليه السلام كه چشمهايش سفيد شد من ده كس از اجداد خود يعني حسين عليه السلام و قبيله ي او را در كربلا گم كرده ام از آن كي در فراق ايشان ديده ها سفيد كنم و اين مناجات به عربي بود و به غايت فصاحت. ما ترك تطويل كرده معاني آن را به پارسي آورديم تا مكرر نشود و به جهت تبرك ختم كتاب را ذكر او كرديم اين بگفت و جان به حق تسليم كرد رضي الله عنه و عن أسلافه و حشرنا مع أجداده و معه آمين يا رب العالمين..» [4] .

 

عبدالله بن أسعد اليافعي (متوفي 755 ه)

صاحب كتاب «مرآة الجنان و عبرة اليقضان في معرفة ما يعتبر من حوادث الزمان و تقلب أحوال الانسان» كه به تاريخ يافعي معروف است درباره ي امام باقر عليه السلام چنين مي نويسد: «ابوجعفر الباقر محمد بن زين العابدين علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب رضوان الله عليهم. أحد الأئمة الاثني عشر في اعتقاد الامامية و هو والد جعفر الصادق عليه السلام، لقب بالباقر، لأنه بقر العلم أي شقه و توسع فيه... و فيه يقول الشاعر: يا باقر العلم لأهل التقي و خير من لبي علي الأجبل [5] . [ صفحه 329] «ابوجعفر باقر محمد فرزند زين العابدين علي فرزند حسين بن علي بن ابيطالب - رضوان خدا بر همه ي آنها باد - يكي از ائمه ي دوازده گانه در اعتقاد اماميه است او پدر جعفر صادق و ملقب به «باقر» بود او را به اين جهت «باقر» گفته اند كه علم را شكافت و توسعه داد درباره ي او شاعر گويد: اي شكافنده ي علم براي پرهيزگاران و اي بهترين كسي كه بر كوههاي حجاز لبيك گفتي».

 

شهاب الدين احمد بن حجر الهيثمي، مصري سعدي (973 - 909 ه)

دانشمندي شافعي مذهب و بر خلاف «ابن حجر عسقلاني» نسبت به مذهب اهل سنت بسيار متعصب بود و بر همين صدد كتاب «الصواعق المحرقة» را در رد شيعه به رشته ي تحرير كشيده است او درباره ي امام باقر عليه السلام مي نويسد: «الامام العظيم؛ المجمع علي جلالته و فضله؛ ورث أباه عبادة و علما و زهادة؛ ابوجعفر محمد الباقر؛ سمي بذلك من بقر الأرض أي شقها و أنار مخبئاتها و مكانها؛ فلذلك هو أظهر من مخبئات كنوز المعارف و حقائق الأحكام و الحكم و اللطائف ما لا يخفي الا علي منطمس البصيرة أو فاسد الطوية و السريرة و من ثم قيل فيه باقرالعلوم و جامعه شاهر علمه و رافعه؛ صفا قلبه و زكا علمه و عمله و طهرت نفسه و شرف خلقه و عمرت اوقاته بطاعة الله و له من الرسوم في مقامات العارفين ما تكل عنه السنة الواصفين و له كلمات كثيرة في السلوك و المعارف لا تحتملها هذه العجالة» [6] . «امام و پيشواي بزرگ كه عظمت و فضلش مورد اتفاق همگان است عبادت و علم و زهد را از پدرش به ارث برده است. ابوجعفر محمد باقر عليه السلام به اين جهت «باقر» ناميده شده است كه گشاينده ي دريچه هاي دانش و شكافنده ي مشكلات علوم بود. او به اندازه اي گنجهاي پنهان معارف و [ صفحه 330] دانشها را آشكار ساخته و حقائق احكام و حكمتها و لطائف دانشها را بيان نموده كه جز بر عناصر بي بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و براي همين است كه وي را شكافنده و جامع علوم و برافرازنده ي پرچم دانش خوانده اند. قلبش روشن و علم و عملش زياد و نفسش پاكيزه و رفتار و اخلاقش پسنديده بود و عمر خود را در طاعت خدا سپري نمود در مقامات عارفين او را آداب و رسومي است كه زبان مداحان و توصيف كنندگان از بيان آن عاجز است و كلمات زيادي پيرامون سير و سلوك و معارف از او به جا مانده كه اين مقام گنجايش ذكر آنها را ندارد».

 

ابوالعباس احمد بن يوسف القرماني (متوفي 1019 ه ق)

معروف به «احمد بن سنان» دمشقي قرماني مكني به «ابوالعباس»، منشي اوقات مكه و مدينه بوده و مؤلف كتاب «اخبار الدول و آثار الأول» كه به تاريخ قرماني معروف است. «إنما سمي الباقر لأنه بقر العلم و قيل: لقب بالباقر لما روي عن جابر بن عبدالله الأنصاري قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله يا جابر يوشك أن تلحق بولد من ولد الحسين اسمه كاسمي، يبقر العلم بقرا. أي يفجره تفجيرا. فاذا رأيته فاقرأه مني السلام. قال جابر: فاخر الله مدتي حتي رأيت الباقر فاقرأته السلام عن جده محمد صلي الله عليه و آله. و لم يظهر عن أحد من ولد الحسن و الحسين من علم الدين و السنن و علم القرآن و السير و فنون الاداب ما ظهر عن أبي جعفر الباقر عليه السلام روي عنه في معالم الدين بقايا الصحابة، و وجوه التابعين» [7] . او را بدان جهت «باقر» ناميدند كه علم را شكافت و گفته شده براي اين ملقب به «باقر» گرديد كه از «جابر بن عبدالله انصاري» روايت شده است از رسول خدا صلي الله عليه و آله كه به او فرمود: تو زنده مي ماني تا فرزندي از فرزندان حسين عليه السلام را كه همنام من است، ديدار كني او علم دين را به [ صفحه 331] خوبي مي شكافد آنگاه كه ديدارش كردي، سلام مرا به او برسان. «جابر» گفت: خداوند عمر مرا به تأخير انداخت تا اين كه امام باقر عليه السلام را ديدم و سلام جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله را به او رساندم». «قرماني» مي گويد: «از هيچ يك از فرزندان حسن و حسين عليهماالسلام از علم دين و سنت پيامبر و قرآن و سيره و فنون ادب به مقداري كه از ابوجعفر باقر عليه السلام به ظهور رسيده است، ظاهر نشده و باقي مانده ي صحابه و بزرگان تابعين از وي نقل حديث كرده اند».

 

عبدالحي بن العماد الحنبلي (متوفي 1089 ه)

صاحب كتاب

«شذرات الذهب في أخبار من ذهب» گويد: «كان من فقهاء المدينة، و قيل له الباقر، لانه بقر العلم. اي شقه و عرف اصله و خفيه و توسع فيه و هو أحد الأئمة الاثني عشر علي اعتقاد الامامية. و له كلام نافع في الحكم و المواعظ منه: أهل التقوي أيسر أهل الدنيا مؤنة و أكثرهم معونة، أن نسيت ذكروك و ان ذكرت اعانوك قوامين بحق الله قوالين بأمر الله. و منه: انزل الدنيا كمنزل نزلته و ارتحلت عنه، أو كما اصبته في منامك فاستيقظت و ليس معك منه شي ء» [8] . او از فقهاي مدينه بود و بدان جهت او را باقر لقب دادند كه علم را شكافت و اصول و خفاياي آن را آشكار نمود و به آن توسعه داد او يكي از ائمه ي دوازده گانه به اعتقاد اماميه است. سخنان مفيد و متين در حكمت و مواعظ از او رسيده است كه از جمله آن سخنان زير است: افراد با تقوي سهل المنال ترين و كم خرج ترين و در عين حال پر فائده ترين مردم دنيا [ صفحه 332] هستند. و اگر چيزي را فراموش كني آنها تو را بدان تذكر مي دهند و اگر به ياد داشته باشي، كمكت مي كنند از حق خدا زياد سخن مي گويند و بر پا دارنده ي امر الهي هستند. و نيز فرموده: دنيا را مانند منزلي بدان كه ساعتي در آن توقف كرده و سپس از آن كوچ مي كني يا مانند ثروتي بدان كه در خواب بدان رسيده اي و وقتي بيدار مي شوي خيري از آن نمي بيني».

 

عبدالرحمن الشرقاوي (1227 - 1150 ه)

شيخ «عبدالله بن حجازي بن ابراهيم» معروف به «شرقاوي» شافعي شيخ جامع أزهر. مؤلف «ربيع الفؤاد

في ترتيب صلوات الطريق و الأوراد» درباره ي امام باقر عليه السلام گفته است: «الامام محمد الباقر هو أعلم أهل زمانه بالقرآن و تفسيره و بالحديث و الفقه» [9] . «امام باقر عليه السلام أعلم اهل زمان خود به قرآن و تفسير آن و حديث و فقه بود».

 

السيد عفيفي از علماي ازهر

«محمد الباقر هو ابن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب، لقب بالباقر لأنه تبقر في العلم، اي توسع فيه.. و كان عالما كبيرا سيد بني هاشم» [10] . «محمد باقر، فرزند علي بن حسين بن علي بن ابيطالب بدان دليل به «باقر» ملقب شده است كه شكافنده و توسعه دهنده ي علم... و عالم بزرگ و سيد بني هاشم بود». [ صفحه 333]

 

محمد بن موسي الدميري الشافعي (متوفي 808 ه)

«دميري» از اكابر علما و فقهاي شافعي است كه در تمامي فنون متداول زمان خود مهارتي به سزا داشت و «حياة الحيوان» از تأليفات اوست. و درباره ي امام باقر عليه السلام مي نويسد: «قليل لمحمد بن علي زين العابدين بن الحسين الباقر، لأنه بقر العلم، اي شقه و دخل فيه مدخلا بليغا..» [11] . «به محمد بن علي زين العابدين بن حسين «باقر» گفته مي شود براي اين كه علم را شكافت و از راهي رسا به آورد شد».

 

عبدالعزيز سيد الأهل

صاحب كتاب «جعفر بن محمد، الامام الصادق عليه السلام»: «و ما لبث محمد بن علي أن ظهر بالعلم و الزهد و الفضل و السؤود، ثم ما لبث ان تحول اليه الفضل كله، فلم يظهر علي أحد من ولد الحسن و الحسين من علم الدين و السنن و علم القرآن و السير و فنون الأدب و البلاغة ما ظهر من محمد بن علي ثم تبقر محمد في العلم و توسع فيه حتي سمي بالباقر و هو لقب لم يسبقه اليه أحد ثم شب في رعاية أبيه بالمدينة... عالما و زاهدا جوادا. أما علما فقد رأي العلم اغلي من العبادة قيمة و أجل قدرا. و أما زهدا فقد كان رأيه في الدنيا رأي جده علي.. و أما جودا فقد كان مع كثرة عياله و توسط حاله، يجود بما يسد الخلة و بما يغني من الفقر كان يجود بمئات الدراهم و الوفها فاذا رأي المعروف مستوجبا الخروج من المال كله بذل المعروف و لو لم يبق عنده شيئا» [12] . [ صفحه 334] «محمد بن علي عليه السلام بي درنگ به علم و زهد و فضل و برتري نمايان شد، سپس طولي نكشيد كه فضيلت و كمال به تمام معني به سوي وي تغيير مسير داد به طوري كه ظاهر نشد بر كسي از فرزندان حسن و حيسن عليهماالسلام از علم دين و سنن و علم قرآن و سيره و فنون ادب و بلاغت آنچه كه بر محمد بن علي عليه السلام ظاهر شد و سپس آن حضرت علم را شكافت و به آن توسعه داد تا آنجا كه «باقر» ناميده شد و اين لقبي است كه كسي قبل از او بدان لقب ملقب نشده بود و زير نظر پدرش در مدينه بزرگ شد در علم و زهد و بخشندگي به مقام بلندي رسيد. اما از لحاظ علم، او علم را از عبادت گرانبهاتر و ارزنده تر مي دانست و اما از نظر زهد، نظرش درباره ي دنيا همان نظر جدش علي عليه السلام بود اما از لحاظ جود و سخاوت، با اين كه عائله ي زيادي داشت و از لحاظ امكانات مالي متوسط بود، ولي آن قدر سخاوتمند و بخشنده بود كه فقيري را از فقر نجات مي داد و صدها و بلكه هزاران درهم احسان مي كرد و اگر مورد را زياد مستحق مي ديد، هر چه در توان داشت، احسان مي نمود».

 

فضل الله بن روزبهان خنجي اصفهاني

در شرح صلوات امام باقر عليه السلام مي نويسد: «اللهم صل و سلم علي الامام الخامس، الطيب الطاهرة النور الباهرة؛ السيف الشاهر؛ البدر الزاهر؛ العزيز القادر؛ الغالب القاهر؛ حارز المزايا و المأثر، صاحب المناقب و المفاخر؛ جامع الواح العلوم بلا تكسب الدفاتر؛ محيي معارف النبي الفاخر؛ وارث الامامة كابرا عن كابر؛ أبي جعفر محمد الباقر؛ العبد الصالح؛ ابن زين العابدين علي عليه السلام؛ وارث النبي الشفيع؛ و الوصي المنيع المقبور مع أبيه بالبقيع». «امامت امام باقر عليه السلام به نص امام زين العابدين ثابت شده و به آياتي كه دلالت بر امامت او مي كند و آن حضرت را القابي است «الطيب الطاهرة» اشاره به عصمت آن حضرت كه از لوازم امامت است «النور الباهرة» او نور روشن است و اشاره به انكشاف باطن و اطلاع آن حضرت از امور مغيبه، به تعليم الهي كه از اوصاف ائمه است». [ صفحه 335] يكي از محبان اهل بيت روايت كرده كه وقتي از دروازه ي بقيع بيرون رفتم متوجه «عوالي» مدينه بودم كه خرما به سلم بخرم در بيرون دروازه، امام محمد باقر عليه السلام را ديدم كه از «عوالي» باز مي گشت و به شهر مي رفت. گفتم: السلام عليك يابن رسول الله، جواب سلام داد و فرمود: به كجا مي روي؟ گفتم: به عوالي مي روم خرما به سلم بخرم. فرمود: امسال از ملخ ايمن شده ايد. اين سخن فرمود و به شهر رفت من آمدم خرما به سلم خريدم. چون وقت خرما شد، ملخ آمد و هر چه سبز بود تمامي بخورد و اين از آيات علوم غيبيه بود كه از نور باطن آن حضرت ظاهر شد [13] . شخص ديگري روايت كرده كه يكبار در وسط روز از مدينه به قبا مي رفتم حضرت امام محمد باقر عليه السلام را ديدم كه از زراعت باغ خود باز مي گشت و بدن مبارك آن حضرت سنگين بود و عرق مي ريخت و بر دو غلام تكيه فرموده بود. از خاطرم گذشت كه مردي بزرگ از اكابر بني هاشم جهت حرص بر دنيا در روزي چنين گرم زحمت مي كشد، چون اين معني از خاطرم خطور كرد، مرا پيش خود طلبيد و فرمود: (ان بعض الظن اثم) ما جهت انفاق بر ضعفا و مساكين اين چنين زحمت مي كشيم نه به جهت حرص بر دنيا. گفتم: اي پسر رسول خدا! توبه مي كنم و او توبه ي مرا قبول فرمود [14] «السيف الشاهر» شمشيري است كشيده بر دشمنان. اشاره است به كمال علم و حجت آن حضرت، و يا اشاره است به صلابت آن حضرت در دين، و آن كه او بر دشمنان خدا شمشير كشيده بود و لذا «حجاج بن يوسف» و «عبدالملك مروان» هر چند قصد آن حضرت كردند، مغلوب شدند. «البدر الزاهر» او مانند ماه شب چهارده روشن است. اشاره به جمال آن [ صفحه 336] حضرت است چنانچه روايت كرده اند كه روي مبارك آن حضرت همچون ماه مي درخشيد. «العزيز القادر»؛ «الغالب القاهر». او عزيز و توانا و غالب و فائق بر اعداء است. در روايت صحاح آمده كه حضرت امام محمد باقر عليه السلام به مجلس «حجاج» - عليه اللعنة و العذاب - رفت و حجاج در همه ي علوم از آن حضرت سؤال كرد تا آخر پرسيد كه بدترين قبائل عرب كدام قبيله اند؟ آن حضرت فرمود: قبيله ي تو كه ثقيف است و حجاج را سرزنشها كرد و ظلم و جور او را با او باز گفت و بر حجاج غالب آمد. «حارز المزايا و..» آن حضرت جامع مزيت ها و بزرگي هاست كه اثر آن در دنيا باقي است و صاحب منقبتها و فخرهاست كه در عالم مشهور و مذكور است. و اين اشاره به مناقب حسبي و نسبي آن حضرت است كه ذات شريفش را حاصل بوده. «جامع الواح العلوم..» جامع لوح هاي علوم است بي آنكه متحمل زحمت كسب علم از دفترها شود. اين اشاره است به كمال علم آن حضرت. «جابر بن عبدالله» رضي الله عنه روايت كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به من فرمود: تو يكي از فرزندان مرا درخواهي يافت كه نام او موافق نام من باشد و او شكافد علم را شكافتني و او را بدين جهت باقر لقب شده و معني باقر شكافنده است. ديگر آن حضرت به «جابر» فرمود: چون او را ببيني سلام مرا به او برسان و در صحيح مسلم به اسناد خود روايت كرده كه از حضرت امام محمد بن علي باقر عليه السلام كه او فرمود: من با جماعتي پيش «جابر بن عبدالله انصاري» رفتم و او بسيار پير شده بود و چشم او پوشيده، از هر يك مي پرسيد كه تو چه كسي هستي؟ تا نوبت به من رسيد پرسيد تو چه كسي هستي؟ گفتم: من محمد بن علي بن الحسين ام، بسيار خوشوقت شد و گفت: خوش آمدي اي برادرزاده ي [ صفحه 337] من، و مرا پيش طلبيد و چون گره بر سينه ي من بود باز گشود دست مبارك بر سينه ي من ماليد. گفتم: مرا خبر ده از حج پيغمبر صلي الله عليه و آله پس حديث حج را تمام از براي من باز گفت آن حديث بسيار طولاني است و تمامي در صحيح مسلم از روايت امام محمد باقر عليه السلام كه از «جابر بن عبدالله انصاري» روايت فرمود، ثابت است [15] . علماي حديث و ائمه ي فقه، بسيار فوائد علوم از آن حديث مبارك استنباط فرموده اند. «محيي معارف النبي..» احياء كننده ي معارف پيامبر صلي الله عليه و آله و صاحب فخر و شرف. و اين اشاره است بدان كه دقائق علوم و معارف رسول خدا صلي الله عليه و آله در دوران امامت آن حضرت تازه شد مردم از آن فائده ها بردند چنانكه گفته اند از ائمه ي تابعين هيچ كس را آن مقدار روايت و درايت نيست كه آن حضرت را بود. آن حضرت صاحب ميراث امامت است از بزرگ به بزرگ، يعني از پدران بزرگ آن حضرت ميراث امامت به ارث برده. يعني پدران آن حضرت همه امام بوده اند. كنيت او ابوجعفر و لقبش باقر است كه پيامبر كرم صلي الله عليه و آله اين لقب را به او داده و عبدصالح هم از القاب اوست. او وارث پيغمبر شافعت كننده و وصي صاحب عزت و مناعت است و او با پدرش مدفون در بقيع است و آن صندوق مطهر كه رشك صندوق آسمان و مخزن جواهر حكمت و ايمان است، بر بالاي ايشان نهاده اند و ابواب رحمت از آن قبه ي مقدسه بر عالم گشاده اند. «اللهم صل علي سيدنا محمد و آل سيدنا محمد سيما الامام الطهر الطاهر محمد الباقر و سلم تسليما» [16] . [ صفحه 338]

 

درويش حسين كربلائي تبريزي (م 944)

درباره ي امام باقر عليه السلام مي گويد: «ذكر الامام الهمام؛ قمر الأقمار؛ و نور الأنوار؛ و سيد الأبرار؛ و قائد الأخيار؛ الامام الباقر؛ و الطهر الطاهر؛ و النجم الظاهر؛ و البحر الزاخر؛ السيد الوجيه و الامام انبيه؛ المدفون عند أبيه؛ الحبر الملي عند العدو و الولي؛ ابي جعفر محمد بن علي». وي امام پنجم است از ائمه ي اثني عشر «المعروف بالباقر، سمي بذلك لأنه بقرالعلم أي شقه فعرف اصله و علم خفيه. و تبقر في العلم اي توسع و بقر عن العلوم: فتش عنها» و مادر وي ام عبدالله بنت الحسن بن علي بن ابيطالب است. «و هو أول علوي ولد بين علويين، تابعي جليل؛ امام بارع؛ مجمع علي جلالته؛ معدود في فقهاء المدينة و ائمتهم...». و في كتاب «كشف المحجوب» حضرت امام باقر عليه السلام مخصوص بود به دقائق علوم و لطائف اشارات اندر كتاب خداي عزوجل، وي را كرامات مشهور است و آيات ازهر و براهين انور گويند كه: ملكي وقتي قصد هلاك وي كرد كس فرستاد تا وي را حاضر كردند چون به نزديك وي درآمد از وي عذر خواست و هديه داد و به نيكوئي باز گردانيد. چون وي برفت، گفتند: ايها الملك قصد هلاك وي داشتي اكنون تو را با وي ديگر گونه ديديم چه حال بود؟ گفت: چون وي به نزديك من درآمد دو شير ديدم يكي بر راست و ديگر بر چپ وي، مرا مي گفتند كه: اگر تو قصد وي كني ما تو را هلاك كنيم. و از وي روايت كنند كه وي گفته: اندر تفسير قول خداي عزوجل (فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله) قال: كل من شغلك عن مطالعة الحق فهو طاغوتك. باز دارنده ي تو از مطالعه ي حق طاغوت تو است. نگر تا به چه چيز محجوبي، بدان حجاب از وي باز مانده ي ترك آن حجاب بگوي تا به كشف ابد برسي، محجوب ممنوع باشد و ممنوع را نرسد كه دعوي قربت كند. [ صفحه 339] و يكي از خواص محمد بن علي الباقر عليه السلام روايت كند كه: چون از شب لختي بشدي و وي از اوراد فارغ گشتي آواز بلند برآوردي و گفتي: الهي و سيدي شب اندر آمد و ولايت تصرف ملوك بسر آمد و ستارگان بر آسمان هويدا شدند و خلق جمله بخفتند و صورت مردمان بياراميد و چشمشان بخفت و مردمان از در خلق رميدند و بنواميه درهاي خود را بستند و پاسبان بر گماشتند و آنان كه بديشان حاجتي داشتند حاجات خود فرو گذاشتند بار خدايا تو زنده و پاينده و بيننده و داننده اي، غنودن و خواب بر تو روا نيست و آن كه تو را بدين صفت نشناسد به هيچ نعمت سزا نيست. اي آن كه چيزي تو را از چيز ديگر باز ندارد. و شب و روز اندر لقاي تو خلل نيارد، درهاي رحمت تو گشاده است بر آن كه تو را دعا كند و خزينهايت به جمله صرف آن است كه بر تو ثنا گويد، تو آن خداوندي كه رد سائل بر تو روا نباشد آن كه دعا كند از مؤمنان و بر درگاهت سائل را بازدارنده ي نيست و نباشد از خلق زمين و آسمان. بار خدايا چون مرگ و گور و حساب را ياد كنم چگونه دل را به دنيا شاد كنم؟ و چون نامه را ياد كنم چگونه با چيزي از دنيا قرار گيرم؟ و چون ملك الموت را ياد كنم چگونه از دنيا بهره پذيرم؟ پس از تو خواهم از آنچه تو را دانم و از تو جويم از آنچه تو را مي خوانم راحتي اندر حال مرگ بي عذاب، و عيش اندر حال حساب بي عقاب. اين جمله مي گفتي و گريستي تا شبي وي را گفتم: يا سيدي و سيد آبائي چند گوئي و تا كي خروش كني؟ فرمود: اي دوست، يعقوب را يك يوسف گم شد، چندان بگريست كه چشمهاي مباركش سفيد گشت و من هيجده كس را با جد خود حسين علي و قتيلان كربلا عليهم السلام گم كرده ام كه از آن باري نباشم كه اندر فراق ايشان چشمها سفيد كنم و السلام و الاكرام. و از آن حضرت كرامات بسيار و خرق عادات بي شمار در كتب معتبر مذكور و مسطور است از آن جمله ابوبصير روايت مي كند كه نزد ابي جعفر [ صفحه 340] امام محمد باقر عليه السلام شدم و گفتم: شمائيد وارثان رسول خدا؟ گفت: آري. گفتم: اكنون شما قادريد بر آن كه مردگان را زنده كنيد و آن كه داء برص را بسازيد؟ گفت: آري به فرمان خداي تعالي. آن كه مرا گفت: به نزديك من آي يا ابامحمد نزديك وي شدم دست به روي و چشم من ماليد، چشم روشن گشت چنان كه آفتاب بديدم و زمين و خانه ها و هر چه در آن خانه بود بديدم. آن كه مرا گفت: دوست مي داري كه همچنين باشي و تو را باشد آنچه مردمان را بود و بر تو بود آنچه برايشان بود روز قيامت، يا همچنان كوري كه بودي و تو را بود بهشت خالص؟ گفتم: همچنان شوم كه بودم. وي دست بر چشم بسود همچنان شدم كه بودم. صاحب «روضات الجنان» پس از ذكر چند كرامت از آن حضرت، در پايان مي نويسد: «كرامات و خرق عادات آن حضرت زياده از آن است كه در حيز تحرير و تقرير گنجد بدين قدر اختصار كرد» [17] .

 

پاورقي

[1] مرآة الجنان، ج 1، ص 248 - تذكرة الخواص، ص 337، طبع نجف.

[2] منهاج السنة النبوية، ج 2، ص 123 - طبع مصر، سال 1321.

[3] و

فيات الأعيان، ج 3، ص 314، ش 532.

[4] تذكرة الأولياء، ج 2، ص 285 - 6.

[5] مرآة الجنان، ج 1، ص 247.

[6] الصواعق المحرقة، ص 120.

[7] اخبار الدول، ص 111.

[8] شذرات الذهب، ج 1، ص 149.

[9] جريدة الأهرام المصرية، مورخ، 18 / 8 / 1978، ص 10.

[10] مجلة الازهر، ج 5، عام 1358 ه ق.

[11] حياة الحيوان، ج 1، ص 135.

[12] كتاب جعفر بن الامام الصادق، ص 21، طبع مصر، سال 1384.

[13] وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 186 و 187.

[14] وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 186 و 187.

[15] صحيح مسلم، ج 8، ص 170 و 196 - شرح النووي، طبع بيروت، 1407 ه ق.

[16] وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 191 - 185.

[17] روضات الجنان، روضه ي هشتم، ج 2، ص 406 - 402.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

مطالب و مقالات مرتبط

شهادت نامه امام حسين (علیه السلام) بر پايه منابع معتبر برگرفته از دانشنامه امام حسين (علیه السلام) جلد 1
مناظره با علی بن محمد بن جهم
بر اساس شأن و جایگاه اهل بیت(ع) عزاداری کنیم
شناخت اهل بیت راه رسیدن به کمال
فضیلت اهل بیت در آیه مباهله
وصیت نامه امام علی علیه السلام
105حدیث از حضرت امام جواد علیه السلام
127 حديث از حضرت امام هادي عليه السلام
173 حديث از حضرت امام حسين عليه السلام
کرامات امام حسین علیه السلام بعد از شهادت
مسابقه « خورشید ولایت » با موضوع فضائل امام علی علیه السلام در قرآن کریم و خطبه غدیر رسول خدا (ص)
زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام (متن و ترجمه)
چهل جدیث در فضائل امام علی علیه السلام
فضائل امام علی علیه السلام در قرآن و خطبه غدیر رسول خدا (ص)
امام جواد علیه السلام
گفتگوی دیار آفتاب با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی پیرامون زندگی امام جواد علیه السلام
زیارت غدیر امام هادی علیه السلام
امام رضا علیه السلام - زندگی و اقتصاد.
قرآن در بینش امام رضا علیه السلام
گذری بر زندگی امام حسن عسکری علیه السلام

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی