علل قیام سیدالشهداء (ع)

بر اساس شأن و جایگاه اهل بیت(ع) عزاداری کنیم

محققان و علمای دین درباره این مساله دلائل و تحلیل های مختلفی را مطرح کرده اند که از جمله آنها می توانیم به علل سیاسی، تاریخی، اجتماعی اشاره داشته باشیم.
بازدید : 1320
زمان تقریبی مطالعه : 11 دقیقه
تاریخ : 10 مرداد 1401
 بر اساس شأن و جایگاه اهل بیت(ع) عزاداری کنیم

علل قیام سیدالشهداء (ع)

 بر اساس شأن و جایگاه اهل بیت(ع) عزاداری کنیم

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی

جریان عاشورا، شهادت امام حسین (ع) و حادثه ای که در سال 61 هجری در کربلا اتفاق افتاد و به واقعه طف معروف شد به دلیل محاصره سیدالشهداء (ع) و اهل بیت آن حضرت از سوی سپاه شام است که در نهایت منجر به درگیری و شهادت سیدالشهداء (ع) و بیش از هفتاد و دو تن از شخصیت های وارسته، پاک و اهل بیت پیامبر (ص) شد.

این واقعه جانسوز در تاریخ اهمیت بسیاری دارد و اکنون که بیش از هزار و سیصد و هشتاد سال از آن می گذرد همچنان زنده است. در معارف دینی ما سفارش شده است که این حادثه را مهم برشمارید و مهم بدانید و برایش سوگوار باشد. آن حادثه و قیام را بررسی کنید و به زیارت امام حسین (ع) بروید و بی تفاوت نباشید. حسین بن علی (ع) را بشناسید که او چه کسی بود و چرا این قیام و واقعه رخ داد؟!.

عبارت «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، در واقع یک شعار است. این عبارت (صرف نظر از نداشتن سند) حکایت از اهمیت واقعه عاشورا دارد و اینکه به اندازه ای آن روز جانگداز اهمیت داشته است که بگوییم هر روزی عاشورا و هر زمینی، زمین کربلاست.

در آن واقعه حسین بن علی (ع) به همراه تعدادی، حدود 100 نفر از اهل بیت، اصحاب و یاران خود در سرزمین کربلا محاصره شدند و توسط دشمنی جنایت کار که به هیچ یک از  مبانی دینی اعتقاد نداشت و حرمت نسل پیامبر (ع) را رعایت نمی کرد به فجیع ترین شکل به شهادت رسیدند. اگر هر روز این واقعه نقل شود هرگز برای شنونده کهنه نیست و نخواهد شد پس می توانیم هر روز را عاشورا بنامیم.

این جریان در ایام پاییز بوده است، زمانی که آن منطقه اوج گرما را دارد. چراکه پاییز آن سرزمین گرمای سوزان تابستان را دارد. پاییز عراق مثل تابستان ایران است، لذا این منطقه از وضعیت خاصی برخوردار بوده  و شدت عطش و گرسنگی بر مردم فشار می آورده است. به خصوص برای کودکان و زنان که ساختار بدنی ضعیف تری دارند. در آن شرایط و اوج گرما آب را بر امام و اهل بیت اش و اصحاب حضرت بستند و آنها را اینگونه با قساوت به شهادت رساندند.

پرسشی مطرح است  که چرا امام حسین(ع) با وجود اطلاع از وقایع کربلا باز هم قیام کرد، باید گفت: محققان و علمای دین درباره این مساله دلائل و تحلیل های مختلفی را مطرح کرده اند که از جمله آنها می توانیم به علل سیاسی، تاریخی، اجتماعی اشاره داشته باشیم.

برای تشریح این نکته به مساله صلح امام حسن (ع) اشاره می کنم. سیدالشهداء (ع) به دلیل صلح اجباری که معاویه با برادرشان انجام داد تا زمانی که آن حاکم  ملعون زنده بود همچون برادرشان در صلح بودند. البته آن صلح تحمیلی و اجباری بود. معاویه با چهره ظاهر الصلاح جلو آمد و تعهد داد به اینکه من به بسیاری از مسایل عمل می کنم و از جمله به مردم ظلم و ستم نمی کنم، به اهل بیت پیامبر (ص) ستم نمی کنم، بیت المال را درست تقسیم کنم و ...، در نتیجه امام حسن (ع) مجبور شد با معاویه به دلیل اینکه یاران وفادار و مناسبی در اختیار نداشت صلح کند. حتی برخی اصحاب امام حسن (ع) بعدها دشمن ایشان شدند و نیروهای حضرت یکی پس از دیگری فریفته می شدند در نتیجه حضرت مجبور به این صلح شد و امام حسین (ع) نیز تا زمانی که معاویه زنده بود بر این صلح باقی ماند.

تا قبل از شهادت امام حسن (ع) همواره یاران حضرت سوال می کردند که معاویه این همه ظلم انجام می دهد چرا قیام نمی کنید که حضرت می فرمود: با او صلح کرده ایم، بعد از شهادت امام حسن (ع) و تا زمانی که معاویه زنده بود، سیدالشهداء (ع) نیز بر این صلح باقی ماند. اما بعد از آن در سال 60 هجری که معاویه مُرد، شرایط تفاوت کرد. دیگر عهد و پیمانی در کار نبود. امام حسین (ع) با بررسی وضعیت جامعه و جهان اسلام، بر خود تکلیف دید که قیام کند.

پس از مرگ معاویه، پیکی از سوی یزید به مدینه آمد و حاکم مدینه نیز از طرف یزید نزد امام حسین(ع) برای بیعت رفت. امام(ع) فرمود باید بررسی کنم و در روزهای بعد جواب می دهم. البته برخی بزرگان و مسلمین ساکن در مدینه نیز با یزید بیعت کردند اما امام حسین(ع) پاسخ اش را داد و آن پاسخ منفی بود چراکه حضرت سیدالشهداء (ع) دیدند بیعت با یزید پشت پا زدن به تمامی معارف دینی است.

در نتیجه امام حسین (ع) با یزید بیعت نکردند و از مدینه خارج و به سمت مکه رفتند و با مسلمانان دیدار کردند. ضمن اینکه پیک های متعددی از کوفه به سوی امام حسین (ع) آمدند و هزاران نامه به حضرت رسید که از ظلم و ستم بنی امیه و یزید به ستوه آمده بودند. آمده است که خورجین خورجین برای سیدالشهداء (ع) از کوفه با این مضامین نامه آمده بود که اگر به منطقه ما (کوفه) بیایی با تو بیعت می کنیم.

لذا امام هجرت کرد و به مکه آمد و برای اطمینان خاطر جناب مسلم را به کوفه فرستاد تا وضعیت را بررسی کند و پس از خبر او مبنی بر اینکه مردم راست می گویند و با شما همراه هستند امام هجرت کرد. اما بعد از مدتی کوتاه عبیدالله حاکم کوفه، مسلم را دستگیر و به فجیع ترین شکل شهید کرد و این در حالی بود که امام حسین (ع) از مکه حرکت کرده بود و اطلاعی از شهادت مسلم نداشت.

 بنابراین امام حسین (ع) با توجه به شرایط یاد شده و علل دیگر نهضت را آغاز کرد که در اینجا به برخی از این دلایل اشاره می کنم؛

 اول پایان یافتن صلح امام حسن (ع) و حادثه مرگ معاویه.

دوم درخواست یزید به بیعت و نپذیرفتن امام حسین (ع)،

سومین مورد اعلام وفاداری مردم کوفه.

و چهارمین دلیل اینکه امام حسین (ع) بر اساس دستورات خدا در قرآن و روایات جدش رسول خدا و پدر و برادر(علیهم السلام) موظف بودند در این زمان خاص فریضه امر به معروف و نهی از منکر را احیا کنند در جملات و خطبه های امام حسین (ع) بعد از خروج از مدینه موارد متعددی آمده است. از جمله اینکه ما از خاندانی هستیم که پاک و پاکیزه ایم و دستمان را در دست بیعت با فاسدان نمی گذاریم. سيد الشهداء (ع‏) در پاسخ برخي از افراد سپاه کوفه که از او مي‏خواستند گردن به حکومت و فرمان يزيد بنهد تا سالم بماند، فرمود:

 «الا و ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات مناالذلة. يأبي الله تعالي ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت ...

 آگاه باشيد كه زنازاده ي پسر زنازاده، مرا بين دو چيز قرار داده است؛ كشته شدن يا تسليم شدن با ذلت و خواري، ليكن ذلت از ما دور است، خدا راضي نيست كه ما ذليلانه تسليم شويم و پيغمبر خدا، مؤمنان و دامنهاي پاك و پاكيزه اي كه در آن پرورش يافته ايم و آن مرداني كه از تن دادن به زيربار ستم منزه اند، راضي نيستند كه ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه كريمان و بزرگواران برگزينيم». همچنین در جای دیگر فرمودند:

«... انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انّما خرجت لطلب الاصلاح فی اُمّة جدی، ارید ان آمُرَ بالمعروف و اَنهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدّی و ابی علیّ بن ابی طالب علیه السلام ...»

 که من برای اصلاح امت جدم و امر و به معروف و نهی از منکر ...  قیام کردم.

 در نتیجه امام حسین (ع) قیام کردند و چاره ای جز قیام هم نداشتند. برخی می گویند شاید حضرت می توانست به طریقی دیگر عمل کند و جلو این فاجعه را بگیرد اما در جواب می گوییم که امام حسین (ع) به جز قیام و نهضت در برابر یزید فاسد و فاجر راهی نداشت و این قیام به گونه ای شد که دشمن جنایتکار به فجیع ترین و زشت ترین حالت با خاندان پیامبر (ص) برخورد کرد و دست به جنایاتی در حق آل الله زد که زبان از بیان آن به شرم آید. بخش هایی از رفتارهای وحشیانه سپاهیان و جنگجویان شام در برابر نیروهای امام حسین (ع) در کتب مقاتل نقل شده است.

استراتژی دفاعی امام حسین (ع) و یاران اش در واقعه کربلا در برابر دشمن: حضرت به بهترین شکل وضعیت را مدیریت کردند و با کمترین امکانات مادی و بالاترین امکانات معنوی در میدان جنگ علیه باطل جنگیدند و نهایتا با عزت و افتخار شهادت را پذیرفتند. امام (ع) در برابر سپاه  یزید می جنگند، سختی ها را تحمل می کنند، دشواری ها را تحمل می کند و نهایتا مظلومانه به شهادت می رسند.

فلسفه عزاداری ها، سیاه پوشی و گریستن

اولا عزاداری و سیاه پوشی یکی از دستوراتی است که در معارف دینی داریم و با وجود اینکه فلسفه قیام حضرت را در ایام محرم بیان می کنیم وظیفه داریم که به عزاداری بپردازیم. اگر شیعیان در طول ایام محرم به ویژه 10 روز نخست عزاداری های متعددی دارند علت آن است که می خواهند به این حادثه توجه کنند و از خودشان نشانی از دین داری و پیرو اهل بیت بودن را نشان دهند. چراکه این حادثه به اندازه ای فجیع بود که هرچه قدر از آن بگوییم  کم گفته ایم. از سوی دیگر اعلام انزجار از ظلم و ستم علت دیگری است که شیعه در این ایام به عزاداری سیدالشهداء (ع) می پردازد.

خداوند در آیه 23 سوره شوری فرمود «... قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» ... بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد] براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعا خدا آمرزنده و قدرشناس است. بر اساس این آیه، عزاداری های برای خاندان پیامبر(ص) به ویژه در ایام محرم و صفر، توجه نشان دادن و اعلام مودت و محبت به خاندان رسول خدا (ص) است.

همچنین که سیاه پوشی در دین اسلام، دستوراتی دارد، در میان ملل و مذاهب مختلف نیز سیاه پوشی حالت عزا و غم را یادآور می شود. در دستورات دینی ما نیز آمده است که در ایام شادی معمولا لباس های سفید یا رنگی به تن می کردند ولی وقتی حادثه ای رخ می داد عمدتا مشکی و سیاه می پوشیدند. بنابراین رنگ سیاه بیانگر اظهار حزن و اندوه است، همچنین ائمه (ع) فرمودند که برای امام حسین (ع) حتی خود را به حال تباکی (تضرع و حزن) در آورید، بنابراین شیعه در ایام شادی اهل بیت (ع) خوشحال و در ایام عزای آنان اندوهگین است و این امر نشان از علاقه مسلمانان و شیعیان به خاندان رسول الله (ص) است. در این باره کتابی به خامه استاد محقق مرحوم ابوالحسنی منذر با عنوان «سیاه پوشی در سوگ ائمه نور (ع)» منتشر شده که خواندن آن را به عموم علاقه مندان توصیه می کنم.

طبق دستورات شرعی عزاداری کنیم

مهمترین عزاداری همان حالت حزن و اندوه و گریستن است. غیر از این برخی کارها نظیر قمه زنی (تطبیر)، زنجیر زدن با زنجیرهایی که تیغ دارند و به بدن آسیب می رسانند اصلا توجیه شرعی ندارد. این موارد به بدن اسیب زده و آن را خون الود می کند. ما از دست زدن به خون که نجس است نهی شده ایم بعد چه طور است که برخی می آیند و اینگونه خیابان و اماکن را به نام عزاداری با خون آلود می کنند؟!.

بر اساس شأن اهل بیت (ع) عزاداری کنیم، عزاداری باید جایگاه و شأن حضرات معصومین (ع) را حفظ کند

برخی صدای بلندگوها را تا پاسی از شب در بالاترین حد نگاه می داند، برخی روضه هایی می خوانند که بیشتر سبک های سرودهای شاد  دارد و در شأن مجلس عزا نیست. این موارد نه تنها عزاداری نیست که بزرگداشت مقام ائمه (ع) نیز محسوب نمی شود. از نظر من باید به عزاداری صحیح، خواندن زیارت عاشورا و اعمالی که در مفاتیح الجنان و دیگر کتب معتبر آمده بسنده کنیم.

 از جمله کتابهای معتبری که چند سالی است با تلاش استاد و محقق تاریخ اسلام و تشیع آیت الله محمدهادی یوسفی غروی منتشر شده کتاب مقتل ابومخنف با عنوان «وقعة الطف لأبی مخنف» می باشد که ترجمه فارسی، انگلیسی، ترکی، هوسا و اردوی آن نیز در داخل و خارج کشور چاپ شده است.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه