عدالت اجتماعي در قرآن

بازدید : 4867
زمان تقریبی مطالعه : 6 دقیقه
تاریخ : 20 آذر 1390
عدالت اجتماعي در قرآن

 

عدالت اجتماعي در قرآن
نویسنده :  روح الله رضواني

عدالت در لغت به معني مساوات[1]، ضد جور[2] و عدم افراط و تفريط مي­باشد[3]و در اصطلاح عبارتست از رعايت استحقاق و شايستگي ها؛ تعريف عدالت به اين معنا تعبير رايج متفکران مسلمان مي باشد، لذا آنان عدالت را «اعطاء كل ذي حق حقه» معنا نموده اند، علامه طباطبايي مي گويد:

«عدالت هي اعطاء كل ذي حق من القوي حقه موضعه الذي ينبغي له عدالت؛یعنی دادن هر صاحب حق و رساندن حقوق    شان به آن و گذاشتن هر چيز در جاي خودش مي باشـد »[4]

 

 اهميت عدالت از منظر قرآن                 

   عدالت در اسلام از اهميت ويژه­اي برخوردار مي باشد، خداوند در قرآن مي فرمايد:

«بِالعَدلِ قَامَتِ السََّمَاوَاتِ وَ الاَرض »[5]

«زمين و آسمان ها به واسطه عدالت بپاداشته شده اند »

«اِعدِلُوا هُوَ اَقرَبُ لِلتََّقوَي»[6]

«عدالت پيشه كنيد تا شما را به تقوا نزديك كند»

 

    خداوند در این آیات به مؤمنين دستور مي دهد كه دائماً و مستمراً حق و عدالت را چه در گفتار و چه در رفتار بپا دارند و از آن هيچ گاه عدول نكنند تا اين كه به آن عادت كنند و مي فرمايد؛ عدالت را بپا داريد هر چند به ضرر شما يا پدر و مادرتان باشد و در اين كار ملاحظه شخص فقير و ثروتمند را نكنيد، بلكه خداوند از آنها سزاوارتر است.[7]  

 

جايگاه علمي عدالت در اسلام

  اسلام ديني است كه بنيان آن بر اساس تعادل شكل گرفته، به همين جهت انسان ها را از افراط و تفريط در همه شئون زندگي بر حذر مي دارد، تا آنچه مربوط به امور فردي انسان مي­باشد، در آن تعادل برقرار گردد و همينطور در حوزه جامعه كه اساس نظام اجتماعي را در رعايت حق و عدالت مي داند، زيرا نظامي كه مبتني بر عدالت باشد پايدار خواهد ماند،«العدل اقوي اساس»عدالت محكم ترين بنيان است.[8]

   وسعت ميدان طرز فكر اسلام دربارۀ زندگي و فراتر دانستن آن از ارزش هاي اقتصادي محض و توأم دانستن زندگي با ساير ارزش هايي كه اساس و قوام جامعه با آن است، قدرت اسلام را براي ايجاد توازن و تعادل در اجتماع و تحقق عدالت در تمام دايره انسانيت بيشتر مي سازد؛ عدالت در اسلام عبارت است از يك مساوات بزرگ انساني كه تعادلِ همۀ ارزش ها از جمله ارزش هاي اقتصادي را در نظر داشته و اين مساوات به طور دقيق با همۀ شرايط و مقتضيات سازش دارد[9].

 

تبيين علمي واژه عدالت

  يك اجتماع كه مي خواهد باقي بماند بايد متعادل باشد بدين معنا كه همه چيز در آن به قدر لازم وجود داشته و نهادهاي مختلف در آن شكل گيرد، مانند نهادهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي، مديريتي، قضايي، تربيتي و...، فعاليت و كارها به نحو شايسته در ميان افراد جامعه تقسيم شوند و براي هر كدام به قدر لازم افراد گماشته شود، در تعادل اجتماعي بايد ميزان احتياجات در نظر گرفته شده و متناسب با آن نيرو و خدمات ارائه گردد به گونه اي كه مصالح كل اجزاء در نظر گرفته شود تا نظام كل جامعه حفظ گردد.[10]

   در صورت توجه به بخش هاي مختلف نظام اجتماعي يك نوع پويايي درجامعه شكل مي گيرد و برخورد عادلانه با همه قشرها و توزيع عادلانه و منصفانه امكانات ميان همه نهادها در جامعه و سازمان هاي اجتماعي باعث مي شود كه طبقات مختلف در سايه عدالت به بقا و حيات خود ادامه دهند[11].

 

برخي آيات مربوط به بحث عدالت

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏...»[12]

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت، گواهى دهيد! دشمنى با جمعيّتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است!»

 

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً فَاللَّهُ أَوْلى‏ بِهِما... ً»[13]

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! كاملًا قيام به عدالت كنيد! براى خدا شهادت دهيد، اگر چه (اين گواهى) به زيان خود شما، يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد! (چرا كه) اگر آنها غنىّ يا فقير باشند، خداوند سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند»

 

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...»[14]

«ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند»[15]

 



 

 [1] - الاصفهاني راغب، مفردات، دمشق دار القلم، س 1416هق1996م، ص 551.

[2] - اللبناني الشرتوني سعيد خوري، اقرب الموارد في فصح العربيه، المطبعه اسوه، چ اول، س 1374ش، جزء 3، ص 494.

[3]- دهخدا علي اكبر، لغت نامه دهخدا، تهران، س 1341ش، ج 34، ص 121.

[4] - طباطبايي، محمد حسين، الميزان، بيروت مؤسسه اعلمي للمطبوعات، س 1411 هج 1991م، طبع اول، ج1، ص 371.

[5] - سوره الرحمان، آيه 7.

[6] - سوره مائده، آيه 8.

[7] - علامه طبرسي، مجمع البيان، بيروت، دار احياء التراث العربي، س1412 هج 1992م طبع اول، ج 3-4، ص 154-156.

[8] - امدي, عبد الواحد, غررالحكم و درر الكلم, ذيل واژه عدالت.

[9]- سيد قطب, عدالت اجتماعي در اسلام, ترجمه سيد هادي خسرو شاهي و محمد علي گرامي, انتشارات سوره, س 1379, چ25, ص 56.

[10] - مطهري مرتضي، عدل الهي، تهران قم انتشارات صدرا، بي تا، ص 46.

[11] - هيأت تحريريه بنياد نهج البلاغه, مسايل جامعه شناسي از ديدگاه نهج البلاغه, انتشارات مدرسه مكاتباتي نهج البلاغه(اميدوار) س 1373, چ اول, ص32.

[12] - سوره مائده، آيه  8.

[13] - سوره نساء، آيه  135.

[14]- سوره حديد، آيه  25.

[15]- ترجمه آيت الله مکارم

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه