نمونه هایی از ایثار و فداکاری در قرآن کریم

بازدید : 13450
زمان تقریبی مطالعه : 10 دقیقه
تاریخ : 22 آذر 1390
نمونه هایی از ایثار و فداکاری در قرآن کریم

نمونه هایی از ایثار و فداکاری 

سوره حشر

لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِمْ وَ أَمْوَلِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضلاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِضوَناً وَ يَنصرُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ أُولَئك هُمُ الصدِقُونَ(8)
وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الايمَنَ مِن قَبْلِهِمْ يحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيهِمْ وَ لا يجِدُونَ فى صدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بهِمْ خَصاصةٌ وَ مَن يُوقَ شحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ(9)
وَ الَّذِينَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاخْوَنِنَا الَّذِينَ سبَقُونَا بِالايمَنِ وَ لا تجْعَلْ فى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا رَبَّنَا إِنَّك رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(10)

  ترجمه :

8 - اين اموال براى مهاجرانى است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند، آنها فضل الهى و رضاى او را مى طلبند، و خدا و رسولش را يارى مى كنند،
و آنها راستگويانند.
9 - و براى كسانى كه در ((دارالهجرة )) (سرزمين مدينه ) و در خانه ايمان ، قبل از مهاجران ، مسكن گزيدند، آنها كسانى را كه به سويشان هجرت كنند دوست مى دارند و در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى كنند، و آنها را بر خود مقدم مى دارند هر چند شديدا فقير باشند، كسانى كه خداوند آنها را از بخل و حرص نفس ‍ خويش بازداشته رستگارند.
10 - و كسانى كه بعد از آنها آمدند و مى گويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دلهايمان حسد و كينه اى نسبت به مؤ منان قرار مده ، پروردگارا! تو مهربان و رحيمى .

سه گروه مهاجران و انصار و تابعان و صفات برجسته هر كدام
اين آيات ادامه بحث آيات گذشته پيرامون مصارف ششگانه ((فيى ء)) (اموال و غنائمى كه از غير طريق جنگ عائد مسلمين مى شود) مى باشد، و در حقيقت تفسيرى براى يتيمان و مسكينها و ابن السبيل ها و بيش از همه تفسير ((ابن السبيل )) است ، چرا كه بيشترين رقم مسلمانان مهاجر را در آن روز آنها تشكيل مى دادند كه در وطن و بلاد خود مسكين نبودند اما به خاطر مهاجرت تهيدست شده بودند.
مى فرمايد: ((اين اموال براى مهاجرانى است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند)) (للفقراء المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم ).
((آنها فضل خداوند و رضاى او را مى طلبند و خدا و رسولش را يارى مى كنند و آنها راستگويانند)) (يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله اولئك هم الصادقون ).
در اينجا سه وصف مهم براى مهاجران نخستين بيان كرده كه در ((اخلاص )) و ((جهاد)) و ((صدق )) خلاصه مى شود.
نخست مساءله ((ابتغاء فضل خدا و رضاى او)) را مطرح مى كند كه بيانگر اين واقعيت است كه هجرت آنها نه براى دنيا و هواى نفس ، بلكه براى جلب خشنودى پروردگار و ثواب او بوده است .
بنابراين ((فضل )) در اينجا به معنى ((ثواب )) است ، و ((رضوان )) همان خشنودى پروردگار است كه مرحله والاترى از تمناى ثواب مى باشد، همانگونه كه در آيات متعددى از قرآن نيز به همين معنى آمده ، از جمله در آيه 29 سوره فتح در آنجا كه اصحاب رسول الله را با اين عبارت توصيف مى كند تراهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا: ((آنها را پيوسته در حال ركوع و سجود مى بينى در حالى كه فضل خدا و رضاى او را مى طلبند)).
حتى تعبير به ((فضل )) ممكن است اشاره به اين نكته باشد كه آنها اعمالشان را ناچيزتر از آن مى دادند كه استحقاق ثوابى بياورد بلكه ثواب را يك انعام الهى مى شمرند!
جمعى از مفسران ((فضل )) را در اينجا به معنى رزق و روزى دنيا تفسير كرده اند چرا كه در بعضى از آيات ديگر قرآن نيز به همين معنى آمده ، ولى با توجه به اينكه مقام ، مقام بيان اخلاص مهاجران است اين معنى مناسب نيست ، بلكه مناسب همان پاداش الهى است .
البته اين احتمال بعيد نيست كه فضل اشاره به نعمتهاى جسمانى بهشت باشد و رضوان به نعمتهاى معنوى و روحانى ولى هر چه هست مربوط به آخرت است نه دنيا.
ديگر اينكه آنها پيوسته در خدمت آئين حق و يارى رسول او هستند و لحظه اى از جهاد در اين راه دست بر نمى دارند.

(توجه داشته باشيد جمله ((ينصرون )) فعل مضارع و دليل بر استمرار است ).
به اين ترتيب آنها اهل سخن و ادعا نيستند، بلكه ايمان خود را با جهاد مستمر ثابت كرده اند.
و در سومين مرحله آنها را به صدق و راستى توصيف كرده كه با توجه به گستردگى مفهوم اين تعبير، صداقت آنها را در همه چيز منعكس ‍ مى كند، هم در دعوى ايمان صادقند، هم در ادعاى محبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و هم در زمينه طرفدارى از آئين حق .
ناگفته پيداست كه اين اوصاف براى ياران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در زمان نزول اين آيات است ، ولى مى دانيم كه در ميان آنها افرادى بودند كه بعدا تغيير مسير دادند و خود را از افتخارات بزرگ اين آيه محروم ساختند، همانند كسانى كه آتش جنگ ((جمل )) را در بصره و ((صفين )) را در شام روشن ساختند، و در برابر خليفه رسول الله كه به اتفاق مسلمين لازم الاطاعه بود قيام كردند، و خونهاى هزاران نفر مسلمان را بر خاك ريختند، افراد ديگرى مانند آنها.
در آيه بعد به يكى ديگر از مصارف اين اموال پرداخته و در ضمن آن توصيف بسيار جالب و بليغى درباره طايفه انصار مى كند، و بحثى را كه در آيه قبل درباره مهاجران بود با آن تكميل نموده ، مى فرمايد: ((و كسانى كه در دارالهجره (سرزمين مدينه ) و در خانه ايمان قبل از مهاجران مسكن گزيدند)) (و الذين تبؤ ا الدار و الايمان من قبلهم ).
قابل توجه اينكه ((تبؤ ا)) از ماده ((بواء)) (بر وزن دواء) در اصل به معنى مساوات اجزاء مكان است ، و به تعبير ديگر صاف و مرتب كردن يك مكان را ((بواء)) مى گويند، اين تعبير كنايه لطيفى است از اين معنى كه جمعيت انصار مدينه قبل از آنكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) و مهاجران وارد اين شهر شوند زمينه هاى هجرت را فراهم كردند، و همانگونه كه تاريخ مى گويد آنها دو بار در عقبه (گردنه اى نزديك مكه ) آمده ، و مخفيانه با پيامبر خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بيعت كردند، و به صورت مبلغانى به سوى مدينه بازگشتند، و حتى يكى از مسلمانان مكه را بنام ((مصعب بن عمير)) به عنوان مبلغ همراه خود به مدينه آوردند تا افكار عمومى را براى هجرت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) آماده سازند.
بنابراين نه تنها خانه هاى ظاهرى را آماده پذيرائى مهاجران كردند كه خانه دل و جان و محيط شهر خود را تا آنجا كه مى توانستند آماده ساختند.
تعبير ((من قبلهم )) نشان مى دهد كه اينها همه قبل از هجرت مسلمانان مكه بوده است ، و مهم همين است .
مطابق اين تفسير انصار مدينه نيز جزء مستحقين اين اموال بودند، و اين منافات با آنچه از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) نقل شده است كه تنها به دو يا سه نفر از طايفه انصار از اموال بنى نضير بخشيد، ندارد، زيرا ممكن است در ميان انصار افراد مسكين و فقير غير از آن چند نفر نبوده ، در حالى كه شرط قبول اين اموال فقر و نياز بوده است ، به عكس ‍ مهاجرين كه اگر هم مصداق فقير نبوده اند مصداق ((ابن السبيل )) محسوب مى شدند.
سپس به سه توصيف ديگر كه بيانگر كل روحيات انصار مى باشد پرداخته ، چنين مى گويد:
((آنها چنان هستند كه هر مسلمانى را به سوى آنها هجرت كند دوست دارند)) (يحبون من هاجر اليهم ).
و در اين زمينه تفاوتى ميان مسلمانان از نظر آنها نيست ، بلكه مهم نزد آنان مساءله ايمان و هجرت است ، و اين دوست داشتن يك ويژگى مستمر آنها محسوب مى شود.
((ديگر اينكه آنها در درون سينه هاى خود نيازى نسبت به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى كنند)) (و لا يجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا).
نه چشم داشتى به غنائمى كه به آنها داده شده است دارند، و نه نسبت به آنها حسد مى ورزند و نه حتى در درون دل احساس نياز به آنچه به آنها اعطا شده مى كنند، و اصلا اين امور به خيال آنها نمى گذرد، و اين نهايت بلند نظرى و بزرگوارى انصار را نشان مى دهد.
و در مرحله سوم مى افزايد: ((آنها مهاجران را بر خود مقدم مى دارند هر چند شديدا فقير باشند)) (و يؤ ثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة ).
و به اين ترتيب ((محبت )) و ((بلندنظرى )) و ((ايثار)) سه ويژگى پُرافتخار آنها است .
مفسران در شاءن نزول اين آيه داستانهاى متعددى نقل كرده اند، ((ابن عباس )) مى گويد، پيغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) روز پيروزى بر يهود بنى نضير به انصار فرمود: ((اگر مايل هستيد اموال و خانه هايتان را با مهاجران تقسيم كنيد، و در اين غنائم با آنها شريك شويد، و اگر مى خواهيد اموال و خانه هايتان از آن شما باشد و از اين غنائم چيزى به شما داده نشود))؟!

انصار گفتند: هم اموال و خانه هايمان را با آنها تقسيم مى كنيم ، و هم چشم داشتى به غنائم نداريم ، و مهاجران را بر خود مقدم مى شمريم ، آيه فوق نازل شد و اين روحيه عالى آنها را ستود.
در حديث ديگرى مى خوانيم : كسى خدمت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) آمد و عرض كرد: گرسنه ام ، پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله ) دستور داد از منزل غذائى براى او بياورند، ولى در منزل حضرت غذا نبود، فرمود: چه كسى امشب اين مرد را ميهمان مى كند؟ مردى از انصار اعلام آمادگى كرد، و او را به منزل خويش برد، اما جز مقدار كمى غذا براى كودكان خود چيزى نداشت ، سفارش كرد غذا را براى ميهمان بياوريد، و چراغ را خاموش كرد و به همسرش گفت : كودكان را هرگونه ممكن است چاره كن تا خواب روند، سپس زن و مرد بر سر سفره نشستند و بى آنكه چيزى از غذا در دهان بگذارند دهان خود را تكان مى دادند، ميهمان گمان كرد آنها نيز همراه او غذا مى خورند، و به مقدار كافى خورد و سير شد، و آنها شب گرسنه خوابيدند، صبح خدمت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) آمدند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) نگاهى به آنها كرد و تبسمى فرمود (و بى آنكه آنها سخنى بگويند) آيه فوق را تلاوت كرد و ايثار آنها را ستود.
در رواياتى كه از طرق اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده مى خوانيم : ميزبان على (عليه السلام ) و كودكان فرزندان او، و كسى كه كودكان را گرسنه خواباند بانوى اسلام فاطمه زهرا (عليه السلام ) بود.
بايد توجه داشت كه داستان اول ممكن است شاءن نزول آيه باشد، ولى دومى نوعى تطبيق پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) است كه در مورد اين ميهمانى ايثارگرانه آيه را تلاوت فرمود، بنابراين نزول آيات در مورد انصار منافاتى با ميزبان بودن على (عليه السلام ) ندارد.
منبع تفسیر نمونه - ج23 ص 514 تا 518

محمد رجب زاده 22/9/ 90

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه