سايت حوزه
در سیر تحوّلات تاریخی نقاشان ایران, تصویرگری از چهرة پیامبر(ص) ضمن تجلیل و احترام ایشان و با تأکید بر مأخذ قرآنی مسلمانان، از مهم ترین دستاوردهای هنر دین، طی قرن های متمادی به شمار می اید که همگام با ادبیات غنی ایران، سنت «تاریخ نگاری»، و با توجّه به فرهنگ دینی مردمی و شرایع اسلام و ایین محمّدی، با عنوان «نگارگری اسلامی» در ایران, استمرار یافت. در فاصلة بین قرن های هشتم تا چهاردهم هجری، با نمایش بازتابی از صحنه های ادب فارسی, تفاسیر برگرفته از کلام الهی و داستان های منقول از پیامبران که در نسخه های مصوّری چون: جامع التواریخ, آثار الباقیه, قصص الانبیا، خاوران نامه، معراج نامه، مخزن الأسرار، هفت اورنگ، خردنامه، حملة حیدری, دیوان امیرعلی شیرنوایی یا نقاشی های دیواری تکایا, سقّاخانه ها, امامزاده ها و دیگر اماکن مردمی، به آنها اشاره هایی شده است. در دوران متأخّرتر نیز تصویرگری چهرة پیامبر اسلام(ص), از سر ارادت و تسلیم هنرمندان, در خور توجّه بوده است.1 نقّاشی دینی در دوره های نخستین اسلامی, از آن استقبال و تشویقی که نزد بوداییان و مسیحیان معمول بوده, بهره ای نداشت. مساجد، از تصاویر دینی خالی بوده و تا پیش از سده هشتم هجری (برابر با قرن چهارده میلادی)، از نقاشی برای آموزش های دینی و پرورش اعتقادات مذهبی, استفاده نمی شد؛ امّا با وجود مخالفت بعضی از علمای دین, نشانه هایی از نگارگری دینی اسلامی، پدیدار گشت و نقّاشان، به ترسیم برخی صحنه های دینی فراخوانده شدند. این فراخوانی, نقاشان را به نقش کردن چهره پیامبر(ص) ترغیب کرد. با این حال، تعداد تصاویر رسول اکرم(ص) در مقایسه با تصاویر عیسی مسیح(ع) در دنیای مسیحیت، بسیار اندک است. کسانی که هر گونه تصویرسازی را حرام می شمردند و آن را تقلید از صُنع خالق می دانستند, کشیدن تصاویر مقدّسان را گناهی بزرگ تر می دانستند. این کمبود در تصاویر رسول خدا(ص) بیش از آن که ناشی از مخالفت متعصّبان باشد, ناشی از تجلیل و بزرگداشت آن حضرت بوده است.2 اما امروزه، می بینیم که تصاویر زیادی از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به تصویر کشیده شده اند. بنابر این، تصاویر بسیاری از محمّد(ص) و یارانش وجود دارد که هنرمندان، این تصاویر را به دو روشْ نگارگری کرده اند: یک دسته که صورت مبارک حضرت را با هاله ای از نور و سپیدی پوشیده اند و دسته ای که صورت آن بزرگوار را نشان می دهند. همان طور که دربارة تمثال مبارک مسیح(ع) نیز سراغ داریم, مسلّماً این تصاویر، در طول قرن ها کشیده شده است و در بسیاری از مواقع نیز شباهتی به هم ندارند و هر هنرمندی از ظن خود، آنها را ترسیم کرده است, آن گونه که با روحیاتش نزدیک بوده و شاید در رؤیاهایش دیده است. باید اضافه کرد که در بیشتر این تصاویر ـ که بعضی از آنان نیز توسّط هنرمندان اروپایی کشیده شده ـ ، چهرة محمّد(ص)، در نهایت زیبایی و وقار و احترام, خلق شده است و انصافاً در مقایسه با تصاویری که از عیسی مسیح(ع) و سایر پیامبران وجود دارد, چیزی کم نگذاشته اند. به طور مثال، در تصویری که در اواخر قرن نوزدهم میلادی، از ورود حضرت محمّد(ص) به مکّه توسط «آندریاس مولر» (Andreas muller) کشیده شده, پیامبر(ص) با شکوه و جلال فراوانْ تشریح گردیده است. در این تصاویر، پیامبر(ص)، بر بالای تابلو، سوار بر شتری نشسته, در حالی که دست هایش را به سبک همة پیامبران, با اقتدار, رو به اهالی مکه بلند کرده است و مردم نیز ورود ایشان را نظاره می کنند.3 تمثال مبارک حضرت محمّد(ص) در دوران های بعد از قرن هشتم هجری، بیشتر بازنمایی از چهره و پیکر ایشان بویژه در صحنه های معراج عارفانه و روحانی پیامبر است که اغلب با ردایی بلند بر تن (متمایل به رنگ سبز ـ آبی و سبز پسته ای), شالی بر کمر, عمامة سفید بر سر (با تنوّع در اندازه های آن)، گیسوان بافتة بلند و تیره رنگ در طرفین شانه ها مشاهده می شود. 4 هنرمندان ایرانی و مسلمان نیز از این نوع تابلوها خلق کرده اند که شامل تمثال های معصومان(ع) نیز می شود, مثل تصویر امام علی(ع) و حسین و قنبر و سلمان با یک فرشته که در مزار شاهزاده ابراهیم کاشان موجود است و حدود سیصد سال قدمت دارد. 5 از نقاشان معاصر، افرادی مانند علی اصغر تجویدی, عبدالله محرّمی و استاد محمود فرشچیان و ... نیز تابلوهایی را بر اساس تفکّرات و برداشت های خود از تصویر پیامبر(ص) نقاشی نموده اند. مشهورترین تصویر پیامبر(ص)در میان تمام تصاویر منسوب به پیامبر, تنها یک تصویر است که در سال های اخیر، بسیار مورد توجّه قرار گرفته است و آن هم تصویری است که منسوب به نوجوانی پیامبر است و در آن، چهرة پیامبر(ص) به صورت کاملاً واضح، ترسیم شده است. در مورد این که این تصویر، مربوط به چه دوره ای است و توسط چه کسی ترسیم شده, مطلبی در «کیهان بچه ها» در سال 1370 به چاپ رسیده که در پاسخ به چاپ این تصویر در مجلة «سورة نوجوانان» است. ظاهراً در آن جا مطالبی دربارة این تصویر به چاپ رسیده که متأسفانه دسترسی به آن مطالب، ممکن نبود و فقط همین مطلب «کیهان بچه ها» از زبان آقای کریم نصر (از نقاشان مجله) بیان می شود: «من از دیدن این تصویر، خوش حال شدم؛ چرا که فکر کردم از این به بعد حتماً هنرمندان مسلمان هم اگر بخواهند, می توانند تصوّرات خودشان را از ائمة معصوم(ع) به تصویر بکشند؛ امّا از توضیحی که دربارة آن تصویر داده شده بود, کمی تعجب کردم. گفته شده بود که این تصویر، یکی از قدیمی ترین تصاویر از سیمای پیامبر(ص) است که اصل آن در موزة رُم قرار دارد. گفته شده است که این تصویر, توسط یکی از راهبان مسیحی (هنگامی که پیامبر در سفر بوده می بیند و با استفاده از ایات تورات و انجیل او را می شناسد)، کشیده شده است... . امّا تا آن جا که من می دانم, این تصویر نمی تواند مربوط به قرن چهارم میلادی (یعنی زمانی که پیامبر(ص) زندگی می کرده اند) باشد؛ زیرا تکنیک و شیوة کار نقاشی در آن زمان، به این صورت نبوده است. البته از قرن چهارم میلادی, تصاویر بسیار کمی به جا مانده است؛ چرا که مسیحیان، تصاویر خود را عموماً بر دیوار ترسیم می کردند و طبیعتاً با از بین رفتن ساختمان های آن دوره، تصاویر هم از بین رفته است. امّا با مقایسة یکی از تصاویر انگشت شماری که از قرن سوم میلادی به جا مانده است, با تصویر مورد بحث, تفاوت بسیار زیاد این دو، معلوم می شود. چنان که می بینید, در تصویر قرن سوم، برای نشان دادن بدن, از خط استفاده شده است. نوعی ناشی گری در اجرای آن دیده می شود, در صورتی که در تصویر منسوب به پیامبر(ص), هنرمند, بدون استفاده از خط و با سایه روشن و حجم پردازی, چهره را نشان داده است. هر چند این نوع نقاشی (یعنی نشان دادن اشکال به صورت سه بعدی)، از قرن چهارم میلادی در اروپا به وجود آمد, امّا کسانی که با تاریخ هنر اروپا آشنا هستند, به آسانی می توانند تشخیص بدهند که تصویر منسوب به پیامبر(ص)، حتی مربوط به قرن چهاردهم هم نیست. بنده معتقدم که این تصویر در قرن هجدهم یا نوزدهم میلادی به وسیلة هنرمندان درجه سوم اروپا (آکادمیسین ها) تولید شده است. حتی با توجّه به ترکیب بندی این اثر، می شود حدس زد که تصویر ارائه شده, فقط بخشی از یک تابلوی بزرگ است».6
امام خمینی و تصویر پیامبر(ص)در مورد این تصویر، خاطره ای نیز از حضرت امام(ره) توسط حجه الاسلام محمّد حسن رحیمیان (عضو دفتر امام در جماران) بدین مضمون نقل شده است: یک تابلوی نقاشی از چهرة منسوب به دوران نوجوانی پیامبر(ص) برای حضرت امام به دفتر آوردند. مدتی نسبتاً طولانی، در دفتر ماند و در این که خدمت امام ببریم، ایا خوششان می اید یا خیر، تردید داشتیم؛ ولی به هر حال، برای ادای امانت, آن را نزد ایشان بردیم. تابلو به دست این جانب بود که متوجّه شدم حضرت امام به آن خیره شده اند. گفتم: این عکس معروفی است که منسوب به پیغمبر اکرم(ص) است و متوقّع بودم که طبق معمول، در بسیاری از موارد بفرمایند: «ببرید»؛ ولی بدون تأمل فرمودند: «بگذارید این جا» و اشاره کردند به طرف بالای اتاقشان. تابلو را در کنار دیوار گذاشتم و مرخّص شدم. بعد از چند روز، عکس را در اتاق ندیدم و هیچ اطلاعی از آن نداشتم که چه شده است و بعد از مدتی که حضرت امام، دچار بیماری قلبی جدیدی شدند، بعد از بیمارستان به خانه منتقل شدند و طبعاً برای مدتی به محل و اتاقی که هر روز برای کارها و ملاقات تشریف می آوردند, نیامدند. به همین جهت, ما برای اولین بار، برای انجام دادن کارهایمان به اتاق اصلی - که محلّ زندگی شخصی امام بود - ، مشرّف شدیم. اولین چیزی که در آن اتاق توجّه ما را جلب کرد, همان تابلو بود که در آن جا قرارداده شده بود, آن هم در نقطه ای که درست روبه روی امام و مقابل تختی بود که ایشان روی آن می نشستند و سرانجام، این عکس تا آخر زندگی ایشان در آن مکانْ باقی بود. این عکس، تا آن جا مورد علاقة امام(ره) بود که شنیده شد که غزل معروف: «من به خال لبت ـ ای دوست ـ گرفتار شدم ...» را حضرت امام, تحت تأثیر شِمای این عکس سروده اند. گرچه عامل اصلی علاقة حضرت امام به این عکس, انتساب آن به رسول اکرم(ص) و احتمال آن که بر حسب نقل, اصل آن به وسیله راهبی که آن حضرت در مسیر مسافرت به شام، به او برخورد کرده، ترسیم شده باشد، است، با این حال، هنرآفرینی نقاشی که توانسته است چهره ای را با آن زیبایی و ملاحت و با حالتی معصومانه به نقش کشد و چهره ای شبیه به آنچه از سیمای پیامبر اکرم(ص) نقل شده پرداخت کند, صاحبان ذوق و هنردوستان و عاشقان جمیل محبوب را به وجد می آورد.7
پی نوشت ها:1. هلنا شین دشتگل Sibestaan . malalut. Org / sibestaanak/ archives/ 2006 / 02 / . 2 . ثروت, عکاشه, همان سایت. 3. هفته نامه فرهنگی ـ اجتماعی . جوانان، شمارة 56، شنبه 15 بهمن 1384. 4. مقاله تحلیلی «در باب کاریکاتورهای توهین آمیز علیه پیامبر(ص)»، یحیی تدین. Irnablog. Com / fa / news.php 5. همان جا. 6. ر.ک: کیهان بچه ها، ش 581، سیزدهم فروردین 1370. 7. ماه نامه پاسدار اسلام، سال نهم، ش 105. |