سخناني زيبا از پيامبر (ص) در باره حضرت علي (ع)

از كتاب ترجمه امالي شيخ صدوق- نسخه الكترونيكي
بازدید : 21124
زمان تقریبی مطالعه : 10 دقیقه
تاریخ : 12 خرداد 1391
سخناني زيبا از پيامبر (ص) در باره حضرت علي (ع)

ترجمه امالي شيخ صدوق

مجلس دوم -حديث هفتم

رسول خدا (ص) فرمود:
على در آسمان هفتم چون خورشيد درخشان روز است در زمين و در آسمان دنيا چون ماه تابان شب است در زمين خدا بعلى سهمى از فضيلت داده كه اگر بر اهل زمين پخش شود همه را فرا گيرد و سهمى از فهم داده كه اگر بر اهل زمين پخش شود همه را فرا گيرد نرمش لوط دارد و خلق يحيى و زهد ايوب و در سخاوت بابراهيم ماند، خرمى او چون خرمى سليمان بن داود است و توانائى او چون توان داود نامش بر همه پرده هاى بهشت نگاشته است پروردگارم مرا بوجودش مژده داد اين مژده از آن او بود در نزد من على نزد حق ستوده است و نزد فرشتگان تزكيه شده خاص منست و اعلان من و چراغ منست و بهشت من و يارم پروردگارم مرا بدو مأ نوس كرد و از او در حواستم كه پيش از من جانش نستاند و درخواستم كه پس از من بفيض شهادت جانش را ربايد، من در بهشت در آمدم و ديدم حوريان على بيش از برگ درختانست و كاخهاى على بشماره افراد انسان على از منست و من از على هر كه او را دوست دارد مرا دوست داشته دوستى على نعمت است و پيروى او فضيلتى است كه فرشتگان بدان معتقدند و صالحان جن گرد اويند پس از من كسى بر زمين گام ننهاده جز آنكه على بهتر از او است عزت است و افتخار و دليل راه نه سخت است و نه شتابكار و نه سهل انكار بر تباهى و نه عناد ورز، زمين او را برداشته و گرامى داشته .
پس از من گرامى تر از وى از شكم مادرى بر نيامده و بهر جا فرود آمده است ميمنت داشته ، خدا بروى حكمت فرو فرستاده و فهمش در بر كرده فرشتگان باوى همنشين باشند و آنها را ببيند و اگر پس از من بكسى وحى شدى باو وحى رسيدى خدا به وجود او محفلها را زيور كرده و قشونها را گرامى داشته و بلاد را ارزانى عطا كرده و لشكرها را عزيز ساخته مثلش مثل خانه محترم خداست بديدش روند و بديد كسى نرود و همانند ماه است كه چون برآيد بر هر تاريكى پر تو افكند و چون خورشيد كه چون طلوع كند روشن سازد، خدايش در كتاب خود ستوده و ب آيات خويش مدح نموده و وصف آثارش كرده و در منازلش روان ساخته او تا زنده است گرامى است و در مردن بشهادت سعادتمند است .

مجلس سوم -حديث ششم

ابن عباس گويد رسول خدا (ص) فرمود:
مخالف على بن ابى طالب پس از من كافر است و مشرك بوى (چهار پارى ) مشرك است دوست او مؤمن است و دشمنش منافق و پيروش بحق رسد و محارب او از دين بيرون است و ردكننده باو نابود است .
على نور خداست در بلاد او و حجت او است بر بندگانش على شمشير خداست بر دشمنانش و وارث علم پيغمبران او است على كلمه برتر خداست و كلمه دشمنانش فروتر است على سيد وصيان و وصى سيد پيغمبرانست على امير مؤمنان و جلودار دست و روسفيدان و امام مسلمانانست پذيرفته نيست ايمان جز بولايت و طاعت او.

مجلس سوم - خديث هفتم

يك روز رسول خدا (ص) بيكى از اصحابش فرمود:
اى بنده خدا دوست در در راه خدا و دشمنى كن در راه خدا مهر ورز در راه خدا و خصومت كن در راه خدا كه بولايت خدا نرسى جز بدان و نيابد مردى مزه ايمان را هر چه هم نماز و روزه اش بسيار باشد تا چنين باشد و بتحقيق گرديده است بيشتر برادرى مردم در اين روزگار شما در راه دنيا است ، بر سر آن با هم دوستى كنند و بر سرا آن باهم دشمنى ورزند و اين نزد خدا براى آنها هيچ فايده ندارد ب آن حضرت گفت چطور بدانم كه در راه خداى عز و جل دوستى و دشمنى كردم دوست خدا كيست تا پا او دوستى كنم و دشمنش كيست تا دشمن او باشم رسول خدا (ص) اشاره بعلى (ع) كرد و فرمود اين مرد را مى بينى ؟ عرضكرد آرى فرمود دوست او دوست خداست او را دوست دار دشمن او دشمن خداست او را دشمن دار، دوستش را دوست دار گرچه كشنده پدرت باشد و دشمنش را دشمن دار گرچه پدر يا فرزندت باشد

مجلس چهارم - حديث اول

سلمان فارسى (ره ) گويد:
از رسول خدا (ص) پرسيدم وصى تو از امتت كيست ؟ زيرا پيغمبرى مبعوث نشده جز آنكه از امت خود وصى داشته رسول خدا (ص) فرمود هنوز براى من بيان نشده من تا مدتى كه خدا خواست درنگ كردم و سپس ‍ روزى بمسجد در آمدم رسول خدا (ص) مرا آواز داد و فرمود اى سلمان مرا از وصى خودم كه از امتم باشد پرسيدى بگو وصى موسى از امت وى كى بود؟ گفتم وصيش يوشع بن نون بود پيغمبر تاملى كرد و فرمود ميدانى چرا باو وصيت كرد؟ گفتم خدا و رسولش داناترند، فرمود باو وصيت كرد زيرا پس از وى اعلم امتش بود، وصى من و اعلم امتم پس از من على بن ابى طالب است .

مجلس چهارم - حديث ششم

از پيغمبر (ص) نقل شده كه فرمود:
براستى خداى تبارك و تعالى طاعت مرا بر شما فرض كرده و نافرمانى مرا بر شما غدقن كرده و پيروى از امر مرا بر شما واجب ساخته و پس از من بر شما فرض كرده است طاعت على (ع) را چنانچه فرض كرده طاعت مرا و بر شما غدقن كرده نافرمانى على را چنانچه غدقن كرده نافرمانى مرا و او را برادر و وزير و وصى و وارث من نموده او از منست و من از او دوستيش ‍ ايمانست و دشمنيش كفر دوستدارش دوستدار منست و دشمنش دشمن من و او مولا و آقاى هر كس است كه من مولا و آقاى اويم و من مولاى هر زن و مرد مسلمانم و من و او دو پدر اين امت هستيم .

مجلس چهارم - حديث هشتم

رسول خدا بعلى فرمود:
اى على شيعيانت روز قيامت ميايند هر كه بيكى از آنها اهانت كند تو را اهانت كرده و هر كه تو را اهانت كند مرا اهانت كرده و هر كه مرا اهانت كند خدا او را ب آتش دوزخ افكند و جاويدان در آن بماند و چه بد سرانجامى است اى على تو از منى و من از تو روح تو از روح منست و گل تو از گل من و شيعيانت آفريده شدند از فزونى گل ما هر كه دوستشان دارد ما را دوست داشته و هر كه دشمنشان دارد ما را دشمن داشته و هر كه مهر بدانها ورزد با ما مهر ورزيده اى على به راستى هر عيب و گناهى كه در شيعيانت باشد براى آنها آمرزيده شده اى على من شفيع شيعيان توام فردا كه بپايگاه محمود بايستم اى على اين مژده را بدانها بده اى على شيعيان تو شيعيان خدايند و يارانت ياران خدا، اوليائت اولياء خدا حزبت حزب خدا اى على سعادتمند است هر كه دوستت دارد و بدبخت است هر كه دشمنت دارد اى على تو را در بهشت گنجى است و تو بر هر دو طرف تسلط دارى ، حمد خداى جهانيان راست و رحمت بر بهتر خلقش محمد و خاندان پاك و نيك و نجيب و خوش رفتارش

 

مجلس پنجم- حديث پنجم

رسول خدا فرمود:
هر كه خواهد بر كشتى نجات سوار شود و بحلقه محكم بچسبد و برشته خدا در آويزد بايد پس از من دوستدار على باشد و با دشمن او دشمن باشد و بايد اقتداء كند به امامان رهبر از فرزندانش زيرا آنها خلفا و اوصياء منند و حجتهاى خدا بر خلق او پس از من و سروران امت من و پيشوايان با تقوا بسوى بهشت حزبشان حزب منست و حزب من حزب خداست و حزب دشمنانشان حزب شيطانست .

 

مجلس هشتم - حديث چهارم

ابن عباس گويد:
رسول خدا (ص) فرمود ايا مردم كيست كه از خدا راست گفتارتر و راست حديث تر باشد گروه مردم براستى پروردگار شما جل جلاله بمن دستور داده على (ع) را علم و امام شما نمايم و خليفه و وصى سازم و او را برادر و وزير گيرم گروه مردم على باب هدايت است پس از من و داعى بپروردگار منست و اوست صالح مؤمنان كيست گفتارش بهتر باشد از كسى كه بسوى خدا دعوت كند و كار شايسته كند و گويد كه من از مسلمانانم ، گروه مردم ، به راستى على از منست فرزندش فرزند منست و شوهر حبيبه منست فرمانش ‍ فرمان منست و نهيش نهى من ، گروه مردم ، بر شما باد فرمانش بريد و از نافرمانيش درگذريد زيرا طاعتش طاعت منست و معصيت او معصيت من ، گروه مردم ، به راستى على (ع) صديق اين امت است و فاروق و محدث آن ، او هرون و آصف و شمعون آنست و باب حطه و او كشتى نجات آن طالوت و ذو القرنين آن ، گروه مردم ، او وسيله آزمايش بشر و حجة عظمى و آيت كبرى و امام اهل دنيا و عروة الوثقى است ، گروه مردم على با حق است و حق با او و بر زبانش ، گروه مردم ، على قسيم دوزخ است دوست او وارد آن نشود و دشمنش از آن نجات نيابد او قسيم بهشت است دشمنش وارد آن نگردد و دوستش از آن منصرف نشود، گروه مردم اصحاب من شما را اندرز دادم و رسالت پروردگارم را بشما رساندم ولى شما ناصحان را دوست نداريد اين را بگويم و براى خود و شما آمرزش جويم .

مجلس نهم - حديث دوم

رسول خدا (ص) فرمود:
ولايت على بن ابى طالب ولايت خداست و دوستيش دوستى خدا و پيرويش فريضه خدا و اوليائش اولياء خدا، و دشمنانش دشمنان خدا نبرد با او نبرد با خدا و سازش با او سازش با خداى عز و جل است .

مجلس نهم - حديث يازدهم

رسول خدا فرمود:
هر كه شاد است بزندگى من زنده باشد و بمرگ من بميرد و در جنت عدن به منزل من درآيد و نهالى كه خدايش كاشته بچسبد و باو بگويد باش تا باشد بايد دوستدار على بن ابى طالب باشد و اوصياء از فرزندانش را پيروى كند زيرا آنان عترت منند و از گل من آفريده شده اند و از دشمنانشان بخدا شكوه كنم كه منكر فضل آنهايند و قطع صله آن ها كنند و بخدا كه پس از من فرزندم حسين كشته شود و خدا شفاعتم را از آنها دريغ دارد.

مجلس پانزدهم - حديث يازدهم

ابن عباس گويد:
رسول خدا (ص) بالاى منبر رفت و خطبه خواند و مردم گرد او جمع شدند فرمود اى گروه مردم مؤمن براستى خدا بمن وحى كرده است كه من جان ميدهم و پسر عمم على كشته مى شود من بشما خبرى ميدهم كه اگر بدان عمل كنيد سالم مانيد و اگر آن را وانهيد هلاك شويد براستى پسر عمم على ((ع )) او برادر و وزير و خليفه من است و او از طرف من تبليغ كند و او است امام متقيان و پيشواى دست و روسفيدان اگر از او طلب ارشاد كنيد شما را ارشاد كند و اگر پيرو او شويد شما را نجات دهد و اگر مخالفت او كنيد گمراه شويد و اگر اطاعت او كنيد خدا را اطاعت كرديد و اگر نافرمانى او كنيد خدا را نافرمانى كرديد و اگر با او بيعت كنيد با خدا بيعت كرديد و اگر بيعت او بشكنيد بيعت خدا را شكستيد براستى خداى عز و جل فرو فرستاده قرآن را بر من و آنست كه هر كه مخالفتش كند گمراه است و هر كه علم خود از نزد جز على جويد هلاك است اى مردم گفتار مرا بشنويد و حق اندرز مرا بشناسيد و پس از من با خاندانم جز آنكه دستور حفظ آنها را دادم عمل كنيد زيرا آنها حوزه من و خويشان و برادران و فرزندان منند و شما فراهم گرديد و از ثقلين بازپرسى شويد بنگريد چگونه در باره آنها پس از من بوده باشيد براستى آنها خاندان منند و هر كه آزارشان كند مرا آزرده و هر كه ستمشان كند مرا ستم كرده و هر كه خوارشان كند مرا خوار كرده و هر كه عزيزشان دارد مرا عزيز داشته و هر كه گراميشان دارد مرا گرامى داشته و هر كه ياريشان كند مرا يارى كرده و هر كه دست از آنها بردارد دست از من برداشته و هر كه از غير آنها هدايت جويد مرا تكذيب كرده اى مردم از خدا بپرهيزيد و بنگريد چه خواهيد گفت گاهى كك او را ملاقات كنيد من خصم هر كسم كه آزارشان كند و هر كه من خصمش باشم مغلوبش سازم اين گفتار خود را ميگويم و از خدا براى خود و شما آمرزش جويم .


دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه