راز غيبت و انتظار فرج - حجة الاسلام عباس جعفري

بازدید : 4274
زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه
تاریخ : 26 مرداد 1391
راز غيبت و انتظار فرج - حجة الاسلام عباس جعفري

نیمه‌ی ماه شعبان المعظّم هر سال هجری قمری مصادف است با طلوع خورشید درخشان جهان بشریّت و مروارید فروزان اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، احیاگر معالم دین و نابود کننده‌ی ظلم و ستم و شوکت تجاوزکاران و برقرارکننده‌ی حکومت عدل در سرتاسر جهان و بزرگ منادی توحید و عدالت و وارث راستین پیـامبر اعـظم(ص) و ائمـه‌ی معصـومین(ع) حضرت حجت بن الحسن العسکری، مهدی موعود (عج).
1 ـ میلاد نور
قلب عالم امكان و منجي عالم بشريّت حضرت مهدی(ع) در نیمه‌ی ماه مبارک شعبان سال 255 هـ . ق چشم به جهان گشودند (1) پدر بزرگوارشان حضرت امام حسن عسکری(ع) و مادر گرامی آن حضرت، خانم نرجس ]نرگس[ خاتون می باشد.
در شب ولادت، عمه‌ی امام عسكرى(ع) بانو حکیمه خاتون به دستور ایشان در منزل ماند. امام(ع) به حكيمه خاتون فرمودند: « امشب منتظر تولد فرزندى هستم از نرجس». حكيمه با تعجب پرسيد، چطور ممكن است؟!(زيرا اثرى از حمل در او نديده بود). امام(ع) فرمود: « او بسان مادر موسى(س) است كه هيچ كس نمى‌دانست باردار است، زيرا فرعون شكم زنان حامله را پاره مى‌كرد».
طبق نقل حكيمه، خداوند در آن شب فرزندى به امام عسكرى(ع) عنايت کرد و چنين اراده فرموده بود كه دشمنان، هرگز قدرت دسترسى به او را پيدا نكنند و چنين اراده كرده بود كه او «وارث مستضعفان» در روى كره‌ی زمين بشود: « و نُريد أن نمنّ على الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين»(2)
طبق حكمت الهى در فاصله‌ی كوتاه سال 255 تا 260 هـجری ،ایشان به طور مخفی زندگی می‌کردند و در خدمت پدر بزرگوارشان آماده‌ی احراز مقام امامت و رهبرى مسلمانان و بر عهده گرفتن مسئولیت سنگین آنان بودند.
با شهادت حضرت امام عسکری(ع) در سال 260 هجری، دوران غیبت آغاز و مدت 75 سال(غيبت صغرى)، حضرت مهدى(ع) در پنهانى زندگى مى‌كردند و مردم بدان صورت كه بتوانند حضورى خدمت ايشان مشرف و مشكلات خودشان را در ميان بگذارند، امكان نداشت ولى دائماً از انوار و بركات مقدس او بهره مند مى‌شدند. دسترسى مردم به واسطه‌ی نائبان خاص او از سال 255 تا 330 هـ . ق صورت مى‌گرفت.
2 ـ راز غيبت
فلسفه و راز حقيقى غيبت براى عموم مردم بيان نشده است و به غير از اولياء خاص الهى[پيامبران و امامان معصوم(ع)] از آن اطلاع ندارند؛ ولى بطور كلى از ميان ادله‌ی عقلى و نقلى مى‌توان فوايدى را براى آن بدست آورد:
الف) امتحان و آزمايش  مردم
به واسطه‌ی همين مسئله غيبت است كه خداوند مي‌خواهد بندگان خودش را بيازمايد تا حجت برآنها روشن شود كه آيا ايمان واعتقاد واقعى به مبدأ جهان و مصالح او دارند يا خير؟ بايد روشن شود كه مؤمنان واقعى در مواقع حساس و هنگامی كه دسترسى حضورى به رهبران ممكن نيست كيانند؟ آيا صرف ادعا بر اينكه ما به خداوند و به پيشوايان او يعنى ائمه معصومين(ع) ايمان داريم كافى است یا اينكه مى‌بايست با آزمايش و امتحان اين ايمان واعتقاد سنجيده شود. در نتيجه اگر كسانى در عصر غيبت طبق فرمان الهى، محكم و پا برجا ايستادند و از مشكلات نهراسيدند و وظايف و دستورات الهى(فروع دين و اعتقادات صحيح) را دنباله روى نمودند. بحق آنان، مؤمنان حقيقى و از رستگاران مى‌باشند.
ب) محفوظ ماندن از بیعت
يكى از دلائل غيبت محفوظ ماندن از بيعت با ظالمان، مستکبران و ستم‌كاران است، بطورى كه بعد از ظهور، حجت برهمگان تمام مى‌باشد. چنانچه در روايتى از امام هشم حضرت علىّ بن موسى الرضا(ع) نقل شده است كه فرمود: «گويا شيعيانم را مى‌بينم كه بعد از مرگ سومين فرزندم در جستجوى امام خود مى‌گردند ولى او را نمى‌بينند»، سؤال شد چرا؟ فرمود: «چون امامشان غايب است». عرض شد: چرا غايب مى‌شود؟ فرمود: «براى اينكه وقتى با شمشير(سلاح) قيام نمود بيعت هيچ كسى بر گردنش نباشد».(3)

ج) خوف بركشته شدن
از دلايل ديگر راز غیبت، محفوظ ماندن از كشته شدن به دست نابكارران و دشمنان بشریت مى‌باشد كه با پيش آمدن مسئله‌ی غيبت، وجود مقدس حضرت ولىّ عصر(ع) سالم باقى مى‌ماند و تا هنگام ظهور ایشان(زمان آن فقط، نزد خداوند متعال مى-باشد) كه فرا رسد با قيام الهى خود ظلم وستم را نابود و عدل و عدالت را در سراسر گيتى بر قرار مى‌نمايد؛ ان شاء الله.
هرگز مبادا مسئله‌ی كشته شدن امام زمان(ع) را با شهادت پدران بزرگوارش تطبيق و مقايسه نمود زيرا موقعيت وشرايط زمانى متفاوت مى‌باشد. ائمه‌ی معصومين(ع) قبل از ايشان، با پذيرا شدن شهادت، امام ديگرى مسئوليت امامت را عهده‌دار مى‌شد ولى طبق اراده‌ی الهى، مسئله‌ی  امامت با وجود مقدس حضرت مهدى(ع) خاتمه پيدا مى‌كند و در صورتی كه ايشان نيز غايب نمى‌شدند و مسئله‌ی شهادت و كشته شدن براى ايشان پيش مى‌آمد بر خلاف مصلحت الهى مى‌بود و زمين از حجت خداوند خالى مى‌ماند. درحالی كه در اراده‌ی خداوند مقدر شده است كه می‌بایست حق بر باطل پيروز شود و اين تقدیر الهی(پيروزى حق بر باطل) به دست مبارك مهدى موعود(عج) و در آخر الزمان واقع می‌گردد.
3 ـ انتظار فرج
حضرت امام خمینی(ره)، بنيان‌گذار نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران در يكى از بیانات خود فرمودند: « انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است».(4) به حق كه اين سخن چقدر پر معنى است. مسئله‌ی انتظار، دارای بار معنايى فراوانی از جهت كاربرد  ادبى و استعمال در فرهنگ اسلامى دارد و از طرف دیگر مسئله‌ی آخر الزمان و انتظار ظهور مهدى موعود داراى مضامين و معانى والا و مقدسى نيز مى‌باشد. در روايتى از قول پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه فرمودند: « أفضل أعمال أمتى انتظار الفرج من الله عز وجلّ»(5)يعنى: بهترين و با فضيلت ترين اعمال و كارهاى امت من، انتظار رسيدن فرج از نزد خداى عزيز و جليل مى‌باشد. و روشن است كه فرج حقيقى و نهايى برپايى حق و عدل بجاى ظلم و ستم و كفر در روى زمين مى‌باشد كه تحقق اين مسئله طبق آیات قرآن و روايات اسلامى در آخر الزمان به وقوع مى¬پيوندد.
منتظران واقعى مهدى(ع) در طول تاريخ انتظار و هم‌اكنون به دنبال تحقق عدالت راستين درونى و بيرونى هستند كه لازمه-ی اين چنين عدالتى، اميد، تحرك، شور، حماسه، مقاومت، نفى باطل وطلب حق، خروش، صلابت و قیام(ضد قعود وسكون) بهمراه اعتقاد صحيح توحيدى، محمّدى، علوى و عمل به واجبات وترك محرمات مى‌باشد.
در كنار اين واجبات(بلكه در متن اين اعمال) مسئله‌ی امر به معروف و نهى از منكر، پاى‌بندى به اخلاق حسنه‌ی اسلامى و آمادگى نظامى از اهميت ويژه‌اى برخوردار است.
انسانِ مسلمان و منتظر يك قيام بزرگ و يك انقلاب عظيم جهانى، آيا ممكن است كه خود هيچ آمادگى براى حضور در اين درگيرى و كمك به آن نداشته باشد؟
امام صادق(ع) مى‌فرمايد: « ليُعدّن أحدكم لخروج القائم و لو سهماً، فإن الله اذا علم ذلك من نيّته رجوتُ لأن يُنسى فى عمره حتى يدركه و يكون من اعوانه و انصاره»(6 ). يعنى: هرگاه يكى از شما براى قيام قائم[مهدی موعود] اسلحه تهيه كند، اگرچه يك تير باشد، اميد است خداوند عمر او را دراز  كند تا ظهور و فرج او را درك نمايد و از ياوران ايشان باشد.
در اينجاست كه انديشه‌ی  شوم و باطل قاعدی‌گرى و دروغ گويان طرفدار امام زمان(ع) (انجمن حجتیه در قبل از انقلاب اسلامی) روشن مى‌شود كه چقدر اسفبار و ضد انتظار است!  زیرا به خود زحمت نداده‌اند تا بفهمند معناى انتظار و فلسفه‌ی غيبت چيست؟
اينان انتظار وطرفدارى از امام زمان(ع) را به معنى كمك كردن و ازدياد ظلم و ستم، همراه با  سكوت و قعود و خاموشى مى‌دانند. يعنی انتظار مساوى است با كسب بى‌لياقتى و عدم حضور. اينان رواياتى را كه سخن از قيام مردان مصلح و انقلابى در عصر غيبت را بیان می کند را هم نديده‌اند! رواياتى كه خبر از قيام مردمى از مشرق زمين مى‌دهد كه زمينه براى ظهور و قیام جهانی حضرت مهدى(عج) را  فراهم می‌آورند. بايد بهوش باشيم و ارزش هايى كه به واسطه‌ی انقلاب شكوهمند اسلامى  ایران و در سايه اصل مترقی ولايت فقيه با جان‌فشانى جوانان فداكار و شهدا و جانبازان و اُسرا و... بدست آمده است را قدر بدانيم و فريب نيرنگ‌ بازی‌هاى سالوسان خنّاس‌صفت را نخوريم [كساني كه با انواع توطئه ها و شيطنت ها از جمله ساخت فيلم مستند " ظهور بسيارنزديك است"و ...با عقائد مردم بازي مي كنند!؟] و با حمايت بى دريغ از نظام اسلامى و رهبري دور انديش و آگاه [حضرت آيت الله العظمي خامنه اي"دام ظله"]در آينده‌اى نزديک شاهد ظهور منجي جهان حضرت مهدى(ع) باشيم؛ ان شاء الله.
4 ـ انقلاب اسلامى زمينه ساز قيام جهانى مهدى(ع)
احاديث فراوانى در كتب حديث وتفسير از زبان گهربار پيامبر گرامى(ص)
و ائمه‌ی معصومين(ع) نقل شده است كه حقايق و واقعيت هاى زيادى را به اثبات مى‌رساند مانند اينكه ايرانيان وفادارترین امّت ها به اسلام مى‌باشند و يا اينكه ايرانيان بيشترين بهره را از اسلام دارند.
در حديثى نقل شده است كه فرمود: « ضربتموهم على تنزيله و لا تنقضى الدنيا حتى يضربوكم على تأويله»( 7) يعنى: «دنيا به پايان نمى‌رسد تا روزى كه ايرانيان با شما اعراب بر اساس تأويل قرآن جنگ مى‌كنند چنانچه شما ابتدا بر اساس تنزيل قرآن(اسلام آوردن ايرانيان) با آنها جنگ كرديد.
همچنين پيامبر گرامى(ص) فرمود: « يخرج ناسٌ من المشرق فيُوطّون للمهدى سلطانه»( 8). يعنى: در آخر الزمان، گروهى از مشرق زمين قيام مى‌كنند  و زمينه را براى انقلاب جهانى مهدى(ع) فراهم مى‌آورند.
و بالآخره در روايتى آمده است كه حضرت امام محمد باقر(ع) مى‌فرمايد:
« كأنّى بقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلا يُعطونه ثم يطلبونه فلا يُعطونه فاذا رأوا ذلك وضعوا سيوفهم على عواتقهم فيعطون ما سألوا فلا يقبلونه حتى يقوموا و لا يدفعونها الا الى صاحبكم...» (9). يعنى: گويا مى‌بينم كه مردمى در مشرق زمين قيام كرده‌اند حق را طلب مى‌كنند ولى به آنها نمى‌دهد پس از آن دوباره حق را مى‌خواهند، باز امتناع مى‌ورزند، ولى اين دفعه مردم شمشيرهاى خود را ـ كنايه از سلاح و اسلحه ـ برشانه‌ها مى‌نهند و بالأخره، حكومت تسليم خواسته‌هاى آنان مى-شوند ـ ولى اين بار نمى‌پذيرند(تا رژيم  فاسد را ساقط مى‌نمايند) و اين حكومت خود را رها نمى‌كنند تا تحويل صاحب شما [حضرت مهدى(عج)] مى‌دهند...  ؛ ان شاء الله تعالى.
ـ مرحوم شیخ مفید(ره)؛ الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد: 346، مرحوم علامه مجلسی(ره)،  بحار الانوار  ج51.
2- سوره قصص / 5.
3- امينى(ابراهيم)،دادگسترجهانص229.
4- مرحوم حضرت امام خمينى(ره)، صحيفه نور.
5- مرحوم مجلسى(ره)، بحار الانوار  ج 52.
6- همانج 52.
7-محمدى رى شهرى(محمد)، تداوم انقلاب اسلامى ايران تا انقلاب جهانى مهدى(ع)ص25.
8-همان ص35.
9- همانص 26.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه