احکام روزه به فتوای حضرت امام خمینی ( ره)

بازدید : 4090
زمان تقریبی مطالعه : 38 دقیقه
تاریخ : 11 تیر 1392
احکام روزه به فتوای حضرت امام خمینی ( ره)

احكام روزه

روزه آن است كه انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چيزهايى كه روزه را باطل مى‏كند و شرح آنها بعدا گفته مى‏شود، خوددارى نمايد.

نيت

1550 لازم نيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلا بگويد فردا را روزه مى‏گيرم بلكه همين قدر كه براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام ندهد، كافى است و براى آن كه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام كارى كه روزه را باطل مى‏كند خوددارى نمايد.

1551 انسان مى‏تواند در هر شب از ماه رمضان برا روزه فرداى آن نيت كند بهتر است كه شب اول ما هم نيت روزه همه ماه را بنمايد.

1552 از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح، هر وقت نيت روزه فردا را بكند اشكال ندارد.

1553 وقت نيت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى كه به اندازه نيت كردن به مغرب وقت مانده باشد، كه اگر تا اين وقت كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد و نيت روزه مستحبى كند، روزه او صحيح است.

1554 كسى كه پيش از اذان صبح بدون نيت روزه خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود و نيت كند، روزه او صحيح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب، و اگر بعد از ظهر بيدار شود، نمى‏تواند نيت روزه واجب نمايد.

1555 اگر بخواهد غير روزه رمضان، روزه ديگرى بگيرد بايد آن را معين نمايد، مثلا نيت كند كه روزه قضا يا روزه نذر مى‏گيرم، ولى در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان مى‏گيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است، يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب مى‏شود.

1556 اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نيت روزه غير رمضان كند، نه روزه رمضان حساب مى‏شود و نه روزه‏اى كه قصد كرده است.

1557 سوم بوده،روزه او صحيح است.

1558 اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بيهوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و اگر تمام نكرد،قضاى آن را بجا آورد.

1559 اگر پيش از اذان صبح نيت كند و مست‏شود و در بين روز بهوش آيد، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاى آن را هم بجا آورد.

1560 اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود،روزه‏اش صحيح است.

1561 اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر ملتفت‏شود،چنانچه كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، بايد نيت كند و روزه او صحيح است و اگر كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام داده باشد، يا بعداز ظهر ملتفت‏شود كه ماه رمضان است، روزه او باطل مى‏باشد ولى بايد تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام ندهد و بعد از رمضان هم روزه آن روز را قضا نمايد.

1562 اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد، واگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.

1563 كسى كه براى به جا آوردن روزه ميتى اجير شده اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد، ولى كسى كه روزه قضا يا روزه واجب ديگرى دارد، نمى‏تواند روزه مستحبى بگيرد. و چنانچه فراموش كند و روزه مستحب بگيرد، در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبى او به هم مى‏خورد و مى‏تواند نيت‏خود را به روزه واجب برگرداند. و اگر بعد از ظهر ملتفت‏شود، روزه او باطل است، و اگر بعداز مغرب يادش بيايد، روزه‏اش صحيح است، اگر چه بى‏اشكال نيست.

1564 اگر غير از روزه ماه رمضان، روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلا نذر كرده باشد كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه عمدا تا اذان صبح نيت نكند،روزه‏اش باطل است، و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است، يا فراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، روزه او صحيح و گرنه باطل مى‏باشد.

1565 اگر براى روزه واجب غير معينى مثل روزه كفاره، عمدا تا نزديك ظهر نيت نكند، اشكال ندارد. بلكه اگر پيش از نيت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد، يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، و پيش از ظهر نيت كند، روزه او صحيح است.

1566 اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، نمى‏تواند روزه بگيرد و قضا هم ندارد.

1567 اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، بايد نيت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد، و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روزه بر او واجب نيست.

1568 روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است‏يا اول رمضان واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد مى‏تواند نيت روزه رمضان كند، ولى اگر نيت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مى‏شود.

1569 اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است‏يا اول رمضان، به نيت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد، و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است بايد نيت روزه رمضان كند.

1570 اگر در روزه واجب معينى مثل روزه رمضان از نيت روزه گرفتن برگردد، روزه‏اش باطل است، ولى چنانچه نيت كند كه چيزى را كه روزه را باطل مى‏كند بجا آورد در صورتى كه آن را انجام ندهد، روزه‏اش باطل نمى‏شود.

1571 در روزه مستحب و روزه واجبى كه وقت آن معين نيست مثل روزه كفاره، اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، يا مردد شود كه به جا آورد يا نه،چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است.

چيزهايى كه روزه را باطل مى‏كند

1572 نه چيز روزه را باطل مى‏كند: اول: خوردن و آشاميدن. دوم: جماع. سوم:استمنا، و استمنا آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد.چهارم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر عليهم السلام. پنجم:رساندن غبار غليظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح. هشتم: اماله كردن با چيزهاى روان.نهم: قى كردن. و احكام اينها در مسايل آينده گفته مى‏شود.

1- خوردن و آشاميدن

1573 اگر روزه‏دار عمدا چيزى بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مى‏شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت، و چه كم باشد يا زياد. حتى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مى‏شود، مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان به طورى از بين برود كه رطوبت‏خارج به آن گفته نشود.

1574 اگر موقعى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد. و چنانچه عمدا فرو برد، روزه‏اش باطل است و به دستورى كه بعدا گفته خواهد شد، كفاره هم بر او واجب مى‏شود.

1575 اگر روزه‏دار سهوا چيزى بخورد يا بياشامد، روزه‏اش باطل نمى‏شود.

1576 احتياط واجب آن است كه روزه‏دار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود، خوددارى كند. ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس مى‏كند يا به جاى دوا استعمال مى‏شود، اشكال ندارد.

1577 اگر روزه‏دار چيزى را كه لاى دندان مانده است، عمدا فرو ببرد، روزه‏اش باطل مى‏شود.

1578 كسى كه مى‏خواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود روزه‏اش باطل مى‏شود. بلكه اگر فرو هم نرود، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روز را بگيرد.

1579 فرو بردن آب دهان، اگر چه بواسطه خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمى‏كند.

1580 فرو بردن اخلاط سر و سينه، تا به فضاى دهان نرسيده، اشكال ندارد. ولى اگر داخل فضاى دهان شود، احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.

1581 اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد، مى‏تواند به‏اندازه‏اى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولى روزه او باطل مى‏شود. و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيه روز از بجا آوردن كارى كه روزه را باطل مى‏كند،خوددارى نمايد.

1582 جويدن غذا براى بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولا به حلق نمى‏رسد، اگر چه اتفاقا به حلق برسد، روزه را باطل نمى‏كند. ولى اگر انسان ازاول بداند كه به حلق مى رسد، چنانچه فرو رود، روزه‏اش باطل مى‏شود، و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب است.

1583 انسان نمى‏تواند براى ضعف روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است‏كه معمولا نمى‏شود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.

2- جماع

1584 جماع روزه را باطل مى‏كند، اگر چه به مقدار ختنه‏گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد.

1585 اگر كمتر از مقدار ختنه‏گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، روزه باطل نمى‏شود، ولى كسى كه آلتش را بريده‏اند اگر كمتر از ختنه‏گاه را هم داخل كند، روزه‏اش باطل مى‏شود.

1586 اگر شك كند كه به اندازه ختنه‏گاه داخل شده يا نه، روزه او صحيح است. و كسى كه آلتش را بريده‏اند، اگر شك كند كه دخول شده يا نه، روزه او صحيح است.

1587 اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، به طورى كه از خود اختيارى نداشته باشد، روزه او باطل نمى‏شود. ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد يا ديگر مجبور نباشد، بايد فورا از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.

3- استمناء

1588 اگر روزه‏دار استمنا كند، يعنى با خود كارى كند كه منى از او بيرون‏آيد، روزه‏اش باطل مى‏شود.

1589 اگر بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه‏اش باطل نيست. ولى اگر كارى كند كه بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزه‏اش باطل مى‏شود.

1590 هرگاه روزه‏دار بداند كه اگر در روز بخوابد، محتلم مى‏شود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، مى‏تواند در روز بخوابد. و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزه‏اش صحيح است.

1591 اگر روزه‏دار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند.

1592 روزه‏دارى كه محتلم شده، مى‏تواند بول كند و به دستورى كه در مساله گفته شد، استبرا نمايد. ولى اگر بداند به واسطه بول يا استبرا كردن باقى مانده منى از مجرى بيرون مى‏آيد، در صورتى كه غسل كرده باشد، نمى‏تواند استبرا كند.

1593 روزه‏دارى كه محتلم شده، اگر بداند منى در مجرى مانده و در صورتى كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل منى از او بيرون مى‏آيد، بنابر احتياط واجب بايدپيش از غسل بول كند.

1594 اگر به قصد بيرون آمدن منى كارى بكند، در صورتى كه منى ازاو بيرون نيايد، روزه‏اش باطل نمى‏شود.

1595 اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با كسى بازى و شوخى كند، در صورتى كه عادت نداشته باشد كه بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، اگرچه اتفاقا منى بيرون آيد، روزه او صحيح است. ولى اگر شوخى را ادامه دهد تا آن جا كه نزديك است منى خارج شود، و خوددارى نكند تا خارج گردد، روزه‏اش باطل است.

4- دروغ بستن به خدا و پيغمبر

1596 اگر روزه‏دار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها، به خدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد، اگر چه فورا بگويد دروغ گفتم، يا توبه كند، روزه او باطل است. و احتياط واجب آن است كه حضرت زهرا سلام الله عليها و ساير پيغمبران و جانشينان آنان هم در اين حكم فرقى ندارند.

1597 اگر بخواهد خبرى را كه نمى‏داند راست است‏يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه آن خبر را گفته يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده، نقل نمايد. ليكن اگر خودش هم خبر بدهد، روزه‏اش باطل نمى‏شود.

1598 اگر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه‏اش باطل نمى‏شود.

1599 اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مى‏كند و چيزى را كه مى‏داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعدا بفهمد آن چه را كه گفته، راست بوده، روزه‏اش صحيح است.

1600 اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمدا به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر نسبت دهد، روزه‏اش باطل مى‏شود، ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.

1601 اگر از روزه‏دار بپرسند كه آيا پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم چنين مطلبى فرموده‏اند و او جايى كه در جواب بايد بگويد نه، عمدا بگويد بلى، يا جايى كه بايد بگويد بلى، عمدا بگويد نه، روزه‏اش باطل مى‏شود.

1602 اگر از قول خدا يا پيغمبر حرف راستى را بگويد، بعد بگويد دروغ گفتم، يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز كه روزه مى‏باشد بگويد آنچه ديشب گفتم راست است، روزه‏اش باطل مى‏شود.

5- رساندن غبار غليظ به حلق

1603 رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل مى‏كند، چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است، مثل آرد، يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است.

1604 اگر به واسطه باد غبار غليظ‏ى پيدا شود و انسان با اين كه متوجه است مواظبت نكند و به حلق برسد، روزه‏اش باطل مى‏شود.

1605 احتياط واجب آن است كه روزه‏دار دود سيگار و تنباكو و مانند اينها را هم به حلق نرساند. ولى بخار غليظ روزه را باطل نمى‏كند، مگر اين كه در دهان به صورت آب در آيد و فرو دهد.

1606 اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود،چنانچه يقين داشته كه به حلق نمى رسد روزه‏اش صحيح است.

1607 اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بى‏اختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه‏اش باطل نمى‏شود، و چنانچه ممكن است بايد آن را بيرون آورد.

6- فرو بردن سر در آب

1608 اگر روزه‏دار عمدا تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد، بنا بر احتياط واجب بايد قضاى آن روزه را بگيرد. ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد روزه او باطل نمى‏شود.

1609 اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد،روزه‏اش باطل نمى‏شود.

1610 اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه روزه‏اش صحيح است.

1611 اگر سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند، روزه باطل مى‏شود.

1612 احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب فرو نبرد، ولى در آبهاى مضاف ديگر و در چيزهاى ديگر كه روان است، اشكال ندارد.

1613 اگر روزه‏دار بى‏اختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد، يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمى‏شود.

1614 اگر عادتا با افتادن در آب سرش زير آب مى رود، چنانچه با توجه به‏اين مطلب خود را در آب بيندازد و سرش زير آب برود روزه‏اش باطل مى‏شود.

1615 اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است‏يا آن كس دست‏خود را بردارد، بايد فورا سر را بيرون آورد، و چنانچه بيرون نياورد، روزه‏اش باطل مى‏شود.

1616 اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.

1617 اگر بداند كه روزه است و عمدا براى غسل سر را در آب فرو برد،چنانچه روزه او روزه واجبى باشد كه مثل روزه كفاره وقت معينى ندارد، غسل صحيح و روزه باطل مى‏باشد. ولى اگر واجب معين باشد، اگر به فرو بردن سر در آب قصد غسل كند، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب غسل او هم باطل است،مگر آن كه در زير آب يا در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند، كه در اين صورت غسل او صحيح است. و اما اگر روزه ماه رمضان باشد، هم غسل و هم روزه باطل است،مگر آن كه در همان زير آب توبه نمايد و در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند،كه در اين صورت غسل او صحيح است.

1618 اگر براى آنكه كسى را از غرق شدن نجات دهد، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزه‏اش باطل است.

7- باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح

1619 اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمدا تيمم ننمايد، روزه‏اش باطل است.

1620 اگر در روزه واجبى كه مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است، تا اذان صبح غسل نكند و تيمم هم ننمايد، روزه‏اش صحيح است.

1621 كسى كه جنب است و مى‏خواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمدا غسل نكند تا وقت تنگ شود، مى‏تواند با تيمم روزه بگيرد و صحيح است.

1622 اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد، و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد. مثلا اگر نمى‏داند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.

1623 كسى كه در شب ماه رمضان براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد،اگر خود را جنب كند روزه‏اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى‏شود، ولى اگر براى تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند، با تيمم روزه او صحيح است، ولى گناهكار است.

1624 اگر گمان كند كه به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم كند روزه‏اش صحيح است.

1625 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى‏شود، نبايد بخوابد، و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزه‏اش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب مى‏شود.

1626 هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، اگر احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد بيدار مى‏شود براى غسل، مى‏تواند بخوابد.

1627 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزه‏اش صحيح است.

1628 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، روزه‏اش صحيح است.

1629 كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و مى‏داند يا احتمال مى‏دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود، روزه‏اش باطل است.

1630 اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى‏شود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند، و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، و كفاره بر او واجب نمى‏شود.

1631 خوابى را كه در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب كرد، بلكه اگراز آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اول حساب مى‏شود.

1632 اگر روزه‏دار در روز محتلم شود، واجب نيست فورا غسل كند.

1633 هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه‏بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.

1634 كسى كه مى‏خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روى عمد نباشد، روزه او باطل است.

1635 كسى كه مى‏خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، اگرچه بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت روزه تنگ است، مثلا پنچ روز روزه رمضان دارد، و پنج روز هم به رمضان مانده است، بعد از رمضان عوض آن را به جا آورد، و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست روزه بگيرد.

1636 اگر در روزه واجبى غير روزه رمضان و قضاى آن، تا اذان صبح جنب بماند، روزه‏اش صحيح است، چه وقت آن معين باشد و چه نباشد.

1637 اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمدا غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است تيمم نكند، روزه‏اش باطل است.

1638 اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه ماه رمضان يا قضاى آن را بگيرد، بايد تيمم نمايد و روزه‏اش صحيح است، و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجب مثل روزه كفاره و روزه نذرى بگيرد، اگرچه بدون تيمم هم روزه‏اش صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه تيمم كند.

1639 اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، روزه او صحيح است، ولى اگر در وسعت وقت قضاى رمضان را گرفته باشد،صحيح بودن آن اشكال دارد.

1640 اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.

1641 اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزه‏هايى كه گرفته صحيح است.

1642 اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض يا نفاس پاك شود ودر غسل كردن كوتاهى كند و تا اذان غسل نكند و در تنگى وقت تيمم هم نكند، روزه‏اش باطل است. ولى چنانچه كوتاهى نكند، مثلا منتظر باشد كه حمام زنانه شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند، در صورتى كه تيمم كند روزه او صحيح است.

1643 اگر زنى كه در حال استحاضه است، غسلهاى خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه در مساله به بعد گفته شد به جا آورد، روزه او صحيح است.

1644 كسى كه مس ميت كرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميت رسانده،مى‏تواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد. و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد،روزه او باطل نمى‏شود.

8- اماله كردن

1645 اماله كردن با چيز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مى‏كند، ولى استعمال شيافهايى كه براى معالجه است اشكال ندارد، و احتياط واجب آن است كه از استعمال شيافهايى كه براى كيف كردن است، مثل شياف ترياك يا براى تغذيه از اين مجرا است، خوددارى نمايند.

9- قى كردن

1646 هرگاه روزه‏دار عمدا قى كند - اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد - روزه‏اش باطل مى‏شود، ولى اگر سهوا يا بى‏اختيار قى كند، اشكال ندارد.

1647 اگر در شب چيزى بخورد كه مى‏داند به واسطه خوردن آن در روز بى‏اختيار قى مى‏كند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.

1648 اگر روزه‏دار بتواند از قى كردن خوددارى كند، چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.

1649 اگر مگس در گلوى روزه‏دار برود، چنانچه به قدرى پايين رود كه به فرو بردن آن خوردن نمى‏گويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است، واگر به اين مقدار پايين نرود، بايد آن را بيرون آورد، اگرچه موجب شود كه قى كند و روزه‏اش باطل شود، و چنانچه فرو برد روزه‏اش باطل مى‏شود، و بنابر احتياط واجب بايد كفاره جمع بدهد.

1650 اگر سهوا چيزى را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه به قدرى پايين رفته باشد كه اگر آن را داخل شكم كند خوردن نمى‏گويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است.

1651 اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى‏آيد، نبايد عمدا آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.

1652 اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد آن را بيرون‏بريزد، و اگر بى اختيار فرو رود، روزه‏اش صحيح است.

احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى‏كند

1653 اگر انسان عمدا و از روى اختيار كارى كه روزه را باطل مى‏كند، انجام دهد،روزه او باطل مى‏شود و چنانچه از روى عمد نباشد اشكال ندارد، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى كه در مساله گفته شد تا اذان صبح غسل نكند، روزه او باطل است.

1654 اگر روزه‏دار سهوا يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد و به خيال اين كه روزه‏اش باطل شده، عمدا دوباره يكى از آنها را بجا آورد، روزه او باطل مى‏شود.

1655 اگر چيزى به زور در گلوى روزه‏دار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمى‏شود، ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلا به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر، چيزى بخورد، روزه او باطل مى‏شود.

1656 روزه‏دار نبايد جايى برود كه مى‏داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى‏كنند كه خودش روزه خود را باطل كند، اما اگر قصد رفتن كند و نرود يا بعد از رفتن چيزى به خوردش ندهند، روزه او صحيح است، و چنانچه از روى ناچارى كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، روزه او باطل مى‏شود، ولى اگرچيزى در گلويش بريزند، باطل شدن روزه او محل اشكال است.

آنچه براى روزه‏دار مكروه است

1657 چند چيز براى روزه‏دار مكروه است و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد، انجام دادن هر كارى كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مى‏شود، انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق مى‏رسد و اگر بداند به حلق مى رسد جايز نيست، بو كردن گياههاى معطر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر كردن لباسى كه در بدن است، كشيدن دندان و هر كارى كه به واسطه آن از دهان خون بيايد، مسواك كردن به چوب تر، و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن منى زن خود را ببوسد يا كارى كند كه شهوت خود را به حركت آورد، و اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد، در صورتى كه منى بيرون‏آيد، روزه او باطل است.

جاهايى كه قضا و كفاره واجب است

1658 اگر در روزه ماه رمضان عمدا قى كند يا در شب جنب شود و به تفصيلى كه در مساله گفته شد سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود،فقط بايد قضاى آن روز را بگيرد، و چنانچه عمدا اماله كند يا سر زير آب ببرد،بنابر احتياط واجب بايد كفاره هم بدهد، ولى اگر كار ديگرى كه روزه را باطل مى‏كند عمدا انجام دهد، در صورتى كه مى‏دانسته آن كار روزه را باطل مى‏كند، قضا و كفاره براو واجب مى‏شود.

1659 اگر به واسطه ندانستن مساله كارى انجام دهد كه روزه را باطل مى‏كند، چنانچه مى‏توانسته مساله را ياد بگيرد، بنابر احتياط واجب كفاره بر او ثابت مى‏شود، و اگر نمى‏توانسته مساله را ياد بگيرد يا اصلا ملتفت مساله نبوده يا يقين داشته كه فلان چيز روزه را باطل نمى‏كند، كفاره بر او واجب نيست.

كفاره روزه

1660 كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستورى كه در مساله بعد گفته مى‏شود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام، يك مد كه تقريبا ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند مد كه مى‏تواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار كند، اگر چه مثلا بك مرتبه بگويد: "استغفرالله"، و احتياط واجب در فرض اخير آن است كه هر وقت بتواند، كفاره را بدهد.

1661 كسى كه مى‏خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد، و اگر بقيه آن پى در پى نباشد، اشكال ندارد.

1662 كسى كه مى‏خواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعى شروع كند كه در بين سى و يك روز، روزى باشد كه مانند عيد قربان روزه آن حرام است.

1663 كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، يا وقتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است،مثلا به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزه‏ها را از سر بگيرد.

1664 اگر در بين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، عذرى مثل حيض يا نفاس يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است، براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزه‏ها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بجامى‏آورد.

1665 اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد مثل نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط كفاره جمع بر او واجب مى‏شود، يعنى بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام آنها يك مد كه تقريبا ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها را كه ممكن است بايد انجام دهد.

1666 اگر روزه‏دار دروغى را به خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نسبت دهد، كفاره جمع كه تفصيل آن در مساله پيش گفته شد بنابر احتياط بر او واجب مى‏شود.

1667 اگر روزه‏دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، يك كفاره براو واجب است، ولى اگر جماع او حرام باشد يك كفاره جمع واجب مى‏شود.

1668 اگر روزه‏دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، براى همه آنها يك كفاره كافى است.

1669 اگر روزه‏دار جماع حرام كند و بعد با حلال خود جماع نمايد، يك كفاره جمع كافى است.

1670 اگر روزه‏دار كارى كه حلال است و روزه را باطل مى‏كند، انجام دهد،مثلا آب بياشامد، و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، مثلا غذاى حرامى بخورد، يك كفاره كافى است.

1671 اگر روزه‏دار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد، چنانچه عمدا آن را فرو ببرد، روزه‏اش باطل است و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مى‏شود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلا موقع آروغ زدن خون يا غذايى كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد، و بنابر احتياط كفاره جمع هم بر او واجب مى‏شود.

1672 اگر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل كند، بايد يك بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد،يا به شصت فقير طعام دهد.

1673 اگر به گفته كسى كه مى‏گويد مغرب شده افطار كند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفاره بر او واجب مى‏شود. ولى اگر خبر دهنده عادل بوده،فقط قضاى آن روزه واجب است.

1674 كسى كه عمدا روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براى فرار از كفاره سفر نمايد، كفاره از او ساقط نمى‏شود، بلكه‏اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند، بنابر احتياط كفاره بر او واجب است.

1675 اگر عمدا روزه خود را باطل كند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.

1676 اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است، و عمدا روزه خود را باطل كند،بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفاره بر او واجب نيست.

1677 اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است‏يا اول شوال، و عمدا روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، كفاره بر او واجب نيست.

1678 اگر روزه‏دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه‏دار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد، و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر كدام يك كفاره واجب مى‏شود.

1679 اگر زنى شوهر خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كار ديگرى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، واجب نيست كه كفاره روزه شوهر را بدهد.

1680 اگر روزه‏دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه‏دار است جماع كند،چنانچه به طورى زن را مجبور كرده باشد كه از خود اختيارى نداشته باشد، و در بين جماع زن راضى شود، بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد، و اگر با اراده و اختيار عمل را انجام دهد، اگرچه مجبورش كرده باشد، مرد بايد كفاره خودش و زن را بدهد.

1681 اگر روزه‏دار در ماه رمضان با زن روزه‏دار خود كه خواب است جماع نمايد،يك كفاره بر او واجب مى‏شود، و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.

1682 اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى‏كند بجا آورد، كفاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم كفاره واجب نيست.

1683 كسى كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمى‏گيرد، نمى‏تواند زن روزه‏دار خود را مجبور به جماع كند، ولى اگر او را مجبور نمايد، بنابر احتياط بايد كفاره‏اش را بدهد.

1684 انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.

1685 اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمى‏شود.

1686 كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريبا ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود مى‏دهد يا به آنها مى‏خوراند، مى‏تواند براى هر يك از عيالات فقير اگرچه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.

1687 كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمدا كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريبا ده سير است طعام بدهد، و اگر نمى‏تواند بنابر احتياط واجب بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.

جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است

1688 در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است، و كفاره واجب نيست:اول: آنكه روزه‏دار در روز ماه رمضان عمدا قى كند. دوم: آنكه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مساله گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود. . سوم: عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد، ولى نيت روزه نكند يار يا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد. چهارم: آنكه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت‏يك روز يا چند روز روزه بگيرد. پنجم: آنكه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روزه بر او واجب است. ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح شده و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست، بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست. ششم: آنكه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام هد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آنكه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى‏كند و كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم: آنكه به گفته كس ديگر كه عادل باشد افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آنكه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولى اگر در هواى ابر به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست. دهم: آنكه براى خنك شدن، يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند و بى‏اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند و بى‏اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

1689 اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى‏اختيار فرو رود، يا آب داخل بينى كند و بى‏اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

1690 مضمضه زياد براى روزه‏دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است‏سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

1691 اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بى‏اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى‏شود، نبايد مضمضه كند.

1692 اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.

1693 اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نمى‏تواند افطار كند، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مى‏تواند كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد.

احكام روزه قضا

1694 اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه‏هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.

1695 اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه‏هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد، ولى اگر مسلمانى كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه‏هاى وقتى را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.

1696 روزه‏اى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده بايد قضا نمايد، اگرچه چيزى را كه به واسطه آن مست‏شده براى معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيت روزه كرده و مست‏شده و در حال مستى روزه را ادامه داده تا از مستى خارج شده باشد، بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام كند و بعدا قضا نمايد.

1697 اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، مى‏تواند مقدار كمتر را كه احتمال مى‏دهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى‏داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مى‏تواند پنج روز روزه بگيرد. و نيز كسى هم كه نمى‏داند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مى‏تواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست‏و ششم، مى‏تواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند.

1698 اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، بايد اول، قضاى رمضان آخر را بگيرد.

1699 اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد، و در نيت معين نكند روزه‏اى را كه مى‏گيرد قضاى كدام رمضان است، قضاى سال اول حساب مى‏شود.

1700 كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد، مى‏تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.

1701 اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص ديگرى را گرفته باشد،

1702 اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه‏هايى را كه نگرفته، براى او قضا كنند، اگر چه مستحب است.

1703 اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه‏هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مدكه تقريبا ده سير است طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.ولى اگر به واسطه عذر ديگرى، مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه‏هايى را كه نگرفته، بايد قضا كند، و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

1704 اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه‏هايى را كه نگرفته، قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض، عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه‏هايى را كه نگرفته، بايد قضا كند.

1705 اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.

1706 اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، بلكه اگر موقعى كه عذر دارد، تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزه‏هاى خود را قضا كند، و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضاى آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد.

1707 اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد، بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد كه تقريبا ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.

1708 كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، مى‏تواند كفاره چند روز را به يك فقي بدهد.

1709 اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.

1710 اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد، بايد قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند. و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد، براى هر روز نيز دادن يك مد طعام لازم است.

1711 اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد و در روز كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، مثلا چند مرتبه جماع كند، يك كفاره كافى است.

1712 بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى كه در مساله گفته شد بجا آورد، ولى قضاى روزه مادر بر پسر واجب نيست.

1713 اگر پدر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، بايد پسر بزرگتر قضا نمايد.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی