روز عيد قربان نقطه عطف آزادى در تاريخ اسارتها و بردگىهاي دنیوی بود كه بر انسان تحميل شده بود و آن روز ابراهيم در كنار رسالت خويش به نمايشى سرخ فراخوانده شد و آنجا صحنه رقابت آسمان با زمين بود و ابراهیم بايد ميان اسماعيل و پروردگارش يكى را بر مىگزيد.
عيد قربان يادآور همان سربلندي ابراهيم(ع) در آزمايش الهي است، سربلندي در آزمايش الهي در ذبح عزيزترين فرد زندگي مادی يعني فرزندش و نشانه اي از پيروی کامل و بی چون و چرای فرمان الهي و اطاعت معشوق است و گاه قرباني به قدري ارزشمند است که جز خداوند کسي به ارزش آن پي نمي برد، کار آساني نيست و ابراهیم خلیل الله (ع) می دانست که خنجر تیز و عريان با حنجره اسماعيل بي پرده سخن خواهد گفت و اینجاست که علايق را سر مي برد و لايق الطاف ويژه رحماني مي شود، خدايان دروغين را از کعبه دل بيرون مي کند تا جمال روشن حق را بي پرده دريابد.
محبوب ابراهيم، از ابراهیم تحفه اى خواسته است هديه اى به نازكى حلق مبارك اسماعيل و اراده اى به استحكام تيزترين شمشيرها و اينجا نقطه رويارويى همه انسان با همه شيطان است، آری اين عيد قربان است، عيدى كه در آن، توحيد ابراهيم، در دو راهى انتخابى سخت مىايستد و ملائك، نفسها را براى تماشا حبس مىكنند و انسان سربلند بیرون می آید چرا که ابراهيم در برابر معشوق خويش خم مىشود و ركوع مى كند تا تيزى شمشير خويش را دو برابر كند و تحفهاى را كه براى اثبات صداقت خويش پيشكش آورده است تقديم یار كند.
و این صحنه بالاترين نقطهاى است كه اوج مقام بشر را تعيين مىکند و تا ابد درجه ايمان بندگی با همان نقطه سنجيده مىگردد و این عاقلانه ترين جنون های دلدادگى هاست، جايى كه آنچه هست، معرفت است، نه مصلحت، ای خلیل الله، امتحان تو، بلنداى سقف عشق را در معمارى بندگى نشان داد، و خدا تو را استعاره كرد براى عبرت مدعيان ايمان، و زیباتر از آن خنجر عريان ابراهیم با حنجره اسماعيل بود چرا که اسماعيل لحظه اي سست نشد او رداي روشن ايمان و تسلیم را در آغوش کشيده بود تا اوج تجلي و شکوفايي روح ايثار را به همگان بیاموزد آنچه در قاموس بشر هنوز هم نامي ندارد.
پس روز عید قربان روزی است که نفس را به تيغ اطاعت قرباني کردند و گناه را بر آستان عصمت سر بریدند تا عيد بندگي و عبوديت را به يادگار نهند، آري، این عيد بندگي و عبوديت، عيد پاکي و صلابت، عيد صداقت و ايمان، عيد خواري شيطان و اقتدار انسان است تا چشم فرشتگان و خاکيان و افلاکيان را بر اين صفحه زيباي تاريخ بگشايند و ديدگان کور را بينا کنند.
ابراهيم خلیل الله، قبل از آنکه کارد بر گلوي اسماعيل نهد اول بر گلوي نفس خويش نهاده بود تا تلالو خون سرکشي و عصيان چشمان شيطان خناس را کور کند، تا دشمن قسم خورده آدم، در پشت درهاي نوميدي، علم پروردگار را فرياد برآورد آن روز که در پاسخ شکايت فرشتگان از آفرينش انسان خونريز در زمين، از آفريدگار شنيد که: «اِنّيَ اَعْلَمُ مالا تَعْلَمُونَ».
و این داستان کمال انسان است، درس آزادگی از بند غريزه است، رهايي از حصار تنگ خودخواهي است، و صعود روح و معراج عشق و اقتدار معجزه آساي اراده بشريست است، و نجات از هر بندي و پيوندي است که تو را بنام يک انسان مسئول در برابر حقيقت اسير مي کند.
و اسماعيل آن جوانمردِ توحيد، با اراده اي که ديگر جز به نيروي حق و آزادي مطلق نبود، با تصميمي قاطع، به قامت برخاست، آنچنان تافته و چالاک که ابليس را يکسره نوميد کرد، و پدر اکنون، قدرتي شگفت انگيز يافته بود، با اراده اي که ديگر جز به نيروي حق پرستي نمي جنبيد و اي انسان، اينک بر خود نظري بينداز در اين روز عيد قربان، ببین براي قرباني چه آورده اي؟ گوسفندي، گاوي يا شتري را پيشکش کرده اي؟ امروز کارد بر حلقوم چه چیزی خواهي نهاد؟ بر حلقوم قربانيانت يا حلقوم القاب با شکوه قربان قربانیت؟.
و من بر خود نهيب مي زنم که تو چه چيزي در هزار توي قلبت پنهان کرده اي؟ تو که به شيوه ابراهيم تمسک مي جويي، امروز قرباني ات بر آستان ربوبيت چيست؛ مال، مقام، فرزند؟ بنگر و با خودت محاسبه کن چه چيز دستان تو را به اين دنيا بند زده است و تو را اين گونه لنگان و پاي بسته واگذارده است، امروز پيشکشت از کدامين جنس است، از جنس ديگري يا از جنس خودت؟ از جنس ديگري را ديگران هم آورده اند و در اين بازار فراوان است ولي کمتر متاعي را از جنس خود مي توان يافت.
زمین و آسمانِ جهان ، تاب ديدن اين منظره را ندارد و تاريخ، قادر نيست بشنود چنين گفتگویی صميمانه و اين چنين هولناک را، و هرگز بر روي زمين چنين گفتگويي ميان دو تن، پدري و پسري نگذشته است گفت گويي که: اسماعيل، من در خواب ديدم که تو را ذبح مي کنم و چه زیبا از پسر شنید که: پدر، در انجامِ فرمانِ حق ترديد مکن، تسليم باش، مرا نيز در اين کار تسليم خواهي يافت و خواهي ديد که اِنْ شاءَالله از صابران خواهم بود.
پنجه هاي شيطان ضعيف تر از آن است که بازوان قدرتمند ايمان را تاب بياورد پنجه هاي شيطان در هجمه سنگين و فشار بي امان انگشتان عشق خرد خواهد شد، و در رمی جمرات، سنگسار و نابود مي شود و چه قدر حقير است ابليسي که در برابر شيخ الانبياء قد برافراشته است، در برابر بزرگ مردي که جز الله نمي بيند و جز الله نمي جويد و ايستادن در برابر چنين بزرگي، سقوط از همان پايه هاي کوه را در پي خواهد داشت.
مبارک باد روز عيد قربان، عيد ايمان و امتحان، عيد ايثار و احسان، عيد قربت و قربان، و عيد شکست شيطان، مبارک باد اين سرافرازي و پيروزي در امتحانی سخت و آزمون بزرگ الهی، عید قربان این روز مبارک فرا رسيد و ما زبانمان ياراي توصيف و شکر اين روز مبارک را ندارد.
باید بکوشيم در اين روز ابراهيم وار نفس را به مسلخ بکشيم و عشق را به معراج بريم و هر آنکه را که دلش را شکستيم دلش را به دست آوريم، و هر آنکه را بر او ظلم کرديم حقش را بپردازيم واز هر آنکه از او به بد نامي ياد کرديم حلاليت بطلبيم، شيطان را شکست دهيم و رحمان را راضي نماييم.
ابراهيم وار از دلبستگي هاي دنيايي دست بکشيم و اسماعيل گونه مطيع امر حق تعالي شويم واگر چنين کرديم مبارک و گوارايمان باد و اين تمريني باشد تا به اراده کردگار جهان در سرزمين وحي، آن عرفات مبارک و مناي پاک در کنار زمزم گوارا، لذت عروج عرفاني و معنوي را لمس نماييم.
امروز عيد قربان است، عيدي که همواره از آن به عنوان عيد پيروزي وظيفه بر غريزه و اوج تجلي شکوفايي روح ايثار ياد ميشود و اين پاکي و ريزش گناهان مبارک باد در حقیقت به مسلخ کشيدن نفس و به معراج بردن عشق بر همگان مبارک باد.
عيد از کلمه عود به معناي بازگشت است و عيد قربان به معناي بازگشت انسان به مقام تقرب الهي است که اين مقام در سايه مبارزه با هواهاي نفساني و در پرتو تهذيب، خودسازي و بهره گيري از فرصت هاي ناب به دست مي آيد، چرا که يادآور فداکاري و ايثار ابراهيم در راه رضاي معبود و تسليم و ايمان اسماعيل در قربانگاه عشق بود و از همین روست که حج گزار و قرباني کننده، با تمسک به حقيقت پرهيزکاري، گلوي ديو طمع را مي برد و شايد به دليل همين تقواي ارزشمند نهفته در قرباني است که عيد قربان را حج اکبر خوانده اند.
بر همه مردم مسلمان و عزیز ایران و همه مسلمانان جهان مبارك باد این عيد قربان، مبارک باد نماد بزرگ ترين جشن رهايى انسان از وسوسه هاى ابليس و در آخر سلام بر ابراهيم قهرمان پيروز و پرشکوه ترين نبرد تاريخ ، سلام بر محمد (صلوات اله علیه) منجی انسانها از جهل و گمراهی و سلام بر همه بندگان صالح خداوند.