
(23) سوره مؤمنون اين سوره در مكه نازل شده و 118 آيه است
فضيلت سوره مؤمنون
در روايات اسلامى كه از پيامبر ص و ائمه اهل بيت ع بما رسيده فضيلت بسيارى براى اين سوره بيان شده است.
در حديثى از پيامبر ص مىخوانيم
من قرء سورة المؤمنين بشرته الملائكة يوم القيامة بالروح و الريحان و ما تقر به عينه عند نزول ملك الموت:
" هر كس سوره مؤمنان را تلاوت كند فرشتگان در روز قيامت او را به روح و ريحان بشارت مىدهند و هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روح او مىآيد چنان بشارتى به او مىدهد كه چشمش روشن مىشود" « تفسير مجمع البيان ج 7 ص 98.».
و از امام صادق ع مىخوانيم:
من قرء سورة المؤمنين ختم اللَّه له بالسعادة اذا كان يدمن قراءتها فى كل جمعة، و كان منزله فى الفردوس الاعلى مع النبيين و المرسلين:
" هر كس سوره مؤمنون را بخواند و در هر جمعه آن را ادامه دهد خداوند پايان زندگى او را با سعادت قرار مىدهد و جايگاه او فردوس اعلى (بهشت برين) است، همراه پيامبران و رسولان" « تفسير مجمع البيان ج 7 ص 98.».
تكرار اين معنى را ضرورى مىدانيم كه ذكر فضائل تلاوت سورهها هرگز به معنى خواندن خالى از انديشه و تصميم و عمل نيست كه اين كتاب آسمانى كتاب تربيت و انسانسازى و برنامههاى عملى است، و به راستى اگر كسى برنامههاى عقيدتى و عملى خود را با محتواى اين سوره و حتى چند آيه آغاز آن كه بيان صفات مؤمنان است تطبيق دهد آن همه افتخارات بايد نصيب او شود.
و لذا در بعضى از روايات از پيامبر ص نقل شده: هنگام نزول آغاز اين سوره فرمود
لقد انزل الى عشر آيات من اقامهن دخل الجنة:
" ده آيه بر من نازل شده كه هر كس آنها را بر پا دارد وارد بهشت خواهد شد"! « روح المعانى ج 18 ص 2.».
تعبير به" اقام" (بر پا دارد) به جاى" قرء" (بخواند) گوياى همان حقيقتى است كه در بالا اشاره كرديم كه هدف اصلى پياده كردن محتواى اين آيات در متن زندگى است، نه مجرد خواندن.
*** محتواى سوره مؤمنون
اين سوره چنان كه از نامش پيدا است بخش مهمى از آن سخن از اوصاف برگزيده مؤمنان است.
سپس بحثهايى در زمينه اعتقاد و عمل بيان مىكند كه تكميل كننده آن صفات مىباشد.
رويهمرفته مجموع مطالب اين سوره را مىتوان به چند بخش تقسيم كرد:
بخش اول- كه از آيه قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ آغاز ميشود تا چندين آيه بعد بيانگر صفاتى است كه مايه فلاح و رستگارى مؤمنان است و خواهيم ديد اين اوصاف آن قدر حساب شده و جامع است كه جنبههاى مختلف زندگى فردى و اجتماعى را تحت پوشش خود قرار مىدهد.
و از آنجا كه خمير مايه همه آنها ايمان و توحيد است در بخش دوم به نشانههاى مختلف خداشناسى، و آيات آفاقى و انفسى پروردگار در پهنه عالم هستى، اشاره كرده، و نمونههايى از نظام شگرف عالم آفرينش را در آسمان و زمين و آفرينش انسان و حيوانات و گياهان بر مىشمارد.
و براى تكميل جنبههاى عملى در بخش سوم به شرح سر گذشت عبرتانگيز جمعى از پيامبران بزرگ همچون نوح، هود، موسى، عيسى ع پرداخته فرازهايى از زندگى آنها را بيان مىكند.
در بخش چهارم روى سخن را به مستكبران كرده، و با دلائل منطقى و گاه با تعبيرات تند و كوبنده به آنها هشدار مىدهد، تا دلهاى آماده به خود آيد و راه بازگشت به سوى خدا را پيدا كند.
در بخش پنجم بحثهاى فشردهاى درباره معاد بيان كرده است.
و در بخش ششم از حاكميت خداوند بر عالم هستى و نفوذ فرمانش در همه جهان سخن مىگويد.
سرانجام در بخش هفتم باز هم سخن از قيامت، حساب، جزا و پاداش نيكوكاران و كيفر بدكاران به ميان مىآورد، و با بيان هدف آفرينش انسان سوره را پايان مىدهد.
و به اين ترتيب محتواى اين سوره مجموعهاى است از درسهاى اعتقادى و عملى، و مسائل بيدار كننده و بيان خط سير مؤمنان از آغاز تا پايان.
*** اين سوره همانگونه كه در آغاز هم گفتهايم در مكه نازل شده، ولى بعضى از مفسران نوشتهاند كه بعضى از آيات اين سوره در مدينه نازل شده است، وجود آيه زكات در آن براى بعضى اين فكر را به وجود آورده كه تمام اين سوره نمىتواند در مكه نازل شده باشد، چرا كه مىدانيم زكات نخستين بار در مدينه تشريع شد و به دنبال نزول آيه خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً ... (توبه 103) پيامبر ص فرمان داد ماموران جمع زكات به اطراف بروند و از مردم زكات بگيرند.
ولى بايد توجه داشت كه" زكات" مفهوم وسيعى دارد كه واجب و مستحبّ را شامل مىشود، و معنى آن منحصر به زكات واجب نيست، لذا در روايات مىخوانيم كه نماز و زكات هميشه با هم بوده است « در روايتى از امام باقر و امام صادق مىخوانيم فرض اللَّه الزكاة مع الصلاة ».
اما از اين گذشته به عقيده بعضى از دانشمندان زكات در مكه نيز واجب بوده، ولى به صورت اجمالى و سر بسته، يعنى هر كس موظف بوده مقدارى از اموال خود را به نيازمندان بدهد.
ولى در مدينه كه حكومت اسلامى تشكيل شد زكات تحت برنامه دقيقى قرار گرفت و براى آن نصاب بندى شد و پيامبر ص ماموران جمع زكات را به هر سو فرستاد تا از مردم زكات بگيرند. « تفسير روح المعانى ج 18 ص 2.»
[سوره المؤمنون (23): آيات 1 تا 11]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1) الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ (2) وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3) وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ (4)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (5) إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (6) فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (7) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (8) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ (9)
أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ (10) الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ (11)
ترجمه:
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر 1- مؤمنان رستگار شدند.
2- آنها كه در نمازشان خشوع دارند.
3- و آنها كه از لغو و بيهودگى رويگردانند.
4- و آنها كه زكات را انجام مىدهند.
5- و آنها كه دامان خود را از آلودگى به بىعفتى حفظ مىكنند.
6- تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند كه در بهرهگيرى از آنها ملامت نمىشوند.
7- و هر كس غير اين طريق را طلب كند تجاوزگر است.
8- و آنها كه امانتها و عهد خود را مراعات مىكنند.
9- و آنها كه از نمازها مواظبت مىنمايند.
10- (آرى) آنها وارثانند.
11- كه بهشت برين را ارث مىبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند.
تفسير: صفات برجسته مؤمنان
همانگونه كه قبلا گفتيم انتخاب نام مؤمنون براى اين سوره به خاطر آيات آغاز اين سوره است كه ويژگيهاى مؤمنان را در عباراتى كوتاه، زنده و پر محتوا تشريح مىكند، و جالب اينكه نخست به سرنوشت لذتبخش و پر افتخار مؤمنان- پيش از بيان صفات آنها- اشاره مىنمايد تا شعلههاى شوق و عشق را در دلها براى رسيدن به اين افتخار بزرگ زنده كند.
مىفرمايد:" مؤمنان رستگار شدند"، و به هدف نهايى خود در تمام ابعاد رسيدند.
" افلح" از ماده" فلح و فلاح" در اصل به معنى شكافتن و بريدن است، سپس به هر نوع پيروزى و رسيدن به مقصد و خوشبختى اطلاق شده است.
در حقيقت افراد پيروزمند و رستگار و خوشبخت موانع را از سر راه بر مىدارند
و راه خود را به سوى مقصد مىشكافند و پيش مىروند.
البته فلاح و رستگارى معنى وسيعى دارد كه هم پيروزيهاى مادى را شامل مىشود، و هم معنوى را، و در مورد مؤمنان هر دو بعد منظور است.
پيروزى و رستگارى دنيوى در آن است كه انسان آزاد و سربلند، عزيز و بى نياز زندگى كند، و اين امور جز در سايه ايمان امكان پذير نيست، و رستگارى آخرت در اين است كه در جوار رحمت پروردگار، در ميان نعمتهاى جاويدان، در كنار دوستان شايسته و پاك، و در كمال عزت و سربلندى به سر برد.
" راغب" در" مفردات" ضمن تشريح اين معنى مىگويد:" فلاح دنيوى در سه چيز خلاصه مىشود: بقاء و غنا و عزت، و فلاح اخروى در چهار چيز: بقاء بلا فناء، و غنى بلا فقر، و عز بلا ذل، و علم بلا جهل:" بقاى بدون فنا، بى نيازى بدون فقر، عزت بدون ذلت، و علم خالى از جهل".
*** سپس به بيان اين صفات پرداخته و قبل از هر چيز انگشت روى نماز مىگذارد و مىگويد:" آنها كسانى هستند كه در نمازشان خاشعند".
" خاشعون" از ماده" خشوع" به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمى در انسان پيدا مىشود، و آثارش در بدن ظاهر مىگردد.
در اينجا قرآن" اقامه صلاة" (خواندن نماز) را نشانه مؤمنان نمىشمارد بلكه خشوع در نماز را از ويژگيهاى آنان مىشمرد، اشاره به اينكه نماز آنها الفاظ و حركاتى بى روح و فاقد معنى نيست، بلكه به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پيدا مىشود كه از غير او جدا مىگردند و به او مىپيوندند، چنان غرق حالت تفكر و حضور و راز و نياز با پروردگار مىشوند كه بر تمام ذرات وجودشان اثر مىگذارد، خود را ذرهاى مىبينند در برابر وجودى بى پايان، و قطرهاى در برابر اقيانوسى بيكران.
لحظات اين نماز هر كدام براى او درسى است از خودسازى و تربيت انسانى و وسيلهاى است براى تهذيب روح و جان.
در حديثى مىخوانيم كه پيامبر ص مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مىكند فرمود:
اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه!
:" اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مىشد" « تفسير صافى و تفسير مجمع البيان ذيل آيه مورد بحث.».
اشاره به اينكه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مىگذارد.
پيشوايان بزرگ اسلام آن چنان خشوعى در حالت نماز داشتند كه به كلى از ما سوى اللَّه بيگانه مىشدند، تا آنجا كه در حديثى مىخوانيم: پيامبر اسلام ص گاه به هنگام نماز به آسمان نظر مىكرد اما هنگامى كه آيه فوق نازل شد ديگر سر بر نمىداشت و دائما به زمين نگاه مىكرد" « تفسير مجمع البيان و تفسير فخر رازى ذيل آيه مورد بحث.».
*** دومين صفتى را كه بعد از صفت خشوع براى مؤمنان بيان مىكند اين است كه:" آنها از هر گونه لغو و بيهودگى رويگردانند".
در واقع تمام حركات و خطوط زندگى آنان هدفى را دنبال مىكند، هدفى مفيد و سازنده چرا كه لغو به معنى كارهاى بى هدف و بدون نتيجه مفيد است.
در حقيقت لغو همانگونه كه بعضى از مفسران بزرگ گفتهاند هر گفتار و عملى است كه فايده قابل ملاحظهاى نداشته باشد، و اگر مىبينيم بعضى از مفسران آن را به باطل تفسير كردهاند.
و بعضى به معنى همه معاصى.
و بعضى به معنى دروغ.
و بعضى به معنى دشنام يا مقابله دشنام به دشنام.
و بعضى به معنى غنا و لهو و لعب.
و بالآخره بعضى به معنى شرك، تفسير كردهاند همه اينها مصداقهاى آن مفهوم جامع و كلى است.
البته لغو تنها شامل سخنان و افعال بيهوده نمىشود بلكه افكار بيهوده و بى پايهاى كه انسان را از ياد خدا غافل و از تفكر در آنچه مفيد و سازنده است به خود مشغول مىدارد همه در مفهوم لغو جمع است.
در واقع مؤمنان آن چنان ساخته شدهاند كه نه تنها به انديشههاى باطل و سخنان بى اساس و كارهاى بيهوده دست نمىزنند، بلكه به تعبير قرآن از آن" معرض" و رويگردانند.
*** در آيه بعد به سومين صفت مؤمنان راستين كه جنبه اجتماعى و مالى دارد اشاره كرده مىگويد:" آنها كسانى هستند كه زكات را انجام مىدهند" «" زكات" در اينجا معنى مصدرى دارد و به همين دليل تعبير" فاعلون" بعد از آن آمده است، اين احتمال را نيز بعضى از مفسران دادهاند كه زكات به همان معنى معروفش يعنى مقدارى از مال مىباشد، در اين صورت فاعلون به معنى" مؤدون" (ادا كنندگان) خواهد بود».
و از آنجا كه اين سوره- همانگونه كه قبلا نيز گفتيم- از سورههايى است كه در مكه نازل شده و در آن هنگام حكم زكات معمولى نازل نگرديده بود، مفسران در تفسير اين آيه گفتگوهاى مختلفى دارند
دیدگاه های کاربران