(24) سوره نور اين سوره در" مدينه" نازل شده و 64 آيه است
جزء هيجدهم قرآن كريم
فضيلت سوره" نور"
در حديثى از پيامبر ص مىخوانيم من قرء سورة نور اعطى من الاجر عشر حسنات بعدد كل مؤمنة و مؤمن فيما مضى و فيما بقى:" كسى كه سوره نور را بخواند (و محتواى آن را در زندگى خود پياده كند) خداوند به عدد هر زن و مرد با ايمانى در گذشته و آينده ده حسنه به عنوان پاداش به او خواهد داد".
در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مىخوانيم:
حصنوا اموالكم و فروجكم بتلاوة سورة نور و حصنوا بها نسائكم، فان من ادمن قراءتها فى كل يوم او فى كل ليلة لم يزن احد من أهل بيته ابدا حتى يموت:
" اموال خود را از تلف و دامان خود را از ننگ بىعفتى حفظ كنيد به وسيله تلاوت سوره نور، و زنانتان را در پرتو دستوراتش از انحرافات مصون داريد كه هر كس قرائت اين سوره را در هر شبانه روز ادامه دهد احدى از خانواده او هرگز تا پايان عمر گرفتار عمل منافى عفت نخواهد شد" « تفسير" مجمع البيان" ذيل آيه مورد بحث و كتاب" ثواب الاعمال" صدوق (طبق نقل نور الثقلين ج 3 صفحه 568).».
توجه به محتواى سوره كه از طرق گوناگون و مؤثر به مبارزه با عوامل انحراف از جاده عفت برخاسته نكته اصلى حديث فوق و همچنين مفهوم عملى آن را روشن مىسازد.
*** محتواى سوره نور
اين سوره را در حقيقت مىتوان سوره پاكدامنى و عفت و مبارزه با آلودگيهاى جنسى دانست چرا كه قسمت عمده دستوراتش بر محور پاكسازى اجتماع از طرق مختلف از آلودگيهاى جنسى دور مىزند و اين هدف در چند مرحله پياده شده است:
مرحله اول بيان مجازات شديد زن و مرد زناكار است كه در دومين آيه اين سوره با قاطعيت تمام مطرح گرديده.
مرحله دوم به اين امر مىپردازد كه اجراى اين حد شديد مساله سادهاى نيست، و از نظر موازين قضايى اسلام شرط سنگينى دارد، نسبت به غير مرد و همسرش" چهار شاهد" و در مورد مرد و همسرش برنامه" لعان" كه شرح آن خواهد آمد بايد اجرا گردد، و حتى اگر كسى كه ديگرى را متهم مىسازد نتواند ادعاى خود را در محكمه قضاوت اسلامى به ثبوت برساند خود مجازات شديد (چهار پنجم حد زنا) خواهد داشت، تا كسى تصور نكند مىتواند با متهم ساختن ديگران به سادگى آنها را به مجازات اسلامى بكشاند، بلكه به عكس خودش گرفتار مجازات خواهد شد.
سپس به همين مناسبت" حديث معروف افك" و تهمتى را كه به يكى از همسران پيامبر ص زدند مطرح كرده، و قرآن شديدا اين مساله را تعقيب مىكند، تا كاملا روشن شود شايعهسازى درباره افراد پاك چه گناه سنگينى دارد.
در مرحله سوم براى اينكه تصور نشود اسلام تنها به برنامه مجازات گنهكار قناعت مىكند به يكى از مهمترين راههاى پيشگيرى از آلودگيهاى جنسى پرداخته، مساله نهى از چشمچرانى مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان و موضوع حجاب زنان مسلمان را پيش كشيده مشروحا در اين زمينه بحث مىكند، چرا كه يكى از عوامل مهم انحرافات جنسى اين دو مساله چشمچرانى و بى حجابى است، و تا آنها ريشه كن نشوند آلودگيها بر طرف نخواهد شد.
در مرحله چهارم باز به عنوان يك پيشگيرى مهم از آلوده شدن به اعمال منافى عفت دستور ازدواج سهل و آسان را صادر مىكند تا از طريق ارضاى مشروع غريزه جنسى با ارضاى نامشروع مبارزه كند.
در مرحله پنجم بخشى از آداب معاشرت و اصول تربيت فرزندان نسبت به پدران و مادران را در همين رابطه بيان مىكند كه در اوقات خاصى كه احتمال دارد زن و شوهر با هم خلوت كرده باشند، فرزندان بدون اجازه وارد اطاق آنها نشوند و موجباتى از اين راه براى انحراف فكر آنها فراهم نگردد.
و به همين مناسبت بعضى ديگر از آداب زندگى خانوادگى را، هر چند ارتباط با مسائل جنسى ندارد، ذكر مىكند.
در مرحله ششم كه در لابلاى اين بحثها طرح شده بخشى از مسائل مربوط به توحيد و مبدء و معاد و تسليم بودن در برابر فرمان پيامبر را ذكر مىكند چرا كه پشتوانه همه برنامههاى عملى و اخلاقى همان مسائل اعتقادى و ايمان به مبدء و معاد و حقانيت نبوت است، و تا اين ريشه نباشد آن شاخ و برگها و گل و ميوهها شكوفا نمىگردد.
ضمنا به مناسبت بحثهاى مربوط به ايمان و عمل صالح سخن از حكومت جهانى مؤمنان صالح العمل به ميان آمده و به بعضى از دستورات ديگر اسلام نيز اشاره شده است كه در مجموع يك واحد كامل و جامع را تشكيل مىدهد.
[سوره النور (24): آيات 1 تا 3]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (2) الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ (3)
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان 1- اين سورهاى است كه ما آن را فرو فرستاديم و واجب نموديم، و در آن آيات بينات نازل كرديم، شايد شما متذكر شويد.
2- زن و مرد زناكار را هر يك، صد تازيانه بزنيد، و هرگز در دين خدا رافت (و محبت كاذب) شما را نگيرد اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد، و بايد گروهى از مؤمنان مجازات آنها را مشاهده كنند.
3- مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمىكند، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خود در نمىآورد، و اين كار بر مؤمنان تحريم شده است.
تفسير: حد" زانى" و" زانيه"
مىدانيم نام اين سوره، سوره نور است به خاطر آيه نور كه يكى از چشمگيرترين آيات سوره است، ولى گذشته از اين، محتواى سوره نيز از نورانيت خاصى برخوردار است، به انسانها، به خانوادهها، به زن و مرد نور عفت و پاكدامنى مىبخشد، به زبانها و سخنها نورانيت تقوى و راستى مىدهد، به دلها و جانها نور توحيد و خدا پرستى و ايمان به معاد و تسليم در برابر دعوت پيامبر ص مىدهد.
نخستين آيه اين سوره در حقيقت اشاره اجمالى به مجموع بحثهاى سوره دارد و مىگويد:" اين سورهاى است كه ما آن را فرو فرستاديم و واجب نموديم، و در آن آيات بينات نازل كرديم شايد شما متذكر شويد" (سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ).
" سوره" از ماده" سور" به معنى ارتفاع و بلندى بنا است، سپس به ديوارهاى بلندى كه در گذشته اطراف شهرها براى حفظ از هجوم دشمنان مىكشيدند، سور اطلاق كردهاند، و از آنجا كه اين ديوارها شهر را از منطقه بيرون جدا مىكرد، تدريجا اين كلمه به قطعه و بخش از چيزى- از جمله قطعه و بخشى از قرآن كه از بقيه جدا شده است- اطلاق گرديده.
بعضى از ارباب لغت نيز گفتهاند كه" سوره" به بناهاى زيبا و بلند و برافراشته گفته مىشود، و به بخشهاى مختلف از يك بناى بزرگ نيز سوره مىگويند، به همين تناسب به بخشهاى مختلف قرآن كه از يكديگر جدا است سوره اطلاق شده است «" لسان العرب" جلد 4 ماده" سور".».
به هر حال اين تعبير، اشاره به اين حقيقت است كه تمام احكام و مطالب اين سوره اعم از عقائد و آداب و دستورات همه داراى اهميت فوق العادهاى است زيرا همه از طرف خداوند نازل شده است.
مخصوصا جمله" فَرَضْناها" (آن را فرض كرديم) با توجه به معنى" فرض" كه به معنى" قطع" مىباشد نيز اين معنى را تاكيد مىكند.
تعبير به" آياتٍ بَيِّناتٍ" ممكن است اشاره به حقايقى از توحيد و مبدء و معاد و نبوت باشد كه در آن مطرح شده، در برابر" فرضنا" كه اشاره به احكام و دستوراتى است كه در اين سوره، بيان گرديده، و به عبارت ديگر يكى اشاره به" عقائد" است و ديگرى اشاره به" احكام".
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از" آيات بينات"، دلائلى است كه براى احكام مفروض در اين سوره آمده است.
جمله" لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ" (شايد شما متذكر شويد) بار ديگر اين واقعيت را در نظرها مجسم مىكند كه ريشه همه اعتقادات راستين و برنامههاى عملى اسلام در درون فطرت انسانها نهفته است، و بر اين اساس، توضيح آنها يك نوع" تذكر و ياد آورى" محسوب مىشود.
بعد از اين بيان كلى، به نخستين دستور قاطع و محكم پيرامون زن و مرد زناكار پرداخته مىگويد:" زن و مرد زناكار را هر يك صد تازيانه بزنيد" (الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ).
و براى تاكيد بيشتر اضافه مىكند" هرگز نبايد در اجراى اين حد الهى گرفتار رافت (و محبت كاذب و دروغين) شويد، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد" (وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ).
و سر انجام در پايان اين آيه به نكته ديگرى براى تكميل نتيجهگيرى از اين مجازات الهى اشاره كرده مىگويد:" و بايد گروهى از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده كنند" (وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ).
در واقع اين آيه مشتمل بر سه دستور است:
1- حكم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء (منظور از زنا آميزش جنسى مرد و زن غير همسر و بدون مجوز شرعى است).
2- تاكيد بر اين كه در اجراى اين حد الهى گرفتار محبتها و احساسات بى مورد نشويد، احساسات و محبتى كه نتيجهاى جز فساد و آلودگى اجتماع ندارد منتها براى خنثى كردن انگيزههاى اين گونه احساسات مساله ايمان به خدا و روز جزا را پيش مىكشد چرا كه نشانه ايمان به مبدء و معاد، تسليم مطلق در برابر فرمان او است، ايمان به خداوند عالم حكيم سبب مىشود كه انسان بداند هر حكمى فلسفه و حكمتى دارد و بى دليل تشريع نشده، و ايمان به معاد سبب مىشود كه انسان در برابر تخلفها احساس مسئوليت كند.
در اينجا حديث جالبى (از پيامبر ص) نقل شده كه توجه به آن لازم است:
يؤتى بوال نقص من الحد سوطا فيقال له لم فعلت ذاك؟ فيقول: رحمة لعبادك، فيقال له انت ارحم بهم منى؟! فيؤمر به الى النار، و يؤتى بمن زاد سوطا، فيقال له لم فعلت ذلك؟ فيقول لينتهوا عن معاصيك! فيقول: انت احكم به منى؟! فيؤمر به الى النار!:
" روز قيامت بعضى از زمامداران را كه يك تازيانه از حد الهى كم كردهاند در صحنه محشر مىآورند و به او گفته مىشود چرا چنين كردى؟ مىگويد: براى رحمت به بندگان تو! پروردگار به او مىگويد:
آيا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى؟! و دستور داده مىشود او را به آتش بيفكنيد! ديگرى را مىآورند كه يك تازيانه بر حد الهى افزوده، به او گفته مىشود:
چرا چنين كردى؟ در پاسخ مىگويد: تا بندگانت از معصيت تو خوددارى كنند! خداوند مىفرمايد: تو از من آگاهتر و حكيمتر بودى؟! سپس دستور داده مىشود او را هم به آتش دوزخ ببرند" « تفسير فخر رازى جلد 23 صفحه 148.».
3- دستور حضور جمعى از مؤمنان در صحنه مجازات است چرا كه هدف تنها اين نيست كه گنهكار عبرت گيرد، بلكه هدف آنست كه مجازات او سبب عبرت ديگران هم شود، و به تعبير ديگر: با توجه به بافت زندگى اجتماعى بشر، آلودگيهاى اخلاقى در يك فرد ثابت نمىماند، و به جامعه سرايت مىكند، براى پاكسازى بايد همانگونه كه گناه برملا شده مجازات نيز برملا گردد.
و به اين ترتيب اساس پاسخ اين سؤال كه چرا اسلام اجازه مىدهد آبروى انسانى در جمع بريزد روشن مىشود، زيرا ما دام كه گناه آشكار نگرديده و به دادگاه اسلامى كشيده نشده است" خداوند ستار العيوب" راضى به پرده درى نيست اما بعد از ثبوت جرم و بيرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه و كم شدن اهميت گناه، بايد به گونهاى مجازات صورت گيرد كه اثرات منفى گناه خنثى شود و عظمت گناه به حال نخستين باز گردد.
اصولا در يك جامعه سالم بايد" تخلف از قانون" با اهميت تلقى شود، مسلما اگر تخلف تكرار گردد آن اهميت شكسته مىشود و تجديد آن تنها با علنى شدن كيفر متخلفان است.
اين واقعيت را نيز از نظر نبايد دور داشت كه بسيارى از مردم براى حيثيت و آبروى خود بيش از مساله تنبيهات بدنى اهميت قائلند، و همين علنى شدن كيفر ترمز نيرومندى بر روى هوسهاى سركش آنها است.
*** از آنجا كه در آيه مورد بحث سخن از مجازات زن و مرد زناكار در ميان است، به همين مناسبت سؤالى پيش مىآيد كه ازدواج مشروع با چنين زنان چه حكمى دارد؟
آيه سوم اين سؤال را چنين پاسخ مىگويد:" مرد زناكار جز با زن آلوده دامان يا مشرك و بى ايمان ازدواج نمىكند، همانگونه كه زن آلوده دامان جز با مرد زانى يا مشرك پيمان همسرى نمىبندد" (الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ).
" و اين كار بر مؤمنان تحريم شده است" (وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ).
در اينكه اين آيه بيان يك حكم الهى است، يا خبر از يك قضيه خارجى و طبيعى؟ در ميان مفسران گفتگو است:
بعضى معتقدند آيه تنها يك واقعيت عينى را بيان مىكند كه آلودگان هميشه دنبال آلودگان مىروند، و همجنس با همجنس پرواز مىكند، اما افراد پاك و با ايمان هرگز تن به چنين آلودگيها و انتخاب همسران آلوده نمىدهند، و آن را بر خويشتن تحريم مىكنند، شاهد اين تفسير همان ظاهر آيه است كه به صورت" جمله خبريه" بيان شده.
ولى گروه ديگر معتقدند كه اين جمله بيان يك حكم شرعى و الهى است مخصوصا مىخواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناكار باز دارد، چرا كه بيماريهاى اخلاقى همچون بيماريهاى جسمى غالبا واگيردار است.
و از اين گذشته اين كار يك نوع ننگ و عار براى افراد پاك محسوب مىشود.بعلاوه فرزندانى كه در چنين دامانهاى لكهدار يا مشكوكى پرورش مىيابند سر نوشت مبهمى دارند. روى اين جهات اسلام اين كار را منع كرده است.
شاهد اين تفسير جمله و حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ است كه در آن تعبير به تحريم شده.
و شاهد ديگر روايات فراوانى است كه از پيامبر اسلام ص و ساير پيشوايان معصوم ع در اين زمينه به ما رسيده و آن را به صورت يك حكم تفسير كردهاند.
حتى بعضى از مفسران بزرگ در شان نزول آيه چنين نوشتهاند:" مردى از مسلمانان از پيامبر ص اجازه خواست كه با" ام مهزول"- زنى كه در عصر جاهليت به آلودگى معروف بود و حتى پرچمى براى شناسايى بر در خانه خود نصب كرده بود!- ازدواج كند، آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت" «." مجمع البيان" ذيل آيه مورد بحث، و" قرطبى" در تفسير خود ذيل همين آيه اين حديث را نقل كردهاند.».
در حديث ديگرى نيز از امام باقر ع و امام صادق ع مىخوانيم:" اين آيه در مورد مردان و زنانى است كه در عصر رسول خدا ص آلوده زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهى كرد، و هم اكنون نيز مردم مشمول اين حكمند هر كس مشهور به اين عمل شود، و حد الهى به او جارى گردد، با او ازدواج نكنيد تا توبهاش ثابت شود" «" مجمع البيان" ذيل آيه مورد بحث».
اين نكته نيز لازم به ياد آورى است كه بسيارى از احكام به صورت" جمله خبريه" بيان شده است، و لازم نيست هميشه احكام الهى به صورت جمله" امر" و" نهى" باشد.
دیدگاه های کاربران