تفسير نمونه ج2 77
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (207)
ترجمه:
207- بعضى از مردم (با ايمان و فداكار، همچون على ع در" ليلة المبيت" به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
شان نزول:
مفسر معروف اهل تسنن" ثعلبى" مىگويد: هنگامى كه پيغمبر اسلام تصميم گرفت مهاجرت كند براى اداى دينهاى خود و تحويل دادن امانتهايى كه نزد او بود على ع را به جاى خويش قرار داد و شب هنگام كه مىخواست به سوى غار" ثور" برود و مشركان اطراف خانه او را براى حمله به او محاصره كرده بودند دستور داد على ع در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگى (برد حضرمى) كه مخصوص خود پيغمبر بود روى خود بكشد در اين هنگام خداوند به" جبرئيل" و" ميكائيل" وحى فرستاد كه من بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را طولانىتر قرار دادم كدام يك از شما حاضر است ايثار به نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود مقدم دارد هيچكدام حاضر نشدند. به آنها وحى شد اكنون على ع در بستر پيغمبر خوابيده و آماده شده جان خويش را فداى او سازد به زمين برويد و حافظ و نگهبان او باشيد.
هنگامى كه جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پايين پاى على ع نشسته بودند جبرئيل مىگفت:" به به آفرين بر تو اى على! خداوند بواسطه تو بر فرشتگان مباهات مىكند".
در اين هنگام آيه فوق نازل گرديد و به همين دليل آن شب تاريخى به نام" ليلة المبيت" ناميده شده است.
تفسير نمونه، ج2، ص: 78
" ابن عباس" مىگويد اين آيه هنگامى كه پيغمبر از مشركان كناره گرفته بود و با ابو بكر به سوى غار مىرفت در باره على ع كه در بستر پيغمبر خوابيده بود نازل شد.
" ابو جعفر اسكافى" مىگويد: (همانطور كه" ابن ابى الحديد" در شرح نهج البلاغه جلد 3 صفحه 270 ذكر كرده است) جريان خوابيدن على ع در بستر پيغمبر ص به تواتر ثابت شده و غير از كسانى كه مسلمان نيستند و افراد سبك مغز آن را انكار نمىكنند در جلد دوم" الغدير" ذيل آيه مورد بحث (صفحه 48 به بعد) مىنويسد:" غزالى" در كتاب" احياء العلوم" جلد سوم صفحه 238 و" گنجى" در كتاب" كفاية الطالب" صفحه 114 و" صفورى" در" نزهة المجالس" جلد دوم صفحه 209 و ابن" صباغ مالكى" در كتاب" الفصول المهمة" صفحه 33،" سبط ابن جوزى حنفى" در" تذكرة الخواص" صفحه 21" شبلنجى" در" نور الأبصار" صفحه 86 و احمد در" مسند" جلد يك صفحه 348 و" تاريخ طبرى" جلد دوم صفحه 99 تا 101 و" ابن هشام" در" سيرة" جلد دوم صفحه 291 و" حلبى" در" سيره" خود و" تاريخ يعقوبى" جلد دوم صفحه 29 جريان" ليلة المبيت" را نقل كردهاند.
تفسير: فداكارى بزرگ در شب تاريخى هجرت
گر چه آيه فوق همانطور كه در شان نزول آن ذكر شد، مربوط به ماجراى هجرت پيغمبر اكرم ص و فداكارى على ع و خوابيدن او در بستر آن حضرت نازل شده، ولى همچون ساير آيات قرآن، مفهوم و محتواى كلى و عمومى دارد. و در واقع نقطه مقابل چيزى است كه در آيات قبل در مورد منافقان وارد شده بود.
مىفرمايد:" از ميان مردم كسانى هستند كه جان خود را در برابر خشنودى خدا مىفروشند، و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است" (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ
تفسير نمونه، ج2، ص: 79
يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ).
آن گروه مردمى خودخواه و خودپسند و لجوج و معاند بودند كه از راه نفاق در بين مردم آبرويى كسب مىكردند، و در ظاهر خود را مؤمن و خيرخواه نشان مىدادند، اما كردارشان پرده از روى گفتارشان بر مىداشت چرا كه جز فساد در زمين و نابود كردن حرث و نسل كار ديگرى نداشتند.
ولى اين گروه تنها با خدا معامله مىكنند و هر چه دارند حتى جان خود را به او مىفروشند و جز رضا و خشنودى او چيزى خريدار نيستند. و با فداكارى و ايثار آنهاست كه امر دين و دنيا اصلاح و حق زنده و پايدار مىشود و زندگى انسان گوارا و درخت اسلام بارور مىگردد.
جمله" وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ" كه در حقيقت نقطه مقابل چيزى است كه در آيات قبل درباره منافقان مفسد فى الارض آمده بود" فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ" ممكن است اشاره به اين باشد كه خداوند در عين اينكه بخشنده جان به انسان است همان را خريدارى مىكند و بالاترين بها را كه همان خشنودى خويش است به انسان مىپردازد.
قابل توجه اينكه فروشنده" انسان" و خريدار خدا و متاع" جان" و بهاى معامله خشنودى ذات پاك اوست. در حالى كه در موارد ديگرى بهاى اينگونه معاملات را بهشت جاويدان و نجات از دوزخ ذكر كرده است مثلا مىفرمايد: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ،" خدا از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريدارى مىكند كه بهشت از آن آنها باشد، در راه خدا پيكار مىكنند مىكشند و كشته مىشوند" «1» و شايد به همين جهت است كه آيه مورد بحث با كلمه" من" تبعيضيه (وَ مِنَ النَّاسِ) شروع شده يعنى تنها بعضى از مردم هستند كه قادرند به اين كار فوق العاده
______________________________
(1) سوره توبه، آيه 111.
تفسير نمونه، ج2، ص: 80
دست زنند، و تنها بهايى را كه براى ايثار جان طالب باشند، همان خشنودى خدا بوده باشد، ولى در آيه 111 سوره توبه كه در بالا آورديم همه مؤمنان به معامله با خدا، در برابر بهشت جاويدان دعوت شدهاند.
اين احتمال نيز در تفسير جمله" وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ" و تناسب آن با آغاز آيه وجود دارد كه مىخواهد اين حقيقت را روشن سازد كه وجود اين چنين افراد وفادار و ايثارگر در ميان مردم، از رأفت و مهربانى خدا نسبت به بندگانش سرچشمه گرفته، زيرا اگر چنين انسانهاى از خود گذشته در جوامع انسانى وجود نداشته باشند، اركان دين و اجتماع فرو مىريزد، ولى خداوند مهربان با اين دوستان ايثارگر خود، جلو خرابكارى دشمنان را مىگيرد.
به هر حال اين آيه با توجه به شان نزولى كه مشروحا گفته شد، يكى از بزرگترين فضايل على ع است كه در اكثر منابع اسلامى آمده، و به قدرى چشمگير است كه معاويه، به خاطر دشمنى خاصى كه با على ع داشت طبق روايتى چنان از اين فضيلت ناراحت بود كه" سمرة بن جندب" را با چهارصد هزار درهم تطميع كرد كه بگويد اين آيه در باره عبد الرحمن بن ملجم، قاتل على ع (طبق حديث مجعولى) نازل شده، و آن منافق جنايت پيشه نيز چنين كرد، ولى همانطور كه انتظار مىرفت حتى يك نفر اين حديث مجعول را نپذيرفت «1»***
______________________________
(1) داستان اين معامله را" ابن ابى الحديد" در شرح" نهج البلاغه" جلد 4، صفحه 73 نقل كرده است.