تحریفهای معنوی در قیام امام حسین (ع)

بازدید : 5713
زمان تقریبی مطالعه : 7 دقیقه
تاریخ : 12 آبان 1390
تحریفهای معنوی در قیام امام حسین (ع)

استاد شهید مرتضی مطهری

کتاب حماسه حسینی ج1

تحريف معنوی :

متاسفانه اين حادثه تاريخی در دست ما تحريف معنوی شده است و تحريفمعنوی بسيار خطرناكتر از تحريف لفظی است . آنچه سبب شده است كه اين حادثه بزرگ برای ما از اثر و خاصيت بيفتد ، تحريفات معنوی است نه تحريفات لفظی ، يعنی اثر سوء تحريفات معنوی از تحريفات لفظی بيشتراست تحريف معنوی يعنی چه ؟ در يك جمله ممكن است ما از لفظ ، نه كم كنيم و نه زياد ، ولی وقتی كه میخواهيم آن را توجيه و تفسير كنيم ، طوری توجيه و تفسير كنيم كه درست برخلاف و بر ضد معنی واقعی آن جمله باشد . برایاين موضوع فقط يك مثال كوچك عرض میكنم تا مطلب روشن شود . در روزی كه مسجد مدينه را بنا میكردند ، عمارياسروقالعاده تلاش صادقانه میكرد ، نقل كردهاند ( از نقلهای مسلم است ) كه پيغمبر اكرمفرمود : « يا عمار ! تقتلك الفئة الباغية » ( 1 ) ای عمار ! ترا آن  دستهای میكشند كه سركشند . اشاره به آيه قرآن است كه میفرمايد اگر دو دسته از مسلمانان با يكديگر جنگيدند و يك دسته سركشی كرد ، شما به نفع آن دسته ديگر عليه دسته سركش وارد شويد و اصلاح كنيد . اين جمله را كه پيغمبراكرم ( ص ) درباره عمارفرمود : شخصيت بزرگی به او داد . لهذا عمار كه در صفين در خدمت اميرالمؤمنين ( ع ) بود ، وزنه بزرگی در لشكر علی عليهالسلام شمرده میشد ، حتی افراد ضعيفالايمانی بودند كه تا وقتی كه عمار كشته نشده بود هنوزمطمئن نبودند عملی كه در ركاب علی ( ع ) میكنند ، بحق است ، يعنی كشتن معاويه و سپاهيان او جايز است . روزی كه عمار به دست اصحاب معاويه در لشكر اميرالمؤمنين ( ع ) كشته شد ، ناگهان فرياد از همه جا بلند شد كه حديث پيغمبر صادق آمد . بهترين دليل برای اينكه معاويه و يارانش بر باطلاند اين است كه اينها قاتل عمار هستند و پيغمبر اكرم ( ص ) در گذشته خبر داد : « يا عمار ! تقتلك الفئة الباغية » ( 1 ) كه اشاره استبه آيه « و ان طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما فان بغت احديهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفیء الی امرالله »( 2 ) . امروز مثل آفتاب روشن شد كه لشكر معاويه ، لشكر " باغی " يعنی سركش و ظالم و ستمگر است و حق با لشكريان علی است . پس به نص قرآن بايد به نفع لشكريان علی ( ع ) ، عليه لشكريان معاويه وارد جنگ شد . اين قضيه تزلزلی در لشكر معاويه ايجاد كرد . معاويه كه هميشه با حيله و نيرنگ كار  خود را پيش میبرد ، اينجا دست به يك تحريف معنوی زد ، چون نمیشد انكار كرد و گفت پيغمبر ( ص ) درباره عمار چنين چيزی نگفته است ، زيرا اقلا شايد پانصدنفر در آنجا بودند كه شهادت میدادند كه ما اين جمله را از پيغمبر ( ص ) شنيديم و يا از كسی شنيديم كه او از پيغمبر شنيده بود . بنابراين ، اين جمله پيغمبر درباره عمار قابل انكار نبود . شاميها به معاويه اعتراض میكردند كه عمار را ما كشتيم و پيغمبر فرمود : « تقتلك الفئة الباغية » ، گفت اشتباه كرديد ! درست است كه پيغمبر فرمود عمار را آن فئهسركش ، طائفهسركش ، لشكرسركش میكشند ، ولی عمار را ما نكشتيم ! گفتند لشكريان ما كشتند . گفت نه ! عمار را علی كشت كه او را به اينجا آورد و موجبات كشته شدنش را فراهم كرد ! عمروعاص دو پسر داشت ، يكی مانند خودش دنيادار و دنياپرست و ديگری  نسبتا جوان مؤمن و با ايمانی بود و با پدرش هماهنگی نمیكرد . اسم او عبدالله بود . در يك جلسهای كه عبدالله حاضر بود ، همين مغلطه معنوی را بكار بردند . عبدالله گفت اين چه حرفی است كه میزنيد ، اين چه مغلطهكاری است كه میكنيد ؟ ! چون عمار در لشكر علی بود پس علی او ر ا كشت ؟ ! گفتند بله ! گفت پس بنابراين حمزهسيدالشهدا را هم پيغمبر كشت ، چون حمزهسيدالشهداء در لشكر پيغمبر بود و كشته شد . معاويه ناراحت و عصبانی شد به عمروعاص گفت چرا جلوی اين پسر بیادبت را نمیگيری ؟ ! اين  را میگويند تحريف معنوی . اگر بخواهيم حوادث و قضايا را تحريف معنوی كنيم ، چگونه تحريفمیكنيم ؟ حوادث و قضايای تاريخی از يك طرف علل و انگيزهها و از طرف ديگر منظور و هدفهايی دارند . تحريف يك حادثه تاريخی اين است كه يا علل و انگيزههای آن حادثه را بگونهای غير از آنچه كه بوده است بگوئيم ، يا هدف و منظور آن را بگونهای غير از آنچه كه بوده است تفسير كنيم مثال : شما به منزل يك شخصی كه از مكه آمده است میرويد . انگيزه شما اين است كه زيارت كردن حاجی مستحب است ، لذا به ديدن او میرويد . يك
نفر میگويد میدانی چرا فلان كس به خانه فلان شخص رفت ؟ ديگری میگويد چرا ؟ میگويد منظور او از رفتن به منزل فلانی اين است كه دختر او را برای پسرش خواستگاری كند ، موضوع مكه را بهانه كرده است . منظور شما را اين چنين تحريف میكنند . اين را تحريف معنوی میگويند  حادثه تاريخی عاشورا از يك طرف علل و انگيزههايی دارد و از طرف ديگر هدفها و منظورهای عالی . ما مسلمانان ، ما شيعيان حسينبنعلی ( ع ) اين حادثه را تحريف كرديم همانطور كه معاوية بن ابوسفيان جمله پيغمبر درباره عمار « تقتلك الفئة الباغية » را تحريف كرد . يعنی حسين عليهالسلام در نهضت خود انگيزهای داشت ، ما چيز ديگری برای آن تراشيديم ! حسين يك هدف و منظور خاصی داشت ، ما يك هدف و منظور ديگری برای او تراشيديم  اباعبدالله عليهالسلام نهضتی فوقالعاده با عظمت و مقدس كرده است  .  تمام شرائط تقدس يك نهضت ، در نهضت اباعبدالله هست كه نظيرش در دنيا وجود ندارد . آن شرائط چيست ؟ اولين شرط يك نهضت مقدس اين است
كه منظور و هدف آن ، شخصی و فردی نباشد بلكه كلی ، نوعی و انسانی باشد . يك وقت كسی نهضت میكند بخاطر شخص خودش و يك وقت كسی نهضت میكند بخاطر اجتماع ، بخاطر انسانيت ، بخاطر حقيقت ، بخاطر حق ، بخاطر توحيد ، بخاطر عدالت ، بخاطر مساوات ، نه بخاطر خودش ، در واقع آن وقتی كه او نهضت میكند ديگر خودش به عنوان يك فرد نيست ، اوست و همه انسانهای ديگر . به همين جهت كسانی كه در
دنيا ، حركاتشان ، اعمالشان ، نهضتهايشان بخاطر شخص خودشان نبوده است ،  بخاطر بشريت بوده است ، بخاطر انسانيت بوده است ، بخاطر حق و عدالت  و مساوات بوده است ، بخاطر توحيد و خداشناسی و ايمان بوده است ، همه افراد بشر آنها را دوست دارند . همان طور كه پيغمبر ( ص ) فرمود  « حسين منی و انا من حسين » ( 1 ) ، ما هم میگوئيم : حسين منا و نحن من حسين چرا میگوئيم ؟ برای اينكه حسين عليه السلام در 1328 ( 2 ) سال پيش برای ما و بخاطر ما و بخاطر همه انسانهای عالم قيام  كرد . قيامش ، قيام مقدس بود ، قيام پاك بود ، از منظورهای شخصی بيرون بود شرط دوم برای اينكه قيامی مقدس باشد ، اين است كه آن قيام با يك بينش و درك و بصيرت قوی توام باشد . يعنی چه ؟ يعنی يك وقت مردم اجتماعی ، خودشان در غفلتند ، بیخبرند ، نمیفهمند ، جاهلند . يك فرد بصير ، چيز فهم و با درك پيدا میشود كه درد اين مردم را صددرجه از خودشان بهتر میفهمد . دوای اين مردم را از خود اين مردم بهتر میفهمد . در وقتی كه ديگران هيچ چيز را نمیفهمند و درك نمیكنند و در ظاهر هم نمیبينند . يك فرد بصير و چيز فهم كه باصطلاح ، آنچه را كه مردم ديگر در آئينه نمیبينند او در خشت خام میبيند ، پيدا میشود كه قيام و نهضت  میكند . بيست سال ، سی سال ، پنجاه سال میگذرد تازه ملت بيدار میشود كه فلان شخص كه قيام كرد ، حركت كرد ، نهضت كرد ، چه منظورهای مقدسی داشت . پدران ما در بيست سال ، سی سال ، چهل سال ، پنجاه سال پيش ، ارزش
اين را درك نمیكردند ! مثلا مرحوم سيدجمالالدين اسدآبادی در حدود شصت ، هفتاد سال پيش ( فوت
اين مرد در سال 1310 قمری بوده است ، چهارده سال قبل از مشروطيت ) قيام  كرد و يك نهضت اسلامی در كشورهای اسلامی بپا كرد ، شما امروز كه تاريخ  اين مرد را میخوانيد ، میبينيد واقعا غريب و تنها بوده است ، درد و دوای ملت مسلمان را احساس میكرد ولی خود ملت نمیفهميد ، خود ملت به
او دهنكجی میكرد ، خود ملت او را مسخره میكرد ، ملت از او حمايت نمیكرد . حالا كه شصت ، هفتاد سال گذشته است ، وقتی كه زوايای تاريخ

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه

مطالب و مقالات مرتبط

نظر امام خمینی (ره) ذر باره قیام امام حسین (ع)
پاسخ به شبهات وهابیت درباره قیام امام حسین (ع)/تفکر وهابیت تفکر اموی و سفیانی است
کرامات امام حسین علیه السلام بعد از شهادت
شهادت امام حسین
نگاهی گذرا به سیره قرآنی امام حسین«ع»
میلاد سراسر نور ولادت امام حسین (ع) مبارک باد
پاسخ به تعدادی از شبهات مطرح شده در فیسبوک پیرامون امام حسین و عاشورا
شهادت امام حسین(ع) عملی اختیاری یا مقدّر شده ؟
احادیث فضیلت زیارت امام حسین (ع)
تربت امام حسین (ع)وزیارت کربلا
گریه بر امام حسین (ع)
امام حسین علیه السلام و دفاع از جایگاه رفیع امامت
امام حسین علیه السلام ، گنجینه اسرار وحی
امام حسین علیه السلام و حکومت اسلامی
مرثیه امام حسین بن علی علیه التحیة والثناء
آیاتی که در شأن امام حسین (ع) نازل شده است
منابعی ارزشمند در باره امام حسین (ع) عاشورا و محرم
آخرین وصیت امام حسین(ع) چه بود؟
عرش مجد و اعتلاء؛ سروده آیت الله صافی گلپایگانی در رثای امام حسین(ع)
ثواب زیارت امام حسین (ع)

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی