همان طور که در پایان فصل پیش گفتیم با روی کار آمدن کندی در دی ماه 1339 ه. ش (ژانویه 1961م.) امریکایی ها رژیم های وابسته به خود مانند ایران، برزیل و آرژانتین را برای انجام پاره ای اصلاحات و تغییرات تحت فشار گذاردند. در ایران علی امینی که به هواداری از امریکا مشهور بود نخست وزیر شد و برای اجرای رفرم ها به تکاپو افتاد. شاه که از افزایش قدرت امینی به ویژه به دلیل اعتماد کامل امریکا به او نگران بود، در سفری به امریکا به دولت مرادان آن کشور قول داد که حاضر است خودش اصلاحات را انجام دهد. بدین ترتیب امینی در 27 تیرماه 1341 ه. ش استعفا داد و اسدالله علم به جایش نشست.
علم تحصیلات عالیه نداشت و در میان مردم و مخالفان سیاسی چهره بدنامی بود. با این وجود نفوذ بی نظیری در امور کشور داشت و از نزدیک ترین و مورد اعتمادترین دوستان شاه به شمار می رفت. او که مامور اجاری رفرم ها شده بود در 16 مهر 1341 ه. ش، لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را به تصویب رساند. به موجب این لایحه، واژه اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده بود، انتخاب شوندگان نیز به جای این که مراسم تحلیف را با قرآن به جای آورند. از این کار را با کتاب آسمانیانجام می دادند. افزون بر این در مصوبه به زنان نیز حق رأی داده شده بود(107).
امام خمینی که تصویب لایحه مذکور را مقدمه برنامه های ضد قانونی و ضد اسلامی رژیم شاه می دانست، بلافاصله علمای طراز اول قم را دعوت کرد تا در منزل فرزند شیخ عبدالکریم حائری، بنیان گذار حوزه علمیه قم، گرد هم آیند و درباره این لایحه به مشورت و تصمیم گیری بپردازند. امام در این جلسه، اهداف دولت را برشمرد و نسبت به تصویب چنین لایحه ای اعلام خطر کرد. در پایان جلسه نیز تصمیمات زیر گرفته شد.
1.طی تلگرافی به شاه، مخالفت مراجع و علما را با لایحه اعلام داشته و لغو فوری آن، درخواست شود.
2.علمای تهران و شهرستان ها را از طریق نامه و پیغام در جریان امر قرار داده و از ایشان برای آگاه کردن مردم و مقابله با دولت دعوت شود.
3.هفته ای یک بار و در صورت لزوم بیش تر، میان علمای حوزه، جلسه مشورت برقرار شود تا تصمیمات و مبارزه با وحدت نظر و عدم توأم گردد.
شاه در تلگرافی که متن آن روز بعد به امام به سه تن دیگر از مراجع قم مخابره شد، این تغییرات را غیر مهم دانست، شاه در این پیام مراجع را با عبارت حجت الاسلاممخاطب قرار داد تا این تصور را ایجاد کند که آن ها مرجع نیستند(108) پس از آن، مراجع قم تلگرافی به علم مخابره کردند. امام خمینی در تلگراف خود، بی آنکه علم را با عنوان نخست وزیر خطاب نماید، تصویب لایحه مذکور را مخالف شرع مقدس و مباین صریح قانون اساسی دانست و ضمن توصیه به رعایت قوانین اسلام، تاکید نمود که علمای ایران و اعقاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالف با شرع، ساکت نخواهند ماند(109).
به دنبال بی اعتنایی علم به تلگراف های مراجع و علمای قم و سایر شهرستان ها، امام خمینی (رحمه الله علیه) تلگراف اعتراض آمیزی به شاه فرستاد و در آن بی اعتنایی علم را خاطرنشان ساخت. سکوت و بی اعتنایی 40 روزه علم نیز امام را واداشت تا اعلامیه کوبنده تری برای او صادر نماید. در آغاز تلگراف آمده بود.
معلوم می شود شما بنا ندارید به نصیحت های علمای اسلام که ناصح ملت و مشفق امتند توجه کنید و گمان کردید (که) ممکن است در مقابل قرآن کریم و قانون اساسی و احساسات عمومی قیام کرد(110).
در این مدت امام با سخنرانی ها، صدور اعلامیه های متعدد و ارسال نامه ها و پیک های بسیاری برای شخصیت های سیاسی و روحانی شهرها، تحرکی گسترده انجام داد.
در 15 آبان 1341 ه. ش علم نیز به جای عذر خواهی در یکی از سخنرانی های خود هرگونه اخلال گری را محکوم کرد و اقدامات اخیر علما را تلویحاً حرکتی ارتجاعی دانست. به دنبال بی پروایی علم، اعتراضات متعددی از مردم شهرها به ویژه تهران برخاست و سیل تلگراف ها و استفتائات حوزویان و قشرهای مختلف مردم به سوی امام سرازیر شد.