به طور طبيعی، بدون بصيرت و هوشياری و دشمنشناسی، نمیتوان بر توطئههای دشمنان پيروز شد. متأسفانه برخی از افراد به ظاهر روشنفكر ادعا میكنند كه جامعه ما دشمن ندارد و وجود دشمن توهمی بيش نيست! آنان با خيال خام خود گفتمان دشمنشناسی را به جوامع غيرمتمدن نسبت میدهند. چنين افرادی آگاهانه و مغرضانه برای ايجاد زمينههای نفوذ فرهنگی دشمن و تسلط آنان تلاش میكنند و سخنان دروغين خود را در قالبهای روشنفكری ارائه میدهند. تاريخ صدر اسلام و همچنين تاريخ معاصر ايران و ديگر كشورهای تحت ستم نشان میدهد كه مستكبران هميشه درصدد نابودی يا استعمار كشورهای ضعيف و چپاول منابع طبيعی و استثمار آنان بودهاند. امروز نيز در كشورهايی چون فلسطين، عراق، افغانستان و … شاهد دشمنی با عقايد ملی و اسلامی و غارت اموال مسلمانان هستيم.
دشمنان معرفی شده از سوی قرآن؛
دشمن درونی؛
هرگاه انسان دشمن خود را رودرروی خود ببيند، طبعا از خود دفاع میكند و مواظب است تا كمترين ضربه را از ناحيه دشمن متحمل شود، اما دشمن پنهان درونی بدترين دشمنان است، چرا كه انسان از آن غافل میشود و از نقشههای او كمتر آگاهی میيابد. دشمن خانگی ضربات مهلكتری را به ما وارد میكند، لذا بر ماست ابتدا دشمن درون را شناخته و از نقشههای او آگاهی پيدا كنيم و پس از سركوبی او با عزمی استوار بر دشمن بيرون بتازيم. مهمترين دشمنان درونی انسان، نفس انسان و شيطان هستند كه به بررسی هر كدام در آيات قرآن كريم میپردازيم.
نفس اماره:
«وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ و من نفس خود را تبرئه نمىكنم چرا كه نفس قطعا به بدى امر مىكند مگر كسى را كه خدا رحم كند زيرا پروردگار من آمرزنده مهربان است». (يوسف: ۵۳)
از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمودند: اعداء عدوك نفسك التی بين جنبيك؛ دشمنترين دشمن تو نفس تو است كه تمام وجودت را فرا گرفته است. حضرت علی(ع) فرمود: هر كس نفس خود را در شهواتش اطاعت كند به هلاكت خود كمك نموده است.
شيطان:
«وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا؛و به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است بگويند كه شيطان ميانشان را به هم مىزند زيرا شيطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است» (اسراء: ۵۳)
اميرالمؤمنين علی(ع) فرمودند: «لاعدو يحاربه اعدی كن ابليس»؛ انسان در جنگ، با دشمنی كينهتوزتر از شيطان روبهرو نيست. قرآن كريم نيز تصريح میكند كه شيطان را دشمن خود بگيريم.
دشمن بيرونی؛
دشمنان بيرونی كه عداوت خود را اظهار میكنند از ضعيفترين دشمنان هستند. چرا كه شناسايی آنان آسان، و در مبارزه و رويارويی با آنان هميشه مؤمنان پيروز خواهند بود. البته دشمن را هيچگاه نبايد كوچك شمرد. و از او غفلت نمود و آسايش را بر آمادگی ترجيح داد چرا كه او هميشه در كمين ماست و هرگز نمیخوابد. قرآن كريم در آيات مختلف دشمنان بيرونی را شناسانده است كه به ترتيب به معرفی آنان میپردازيم.
كافران:
يا ايها الذين امنوا لاتتخذو عدوی و عدوكم اولياء تلقون اليهم بالموده و قد كفروا بما جاءكم من الحق يخرجون الرسول و اياكم ان تومنوا بالله ربكم ان كنتم خرجتم جهادا فی سبيلی و ابتغاء مرضاتی تسرون اليهم بالموده و انا اعلم بما اخفيتم و ما اعلنتم و من يفعله منكم فقد ضل سواء السبيل (ممتحنه: ۱و ۲)ای ايمان آورندگان، دشمن من و دشمن خود را دوست (خود) نگيريد شما (در حالی) به آنها اظهار دوستی میكنيد كه آنها به حقيقتی كه برايتان آمده كافر شدهاند و پيامبر(ص) و شما را به دليل ايمان به خداوند (از شهر خود) بيرون میكنند! اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من جهاد كردهايد (شما) با آنها پنهانی رابطه دوستی داريد و من به آنچه مخفی كردهايد و آشكار نمودهايد آگاهترم و كسی كه چنين كند قطعا از راه درست منحرف گرديده است.
منافقان:
«وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ؛و چون آنان را ببينى هيكلهايشان تو را به تعجب وا مىدارد و چون سخن گويند به گفتارشان گوش فرا مىدهى گویى آنان شمعكهایى پشت بر ديوارند [كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند] هر فريادى را به زيان خويش مىپندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهيز خدا بكشدشان تا كجا [از حقيقت] انحراف يافتهاند». (منافقون: ۴)
پيامبر اعظم(ص) فرمودند: من از مؤمنان و مشركان بر امتم هراسی ندارم، چرا كه ايمان مؤمنان مانع ضرر آنهاست و مشرك را نيز خداوند رسوا میكند، اما از منافقان بر شما هراس دارم چرا كه از زبانش علم میريزد اما در دلش جهل و كفر است. سخنانی میگويد كه برای شما دلپذير است اما در پنهانكارهايی زشت انجام میدهد.
مرجفان و مجرمان:
«لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِينَةِ لَنُغْرِیَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا؛اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان مرضى هست و شايعه افكنان در مدينه [از كارشان] باز نايستند تو را سخت بر آنان مسلط مىكنيم تا جز [مدتى] اندك در همسايگى تو نپايند». (احزاب: ۶۰)
مرجف: در لغت به معنای شايعه پراكنی و ايجاد كننده جو رعب و وحشت تفسير شده است. كسانی كه در جامعه اسلامی پردهدری كرده، با كلام و عمل خود ديگران را به انحراف میكشانند و امنيت روانی و آبرويی و اقتصادی و … مسلمانان را تهديد میكنند دشمن مسلمانان میباشند و بايد بعد از دادن اخطار لازم با آنان برخورد قانونی صورت گيرد.
مجرم: كسانی كه به صورت آشكار گناه میكنند و در واقع به اشاعه فساد مشغول میباشند از دشمنان مسلمانان محسوب میشوند.
امام رضا(ع) فرمودند:خصماءالله و اعداوه فی ارضه شراب الخمر و الزناه؛ دشمنان خدا در زمين او شرابخواران و زناكاراناند. همچنين كسانی كه از روش و فرهنگ دشمن پيروی میكنند و با نوع لباس پوشيدن و طرز رفتار خويش مبلغ فرهنگ دشمنان دين هستند از دشمنان محسوب میشوند.
دوستان دشمن:
«یَا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛اى كسانى كه ايمان آورده ايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى نمايد». (مائده: ۵۱)
مسلمانان نه تنها موظفاند از دشمنان دين خدا برحذر باشند و با آنها دوستی نكنند بلكه دوستان دشمنان دين خدا نيز قابل اعتماد نبوده و نبايد دوست مسلمانان قرا گيرند؛ چرا كه افرادی هستند كه با ارتباط خود با دشمنان خدا زمينه انحراف افكار و احيانا جاسوسی از مسلمانان را ايجاد میكنند.
امام صادق(ع) فرمودند: دوست دشمن خدا، دشمن خداست. اميرالمؤمنين علی(ع) فرمودند: اعداوك (ثلاثه) عدوك و عدو صديقك و صديق عدوك؛ دشمنان تو [سه گروهاند] دشمن تو، دشمن دوست تو و دوست دشمن تو.
مسلمانان متجاوز:
«وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند ميان آن دو را اصلاح دهيد و اگر [باز] يكى از آن دو بر ديگرى تعدى كرد با آن [طايفهاى] كه تعدى مىكند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد پس اگر باز گشت ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و عدالت كنيد كه خدا دادگران را دوست مىدارد». (حجرات: ۹)
محاربان:
« انما جزاء الذين يحاربون الله و رسوله و يسعون فی الارض فسادا ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف او ينفوا من الارض ذلك لهم خزی فی الدنيا و لهم فی الاخره عذاب عظيم (مائده: ۳۳)؛ همانا جزای كسانی كه با خدا و رسولش میجنگند و در زمين به فساد میكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت بريده شود و از آن ديار تبعيد گردند. اين رسوايی آنان در دنياست و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت».
راهكارهای دشمنان اسلام عليه مسلمانان؛
دشمنان اسلام از روشهای متنوع و متعدد و ناروايی برای نابودی مسلمانان استفاده میكنند. قرآن كريم با ظرافت و دقت تمام، خدعهها، شيوهها و اهداف كافران و مشركان را برملا میسازد.
دينزدايی:
«يريدون ان يطفوا نورالله بافواههم و يابی الله الا ان يتم نوره ولو كره الكافرون؛ (توبه:۳۲)؛ آنان (دشمنان اسلام) میخواهند كه نور خدا را با دهانشان [نفس يا سخن خود] خاموش كنند ولی خداوند نمیگذارد تا نور خود را كامل كند، هر چند كافران را خوش نيايد».
گمراهی(۱):
«و جعلوا لله اندادا ليضلوا عن سبيله قل تمتعوا فان مصيركم الی النار؛ (ابراهيم: ۳۰)؛ برای خدا مثلها (مانندهايی) قرار دادند تا (مردم را) از راه او گمراه كنند، بگو برخوردار شويد (از نعمتهای دنيا) همانا سرانجامتان به دوزخ خواهد بود».
گمراهی(۲):
«ودت طايفه من اهل الكتاب لو يضلونكم و ما يضلون الا انفسهم و مايشعرون؛ (آل عمران: ۶۹)؛ گروهی از اهل كتاب دوست دارند كه شما را گمراه كنند در حالی كه جز خودشان را گمراه نمیكنند و نمیفهمند».
اختلافافكنی:
«و الذين اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المؤمنين و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفن ان اردنا الا الحسنی و الله يشهد انهم لكاذبون؛ (توبه: ۱۰۷) و كسانی كه مسجدی را ساختند كه مايه زيان و كفر و چنددستگی و اختلاف بين مؤمنان است و نيز كمينگاه برای كسانی است كه قبلا با رسول خدا(ص) (سابقه) جنگ داشته و (سخت) سوگند میخورند كه جز نيكی قصدی نداشتيم ولی خداوند گواهی میدهد كه آنان قطعا دروغگويند».
تحريف:
«من الذين هادوا يحرفون الكلم عن مواضعه و يقولون سمعنا و عصينا (نساء: ۴۶)؛ برخی از كسانی كه يهوديند برخی از كلمات (خدا) را از جاهای خود تغيير داده و گويند فرمان خدا را شنيديم و سرپيچی كرديم».
تحريف از ماده حرف است يعنی منحرف كردن چيزی از مسير و وضع اصلی خود. به عبارت ديگر تحريف نوعی تغيير است و دو نوع است: تحريف لفظی و معنوی. تحريف لفظی اين است كه ظاهر مطلبی را عوض كنند؛ مثلا در گفتار، عبارتی حذف و يا اضافه گردد. تحريف معنوی آن است كه مطلب را خلاف مقصد و معنای گوينده معنا كنند كلمه تحريف را به خصوص در مورد يهودیها به كار بردهاند و معلوم میشود كه اينها قهرمان تحريف در طول تاريخ هستند. اين آيه به گوشهای از اعمال يهوديان اشاره مینمايد. يكی از كارهای آنان تحريف حقايق و تغيير دستورات خداوند بوده است. تحريف در اينجا همان تحريف لفظی و تغيير عبارت است، زيرا به جای اينكه بگويند سمعنا و اطعنا (شنيديم و اطاعت كرديم) میگويند. سمعنا و عصينا (شنيديم و مخالفت كرديم)! در آيات ديگر قرآن هم آمده است: شما اميد نداشته باشيد كه يهوديان ايمان بياورند چرا كه گروهی از آنان كلام خدا را شنيده و بعد از آنكه آن كلام را فهميدند آن را تحريف میكنند. پس با توجه با اينكه يكی از راههای مبارزه با مكتب اسلام تحريف حقايق است بايد در اين زمينه هوشيار بود. يكی از اقدامات يهوديان در تحريف دين، نوآوری در دين است كه بدعت نام دارد. در روايات آمده است كه هيچ چيز مثل بدعت دين را در معرض انهدام قرار نمیدهد.
همچنين از پيامبر گرامی اسلام نيز وارد شده است كه هرگاه بعد از من به بدعتگذاران و شكاكان برخورديد، از آنان بيزاری جوييد و زياد بدگويی آنان را بكنيد و آنان را با برهان و دلايل ساكت كنيد تا نتوانند به فساد در اسلام طمع كنند.
تبليغ:
«و قال الذين كفروا لاتسمعوا لهذا القرآن و الغوا فيه لعلكم تغلبون (فصلت: ۲۶)؛ كافران گفتند به اين قرآن گوش ندهيد و در هنگام تلاوت آن جنجال كنيد شايد پيروز شويد».
دشمنان اسلام برای ضربه زدن به اسلام از هر فرصت تبليغی سود جستهاند و با قرآن به مبارزه برخاستهاند. گاه با صراحت نبوت پيامبر(ص) را انكار كرده و او را ساحر ناميدهاند، گاه قرآن را ساخته دست بشر معرفی كردهاند. در مقابل، خداوند متعال تأكيد فرموده است كه: «ای پيامبر از كافران اطاعت مكن و به وسيله قرآن جهادی بزرگ با آنان بنما.» اما آنان در مقابل به ايجاد جنجال و هياهو و انحراف افكارعمومی از مفاد آيات قرآن روی آوردهاند.
تمسخر:
«و ما نرسل المرسلين الا مبشرين و منذرين و يجادل الذين كفروا بالباطل ليدحضوا به الحق و اتخذوا آياتی و ما انذروا و هزوا (كهف: ۵۶)؛ ما رسولان را جز برای بشارت (ايشان) و ترسانيدن (بدان) نمیفرستيم و كافران با سخنان بيهوده و باطل میخواهند جدل كرده و حق را پايمال كنند و آيات مرا و آنچه برای بيم دادنشان آمد به مسخره گرفتند».
تحقير:
«فاستخف قومه فاطاعوه انهم كانوا قوما فاسقين (زخرف: ۵۴)؛ پس قومش را خوار و تحقير كرد، در نتيجه از او اطاعت كردند. همانا آنان قومی تبهكار بودند». يكی از راههای تسلط دشمن بر انسانها خوار نمودن و تحقير آنان است، چرا كه هرگاه انسان به خود اعتماد به نفس نداشته باشد و ايمان به خدا در قلبش رسوخ نكرده باشد، ديگران از خلأ حاكم بر وجود او استفاده كرده، افكار خود را به او القا مینمايند و به اين وسيله او را مقهور خود میكنند. كفار و مستكبران هميشه از اين روش بهره برده انسانها را در سطح پايينی از فكر و انديشه نگهداشته و حتی با انواع وسايل آنان را به نادانی سوق دادهاند تا در حالت بیخبری و غفلت از واقعيتها، ارزشهای دروغين را جايگزين ارزشهای والای انسانی نمايند و بر سلطه و پيشوايی ظالمانه خود ادامه دهند و از توان، افكار و دارايیهای مردم به نفع دنيای خود استفاده كنند. امروزه استخفاف عقول با استفاده از افكار دانشمندان و روانشناسان دشمنان و وسايل جديد ارتباط جمعی مدرن، انواع فرستندهها و فيلمها، شبكه جهانی اينترنت و حتی ورزش (به شكلهای انحرافی) بسيار گستردهتر و پيچيدهتر شده است.
گسترش فساد:
«الذين طغوا فی البلاد. فاكثروا فيها الفساد (فجر: ۱۱ و ۱۲)؛كسانی كه در سرزمينها طغيان و ظلم كردند و در آن بسيار فساد كردند».يكی از ويژگیهای دولتهای كفر و سردمداران استكبار، گسترش فساد و گناه در ميان مردم است. آنان با حربه فساد و گناه روحيه خداجويی، دينمداری را تضعيف نموده و زمينه را برای نزول عذاب الهی فراهم میكنند. كافران و فاسقان هميشه در پی نقض عهد خدا و قطع صله رحم و فساد در زمين و نابودی (زمينها) كشاورزی و نسل انسانها هستند و البته ادعای اصلاحطلبی نيز دارند. خداوند گروه مصلح را از گروه مفسد باز میشناسد و كار مفسدان را به سامان نمیرساند و اين اعمال برای آنان لعنت خدا و عاقبتی بد به ارمغان میآورد.
جاسوسی:
«لو خرجوا فيكم مازادوكم الا خبالا و لاضعوا خلالكم يبغونكم الفتنه و فيكم سماعون لهم و الله عليم بالظالمين (توبه: ۴۷)؛ اگر آنان [منافقان] همراه شما [برای جهاد] خارج میشدند، جز اضطراب و ترديد چيزی بر شما نمیافزودند و با نفوذ در ميان شما به فتنهانگيزی میپرداختند و در ميان شما جاسوسانی هستند كه به نفع آنان [جاسوسی] میكنند و خداوند به [احوال] ستمكاران آگاه است».
فشار اقتصادی:
«هم الذين يقولون لاتنفقوا علی من عند رسول الله حتی ينفضوا (منافقون: ۷)؛ آنان [منافقان] كسانی هستند كه میگويند به افرادی كه نزد رسول خدا(ص) هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند».
مبارزه كفار و مشركين با مسلمانان تنها به مراحل جنگ روانی و يا سلاح گرم محدود نمیشود، بلكه سعی میكنند از همه روشهای ممكن و از جمله با ايجاد فشارهای اقتصادی جبهه اسلام را تحت فشار قرار داده و اتحاد آنان را از بين ببرند. در صدر اسلام نيز مشركان سعی كردند با محاصره اقتصادی مسلمانان در شعب ابیطالب، آنان را به تسليم وادارند و زمانی كه به دليل استقامت مسلمانان از اين راه سودی نبردند، تصميم گرفتند روابط اقتصادی خود را با بنیهاشم و بنیمطلب قطع كرده، با آنان داد و ستد و ازدواج نكنند.
مبارزه با رهبری مسلمين:
«و اذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون و يمكروا الله و الله خيرالماكرين (انفال: ۳۰)؛ يادآور زمانی را كه كافران (دربارهات) با حيله و نيرنگ میخواستند تو را به بند كشند يا بكشند و يا [از مكه] اخراجت كنند. آنان نيرنگ و چارهانديشی میكنند، خداوند هم چارهانديشی و تدبير میكند و خداوند بهترين تدبيركنندگان است».
دشمنان اسلام از هيچ كوششی در راه نابودی مسلمانان، فروگذاری نمیكنند. آنان با انواع روشها در صدد نابودی دين حق هستند. در اين ميان مبارزه با رهبری مسلمين در سرلوحه اهداف آنان قرار دارد؛ چون میدانند كه سنگرهای دفاعی اسلام از رهبری او الهام میپذيرد. در صدر اسلام پيامبر گرامی اسلام(ص) را ساحر و كاذب میناميدند و میگفتند اين چه پيامبری است كه با مردم معاشرت دارد و با آنان غذا میخورد؟! و يا موقعيت او را مورد ترديد قرار میدادند كه آيا واقعا او از طرف خداوند فرستاده شده است؟ و يا اظهار میكردند كه دين شما را تغيير داده و در زمين فساد میكند! گاهی عنوان میكردند كه او ديوانه است و شاعری است كه افسونگری میكند و گاه میگفتند او شخص گمراه و بدقدمی است كه عامل زيانكاری جامعه است!
مقابله نظامی:
«ولا يزالون يقاتلونكم حتی يردوكم عن دينكم ان استطاعوا (بقره: ۲۱۷)؛ و آنان پيوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند».
منبع - خبر گزاری ایکنا
کد خبر: ۲۱۲۶۴۸۳تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۳۴