بسم الله الرحمن الرحيم
هر پسر و دخترى كه به سن رشد و بلوغ مىرسند بزرگترينآرزويشان اينست كه ازدواج كنند،با تاسيس زندگى مشترك زناشويى،استقلال و آزادى بيشترى بدست آورند،يار و مونس مهربان و محرم رازىداشته باشند.آغاز زندگى سعادتمندانه خويش را از زمان ازدواج حسابمىكنند و برايش جشن مىگيرند.زن براى مرد آفريده شده و مرد براى زن،و مانند مغناطيسى يكديگر را جذب مىكنند.زناشويى و تاسيس زندگىمشترك خانوادگى يك خواسته طبيعى است كه غرائزش در وجود انسانهانهاده شده است.و اين خود يكى از نعمتهاى بزرگ الهى است.راستى بهغير از كانون گرم خانوادگى كجا را سراغ داريد كه براى جوانان پناهگاهمطمئنى باشد؟علاقه به خانواده است كه جوانان را از افكار پراكنده واضطرابهاى درونى نجات مىدهد.در آنجاست كه مىتوانند يار و مونسبا وفا و مهربانى پيدا كنند كه در شدائد و گرفتاريها يار و غمگسارشانباشد.پيمان مقدس زناشويى رشتهاى است آسمانى كه دلها را بهم پيوندمىزند،دلهاى پريشان را آرامش مىدهد افكار پراكنده را به يك هدف متوجه مىسازد.خانه،جايگاه عشق و محبت،كانون انس و مودت وبهترين آسايشگاه است.
خداوند بزرگ در قرآن مجيد از اين نعمتبزرگ ياد كردهمىفرمايد:
يكى از آيات خدا اينست كه از خود شما برايتان همسران آفريد تابا آنها انس بگيريد و آرامش خاطر پيدا كنيد،و در ميانتان دوستى ومهربانى افكند.و در اين موضوع براى انديشمندان آيات و نشانههايىاست. (1)
پيغمبر اسلام فرمود:مردى كه زن نداشته باشد مسكين و بيچارهاست،گر چه ثروتمند باشد. و زنى كه شوهر نداشته باشد مسكين و بيچارهاست گر چه ثروتمند باشد. (2)
حضرت صادق عليه السلام از مردى پرسيد:همسر دارى؟عرضكرد:نه.فرمود:
دوست ندارم يك شب بىهمسر بمانم گر چه مالك تمام دنيا باشم. (3)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:بنائى در اسلام پايه گذارىنشده كه نزد خدا محبوبتر و عزيزتر از ازدواج باشد. (4)
آرى خداى مهربان يك چنين نعمت گرانبهايى را به بشر عطا كردهاست ليكن افسوس و صد افسوس كه از اين نعمتبزرگ قدردانى نمىكند و چه بسا،بواسطه نادانى و خودخواهى، همين كانون مهر و مودترا به صورت يك زندان تاريك بلكه جهنم سوزانى تبديل مىسازد. در اثرجهالت و نادانى بشر است كه محيط نورانى و با صفاى خانواده به صورتزندان دردناكى تبديل مىشود كه اعضاء خانواده ناچارند تا آخر عمر در آنزندان تاريك بسر برند يا پيمان مقدس زناشويى را متلاشى سازند.
آرى اگر زن و شوهر به وظيفه خويش آشنا باشند و عمل كنندمحيط خانه مانند بهشتبرين با صفا و نورانى مىگردد.و اگر اختلاف وكشمكشهاى خانوادگى به ميان آمد محيط خانه به صورت يك زندانحقيقى تبديل خواهد شد.
اختلافات خانوادگى علل و عوامل مختلفى دارد.از قبيل عواملاقتصادى،تربيتخانوادگى زن يا شوهر،محيط زندگى،دخالتهاى بيجاىپدر و مادر زن و شوهر يا ساير بستگان آنها.و دهها چيز ديگر.
ليكن به عقيده نگارنده،مهمترين عامل ناسازگارى و اختلافاتداخلى،آشنا نبودن زن و شوهر به وظائف زناشويى و عدم آمادگى براىزندگى مشترك خانوادگى است،براى تصدى هر مقام و انجام هر كارى،تخصص و آمادگى يك شرط اساسى محسوب مىشود.و كسى كهاطلاعات كافى و آمادگى قبلى نداشته باشد نمىتواند كارى را بخوبىانجام دهد.بهمين جهت،براى تصدى هر مقامى كلاسهاى كارآموزىتاسيس مىشود.
براى ازدواج و تاسيس زندگى مشترك خانوادگى نيز تخصص وآمادگى و اطلاعات كافى لازم است.پسر بايد از طرز تفكر همسرش وخواستههاى درونى او و مشكلات زناشوئى و راه علاج آنها و آداب معاشرت اطلاعات كافى داشته باشد.بايد توجه داشته باشد كه زن گرفتنبه معناى جنس خريدن يا كلفت گرفتن نيست،بلكه به معناى پيمان وفا وصداقت و محبت و همكارى و شركت در زندگى مشترك خانوادگى است.
زن نيز بايد به طرز تفكر شوهرش و خواستههاى درونى او توجهداشته باشد و بداند كه شوهر كردن به معناى نوكر گرفتن و تامين بدون قيدو شرط خواستهها و آرزوهاى درونى نيست. بلكه پيمان همكارى وتشريك مساعى است.و براى رسيدن به اين هدف مقدس،گذشت وفداكارى و همكارى و تفاهم لازم است.
با اينكه سرنوشت پسر و دختر با ازدواج روشن مىشود واطلاعات لازم و آمادگى اخلاقى برايش ضرورى است متاسفانه اجتماع مانسبتبه اين موضوع حياتى غفلت دارد.
نسبتبه جهاز و مهر و زيبائى و شخصيت پدر و مادر كاملا عنايتدارند.ليكن آمادگى براى زندارى و شوهردارى و تاسيس زندگى مشتركخانوادگى را اصلا شرط نمىدانند.
دختر را به خانه بخت مىفرستند با اينكه شوهردارى و كدبانوگرىرا نياموخته است.پسر را زن مىدهند با اينكه از زندارى و سرپرستىخانواده اطلاع ندارد.
دو نوجوان بىاطلاع و كم تجربه وارد زندگى نوين مىشوند.بدينجهت صدها مشكل بوجود مىآيد.اختلافات و ناسازگاريها و قهر ودعواها شروع مىشود.دخالت پدر و مادرها هم چون از روى عقل و تدبيرنيست،نه تنها مشكلى را حل نمىكند بلكه اختلافات را عميقتر وريشهدارتر مىسازد.دوران اول ازدواج يك دوران پر آشوب و بحرانى است.بسيارى از زندگيها در همين دوران بواسطه طلاق متلاشى مىگردد.
بعضى از آنها هم با حفظ ازدواج،تا آخر عمر به كشمكش و زورآزمايىادامه مىدهند و عذاب در اين زندان اختيارى را بر طلاق مقدم مىدارند.
بعضى از خانوادهها هم پس از مدتى،كوتاه يا دراز،با اخلاق و رفتاريكديگر آشنا مىشوند و آسايش و آرامش نسبى پيدا مىكنند.
اى كاش براى پسران و دخترانى كه در صدد ازدواج بودندكلاسهايى به عنوان«آموزش ازدواج»تاسيس مىشد و بعد از اينكه يكدوره راهنمايى مىديدند و براى زندگى مشترك خانوادگى آماده مىشدند وبرگ صلاحيتبرايشان صادر مىشد اقدام به ازدواج مىكردند. (به اميدآنروز انشاء اله) .
نگارنده چون بدين نياز اجتماعى توجه داشته و ضرورت آن رااحساس نموده كتاب حاضر را نگاشته است.در اين كتاب مشكلاتزناشويى مورد بررسى قرار گرفته و با استفاده از قرآن شريف و احاديثپيغمبر و ائمه عليهم السلام و گاهى با استفاده از آمار عمومى و تجربههاىشخصى،تذكراتى داده شده و راهنماييهاى لازم بعمل آمده است.
نگارنده مدعى نيست كه با خواندن اين كتاب تمام مشكلاتخانوادگى حل و فصل خواهد شد.زيرا عوامل ديگرى نيز بدون شكدخالت دارند.ليكن اميدوار است كه خواندن اين كتاب و بكار بستن آن،در حل بسيارى از مشكلات به خانوادهها كمك كند.از دانشمندان وخيرخواهان ملت انتظار مىرود كه ضرورت اين موضوع را دريابند و بااقدامات جدى و مؤثر خانوادهها را از پريشانى و بدبختى نجات دهند (بهاميد آن روز) . در اين كتاب وظائف هر يك از زن و مرد بطور جداگانه مورد بررسى قرار گرفته و كتاب به دو بخش تقسيم شده است: بخش اول،وظيفهزن نسبتبه شوهرش.بخش دوم،وظيفه مرد نسبتبه همسرش.
ليكن لازماست كه زن و شوهر هر دو بخش را بخوانند تا به وظائف مشترك آشناشوند و بينايى بهترى پيدا كنند.وقتى يكى از دو بخش كتاب را مىخوانيدممكن استخيال كنيد كه از يك طرف جانبدارى شده و وظيفه ديگرىمورد غفلت واقع شده است،ليكن چنين نيست،وقتى بخش ديگر رابخوانيد تصديق خواهيد كرد كه تعصبى در كار نبوده و بيطرفانه قضاوتشده است.
قم،حوزه علميه ابراهيم امينى
تير ماه 1354
هدف ازدواج
ازدواج براى انسان يك نياز طبيعى است و فوائد مهمى را در بردارد كه اهم آنها عبارت است از:
1-نجات از سرگردانى و بىپناهى و تشكيل خانواده.دختر وپسرى كه ازدواج نكردهاند بمنزله كبوترانى بىآشيانه هستند،كه بوسيله ازدواج خانه و آشيانه و پناهگاه مىيابند.شريك در زندگى و مونس ومحرم راز و غمخوار و مدافع و كمك بدست مىآورند.
2-ارضاى غريزه جنسى،غريزه جنسى در وجود انسان غريزهبسيار نيرومند و ارزندهاى است. و بهمين جهت نياز دارد به وجود همسرىكه در يك محيط امن و آرامش،در مواقع احتياج،از وجودش بهره بگيردو لذت ببرد.تامين صحيح خواسته هاى غريزه جنسى يك نياز طبيعى است كه بايد اجابت شود و الا ممكن است پىآمدهاى بد روانى و جسمانى واجتماعى داشته باشد.كساني كه از ازدواج امتناع مىورزند غالبا به بيماريهاى روانى و جسمانى مبتلا مىگردند.
3-توليد و تكثير نسل،بوسيله ازدواج انسان فرزند پيدا ميكند.
وجود فرزند ثمره ازدواج و باعث تحكيم بنياد خانواده و آرامش و دلگرمى زن و شوهر ميباشد. و بهمين جهت در قرآن و احاديث نسبت به ازدواج تاكيدات فراوانى بعمل آمده است.از باب نمونه:خدا در قرآن مىفرمايد:و از آيات خدا اينست كه براى شما همسرانى را آفريد تا با آنها انس بگيريد (5) رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:در اسلام بنائى بر پا نشده كه بهتر از تزويج باشد. (6)
امير المؤمنين عليه السلام فرمود:تزويج كنيد كه سنت رسول خداست.پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمود:هر كسى مى خواهد از سنت من پيروى كند بايد ازدواج نمايد.بوسيله ازدواج فرزند بياوريد (و تعداد مسلمانها را زياده گردانيد) كه من در قيامت با كثرت شما به امتهاى ديگرمباهات و افتخار مىكنم. (7)
امام رضا عليه السلام فرمود:هيچكس فائدهاى بدست نياورد كه بهتر از همسر شايسته باشد. همسرى كه وقتى به او نگاه مىكند شادمانش ميگرداند و در غياب او نفس خودش و مال او را نگهدارى مي نمايد. (8)
مطالب مذكور آثار و منافع دنيوى و حيوانى ازدواج بود،كه حيوانات نيز برخى از آنها را دارند اين قبيل امور را نمىتوان هدف اصلى ازدواج انسان باعتبار اينكه انسان است،محسوب داشت. انسان در اين جهان نيامده تا مدتى بخورد و بياشامد و بخوابد و شهوترانى و لذتجوئى كند آنگاه بميرد و نابود شود.مقام انسان عالىتر از اينهاست.انسان آمده تا با علم و عمل و اخلاق نيك نفس خويش را پرورش دهد و در راه كمال وصراط مستقيم انسانيت سير و صعود كند تا به مقام خوب پروردگار جهان نائل گردد.
انسان موجودى است عالى كه با تهذيب و تزكيه نفس و اجتناب از بديها و پرورش فضائل و مكارم اخلاق و انجام كارهاى نيك،مىتواند به مقام شامخى نائل گردد كه فرشتگان بدان مقام راه ندارند.انسان موجودى است جاودانه و در اين جهان آمده تا با راهنمائيهاى پيامبران وبكار بستن قوانين و برنامههاى دين،سعادت دنيا و آخرت خويش را تامين كند و در جهان آخرت،در جوار حق،در خوشى و آسايش تا ابد زندگى كند.
بنابراين هدف اصلى ازدواج انسان را در اين برنامه بايد جستجوكرد.هدف ازدواج يك انسان ديندار بايد اين باشد كه با تعاون و همكارى همسرش بتواند نفس خويش را از گناهان و بديها و اخلاق زشت تهذيب نمايد و با عمل صالح و اخلاق نيك پرورش دهد تا به مقام شامخ انسانيت و تقرب به خدا نائل گردد.و همسر شايسته و خوب و موافق براى رسيدن به چنين هدف مهمى ضرورت دارد.
دو انسان مؤمن كه با ازدواج تشكيل خانواده ميدهند،از انس ومحبت و آرامش و كاميابي هاى مشروع جنسى برخوردار ميشوند،و درنتيجه از انحراف و تمتعات غير مشروع و راه يافتن به مراكز فساد واعتيادهاى خطرناك و ولگرديها و شب نشيني هاى خانمان سوز محفوظ و درامان خواهند بود.و بهمين جهت پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام نسبت به ازدواج بسيار تاكيد نمودهاند.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:هر كس كه ازدواج كند نصف دينش را حفظ نموده است. (9)
امام صادق عليه السلام فرمود:دو ركعت نمازى را كه افراد متاهل بخوانند، از هفتاد ركعت نمازى كه افراد غير متاهل بخوانند افضل مي باشد. (10)
همسر ديندار و مؤمن همسرش را بخوبى و صلاح دعوت ميكند وهمسر لاابالى و بد اخلاق همسرش را به فساد و بد اخلاقى ميكشد و ازهدف مقدس انسانيت دور ميگرداند.و بهمين جهت به مرد و زن سفارش شده كه بهنگام ازدواج موضوع ايمان و ديندارى و اخلاق را شرط اساسى محسوب بدارند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:خداوند عز و جل فرموده است وقتى اراده كنم كه تمام خوبيهاى دنيا و آخرت را براى شخص مسلمانى جمع كنم به او قلبى خاشع و زبانى ذاكر و بدنى كه بر بلاها صابرباشد عطا ميكنم.و همسر مؤمنى به او ميدهم كه هر گاه باو نگاه كند خوشنودش سازد و در غياب،حافظ نفس خويش و مال او باشد. (11)
شخصى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد:
همسرى دارم كه بهنگام ورود به خانه باستقبالم مىآيد و بهنگام خروج بدرقهام ميكند. هنگامى كه مرا اندوهناك يافت در تسليت من ميگويد:اگردرباره رزق و روزى مىانديشى غصه نخور كه خدا ضامن روزى است.واگر در امور آخرت مىانديشى خدا انديشه و اهتمام ترا زياده گرداند.پس رسول خدا فرمود:خداى را در اين جهان عمال و كارگزارانى است و اين زن از عمال خدا ميباشد.چنين همسرى نصف اجر يك شهيد را خواهدداشت. (12)
امير المؤمنين عليه السلام نيز چنين هدف بزرگى را در نظر داشته كه درباره حضرت زهرا عليها السلام فرمود:بهترين كمك است در راهاطاعت خدا.در تاريخ چنين آمده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله روزبعد از عروسى حضرت على و حضرت زهرا براى تبريك و احوالپرسى، به منزل آنها تشريف فرما شد.از حضرت على عليه السلام پرسيد:همسرت را چگونه يافتى؟ گفت:زهرا را بهترين كمك براى اطاعت خدا يافتم.
آنگاه از حضرت زهرا پرسيد:شوهرت را چگونه يافتى؟گفت:بهترين شوهر است. (13)
امير المؤمنين عليه السلام در اين جمله كوتاه هم بانوى شايسته ونمونه اسلام را معرفى نمود،هم هدف اساسى و اصلى ازدواج را بيان كرد.
ادامه مطالب قبل
آیین همسر داری
بخش اول:وظائف بانوان
شوهردارى
شوهردارى يعنى مواظبت و نگهدارى شوهر.شوهردارى كار سهل و آسانى نيست كه از هر زن بىلياقت و نادانى ساخته باشد،بلكه كاردانى وذوق و سليقه و زيركى مخصوص لازم دارد، زنيكه بخواهد شوهردارى كند.
بايد دل او را بدست آورد،اسباب رضايت خاطرش را فراهم سازد.مواظب اخلاق و رفتارش باشد،به كارهاى نيك تشويقش كند،از كارهاى بدنگهداريش كند،مواظب بهداشت و حفظ الصحه و تغذيه او باشد.سعى كنداو را به صورت يك شوهر آبرومند و محبوب و مهربان در آورد تا براى خانوادهاش بهترين سرپرست و براى فرزندانش بهترين پدر و مربى باشد.
خداوند حكيم قدرت فوق العادهاى به زن عطا فرموده است.
سعادت و خوشبختى خانواده در دست اوست،بدبختى خانواده نيزدر دست اوست.
زن ميتواند خانه را به صورت بهشت برين در آورد،و ميتواند به صورت جهنم سوزانى تبديلش سازد،ميتواند شوهرش را به اوج ترقى برساند و ميتواند به خاك سياهش بنشاند.زن اگر به فن شوهردارى آشناباشد و وظائفى را كه خدا برايش مقرر فرموده انجام دهد ميتواند از يك مرد عادى بلكه از يك مرد بىعرضه و بىلياقت يك شوهر لائق و آبرومند بسازد. يكى از دانشمندان مينويسد:زن قدرت عجيبى دارد،مثل قضا وقدر است،هر چه بخواهد همانست.
اسمايلز ميگويد:اگر زن با تقوى و خوش خلق و كدبانويى در خانه محقر و فقيرى باشد آن خانه را محل آسايش و فضيلت و خوشبختى مي سازد.
ناپلئون ميگويد:اگر ميخواهيد اندازه تمدن و پيشرفت ملتى رابدانيد به زنان آن ملت بنگريد.
بالزاك ميگويد:خانه بى زن عفيف، قبرستان است.
شوهردارى به قدرى در نظر اسلام اهميت داشته كه آنرا در رديف جهاد در راه خدا قرار داده، حضرت على (ع) مي فرمايد:جهاد زن باين است كه خوب شوهردارى كند.
با توجه باين دكه جهاد در راه خدا براى ترقى و عظمت اسلام و دفاع از كشورهاى اسلامى و اجراى عدالتاجتماعى بزرگترين عبادت است ارزش شوهردارى معلوم مي شود.
رسول خدا (ص) فرمود:هر زني كه بميرد در حاليكه شوهرش راضى باشد داخل بهشت ميشود.
رسول خدا (ص) فرمود:زن نمي تواند حق خدا را ادا كند مگر اين كه حق شوهرش را ادا كند .
این مطلب ادامه دارد
ادامه مطالب قبل
آیین همسر داری
بخش اول:وظائف بانوان
محبت :
همه مردم تشنه دوستى و محبتند.دوست دارند محبوب ديگران باشند.دل انسان به محبت زنده است.كسي كه بداند محبوب كسى نيست خودش را بي كس و تنها مي شمارد.هميشه پژمرده و افسرده است.
خانم محترم،شوهر شما نيز از اين احساس غريزى خالى نيست.او هم تشنه عشق و محبت است.قبلا از محبتهاى بى شائبه پدر و مادر برخوردار بوداما از آن هنگام كه پيمان زناشويى بستيد خودش را در اختيار تو قرار داد.
انتظار دارد محبتهاى آنها را جبران كنى و از صميم قلب دوستش بدارى.
رشته دوستى را از همه بريده و به تو پيوند كرده انتظار دارد تو تنها،باندازه همه دوستش بدارى.شب و روز براى آسايش و رفاه تو زحمت مي كشد وحاصل دسترنج خويش را در طبق اخلاص نهاده تقديم تو ميكند.شريك زندگى و مونس دائمى و غمخوار واقعى تو است.حتى از پدر و مادرت بيشتر به سعادت و خوشى تو عنايت دارد.قدرش را بدان و از صميم قلب دوستش بدار.اگر او را دوست بدارى او هم بتو علاقه مند خواهد شد.زيرامحبت يك پيوند دو طرفى است و دل به دل راه دارد.مهربانى و اظهارمحبت واقعا اعجاز ميكند.
اگر محبت دو طرفه شد بنيان زناشويى استوار ميشود و خطرجدايى برطرف مي گردد.
مغرور مشو كه شوهرم با يك نگاه دوستم داشت و عشق او هميشه پايدار خواهد ماند،زيرا عشقى كه با يك نگاه بيايد دوامى نخواهد داشت.
اگر ميخواهى عشق او پايدار بماند با رشته محبتهاى دائمى آنرا نگهدارى كن.اگر شوهرت را دوست بدارى هميشه دلش شاداب و خرم است.دركسب و كار دلگرم و به زندگى علاقه مند است.و در همه كارها موفقيت خواهد داشت.اگر بداند محبوب واقعى همسرش مي باشد حاضر است براى تامين سعادت و رفاه خانوادهاش تا سر حد فداكارى كوشش كند،مردي كه كسرى محبت نداشته باشد كمتر اتفاق مي افتد به امراض روحى وضعف اعصاب مبتلا گردد.
خانم گرامى اگر شوهرت بداند دوستش ندارىاز تو دلسرد مي شود،به زندگى و كسب و كار بي علاقه مي گردد،به پريشانى وبيماريهاى روانى گرفتار مي شود،از خانه و زندگى فرار مي كند،و در ميدان زندگى سرگردان مي گردد.ممكن است از ناچارى به مراكز فساد پناه ببرد.
پيش خود فكر ميكند چرا زحمت بكشم و حاصل دسترنجم را بافرادى تقديم كنم كه دوستم ندارند.بهتر است دنبال عياشى و خوشگذرانى بروم وبراى خودم دوستهاى واقعى پيدا كنم.
خانم محترم رشته محبت را بگردن شوهرت بينداز و بدينوسيله بخانه و خانواده جلبش كن. ممكن است شوهرت را قلبا دوست بدارى ليكن اظهار نكنى اما اين مقدار كافى نيست.بايد آنرا به زبان بياورى بلكه بايد از رفتار و گفتار و حركاتت آثار عشق و علاقه نمايان باشد.چه مانع دارد گاه گاه بگويى:عزيزم واقعا ترا دوست دارم؟
در غياب او نزد دوستان و خويشان از او تعريف كن.بگو:واقعا چه شوهر خوبى دارم،دوستش دارم.اگر كسى خواست بدگويى كند دفاع كن،هر چه بيشتر اظهار عشق و علاقه كنى بيشتر به تو علاقه مند مي شود.درنتيجه پيمان زناشويى شما استوارتر و خانواده خوشبخت ترى خواهيد بود.
شكسپير ميگويد:چيزي كه در زن قلب مرا تسخير مي كند مهربانىاوست نه روى زيبايش.من زنى را بيشتر دوست دارم كه مهربانتر باشد.
خداوند بزرگ در قرآن شريف به محبت و علاقه ايكه در بين زن وشوهر وجود دارد اشاره فرموده آنرا يكى از آيات قدرت خويش شمرده مي فرمايد:
يكى از آيات خدا اينست كه همسرانى برايتان آفريده تا بدانهاآرامش پيدا كنيد و ميان شما دوستى و مهربانى نهاد.
حضرت رضا عليه السلام فرمود:بعض زنها براى شوهرشان بهترين غنيمت هستند:زناني كه به شوهرشان اظهار عشق و محبت كنند.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:بهترين زنان شما،زنهايى هستند كه داراى عشق و محبت باشند.
امام صادق عليه السلام فرمود:وقتى كسى را دوست دارى باو خبر بده.
آیین همسر داری
بخش اول:وظائف بانوان
احترام شوهر
هر كسى به شخصيت خويش علاقه مند است.خودش را دوست دارد.دلش مي خواهد ديگران به شخصيت او احترام بگذارند.هر كس شخصيت او را محترم بشمارد محبوبش واقع مي شود.از توهين كنندگان متنفر است.
خانم محترم حب ذات و علاقه به احترام يك امر غريزى است ليكن همه كس حاضر نيست احساس درونى شوهر شما را اشباع كند و به وى احترام بگذارد.در خارج منزل با صدها افراد گوناگون و بىادب برخورد مي كند و بسا اوقات مورد توهين قرار مي گيرد.و به شخصيتش لطمه وارد مي شود.از شما كه يار و غمخوارش هستيد انتظار دارد اقلا در خانه احترامش كنيد و شخصيت تحقير شدهاش را زنده گردانيد. بزرگداشت اوشما را كوچك نمي كند ليكن به او نيرو و توانايى مىبخشد و براى كوششو فعاليت آمادهاش مي گرداند.خانم گرامى به شوهرت سلام كن.هميشه بالفظ شما او را مخاطب قرار بده.موقع سخن گفتن كلامش را قطع نكن. جلو پايش برخيز و به او احترام كن.با ادب حرف بزن.بر سرش داد نزن. اگر با هم به مجلسى مي رويد او را مقدم بدار.او را با اسم صدا نزن بلكه بانام فاميل و لقب مخاطب قرار بده.در حضور ديگران از او تجليل و تعريف كن.به فرزندانت سفارش كن به پدرشان احترام كنند.و اگر بىادبى كردندتوبيخشان كن.در حضور مهمان ها نيز احترامش بگذار و باندازه آنها بلكه زيادتر از او پذيرايى كن.مبادا در مجلس مهمانى وجود شوهرت را ناديده بگيرى و تمام توجهت به مهمانها معطوف باشد.وقتى درب منزل را ميزند سعى كن خودت درب را باز نموده با لب خندان و چهره باز به استقبالش بروى.آيا ميدانى همين عمل كوچك چه اثر نيكويى در روح شوهرت خواهد گذاشت؟شايد در خارج منزل با دهها مشكل مواجه بوده و با روح پژمرده وارد منزل شود.استقبال كردن شما با لب خندان روح تازهاى دركالبد خسته او دميده دلش را آرامش مي دهد.ممكن است خانمها از اينسخن تعجب نموده بگويند:چه پيشنهاد عجيبى!زن باستقبال شوهر برود وخوش آمد بگويد!شخص بيگانه و غريبى نيست تا احتياجى باستقبال وخوش آمد داشته باشد.
تسقط الآداب بين الاحباب.البته اين طرز تفكر از تربيت غلط ماپيدا شده،كى گفته كه دوستان و خويشان لازم نيست ادب و احترام رارعايت كنند.مهمانى بمنزل شما وارد ميشود از او استقبال ميكنيد،خوش آمد ميگوئيد،احترام ميكنيد،پذيرائى مي نمائيد.
و اين عمل را يك رفتار عقلائى و يكى از اداب و رسوم زندگىمي شماريد.البته چنين است،از مهمان بايد احترام كرد ليكن از شماانصاف مي خواهم مردى كه از صبح تا شب براى تامين زندگى و رفاه وآسايش شما تلاش مي كند،و در اين راه با صدها مشكل روبرو شده،آنگاه حاصل دسترنج خويش را در طبق اخلاص نهاده درب خانه را مي كوبد كه برايگان در اختيار شما بگذارد،آيا ارزش آنرا ندارد كه براى خوشنودى واحترام او تا درب خانه قدم رنجه فرماييد و با لب خندان يك خوش آمد گفته دلش را شاد گردانيد؟
نگو:چون با هم مانوس و خصوصى هستيم انتظار احترام ندارد، بلكه از شما بيشتر از ديگران انتظار احترام دارد.اگر احترام نكرديد وسكوت كرد دليل آن نيست كه توقع ندارد،بلكه براى رعايت شما ازخواسته درونى خويش صرف نظر نموده است.
خانم محترم،اگر به شوهرت احترام نمودى او هم در مقابل به شمااحترام خواهد گذاشت. رشته محبت در ميانتان استوارتر و پيمان زناشويى با دوامتر خواهد شد.به خانه و زندگى و كسب و كار دلگرم ميشود،ونتيجه اش عائد شما مىگردد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:وظيفه زن اين است كه تادرب خانه به پيشواز شوهرش برود و به وى خوش آمد بگويد.
امام صادق عليه السلام فرمود:هر زنى كه از شوهرش احترام كند وآزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود.
پيغمبر اسلام فرمود:زن موظف است براى شوهرش طشت و حوله حاضر كند و دست هايش را بشويد.
مواظب باش به شوهرت توهين و بىادبى نكنى،ناسزا نگوئى،دشنام ندهى،بىاعتنائى نكنى، بر سرش داد نزنى،نزد ديگران آبرويش رانريزى،با لقبهاى زشت صدايش نزنى.اگر به او توهين كردى او نيز به توتوهين خواهد نمود.قلبا از هم مكدر مي شويد،عقده روحى و كينه پيدامي كنيد،صفا و محبت از ميانتان برطرف مي شود،دائما در حال نزاع وكشمكش خواهيد بود.اگر به زندگى ادامه بدهيد بطور يقين زندگى خوشى نخواهيد داشت.كينههاى روحى و عقدههاى روانى ممكن است توليد خطركند و باعث جنايت شود.از داستانهاى زير عبرت بگيريد:
مرد 22 سالهاى بنام...همسر 19 ساله خود را به علت اينكه وى راخر كور خطاب كرده بود با 15 ضربه چاقو بقتل رسانيد.وى در دادگاهگفت:يكسال پيش با...ازدواج كردم.در آغاز زندگى مرا شديدا دوست مي داشت.ولى بزودى تغيير رويه داد و بناى ناسازگارى را گذاشت.بر سرهر مساله كوچكى به من فحاشى ميكرد و حتى مرا بخاطر اينكه يكى ازچشم هايم كمى چپ است«خر كور»خطاب ميكرد.در روز حادثه شوهرخود را خر كور خطاب ميكند.او چنان خشمگين مي شود كه به جانهمسرش افتاده او را با 15 ضربه چاقو از پاى در ميآورد.
مرد 71 سالهاى كه زنش را كشته در علت قتل او ميگويد:ناگهانرفتار...نسبتبه من تغيير كرد.بىاعتنا شد.يك بار هم مرا پيرمرد غيرقابل تحمل صدا كرد.با اين حرف نشان داد كه دوستم ندارد.دچارسوءظن شدم و با دو ضربه تبر او را كشتم.
این مطلب ادامه دارد