نیکوگاران و اهل تقوی

نشانه های ششگانه نیکوکاران و اهل تقوی

آیه 177 سوره مبارکه بقره
بازدید : 938
زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه
تاریخ : 27 شهریور 1402
نشانه های ششگانه نیکوکاران و اهل تقوی

 

لَّيْس الْبرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَكِنَّ الْبرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ الْمَلَئكةِ وَ الْكِتَبِ وَ النَّبِيِّينَ وَ ءَاتى الْمَالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسكِينَ وَ ابْنَ السبِيلِ وَ السائلِينَ وَ فى الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصلَوةَ وَ ءَاتى الزَّكَوةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَهَدُواوَ الصبرِينَ فى الْبَأْساءِ وَ الضرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِأُولَئك الَّذِينَ صدَقُواوَ أُولَئك هُمُ الْمُتَّقُونَ‏(177)

 

177 -نيكى ( تنها ) اين نيست ( كه به هنگام نماز ) صورت خود را به سوى مشرق و مغرب كنيد ( و تمام گفتگوى شما از مساله قبله و تغيير قبله باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازيد ) بلكه نيكى ( و نيكوكار ) كسانى هستند كه به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورده‏اند ، و مال ( خود ) را با علاقه‏اى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى‏كنند ، نماز را بر پا مى‏دارند ، و زكات را مى‏پردازند و به عهد خود - به هنگامى كه عهد بستند - وفا مى‏كنند ، در برابر محروميتها و بيماريها ، و در ميدان جنگ استقامت به خرج مى‏دهند ، اينها كسانى هستند كه راست مى‏گويند ( و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است ) و اينها هستند پرهيزگاران .

 

شان نزول:

 

چون تغيير قبله سر و صداى زيادى در ميان مردم بخصوص يهود و نصارى به راه انداخت ، يهود كه بزرگترين سند افتخار خود ( پيروى مسلمين از قبله آنان ) را از دست داده بودند زبان به اعتراض گشودند ، كه قرآن در آيه 142 با جمله ( سيقول السفهاء ) به آن اشاره كرده است آيه فوق نازل گرديد و تاييد كرد كه اينهمه گفتگو در مساله قبله صحيح نيست بلكه مهم‏تر از قبله مسائل ديگرى است كه معيار ارزش انسانهاست و بايد به آنها توجه شود و آن مسائل را در اين آيه شرح داده است .

 

تفسير : ريشه و اساس همه نيكيها

 

همانگونه كه در تفسير آيات تغيير قبله گذشت ، نصارا به هنگام عبادت رو به سوى شرق و يهود رو به سوى غرب كرده ، عبادات خود را انجام مى‏دادند ، اما خدا كعبه را براى مسلمين قبله قرار داد كه در طرف جنوب بود و حد وسط ميان آن دو محسوب مى‏شد .

و نيز ديديم كه مخالفين اسلام از يكسو و تازه مسلمانان از سوى ديگر چه سر و صدائى پيرامون تغيير قبله به راه انداختند.

آيه فوق روى سخن را به اين گروهها كرده ، مى‏گويد : نيكى تنها اين نيست كه به هنگام نماز صورت خود را به سوى شرق و غرب كنيد و تمام وقت خود را صرف اين مساله نمائيد ( ليس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب).

بر ( بر وزن ضد ) در اصل به معنى توسعه است ، سپس در معنى نيكيها و خوبيها و احسان ، به كار رفته است ، زيرا اين كارها در وجود انسان محدود نمى‏شود و گسترش مى‏يابد و به ديگران مى‏رسد و آنها نيز بهره‏مند مى‏شوند. و بر ( بر وزن نر ) جنبه وصفى دارد و به معنى شخص نيكوكار است ، در اصل به معنى بيابان و مكان وسيع مى‏باشد ، و از آنجا كه نيكوكاران روحى وسيع و گسترده دارند اين واژه بر آنها اطلاق مى‏شود.

قرآن سپس به بيان مهمترين اصول نيكيها در ناحيه ايمان و اخلاق و عمل ضمن بيان شش عنوان پرداخته چنين مى‏گويد : بلكه نيكى ( نيكوكار ) كسانى هستند كه به خدا و روز آخر و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و پيامبران ايمان آورده‏اند ( و لكن البر من آمن بالله و اليوم الاخر و الملائكة و الكتاب و النبيين ) .

در حقيقت اين نخستين پايه همه نيكيها و خوبيها است : ايمان به مبدا و معاد و برنامه‏هاى الهى ، و پيامبران كه مامور ابلاغ و اجراى اين برنامه‏ها بودند ، و فرشتگانى كه واسطه ابلاغ اين دعوت محسوب مى‏شدند ، ايمان به اصولى كه تمام وجود انسان را روشن مى‏كند و انگيزه نيرومندى براى حركت به سوى برنامه‏هاى سازنده و اعمال صالح است.

جالب اينكه نمى‏گويد نيكوكار كسانى هستند كه ... بلكه مى‏گويد نيكى كسانى هستند كه ... اين به خاطر آن است كه در ادبيات عرب و همچنين بعضى زبانهاى ديگر هنگامى كه مى‏خواهند آخرين درجه تاكيد را در چيزى بيان كنند آن را بصورت مصدرى مى‏آورند نه به صورت وصف ، مثلا گفته مى‏شود على (عليه‏السلام‏) عدل جهان انسانيت است ، يعنى آنچنان عدالت پيشه است كه گوئى تمام وجودش در آن حل شده و سر تا پاى او در عدالت غرق گشته است ، به گونه‏اى كه هر گاه به او نگاه كنى چيزى جز عدالت نمى‏بينى ! و همچنين در نقطه مقابل آن مى‏گوئيم بنى اميه ذلت اسلام بودند گوئى تمام وجودشان تبديل به خوارى شده بود .بنا بر اين از اين تعبير ايمان محكم و نيرومندى در سطح بالا استفاده مى‏شود.

 

پس از ايمان به مساله انفاق و ايثار و بخششهاى مالى اشاره مى‏كند و مى‏گويد : مال خود را با تمام علاقه‏اى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان مى‏دهند ( و آتى المال على حبه ذوى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل و السائلين و فى الرقاب). بدون شك گذشتن از مال و ثروت براى همه كس كار آسانى نيست ، مخصوصا هنگامى كه به مرحله ايثار برسد ، چرا كه حب آن تقريبا در همه دلها است ، و تعبير على حبه نيز اشاره به همين حقيقت است كه آنها در برابر اين خواسته دل براى رضاى خدا مقاومت مى‏كنند .

جالب اينكه در اينجا شش گروه از نيازمندان ذكر شده‏اند : در درجه اول بستگان و خويشاوندان آبرومند ، و در درجه بعد يتيمان و مستمندان ، سپس آنهائى كه نيازشان كاملا موقتى است مانند واماندگان در راه ، بعد سائلان ، اشاره به اينكه نيازمندان همه اهل سؤال نيستند ، گاهى چنان خويشتن دارند كه ظاهر آنها همچون اغنيا است در حالى كه در باطن سخت محتاجند ، چنانكه قرآن در جاى ديگر مى‏گويد يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف : افراد ناآگاه آنها را به خاطر شدت خويشتندارى اغنياء تصور مى‏كنند ( سوره بقره - 273 ) و سرانجام به بردگان اشاره مى‏كند كه نياز به آزادى و استقلال دارند هر چند ظاهرا نياز مادى آنها به وسيله مالكشان تامين گردد .

 

سومين اصل از اصول نيكيها را بر پا داشتن نماز مى‏شمرد و مى‏گويد : آنها نماز را برپا مى‏دارند ( و اقام الصلوة).

 

نمازى كه اگر با شرائط و حدودش ، و با اخلاص و خضوع ، انجام گيرد ، انسان را از هر گناه باز مى‏دارد و به هر خير و سعادتى تشويق مى‏كند .

چهارمين برنامه آنها را اداء زكات و حقوق واجب مالى ذكر كرده مى‏گويد :آنها زكات را مى‏پردازند ( و آتى الزكوة).

بسيارند افرادى كه در پاره‏اى از موارد حاضرند به مستمندان كمك كنند اما در اداء حقوق واجب سهل‏انگار مى‏باشند ، و به عكس گروهى غير از اداى حقوق واجب به هيچگونه كمك ديگرى تن در نمى‏دهند ، حتى حاضر نيستند حتى يك دينار به نيازمندترين افراد بدهند ، آيه فوق با ذكر انفاق مستحب و ايثارگرى از يكسو ، و اداى حقوق واجب از سوى ديگر ، اين هر دو گروهرا از صف نيكوكاران واقعى خارج مى‏سازد و نيكوكار را كسى مى‏داند كه در هر دو ميدان انجام وظيفه كند. و جالب اينكه در مورد انفاقهاى مستحب كلمه على حبه ( با اينكه ثروت محبوب آنها است ) را ذكر مى‏كند ، ولى در مورد زكات واجب نه ، چرا كه اداى حقوق واجب مالى يك وظيفه الهى و اجتماعى است و اصولا نيازمندان - طبق منطق اسلام - در اموال ثروتمندان به نسبت معينى شريكند ، پرداختن مال شريك نيازى به اين تعبير ندارد.

پنجمين ويژگى آنها را وفاى به عهد مى‏شمرد و مى‏گويد : كسانى هستند كه به عهد خويش به هنگامى كه پيمان مى‏بندند وفا مى‏كنند ( و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا ) .

چرا كه سرمايه زندگى اجتماعى اعتماد متقابل افراد جامعه است ، و از جمله گناهانى كه رشته اطمينان و اعتماد را پاره مى‏كند و زيربناى روابط اجتماعى را سست مى‏نمايد ترك وفاى به عهد است ، به همين دليل در روايات اسلامى چنين مى‏خوانيم كه مسلمانان موظفند سه برنامه را در مورد همه انجام دهند ، خواه طرف مقابل ، مسلمان باشد يا كافر ، نيكوكار باشد يا بدكار ، و آن سه عبارتند از : وفاى به عهد ، اداى امانت و احترام به پدر و مادر.

و بالاخره ششمين و آخرين برنامه اين گروه نيكوكار را چنين شرح مى‏دهد : كسانى هستند كه در هنگام محروميت و فقر ، و به هنگام بيمارى و درد ، و همچنين در موقع جنگ در برابر دشمن ، صبر و استقامت به خرج مى‏دهند ، و در برابر اين حوادث زانو نمى‏زنند ( و الصابرين فى الباساء و الضراء و حين الباس ) و در پايان آيه به عنوان جمع‏بندى و تاكيد بر شش صفت عالى گذشته مى‏گويد : اينها كسانى هستند كه راست مى‏گويند و اينها پرهيزگارانند اولئك الذين صدقوا و اولئك هم المتقون ) .

راستگوئى آنها از اينجا روشن مى‏شود كه اعمال و رفتارشان از هر نظر با اعتقاد و ايمانشان هماهنگ است ، و تقوا و پرهيزگاريشان از اينجا معلوم مى‏شود كه آنها هم وظيفه خود را در برابر الله و هم در برابر نيازمندان و محرومان و كل جامعه انسانى و هم در برابر خويشتن خويش انجام مى‏دهند .جالب اينكه شش صفت برجسته فوق هم شامل اصول اعتقادى و اخلاقى و هم برنامه‏هاى عملى است.

در زمينه اصول اعتقادى تمام پايه‏هاى اصلى ذكر شده ، و از ميان برنامه‏هاى عملى به انفاق و نماز و زكات كه سمبلى از رابطه خلق با خالق ، و خلق با خلق است اشاره گرديده و از ميان برنامه‏هاى اخلاقى تكيه بر وفاى به عهد و استقامت و پايدارى شده كه ريشه همه صفات عالى اخلاقى را تشكيل مى‏دهد .

 

منبع - تفسیر نمونه 

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه