خورشيد ابرار
عليرضا شهروى
ولادت :
محمد بن حسن طوسى در ماه رمضان سال 385 ق . در خانه اى محقر اما سرشار از نور ايمان پا به عرصه وجود گذاشت . زادگاه وى شهر طوس بود محمد تا سال 408 ق . در اين شهر اقامت كرد و در طول اين مدت مقدمات علوم متداول در آن عصر را فرا گرفت و در بهار جوانى از محصلين فاضل و درس خوانده گرديد.(184)
به سوى بغداد
طوسى در 23 سالگى چون محيط كوچك طوس را براى پيشرفت شايان شايان و سير كمالات معنوى تنگ ديد، به منظور استفاده كامل و درك محضر اساتيد بزرگ و نامى آن دوره بخصوص شيخ مفيد و سيد مرتضى در سال 408 ق رهسپار بغداد گرديد(185) در آن زمان بغداد شهر علم بود و آوازه بلندى داشت و حوزه درسى شيخ مفيد دانشوران بسيارى را از اطراف به اين شهر فرا خوانده بود. در چنين محيطى وى هيچگونه غربتى در خود احساس نكرد و سالها چون خورشيد در اين حوزه درخشيد و در پاى درس نابغه دهر، شيخ مفيد نشست و مدت پنج سالى افتخار شاگردى وى را داشت . حضور جوانى 23 ساله در درس رهبر و پيشواى دينى شيعيان ، در كنار شاگردان برازنده اى چون سيد مرتضى و برادر نابغه اش سيد رضى ، نجاشى ، ابوالفتح كراجكى و محمد بن حسن حمزه كه همه در شمار بزرگان و دانشمندان شيعه به شمار مى رفتند، خود گواه صادقى بر عظمت علمى و جايگاه ويژه ايشان است .
شيخ طوسى در دوران جوانى به درجه اجتهاد رسيد و كتاب تهذيب الاحكام را كه از كتب معروف و مورد توجه شيعه است ، در اين دوره (186) و با پيشنهاد استاد نابغه خود، شيخ مفيد تاءليف نموده است .(187)
اين كتاب شاهد صادقى است بر اجتهاد و تبحر دانشور نامور طوس در زمينه هاى مختلف ؛ فقه ، اصول و رجال ، در حالى كه هنوز از سن او سى سال نگذشته بود.
تصويرى از منزلت ((مفيد رحمه الله ))
ابن نديم كه از معاصران شيخ مفيد بوده و مانند او در بغداد مى زيسته در كتاب ((فهرست )) نوشته است : (( ابن معلم ابوعبدالله (شيخ مفيد) رياست متكلمين شيعه در عصر ما به وى رسيده است . او در علم كلام (عقايد و مذاهب ) به روش مذهب شيعه بر همه كس پيشى دارد. دانشمندى باهوش و بافراست است من او را ديده ام دانشمندى عليقدر است .)) (188)
ابن عماد حنبلى مورخ مشهور اسلامى در كتاب شذرات الذهب ، ضمن وقايع سال 413 ق مى نويسد ((مفيد در اين سالها وفات يافت . او از عالمان شيعه و پيشواى آنان بوده و داراى كتابها و نوشته هاى فراوانى است )).
اين ابى طى در تاريخ اماميه (شيعه ) مى گويد: مفيد، بزرگ بزرگان شيه و زبان گوياى آن است . وى در كلام ، فقه و جدل استادى فرزانه بود و در دولت ((آل بويه )) با طرفداران هر مسلك و عقيده با متانت و عظمت خاصى بحث و مناظره و از مستمندان دستگيرى بسيار مى كرد. فروتنى و خشوع وى زياد، نماز و روزه اش فراوان ، لباس تميز و نيكو بر تن داشت و ديگران گفته اند عضدالدوله ديلمى حاكم مقتدر آل بويه بسيارى از اوقات به ملاقات شيخ مفيد مى رفته است . 76 سال زندگى كرد و بيش از دويست كتاب و رساله نوشت . در ماه رمضان سال 413 ق . دار فانى را وداع گفت و هشتاد هزار نفر در تشييع جنازه وى شركت كردند.(189)
علامه حلى كه خود از محققان نامى دنياى تشيع است در مقام توصيف شيخ مفيد مى نويسد: كليه دانشمندان ما كه بعد از وى آمده اند از دانش او استفاده نموده اند .فضل و دانش او در فقه ، كلام و حديث مشهورتر از آن است كه به وصف آيد.او موثق ترين و داناترين عالمان عصر خود بود. رياست علمى و دينى طايفه شيعه در عصر او به وى منتهى گشت )) (190)
پس از رحلت مرجع و رهبر بزرگ شيعيان (شيخ مفيد) هدايت كشتى طوفان زده شيعه كه در اقيانوس بيكران و ظلمانى تحت سيطره حكام عباسى و تلاطم بود، به عهده مردى از تبار بزرگان و سادات علوى به نام سيد مرتضى معروف به علم الهدى گذارده شد و سيد مرتضى در بسيارى از علوم كلام ، فقه و اصول و ادب و شعر، شهره محافل علمى در دور نقاط عراق بود.(191) شيخ طوسى با اينكه خود در اين زمان از صاحبنظران علم فقه و حديث بوده است ، بعد از شيخ مفيد مدت 23 سال (413 - 436 ق ) در محضر اين سيد بزرگوار و دانشمند ژرف انديش ، شاگردى نمود و از فضل و ادب اين رادمرد تاريخ شيعه ، پيمانه دانش و انديشه خود را لبريز ساخت . در درس سيد مرتضى دانشمندان بزرگى حاضر مى شدند و سيد بنا به مرتبه علمى و تلاش آنان در مسير تحقيق و دقت نظر در مباحث ، كمك تحصيلى ماهانه اى را قرار داده بود. نظر به استعداد سرشار و آمادگى ذهنى شيخ طوسى در فراگيرى مباحث علمى و قدرت استنباط و نقد و بررسى آراء و عقايد، وى خيلى زود مورد عنايت خاص استاد قرار گرفت و بيشترين شهريه ماهيانه را كه 12 دينار بود، از براى شيخ مقرر داشت (192)
هر چند شيخ از نظر علمى در بعضى از علوم مانند فقه و حديث و رجال متبحر بوده و نيازى به فراگيرى دانشى در اين زمينه ها نداشته است در علم كلام ، تفسير، لغت و به طور كلى علوم ادبى از محضر سيد مرتضى حداكثر استفاده را نموده است . شيخ طوسى در طى اين مدت ضمن بالا بردن و توسعه اطلاعات گوناگون علمى شروع به تاءليف كتابهاى متنوع در علوم اسلامى نيز كرد. تعدادى از كتابهاى مهمى كه شيخ در حيات سيد مرتضى نوشته بدين قرار است : تهذيب ، استبصار، نهايه ، المفصح فى الامامه ، رجال ، آغاز فهرست و از همه مهمتر تلخيص الشافى كه مهمترين كتاب اوست . و آن تنظيم و خلاصه كتاب شافى سيد مرتضى است . تا آن هنگام كتاب با آن اهميت در مساءله امامت تاءليف نگرديده بود و شيخ در سال 433 ق (چهار سال قبل از درگذشت سيد) آن را به پايان رسانيده است . ناگفته نماند كه شيخ بيشتر اين كتابهاى را به تقاضاى فقيهان و دانشوران بزرگى همچون قاضى ابن براج يا ديگران نوشته است .(193)
از ديدگاه بسيارى از محققان ، شيخ طوسى تدوين كننده اساسنامه مكتب تشيع در فرهنگ و تمدن اسلامى محسوب مى شود. علامه حلى مى گويد: ((شيخ طوسى پيشواى دانشمندان شيعه و رئيس طايفه اماميه ... صاحبنظر در علوم اخبار، رجال ، فقه ، اصول ، كلام و ادب بوده است . همه فضيلتها منسوب به اوست و در تمامى فنون اسلام كتاب نوشته است اوست كه عقايد شيعه را در اصول و فروع آن دسته بندى و اصلاح نموده )) (194)
شيخ طوسى همچنين در اين مدت از محضر اساتيدى چون : ابن غضائرى ، ابن شاذان متكلم ، ابن حسكه قمى ، حسين بن ابى محمد تلعكبرى ، ابن بشران معدل ، ابومنصور شكرى ، احمد بن ابراهيم قزوينى ، ابن فهام سامرى ، ابوحسين صفار، ابن ابى جيد، ابن حاشر و دهها فرزانه ديگر فيض كرد.
خورشيد عرش
در 25 ربيع الاول 436 ق روح ملكوتى سيد مرتضى بعد از 80 سال عمر گرانبار، تعلق زمينى را رها كرد و به سوى معبود شتافت (195) و پس از آن شيخ طوسى رهبر و پيشواى مذهب تشيع گرديد و دوازده سال بعد از سيد مرتضى در بغداد بر دنياى شيعه زمامت داشت . او با دور انديشى وصف نشدنى ، صفحات طلايى ناگشوده تاريخ اسلام و شيعه را، به معناى واقع جلوه اى بديع بخشيد.
در آن ايام از دورترين نقاط مملكت اسلامى دانش پژوهان و فقيهان براى حل مشكلات علمى خود به منزل و محل درس شيخ مى آمدند تا از افكار و انديشه هاى اين فرزانه دوران به اندازه ظرفيت وجودى خود پيمانه هاى علم و معرفت برگيرند. در تاريخ آمده است : سيصد تن از مجتهدان شيعه شاگرد وى بودند و از عالمان اهل تسنن آن قدر از اين منبع فيض استفاده كرده اند كه به شمارش درنيايد.(196)
دانشمند فرهيخته اى همچون اسحاق بن بابويه قمى ، ابوالصلاح حلبى ، ابوعلى طوسى (فرزند شيخ ) سعدالدين بن البراج ، شهر آشوب سروى مازندرانى ، عبدالجبار بن عبدالله المقرى رازى ، محمد بن حسن فتال ، كراجكى ، حسين بن فتح جرجانى ، جعفر بن على حسينى ، ابوالصلت محمد بن عبدالقادر، ناصر بن رضا علوى ، غازى بن احمد سامانى و دهها انديشمند ديگر از شاگردان برجسته شيخ مى باشند. (197)
در سال 447 ق طغرل بيك سلجوقى با سپاهى لجام گسيخته وارد بغداد شد و محله شيعه نشين شهر را مورد تاخت و تاز قرار داد و افزون بر به خاك و خون كشيدن مردم بى پناه ، كتابخانه عظيم ابونصر شاپور بن اردشير را به آتش كشيد و حتى دهها قرآن نفيس كتابخانه نيز از خشم دنياطلبان سلجوقى در امان نماند(198).
در اين توطئه كه تا سال 451 ق . ادامه داشت چندين بار كتابخانه شخصى و دست نوشته هاى شيخ طوسى در ميان كوچه و خيابان بغداد به آتش كشيده شد. در ماه صفر 449 ق . به خانه شيخ هجوم بردند و هر آنچه از لوازم ، كتابها و دفاتر در منزل او گذارده بودند به ميدان اصلى شهر آورده ، آتش زدند. (199)بروز اين حوادث ناگوار شيخ طوسى را بر آن داشت تا در پى حفظ ميراث فرهنگى و نجات دانشمندان شيعه ، هجرتى دگر آغاز كند و راهى نجف شود (200)
هجرت به شهر عشق
نجف در زمان سلاطين ديلمى مانند معزالدوله ، عضدالدوله و وزا و شخصيتهاى شيعه اين خاندان ، تغييرات زيادى پيدا كرد. آنان اشياى نفيسى را وقف بارگاه آن حضرت كردند. سلاطين مزبور خود به زيارت مرقد منور ايشان بعد از مرگ نيز در سرداب صحن نجف كنار آن تربت پاك به خاك سپرده شدند. ولى در زمان ورود شيخ به نجف (448 ق .) اين شهر ديگر رونق زمان آل بويه را نداشت ، از آن آمد و شدها خبرى نبود، تعصبهاى جاهلانه و مرگبار بر همه جا سايه افكنده و حالت رعب و وحشت سراسر عراق را فراگرفته بود. (201)
اما از سويى اطراف نجف عشاير غيور و شجاعى از عربهاى شيعه زندگى مى كردند و بسان دژ محكمى مرقد مطهر و نورانى مولاى خود را از هر گونه گزند و تعرضى محافظت مى كردند. (202) بر همين اساس نجف براى شيعيان منطقه امنى محسوب مى شد و حسن انتخاب شيخ هم تاءييدى بر وجود امنيت نسبى در آن منطقه از عراق است .
با ورد شيخ طوسى ، نجف شاهد جنب و جوش وصف ناپذيرى شد. چرا كه مردى آسمانى با روحى لطيف به لطافت شبنم ، داراى انديشه اى به خروش اقيانوس و ارادى خلل ناپذير چون پولاد، همراه گلستانى از شقايق سرخ ، در پى خدمت به مولاى خويش و رونق مكتب وى ، به بهشت خدا در زمين هجرت كرده است تا نجف را بزودى قبله آمال و آروزى عاشقان علم و معرفت سازد. وى تشنگان معرفت و عرفان مولاى متقيان را كه در بوستان دانش علوى دعوت مى كند و تحفه اى از انديشه هاى علوى را به ايشان تقديم مى دارد.
اولين دانشگاه شيعه
شيخ كه خانه ، كتابها و دست نوشته هاى خود را در بغداد از دست داده بود، در نجف مدت 12 سال آخر عمر را با پشتكارى بيشتر گذراند و به دانشوران بدين سامان پرداخت . نجف در آن زمان شهر نبود حتى عنوان قريه هم نداشت به جهت وجود بارگاه امير مؤ منان تنها زايرين بودند كه در آن رفت و آمد داشتند. شيخ طوسى حوزه علمى جديدى را در آنجا به وجود آورد و پايه هاى استوار اين مركز بزرگ را بنا گذاشت ؛ به طورى كه پس از گذشت هزار سال از آن تاريخ ، هنوز اصالت علمى خود را حفظ كرده و ديگر مراكز اسلامى را تغذيه فرهنگى مى كند. (203)
بحق وى را بايد مؤ سس اولين دانشگاه تشيع دانست و با انفجار از هنر اين رادمرد صحنه هاى پيكار علم و انديشه ، كه در هر زمينه مطلبى بديع و منحصر به فرد به يادگار گذاشته ، ياد كرد.
ميراث گرانبها
شمار آثار شيخ - اعم از كتاب و رساله - به 51 مجلد مى رسد كه گاه بعضى از اين مجلدات ده جلد كتاب قطور را در بر مى گيرد. موضوعات اين كتابها تحت عناوينى چون تفسير، حديث ، فقه ، اصول فقه ، كلام رجال و فهرست ، تاريخ و مقتل ، جواب مسائل شرعى و اعتقادى و دعا مندرج است .
التبيان فى تفسير القرآن (در ده جلد)، المسائل الدمشقيه فى تفسير القرآن و المسائل الرجيه فى تفسير آيات من القرآن ، از آثار تفسيرى اوست .
تهذيب و استبصار دو اثر او در علم حديث است كه در كنار كافى (اثر شيخ كلينى ) و من لا يحضره الفقيه (اثر شيخ صدوق )، كتب اربعه را تشكيل مى دهند.
مهترين آثار شيخ در فقه عبارت اند از: النهايه ، المبوط، الخلاف ، الجعل و العقود فى العبادات ، الا يجاز فى الفروض ، مناسك الحج فى مجرد العمل ، المسائل الحلبيه فى الفقه ، المسائل الجنبلائيه فى الفقه ، المسائل الحائريه فى الفقه ، مساءلة فى وجوب الجزية على اليهود، مساءله فى تحريم الفقاع ، مساءلة فى موافقيت الصلاة .
عدة الاصول و مساءلة فى العمل بخبر الواحد و بيان حجة الاخبار از آثار او در اصول مى باشد.
تاءليفات شيخ در علم كلام عبارت اند از:
تلخيص الشافى (فى الامامة )، تمهيد الاصول (شرح كتاب جمل العلم و العمل سيد مرتضى )، الاقتصاد ((الهادى الى طريق الرشاد))، المفصح فى الا مامة ، مقدمة فى المدخل الى علم الكلام ، رياضة العقول ، مايعلل ، و ما يعلل ، ما لا يسع المكلف الاخلال به ، شرح الشرح فى الاصول ، اصول العقائد الغية ، الفراق بين النبى و الامام ، مساءلة فى الا حول ، المسائل الرازيه ، النقض على بن شاذان فى مساءلة الغار، مسائل اصول الدين و الكافى .
شيخ طوسى در دو علم رجال و فهرست چند كتاب ارزشمند به يادگار گذاشته است :
كتاب الابوا؛ رجال شيخ طوسى )، اختيار معرفة الرجال (معروف به رجال كشى . شيخ به حذف اشتباهات ، مرتب كردن و اصلاح اصل كتاب كشى اقدام كرد) و الفهرست ( معرفى مصنفان نامدار شيعه و آثار آنان ).
در زمينه تاريخ نيز شيخ طوسى رحمة الله عليه دو اثر نگاشته است .
مقتل الحسى و مختصر اخبار مختار بن ابى عبيدة الثقفى .
مسائل الالياسيه ، المسائل القيه ، مسائل ابن براج و تعليق ما لا يسع ( كه مجموعه پاسخ هاى شيخ به سئوال هاى پرسشگران است ).
در زمينه دعا و اعمال عبادى آثار ذيل از شيخ به يادگار مانده است :
مصباح المتهجد و سلا ح المتعبد، مختصر المصباح ، محتصر فى عمل بوم و ليلة ، انس الوحيد و هداية المسترشد و بصيرة المتعبد (204)
شاگردان
گذشته از آثار گرانبها و ارزشمند علمى ، دانشوران بزرگى در حوزه درسى وى پرورش يافتند. طبق نوشته گروهى از دانشمندان شيعه شاگردان شيخ الطائفه افزون از سيصد دانشمند مجتهد بوده اند (205)در منابع مختلف شيخ مختص فرزانگان تشيع نبوده اند بلكه بسيارى از دانشمندان اهل تسنن نيز از محضر ايشان به مقام علمى دست يافتند.
اشك ملائك
محرم سال 460 هجرى با روزها و شبهاى غم آلود، نزديك مى شود. روزها در پرده بسيارى عزاى حسينى با شبهاى خرابه نشينان آل رسول صلى الله عليه و آله همنوا شده اند. در گوشه اى از نجف اشرف دلى شكسته و قلبى آكنده از تاءسف و اندوه ، متعلق به پيرى وارسته و عارف ، آخرين آهنگهاى حيات را مى نوازد تا روح خسته و ملول اين جسم مطهر و نجف را در سفرى آسمانى و روحانى آزاد كند. شب 22 محرم سال 460 ق فرا مى رسد. ملائك كه در انتظار رؤ يت خورشيد آسمان عشق و معرفت ، سالها چشم به راه بودند، عاقبت در اين شب حزن انگيز روح ملكوتى آقا و مراد شيعيان ، شيخ طوسى را چون نورى آسمانى به ميهمانى خدا بردند تا در پرتو عظمت آن نفس پاكيزه تقربى نصبيشان گردد. آرى ! مردى بزرگ پس از گذاردن 76 سال ، زندگى پر بركت و سعادت با عشق وصال حق شتابان به سوى خدا رخت بر بست .
((شيخ را در خانه مسكونى اش در نجف دفن كردند. اين خانه در سمت شمال بقعه علوى به نام مسجد طوسى معروف است )). (206)
منبع - گلشن ابرار ج1