درختكاري در آموزه هاي اسلامي

بازدید : 10278
زمان تقریبی مطالعه : 28 دقیقه
تاریخ : 01 اسفند 1390
درختكاري در آموزه هاي اسلامي

درختكاري در آموزه هاي اسلامي

عسكري اسلام پور

مقدمه

خداوند متعال سرنوشت بشر را به گونه-اي رقم زده كه در دامن طبيعت رشد كند و ببالد و به طور كامل به آن وابسته و نيازمند باشد. متقابلاً طبيعت را نيز طوري آفريد كه در خدمت انسان قرار گيرد، نيازهاي وي برآورد و آرامش، لذّت و شادي را برايش به ارمغان آورد.

 از نظر قرآن كريم انسان آن-چنان عظمتي دارد كه تمام موجودات به فرمان خداوند، مسخّر او گشته-اند. اين مسئله، شخصيت و عظمت واقعي انسان را در منظر اسلام روشن مي-سازد و به او عظمتي مي بخشد كه درخور مقام «خليفة اللهي» است.

خورشيد و ماه، باد و باران، كوه و درّه، گياه و درخت و سبزه زار... همه و همه، مواهب خدادادي است كه در تسخير گل سرسبد هستي و خليفه خدا بر روي زمين قرار گرفته و همه سرگشته و فرمانبردار انسان‌اند، تا وي از آنها در جهت بقا و حيات دنيوي خويش بهره گيرد. در اين ميان پاره اي از اجزاي شكوهمند طبيعت، همچون «درختان و گياهان» نقش حياتي در زندگي انسان و ساير موجودات زنده دارند.

در اين نوشتار مختصر، برخي از آيات و رواياتي را كه در فضيلت درخت و درختكاري وارد شده است، مرور و مداقه مي‌نشينيم، به اميد آنكه آموزه-هاي اصيل اسلامي را فرا گيريم و به كار بنديم.

واژه «درخت» در قرآن

در قرآن‌كريم در اغلب موارد از درخت با واژه «شَجَر» ياد شده است. «شَجَر» را واژه‌شناسان اين‌گونه تعريف كرده‌اند: «هر روييدني كه تنه دارد»(1)و آنچه تنه ندارد را «نجم، عشب و حشيش»(2)مي نامند. ناگفته نماند كه در قرآن كريم اين لفظ به معناي «مشاجره و تنازع» نيز آمده است؛ چنان كه مي فرمايد: «فَلاَ وَرَبِّك لاَ يؤْمِنُونَ حَتَّيَ يحَكمُوك فِيمَا شَجَرَ بَينَهُمْ ثُمَّ... »(3) كه اين معنا نيز به معناي درخت نزديك است و با آن مناسبت دارد؛ زيرا «منازعه را از آن جهت تشاجر (مشاجره) گويند كه سخن دو يا  چند خصم، مثل برگ و شاخه درخت به هم مختلط مي شوند».(4)

 غير از شجر كه مشتقات گوناگون آن مجموعاً 27 مرتبه در آيات قرآن به كار رفته است، كلمات و عبارات ديگري نيز درباره «درخت» به كار رفته كه هريك بيان كننده يكي از صفات و ويژگي‌هاي آن است و در اين نوشتار  در صدد بحث از آن مباحث نيستيم.

با امعان نظر در آيات روحبخش قرآن كريم، در مي‌يابيم كه در اين صحيفه بزرگ آسماني از واژه «درخت» در تحت عناوين گوناگوني سخن به ميان آمده است. از باب نمونه به چند ياد كرد قرآن از واژه «درخت» اشاره مي كنيم:

درخت، نماد قدرت الهي

اصولاً درختان، هر يك به تنهايي آيتي هستند كه قدرت و توانايي خداوند را در برابر چشم هر بيننده‌اي به نمايش مي گذارند و هر بخش از اين آفرينش عجيب و زيباي خداوند، دفتري عظيم از معرفت خداوند بزرگ است. سعدي شيرين سخن مي گويد:

برگِ درختانِ سبز در نظر هوشيار      هر ورقش دفتري است معرفت كردگار

نكته‌اي اساسي كه در خلقت و آفرينش درختان، همواره مورد غفلت قرار مي‌گيرد و تنها عده‌اي اندك كه دانايان حقيقي و به فرموده قرآن كريم «اولواالالباب» بدان وقوف پيدا مي‌كنند، همانا «‌آفرينش حيات در دل بذر و نهالي است كه به مرور ايام از آن درختي تنومند مي‌سازد». همه ما هرگاه به درخت مي‌نگريم، پيش از هرچيز محو جمال ظاهري و برگ و ميوه و شكوفه آن مي‌شويم و كمتر كسي از اين حجاب ظاهري عبور مي‌كند و به عمق و معنا و حقيقت مطلب پي‌ مي‌برد. شگفت‌انگيزتر از «برگ درختان سبز»، «در نظر هوشيار» همانا آن نيرويي است كه باعث سبزي و حيات آن مي‌شود. از اين رو، در قرآن كريم در سوره مباركه «نمل»، پس از اشاره به آفرينش آسمان‌ها و زمين و نزول باران از آسمان، به رويش بستان‌ها اشاره شده و سپس انسان را به اين نكته مهم توجه مي‌دهد كه به كيفيت ايجاد حيات در درختان بنگرد كه اگر آن نيروي حيات‌دهنده و آن دم عيسوي زندگي بخش از جانب خداوند نبود، هرگز قادر نبوديد كه آنها را برويانيد و از محصولشان برخوردار شويد:
«أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كانَ لَكمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يعْدِلُونَ».(5) 

در امر رويش و رشد و نمو درختان كار ما آدميان « تنها بذرافشاني و آبياري است، اما كسي كه حيات را در دل اين بذر آفريده و به نور آفتاب و قطرات حيات بخش باران و ذرات خاك فرمان مي‌دهد تا اين دانه را برويانيد، تنها خداست».(6) و بدين ترتيب، اين نتيجه حاصل مي‌شود كه تنها برگ و ساقه، شاخه، ريشه، ميوه، شكوفه، قد و قامت، و شكل و شمايل درخت نيست كه به انسان درس توحيد و خداشناسي مي‌دهد، بلكه انسان انديشمند در وراي اين ظواهر، قدرتي عظيم‌تر و نيرويي فوق‌العاده‌تر را مشاهده مي‌كند؛ همان نيروي حياتي كه خداوند در بذر و نهال درخت مي‌دهد و آن را به مخلوقي زيبا و شگفت انگيز مبدل مي‌كند.

از همين رو، خداوند در سوره واقعه آيات 63 و 64 و 72، بار ديگر اين حقيقت را مورد تأكيد قرار مي‌دهد و دربرابر پرسش منكران توحيد  مي‌گويد:
«أَفَرَأَيتُم مَّا تَحْرُثُونَ * أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لو نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلَلْتُمْ تَفَكهُونَ»؛ «آيا هيچ درباره آنچه كشت مي‌كنيد، انديشيده ايد؟!آيا شما آن را مي رويانيد يا ما مي رويانيم؟!.. آيا شما درخت آن را آفريده ايد يا ما آفريده ايم؟!».

درخت و تسبيح خداوند

براساس آموزه‌هاي قرآن كريم، هرچه در عالم آفرينش، لباس‌ هستي پوشيده و از «عدم» به «وجود» آمده - اعم از جمادات، نباتات و حيوانات - جملگي با زبان حال و زبان قال به تسبيح و تقديس و ستايش ذات اقدس الهي مشغول‌اند.

هركس به زباني صفت حمد تو گويد      بلبل به غزل‌خواني و قمري به ترانه

ولي ما آدميان به دليل محصور بودن در حصار ماديات و سرگرم شدن به تأمين حوايج مادي خويش - كه متأسفانه گاه با گناه و نافرماني خداوند نيز همراه مي‌شود - از درك اين ذكر پيوسته مخلوقات خداوند ناتوانيم؛ همچنان كه خود فرمود: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيءٍ إِلاَّ يسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلِيمًا غَفُورًا»(7)؛ «آسمان‌هاي هفت‌گانه و زمين و كساني كه در آن هستند، همه تسبيح او مي‌گويند و هر موجودي، تسبيح و حمد او مي‌گويد، ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد؛ او بردبار و آمرزنده است».

با توجه به اين آيه شريفه و ده‌ها آيه نظير آن، كه همگي از تسبيح مستمر و اجزاي هستي حكايت مي‌كنند، درمي‌يابيم كه «درخت» نيز به عنوان جزئي از عالم هستي، هماهنگ با ساير مخلوقات خداوند، صبح و شام به تسبيح، تحميد و تهليل آفريننده تواناي خويش مشغول است.

آفرينش، همه تنبيه خداوند دل است      دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار
كوه و دريا و درختان همه در تسبيح‏اند      نه همه مستمعي فهم كند اين اسرار
عقل حيران شود از خوشه زرّين عِنب      فهم عاجز شود از حُقه ياقوت انار
بندهاي رطب از نخل فرو آويزند      نخل‏بندان قضا و قدر شيرين كار
تا نه تاريك بود سايه انبوه درخت      زير هر برگ چراغي بنهد از گل نار

درخت و سجده در برابر خداوند

 قرآن كريم در سوره حج مي فرمايد:
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَ...»؛  «آيا نمي‌بيني كه سجده مي‌‌كنند براي خداوند و هر كس در آسمان‌ها و زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‌ها و درختان و جنبندگان و عده بي‌شماري از مردم و...».

در اين آيه شريفه و همچنين آيه 6 از سوره مباركه الرحمن، سخن از سجده موجودات در برابر ذات اقدس پروردگار به ميان آمده و در كنار آنها از «درخت» نيز به عنوان يكي از اين ساجدان ياد شده است و «‌سجده در لغت به معناي تذلّل، خضوع و اظهار فروتني است».(8)

درخت، متاع و معيشت

گاهي قرآن‌كريم، از درختان و گياهان، به عنوان «متاع» زندگي انسان ياد مي‌كند(9)و گاهي نيز آنها را «معيشت»(10)، يعني وسيله برآوردن نيازهاي انسان مي‌شمارد و برايشان كرامت و شأن ويژه‌اي قائل است.(11) قرآن‌كريم مي‌فرمايد:
«فَلْينظُرِ الإِنسَانُ إِلَي طَعَامِهِ، أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا، ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقًّا، فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا، وَعِنَبًا وَقَضْبًا، وَزَيتُونًا وَنَخْلاً، وَحَدَائِقَ غُلْباً، وَفَاكهَةً وَأَبًّا، مَّتَاعًا لَّكمْ و لأنْعَامِكم...»(عبس: 24-32)؛ «آدمي بايد به غذاي خويش بنگرد، ما باران را از آسمان فروفرستاديم. آن‌‌گاه، سينه زمين را شكافتيم و در آن، دانه‌ها رويانديم و انگور و سبزي و درخت زيتون و خرما و بوستان‌‌‌هاي بزرگ با درختان ستبر و ميوه و مرتع براي بهره‌گيري شما و چهارپايانتان».

 از اين آيات شريفه، نكات فراواني قابل استفاده است، و ما تنها، مطالبي را كه بيانگر جايگاه ويژه درخت در زندگي انسان است، ذكر مي‌كنيم:
1. جمله «فَلْينظُرِ الإِنسَانُ إِلَي طَعَامِه» به ضميمه آيات بعد، مشعر بر اين است كه گياهان، مراتع، درختان و جنگل‌ها از مهم‌ترين منابع تأمين غذاي انسان و از نعمت‌هاي بزرگ خدادادي است. بنابراين بايد قدر آنها را دانست و در حفظ و توسعه و بالندگي آنها كوشيد. 

2. عبارت «أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا..»، بيانگر اين است كه بر اجزا و عناصر پيكره شكوهمند طبيعت، نظمي ويژه حاكم است؛ چنان كه به هماهنگي و ارتباط منظم آب، زمين، گياه ... اشاره شده است. آيه شريفه مي‌فرمايد: « بايد باران از آسمان فرو ريزد، بذرها زمين را بشكافند و از دل خاك بيرون آيند، گياهان روييده شوند، درختان به ثمر بنشينند، جنگل‌ها و مراتع پديد آيند، تا حيوانات نيز از آن بخورند و در نتيجه فعاليت‌هاي هماهنگ و شگفت‌آور اين عناصر طبيعي، غذاي بشر فراهم آيد».

3. ثمره نخست آميزش آب و خاك، رويش غلاتي همچون گندم و جو است كه بخش اعظم تغذيه انسان و ساير جانداران را تأمين مي‌كنند. در اين آيات شريفه و ديگر آيات به اين نوع گونه گياهان، تصريح شده است.(12) 

4. گرچه تمام گياهان و ميوه‌ها براي انسان سودمندند، ولي برخي از آنها در زندگي وي نقش مهم‌تر و مستقيم‌تري دارند؛ چنان كه در آيات مورد بحث آمده است: )عنباً و قضباً و زيتوناً و نخلاً(. انگور، انواع سبزي‌ها، زيتون و درخت خرما، در زمره اين نوع از ميوه‌ها قرار گرفته‌اند.

 درباره نفش حياتي گياهان، علاوه بر آيات، روايات فراواني نيز از حضرات معصومان:  وارد شده است.(13) 

نقش درخت در زندگي  موجودات

نقش درخت در زندگي آدميان و حتي ساير موجودات از زواياي مختلفي قابل بررسي است. قرآن كريم، در آيه‌اي به برافروختن آتش كه از ضروريات زندگي آدمي است، چنين اشاره مي‌فرمايد: «الَّذِي جَعَلَ لَكم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ»(14)؛ «همان كسي كه براي شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما به وسيله آن، آتش مي افروزيد».

اين آيه شريفه يكي از نشانه‌هاي قدرت خداوند را آفرينش آتشي مي‌داند كه از درخت سبز توليد مي‌شود؛ زيرا بسي شگفت‌آور است كه چگونه درختي سبز - كه سايه خنك و روحبخش آن، آدمي را از آسيب گرما و اشعه سوزان خورشيد در امان نگه مي‌دارد - در فرآيندي ديگر، تبديل به آتشي افروخته مي‌گردد كه مي‌تواند همه چيز را در كام مرگ و نيستي فرو برد. اين نيست، مگر به اعجاز و قدرت پروردگار توانا.

اما موجوداتي ديگر به جز انسان نيز از درختان بهره مي‌برند. در سوره «نحل» مي‌فرمايد: :«وَأَوْحَي رَبُّك إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يعْرِشُونَ؛ ثُمَّ كلِي مِن كلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّك ذُلُلاً يخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِك لآيةً لِّقَوْمٍ يتَفَكرُونَ»(15)؛ «پروردگار تو به زنبور عسل وحي كرد كه در دل كوه‌ها و در ميان درختان و بناهايي كه مي‌سازند، لانه گزين؛ سپس [وحي فرمود بدو كه] از شكوفه‌ها بخور و راه‌‌‌هاي پروردگارت را مطيع آرام  بپيما. از شكم‌هاشان عسل بسيار شيرين به رنگ‌هاي گوناگون بيرون مي‌آيد كه شفا‌بخش آلام انسان‌هاست و در اين نشانه‌هايي است براي كساني كه مي‌انديشند».

بر اساس اين آيه شريفه، زنبور عسل كه حشره بسيار مفيدي است،به نحو غريزي و تكويني از جانب خداوند مأمور است تا از  شاخه‌هاي بلند و سرسبز درختان براي مسكن بهره‌گيرد و بتواند به سهولت به مواد اوليه لازم براي توليد عسل دست پيدا كند.

نيز قرآن كريم در سوره «نحل» آيه 10 چنين مي فرمايد:
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّكم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُون»؛ «اوست كسي كه از آسمان، آبي گوارا نازل مي‌كند كه مي‌آشاميد، و از آن درختاني مي‌روياند كه حيوانات خود را در آن به چرا مي‌بريد».

در اين آيه تأمين غذاي حيوانات اهلي و برخي حيوانات غيراهلي نيز از كاركردهاي درختان به شمار مي‌رفته است.

ارزش زيست محيطي درختان

جنگل‌ها و درختان به عنوان يكي از مهم‌ترين سامانه-هاي حيات بخش بشر، جايگاه انكارناپذيري در تأمين رفاه، آسايش و سعادتمندي جوامع بشري دارند.

وجود ارزشهاي متعدّد و متنوّع اقتصادي و زيست - محيطي در پيكره اين منابع ارزشمند الهي، تكيه گاه مطمئن و استواري براي تداوم و ارتقاي زيست موجودات زنده، به ويژه انسان و متضمن شكوفايي حيات جوامع بشري و توسعه پايدار است. متأسفانه همه ساله سطوح بسيار زيادي از جنگلهاي دنيا بر اثر عوامل متعدّد از جمله بهره-برداري غير اصولي و مفرط نابود مي‌شود.

در ميان علل و عوامل امحا و نابودي جنگل‌ها، ناآگاهي از ويژگي‌ها و ارزش‌هاي زيست محيطي اين منابع را نبايد ناديده گرفت. از اين رو، به منظور شفاف سازي و جلب توجّه اذهان و افكار عمومي برخي اثرات زيست محيطي جنگل‌ها را برمي-شماريم؛ زيرا بر اين باوريم كه حفاظت و توسعه جنگل‌ها با عزم و اراده ملي،  همكاري و همدلي مردم  عزيز و تلاش مجدّانه مسئولان و متخصّصان كه زمام امور را در دست دارند، امكان-پذير است. مقام معظم رهبري در پيامي به مناسبت هفته منابع طبيعي بر همين نكته تأكيد مي‌فرمايند:
«...براي چنين اقدامي، البتّه ابعاد گسترده فرهنگي و اهميت افزايش آگاهي و آموزش عمومي نبايد فراموش شود... براي سرسبز نگاه داشتن كشور بايد نهضتي فراگير به پا شود؛ نهضتي كه آحاد مردم در آن سهيم باشند؛ همان-گونه كه ديروز و امروز، همگي براي حفظ ايمان و اعتقاد و اخلاق قيام كردند».

همچنين در اهميت درخت-كاري فرمودند:
«در تعليمات ديني ما و در سنّت انبياء و اولياء: درخت-كاري، آبياري و به طور كلي آبادسازي زمين و مزرعه و مرتع و پرورش دام و طيور، عبادت محسوب مي-شود».

جنگل‌ها و درختان با تنظيم جريان-هاي آبي، جلوگيري از فرسايش آب، باد، خاك و طغيان رودخانه-ها، افزايش عمر مفيد مخازن آبي و سدها تعديل آب و هواي محيط و تأمين آب مورد نياز اراضي كشاورزي، پشتوانه-اي مطمئن براي زمين-هاي كشاورزي دشت ها به شمار مي‌آيند و در افزايش توليد و ارتقاي كيفي محصولات كشاورزي در واحد سطح تأثير به سزايي دارند. اراضي جنگلي به دليل ريشه دواندن گياهان و درختان و فعاليت ميكروارگانيسم هاي موجود در جنگل-ها، موجب نفوذ نزولات آسماني در خاك و ذخيره اين نزولات مي شوند؛ به گونه اي كه هر هكتار جنگل قادر به ذخيره سازي پانصد تا دو هزار متر مكعب آب است. ضمن اينكه زمان نفوذ يك ليتر آب در جنگل محدود هفت دقيقه و در اراضي كشاورزي 46 دقيقه است؛ در حالي كه در مناطق غير جنگلي اين زمان به حدود چهار ساعت افزايش مي يابد. به تعبيري ديگر توان نفوذپذيري نزولات در خاك-هاي جنگلي چهل برابر بيشتر از اراضي ديگر است.

جنگل‌ها با انجام عمل فتوسنتز يكي از منابع مهم توليد اكسيژن مورد نياز موجودات زنده به شمار مي آيند. هر هكتار جنگل قادر به توليد اكسيژن مورد نياز حداقل ده نفر در طول سال خواهد بود. به دليل تنوع ساختار افقي و عمودي درختان،  به ويژه وجود درختاني با سرشت و ارتفاع متفاوت، جنگل‌ها در مطلوبيت بهره-مندي از اثرات فيزيكي، شيميايي و حرارتي پرتو خورشيد براي انسانها تأثير به سزايي دارند، ضمن اين كه وضعيت تابش نور خورشيد در فضاي جنگلي نقش مؤثري در آرامش روحي انسان‌ها دارد.

جنگل- موجب تعديل آب و هواي محيط مي-شود. در ساعات روز به اين دليل كه شاخ و برگ درختان مانند حفاظي در برابر پرتو نوراني خورشيد قرار مي-گيرند، دماي هواي جنگل كمتر از دماي فضاي غير جنگلي است و در طول شب نيز به اين دليل كه تغيير و انعكاس حرارتي دما در محيط و خاك جنگلي كمتر است، هواي محيط جنگلي خنك-تر از فضاي باز است. در جنگل، آواي دلنواز پرندگان، جريان آب آبشار-ها و رودخانه-ها و به هم خوردن برگ ها و شاخه ها به روح و روان آدمي آرامش مي بخشد. مكان‌هاي پوشيده از درخت و فضاي سبز، بهترين مكان براي تفريح و تفرّج و گذراندن اوقات فراغت‌اند. وجود فضاي سبز و درختان مي‌تواند محيط زيست را در چشم-اندازها، فرحناك جلوه دهد و موجب افزايش عمر انسان شود؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) آمده است كه فرمود:
« مما يزيد في العمر، ترك الاذي... و ان يحترز عن قطع الاشجار الرطبة(16)؛ از جمله عوامل افزايش عمر (طول عمر)، عبارت است از: پرهيز از مردم‌آزاري و قطع كردن درختان سرسبز».

در حديثي، امام كاظم (ع)  نگاه كردن به سبزه و سبزه‌زار (مزارع و جنگل‌ها و درختان سرسبز ، موجب جلا بخشيدن به چشم مي‌شود.(17) 

شاخ و برگ درختان جنگلي گرد و غبار هوا را جذب مي-كند و آلودگي هوا را كاهش مي دهد. سُرب معلّق در هوا حاصل از فعّاليت واحدهاي صنعتي و وسايل نقليه موتوري و يكي از مواد سمّي و خطرناك براي انسان است كه از طريق تنفّس جذب مي-شود و عوارض و پيامدهاي ناگواري بر سلامت انسان دارد كه جنگل‌ها مقدار زيادي از سُرب معلّق در هوا را جذب مي‌كنند.

پوشش گياهي درختان به دليل حفاظت از خاك، قدرت نگهداري و جذب نزولات و كاهش سرعت سقوط برف و باران بر زمين نقش انكارناپذيري در جلوگيري از جاري شدن سيلاب و كاهش اثرات مخرّب آن دارد. با توجّه به اينكه كاهش درجه حرارت هوا سهمي در افزايش رطوبت نسبي هوا دارد، درختان جنگلي با جذب نزولات و ذخيره كردن آن در سفره هاي آب هاي زيرزميني و تبخير آن در ديگر ايام سال كه نزولات قطع مي‌شوند، خشك، موجب افزايش رطوبت نسبي هوا در فضاي جنگل مي‌گردند. افزون بر اينكه شاخ و برگ درختان با جلوگيري از تابش مستقيم نور خورشيد و كاهش اثرات تخريبي پرتوهاي خورشيدي، مانع تبخير سطحي رطوبت خاك هم  مي‌شود.

درختان با جذب، نگهداري و افزايش زمان ذوب برف-ها بر روي شاخ و برگ خود، از تجمع آنها جلوگيري مي‌كند و مانع از حركت توده‌هاي عظيم برف به شكل بهمن مي-شود.

از آنجا كه توليد دي اكسيد كربن ناشي از سوخت‌هاي فسيلي، انعكاس پرتوهاي خورشيدي را از زمين ناممكن مي-سازد و در نتيجه ميانگين گرماي زمين افزايش مي يابد و موجب پديده موسوم به گلخانه اي مي شود كه اختلال در محيط زيست انساني را به دنبال دارد، حفاظت و توسعه جنگل‌ها موجب جذب و رسوب دي-اكسيد كربن و مانع افزايش گرماي زمين خواهد شد. جنگل به عنوان محيط زيست طبيعي، مأمن بسياري از حيوانات وحشي و پرندگان است. با توجّه به رشد فزاينده جمعيت انساني و توسعه بي-حد و حصر تكنولوژي و قرار گرفتن در عصر فراصنعتي كه جوامع بشري را با محدوديت منابع جنگلي و آلودگي محيط زيست مواجه ساخته است؛ جنگل‌ها با تثبيت لايه اُزُن، موجب كاهش آثار زيانبار پرتوهاي فرابنفش و بيماري‌هاي ناشي از آن خواهد شد.

جنگل‌ها و درختان در صنايع بزرگ چوبي و ساختمان سازي و تهيه لوازم منزل و پوشاك و برخي از فرآورده-هاي جنگلي، مانند كائوچو، تأمين ماده خام كاغذ، تهيه دارو و مصارف پزشكي، مورد استفاده قرار مي-گيرند كه در امر اشتغال‌زايي نيز بسيار سودمندند.

كنترل آفات و امراض گياهي و جلوگيري از هجوم گونه هاي مهاجم به محصولات كشاورزي، پديد آمدن ارزش هاي زيبايي شناختي و هنري، امكان فعّاليت‌هاي جنبي مانند: پرورش انواع آبزيان، زنبورداري، توليد قارچ، فراهم ساختن زمينه هاي گردشگري و بسياري از فوايد ارزشمند ديگر، دستاوردهاي گران‌بهايي هستند كه به بركت جنگل‌ها و درختان در اختيار بشر قرار گرفته- است.

بر همين اساس، در آموزه هاي اسلامي، جنگل و درخت از اهميت ويژه و جايگاهي ارجمند دارد و در منابع روايي دين مقدس اسلام، به امر درختكاري اهميّت بسياري داده  و پاداش فراواني براي آن نقل شده است و همه مردم با آن تشويق شده‌اند.

فضيلت درختكاري در روايات

حضرات معصومان (ع) همواره مسلمانان را به باز پروري و احياي طبيعت، از جمله اراضي و جنگل‌ها، تشويق و ترغيب مي‌كردند؛ چنان كه رسول اكرم(ص) مي‌فرمود: «أحي بَلَدِك المَيت؛ زمين مرده و باير شهر خود را آباد كن».(18)

پيشوايان معصوم (ع) در پاره‌اي از روايات به صراحت به درختكاري و يا از فضليت و ارزش آن سخن گفته‌اند كه به جهت فراواني اين گونه احاديث، به ذكر برخي از آنها بسنده مي‌كنيم:
در روايتي از امام صادق (ع) آمده است كه شخصي از حضرت (ع) پرسيد: برخي مي‌گويند كشاورزي مكروه است. آن حضرت (ع) در پاسخ فرمود: «درخت بكاريد و كشاورزي كنيد كه هيچ عملي از آن حلال‌تر و پاكيزه‌تر نيست. سوگند به خدا كه هنگام ظهور حضرت ولي عصر (عج)، درختكاري و كشاورزي بسيار گسترده مي‌شود».(19) 

همچنين آن حضرت در حديث ديگري فرمود: «از پيامبر اسلام(ص) سؤال شد: بهترين ثروت چيست؟ حضرت(ص) فرمود: بهترين ثروت، كشاورزي است، اگر به طور صحيح انجام گيرد و زكات آن داده شود. در مرحله بعد، حضرت به دامداري اشاره فرمود و آن را پس از كشاورزي، بهترين كار دانست و در مرتبه سوم، فرمود: درختان استوار و بلند خرما كه در گل مي‌رويند و درختاني كه در بيابان‌هاي خشك و تفتيده ميوه مي‌دهند. در پايان، دوباره ضمن اشاره به درخت خرما، از فروختن آن به شدت نهي فرمود».(20)

و نيز در روايتي از پيامبر اسلام(ص) آمده است كه فرمود: «بهترين مال، دسته‌هاي طولاني، شكيل و منظم خرما و درختان ميوه‌دار است.»(21)

 از اين سخن پيامبر اسلام(ص)، درمي‌يابيم كه درختكاري از شغل‌هاي بسيار ارزنده و مال‌هاي سودمند انسان است و درخت خرما به عنوان نمونه در روايت مطرح شده و در اينجا خصوصيتي ندارد؛ چنان كه با تأمل در تعبيرهاي به كار رفته در اين حديث شريف، مي‌توان به اين نكته پي ‌برد.

در حديث ديگري پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «هر مسلماني كه درختي بكارد يا زراعتي كشت كند كه از آن پرندگان و انسان‌ها و يا حيواني بخورند، چنين كاري براي او صدقه محسوب مي‌شود».(22)

همچنين در كنزُالعُمّال از آن حضرت روايت شده است كه فرمود: «هركس درختي بكارد و از آن حفاظت كند تا ثمر دهد، خداوند به اندازه ثمره آن، به وي پاداش خواهد داد».(23)

در آموزه‌هاي اسلامي بسيار به آباداني و حفظ زمين توصيه شده است؛ چنان كه داشتن بهترين يادگار و صدقه جاريه در پرتو پرداختن به آباداني زمين است؛ چنان كه پيامبر(ص) فرمود: «كسي كه (درختي) را بكارد، چاهي حفر كند و آبي را جاري سازد (داراي يادگار و صدقه جاريه است)».(24) 

بر اساس روايت ديگري از آن حضرت وارد شده است كه فرمود: «...كسي كه درختي بكارد، تا زماني كه يكي از مخلوقات خدا از آن بهره مي‌برد، خداوند به او پاداش مي‌دهد».(25)

شايان توجه است كه برخي از روايات ياد شده، درختان بي‌ميوه و جنگلي را نيز شامل مي‌شود و هرگونه بهره‌وري از درختان در اين روايات مي‌گنجد؛ چنان كه بر اساس روايت اخير‌، پاداش الهي به «درختكار»،  در برابر هرگونه بهره‌اي است كه مخلوق الهي از آن ببرد، چه از ميوه‌اش باشد، چه از سايه دلپذير آن، چه از منظره چشم‌نواز  يا از هواي لطيف و فرح‌بخشي كه از آن به طبيعت ارزاني مي‌شود و يا از شاخ و برگ و چوب آن.

مُحدِّث نوري روايتي را از پيامبر اسلام(ص) نقل كرده است كه تأكيد بيشتري بر «درختكاري» را نشان مي‌دهد. حضرت فرمود:
«إن قامت الساعة و في يد احدكم فسيلة، فإن استطاع أن لا يقوم الساعة، حتي يغرسها فليغرسها(26)؛ اگر عمر جهان پايان يابد و قيامت فرارسد و يكي از شما نهالي در دست داشته باشد، چنانچه به قدركاشتن آن فرصت باشد، بايد آن را بكارد».

در روايت ديگري از رئيس مذهب جعفري وارد شده است كه فرمود:
«و خلق له الشجر فكلف غرسها و سقيها و القيام عليها(27)؛ و خداوند درخت را براي انسان آفريد. از اين‌رو، او بايد درخت بكارد، آن را آبياري كند و در حفظ آن بكوشد».

اين گونه تعاليم موجب توجّه و اهتمام حكما و علماي اسلامي به علوم گياه-شناسي شد. به عنوان مثال، ابوعلي سينا در كتاب قانون به ذكر خواصّ بسياري از درختان و گياهان مي پردازد. حكيم محمد حسين العلوي شيرازي در كتاب مخزن الادويه از تقسيم بندي اشجار بر حسب كواكب سبعه بحث مي كند و ابوريحان بيروني در كتاب التفهيم لاوائل صناعة التنجيم از تقسيم بندي درختان بر حسب برج-ها مطالبي را آورده است.

 همين اهتمام موجب شد كه مسلمانان در توسعه و گسترش كشاورزي و علوم مربوط به آن، نقش انكار ناپذيري داشته باشند. گفتني است كه آقاي «آندرو. ام.» واتسن استاد تاريخ اقتصاد دانشگاه تورنتو كانادا، كتابي با عنوان: Agricultural innovation in the early Islamic world، به رشته تحرير درآورده است كه عمده مباحث آن درباره نقش مسلمانان در گسترش كشاورزي است.

بهسازي شيوه‌هاي درختكاري

در برخي روايات شيوه‌هاي كشت و پيوند صحيح درختان مطرح شده است. از اين روايات استفاده مي‌شود كه در روش كاشت درختان بايد دقت شود و درختكار هنگام كاشت و پيوند آن بايد از شيوه‌هاي درست و مؤثر استفاده كند، و گرنه درختان وي آفت‌زده و يا كم ثمر مي‌شوند.

شايان ذكر است كه معصومان (ع) اين سخنان را در زمان و مكان خاصي فرموده‌اند و طبيعي است كه اين سخنان با توجه به آب، خاك، هوا و ديگر شرايط اقليمي آن منطقه مؤثر بوده است. از اين‌رو، نمي‌تواند به صورت قانون عام تلقي شود، ولي نكته مهم اين است كه روايات بر اصلاح روش كشت درخت تأكيد دارد و درختكاري را به اتخاذ شيوه‌اي صحيح و مؤثر تشويق مي‌كند. به عنوان نمونه، پيامبر اسلام(ص) فرمود:
«برادرم عيسي (ع) از شهري گذشت كه درختان آن ديار كرم‌خورده بود. مردم نزد عيسي آمدند و از اين مشكل شكوه كردند. ايشان فرمود: داروي اين مرض در اختيار شماست. شما عادت داريد به هنگام كاشتن درخت فقط خاك به پاي آن مي‌ريزيد و نبايد چنين كنيد، بلكه سزاوار است نخست آب به ريشه‌هاي درخت بريزيد، آن‌گاه خاك بر آن بريزيد تا در درختان كرم واقع نشود. پس آنان به دستور آن حضرت عمل كردند و اين مشكل برطرف شد».(28)

صالح بن عقبه مي‌گويد: امام صادق (ع) به من فرمود:
«باغ شما را ديدم، آيا پس از آن درختي در آن كاشته‌اي؟ گفتم: مي‌خواستم از باغ شما نهالي بگيرم [و در باغ خود بكارم] آن جناب فرمود: آيا نمي‌خواهي راهي بهتر و كوتاه‌تر به تو نشان دهم؟، گفتم: بله، در پي آنم. فرمود: چون ميوه در آستانه رسيدن قرار گرفت و خواستي باغ را آب دهي، درخت بكار در اين صورت درختانت مانند درختان من خواهد شد. صالح مي‌گويد: همان‌گونه كه حضرت فرمود، عمل كردم و درختاني مانند درختان امام (ع) روييده شد».(29)

زراره مي‌گويد: امام باقر (ع) فرمود:
«مردي علي (ع) را ملاقات كرد و آن حضرت كيسه‌اي پر از هسته خرما به همراه داشت. عرض كرد اي اميرمؤمنان! در اين كيسه چيست؟ حضرت پاسخ داد: يكصد هزار درخت خرما ان‌شاء الله. آن مرد گفت: حضرت همه را كاشت و همه آنها به عمل آمد».(30)

تشويق و ترغيب پيشوايان معصوم (ع) به درختكاري، كشاورزي، بهسازي كشت و... تأثير شگرفي بر جامعه اسلامي گذاشت و آثار ارزنده‌اي در پي داشت. اين كلمات نوراني، شور و شوقي وافر در ميان مسلمانان پديد آورد و آنان را به پژوهش، تجربه‌اندوزي و بررسي گسترش كشاورزي، بهسازي كاشت، داشت و برداشت و اصلاح و توسعه انواع درختان واداشت؛ بدان حد كه انقلاب كشاورزي عظيمي در جوامع اسلامي پديد آمد و مسلمانان در پرتو سخنان گوهربار حضرات معصومان (ع) توانستند دانش ارزنده و سودمندي را در اختيار جهانيان قراردهند.(31) 

وجوب آبياري درختان

عده‌اي از فقهاي عظام، آبياري درختان  و حفاظت  از باغها  و مزارع  را  از خشكيدن، الزامي  دانسته‌اند؛ چنان كه  فاضل هندي (ره)، از فقهاي برجسته شيعه، آن را واجب دانسته است. علامه حلي (ره) نوشته است: صاحبان درختان را بايد حاكم مجبور نمايد كه درختان و مزارع خود را آبياري كنند. برخي از فقهاي معاصر نيز آبياري درختان و گياهان را در صورت امكان، واجب مي‌دانند.(32)

پي‌نوشت‌ها:

[1] . قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ج4، تهران، دارالكتب الاسلامية، ص7.
[2]. همان.
[3]. نساء/65.
[4]. قاموس قرآن، ج4، ص7.
[5]. نمل/60
[6]. تفسير نمونه، ج15، ص514.
[7]. اسراء/44.
[8]. تفسير الميزان، ج12، ص72.
[9] . عبس/2. 3.
[10] . حجر/20.
[11] . لقمان/10.
[12] . انعام/99.
[13] . ر.ك:كنزالعمال، ج12، ص341.
[14]. يس/80.
[15]. نحل/68 و 69.
[16] . بحارالانوار، ج76، ص319.
[17] . وسائل الشيعه، ج3، ص589.
[18] . بحارالانوار، ج18، ص308.
[19] .  فروع كافي، كليني، ج5، دارلاضواء بيروت، ص260، ؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص193،ح1؛ علامه محمدباقر مجلسي در شرح حديث مي نويسد: قال الوالد العلامه: اي عند ظهور القائم (عج): «عن ابي عبدالله(ع) قال: سَألهُ رجُلٌ فقال لَهُ: جعلتُ فداك أسمعُ قوماً يقولون: إنّ الزراعة مكروهةٌ، فقال له: إزرعوا و أغرسوا فلا و الله ما عَملَ الناس عملاً أحلُّ و لا أطيب منه و الله لَيزرعنَّ الزّرع و لَيغرسنَّ النَّخل بعد خروج الدّجّال».
[20] . فروع  الكافي، ج5، ص260.261؛ وسائل الشيعه، ج13،  ص192.
[21] . بحارالانوار، ج103، ص65، ح9.
[22] . مستدرك الوسائل، ج13، ص460، ح15892؛ صحيح بخاري، ج3، ص135.
[23] . كنزالعمال، ج12، ص341.
[24] . مجموعه ورام، ورام بن ابي فراس، ج2، ص110.
[25] . مستدرك الوسائل، ج13، ص460، ح15895.
[26] . همان، ح15894.
[27] . بحارالانوار، ج3، ص86.
[28] . وسائل الشيعه، ح13، 192، ح1.
[29] . فروع كافي، ج5، ص263، ح4.
[30] . فروع كافي، ج5، ص75، ح6؛ وسائل الشيعه، ج12، ح1.
[31] . ر.ك: نوآوريهاي كشاورزي در قرون اوليه اسلام، اندرو، ام، واتسون، ص174.182، مترجمان: فرشته ناصري، عوض كوچكي، مشهد، انتشارات بنياد پژوهش هاي اسلامي.
[32] . الفقه، كتاب النكاح، ج5، ص533.

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه