از ذکر علی مدد گرفتیم
آن چیز که میشود گرفتیم
***
در بوته ی آزمایش عشق
از نمره ی بیست صد گرفتیم
***
دیدیم که رایت علی سبز
معجون هدایت علی سبز
***
درچمبر آسمان آبی
خورشید ولایت علی سبز
***
از باده حق سیاه مستیم
اما زحمایت علی سبز
***
شیرین شکایت علی زرد
فرهاد حکایت علی سبز
***
دستار شهادت علی سرخ
لبخند رضایت علی سبز
***
در نامه ی ما سیاه رویان
امضای عنایت علی سبز
***
یا علی در بند دنیا نیستم
بنده ی لبخند دنیا نیستم
***
بنده ی آنم که لطفش دائم است
با من و بی من به ذاتش قائم است
***
دائم الوصلیم اما بی خبر
در پی اصلیم اما بی خبر
***
گفت پیغمبر که اتخال سرور
فی قلوب المومنین اما به نور
***
نور یعنی اتشار روشنی
تا بساط ظلم را بر هم زنی
***
هر که از سر سرور آگاه شد
عشقبازان را چراغ راه شد
***
جاده ی حیرت بسی پرپیچ بود
لطف ساقی بود وباقی هیچ بود
***
مکه زیر سایه ی خناس بود
شیعه در بند بر العباس بود
***
حضرت صادق اگر ساقی نبود
یک نشان از شیعگی باقی نبود
***
فقه شمشیر امام صادق است
هر که بی شمشیر شد نالایق است
***
وای وی زقاب و قرب و های و هو
می دهد بر اهل تقوا آبرو
***
گر چه تعلیمات مردم واجب است
تزکیه قبل از تعلم واجب است
***
تربیت یعنی که خود را ساختن
بعد از آن بر دیگران پرداختن
***
یک مسلمان آن زمان کامل شود
که علوم وحی را عامل شود
***
نص قرآن مبین جز وحی نیست
آیه ای خالی زامر و نهی نیست
***
با چراغ وحی بنگر راه را
تا ببینی هر قدم الله را
***
گر مسلمانی سر تسلیم کو
سجده ای هم سنگ ابراهیم کو
***
ساقی سرمست ما دیوانه نیست
سرگذشت انبیاء افسانه نیست
***
آنچه در دستور کار انبیاست
جنگ با مکر و فریب اغنیاست
***
چیست در انجیل و تورات و زبور
آیه های نور و تسلیم وحضور
***
جمله ی ادیان زیک دین بیش نیست
جز عبودیت رهی در پیش نیست
***
خانقاه و مسجد ودیر و کنشت
هر که را دیدم به دل بت می سرشت
***
لیک در بتخانه دیدم بی عدد
هر صنم سرگرم ذکر یا صمد
***
یا صمد یعنی که ما را ب***ید
پیکر ما را در آتش افکنید
***
گر سبک گردیم در آتش چو دود
میتوان تا مبداء خود پر گشود
***
ای خدا ای مبداء و میعاد ما
دست بگشا بهر استمداد ما
***
ما اسیر دست قومی جاهلیم
گر چه از چوبیم و از سنگ وگلیم
***
ای هزاران شعله در تیغت نهان
خیز و ما را از منیت وا رهان
***
ای خدا ای مرجع کل امور
باز گردان ده شبم درتور نور
***
در شب اول وضو از خون کنم
خبس را از جان خود بیرون کنم
***
سر دهم تکبیر تکبیر جنون
گویمت انا علیک الراجعون
***
خانه ات آباد ویرانم مکن
عاقبت از گوشه گیرانم مکن
***
بنگر یک دم فراموشم کنی
از بیان صدق خاموشم کنی
***
ما قلمهاییم دردست ولی
کز لب ما میچکد ذکر علی
***
ذکر مولایم علی اعجاز کرد
عقده ها را از زبانم باز کرد
***
نام او سر حلقه ی ذکر من است
کز فروغ او زبانم روشن است
***
گر نباشد جذبه روشن نیستم
این که غوغا میکند من نیستم
***
من چو مجنونم که در لیلای خود
نیستم در هستی مولای خود
***
ذکر حق دل را تسلا می دهد
آه مجنون بوی لیلا می دهد
***
جان مجنون قصد لیلایی مکن
جان یوسف را زلیخایی مکن
این نماز و روزه و حج و زکات* بی ولایت چیست غیر از منکرات
جز ولایت وادی ایمان کجاست*ایمنی از شر اهریمن کجاست
در ولای مرتضی مومن شوید*کز عذاب قهر حق ایمن شوید
گفت احمد با علی بیعت کنید* یا که در دین خدا بدعت کنید
در ولای مرتضی کافر شدید* یا که از مولا مسلمان تر شدید
از چه روی چون کوفیان بی ولی*خرده می گیرید از کار علی
با علی در بدر بودن شرط نیست * ای برادر نهروان در پیش روست
یا علی امشب تنور آماده کن* امتت را امتحانی ساده کن
تا شود معلوم خاص الخاص کیست*در دل دریای خون عباس کیست